گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

داستان عجیب مسلمان شدن بانوی مسیحی و حمل جنازه ربا خوار

در ادامه داستان  جوان مسلمانی را خواهید خواند که بخاطر عشق و علاقه به دختری مسیحی مرتد شده و مسیحی می شود. اما بعد از فروکش کردن شعله های عشق پشیمان شده و به برکت گریه بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) همسرش هم مسلمان می شود و...

و همچنین خواهید خواند عاقبت بد جنازه مرد رباخوار را...

مرحوم حاج میرزا حسین نوری از حاج میرزا خلیل طهرانی از یکی از شاگردان مرحوم آیت الله وحید بهبهانی چنین نقل می‏کند:

روزی در صحن شریف حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) پای درس مرحوم آیت الله بهبهانی نشسته بودیم، ناگاه مرد زائر غریبی که لباس اهل آذربایجان را به تن داشت، سراغ آیت الله بهبهانی آمد و سلام کرد و دست ایشان را بوسید و سپس کیسه‏ای که در آن مقدار زیادی از زیور آلات زنانه بود به ایشان داد و گفت: به هر صورت که می‏دانید، مصرف نمایید
آیت الله وحید بهبهانی از ایشان سؤال کردند: این‏ها چیست و کجا بوده؟ آن مرد حکایت عجیبی را درباره این جواهرات برای ایشان نقل کرد آن حکایت چنین است:
من اهل شیروان (یا دربند یا، جایی نزدیک آنجا) هستم چندین سال پیش برای تجارت به بعضی از بلاد روسیه (روسیه قدیم) سفر کردم مال زیادی هم داشتم روزی به دختری زیبا برخورد کردم که دلم را برد و به خاطر او آرامشم را از دست دادم، کم کم اختیار از دستم خارج شد به سراغ خانواده آن دختر رفتم. خانواده او از سرشناسان و اشراف نصاری بودند اما، به هر حال از دختر آنها خواستگاری کردم، جواب آنها این بود که از نظر ما، تو عیبی نداری جز آنکه هم مذهب ما نیستی، اگر حاضر باشی مسیحی شوی دخترمان را به عقد تو در خواهیم آورد. ناراحت و غمزده از منزل آنها بیرون آمدم، چون برای من شرطی گذاشته بودند که نمی‏توانستم به آن عمل کنم.
هر چه می‏گذشت، عشق و محبت من به آن دختر بیشتر می‏شد به گونه‏ای که از کار و زندگی باز مانده بودم، چون دیدم کارم به آشفتگی کشیده شده و راهی جز بهم ریختگی زندگی و هلاکت ندارم، راه دو روئی و نفاق و اظهار شرک را در پیش گرفتم، تصمیم گرفتم این کار زشت را انجام دهم. به سراغ آنها رفتم و به ظاهر از اسلام اظهار برائت کردم و رسماً، مسیحی شدم آنها هم دختر خود را به عقد من در آوردند.
مدتی گذشت آتش محبت و عشق من فرو کش کرد و بر کار مذموم خود که می‏دانستم سرانجامی جز آتش جهنم ندارد، سخت پشیمان شدم دائماً خود را بر این کار ملامت می‏کردم و در اندیشه عالم پس از مرگ بودم، نه راهی برای بازگشت به وطن خود داشتم و نه اقامت در آنجا و عمل به آئین مسیحیت برایم آسان بود تکالیف دینی اسلام را کنار گذاشته‏ام بودم دائماً مصائب آن حضرت را بیاد می‏آوردم و گریه می‏کردم همسرم خیلی شگفت زده بود، چون علت گریه‏ های مرا نمی‏دانست، از علت این گریه‏ ها می‏پرسید اما، نمی‏توانستم به او جوابی بدهم‏
سرانجام روزی با توکل به خدا، تصمیم گرفتم حقیقت را برای او بیان کنم به او گفتم: من به مذهبم اسلام، همچنان پای بندم و تنها برای وصال تو، تظاهر به نصرانیت کردم و علت گریه ‏هایم را به او گفتم: وقتی همسرم نام امام حسین (علیه السلام) را شنید بر قلب او نورانیتی ظاهر شد، گویا نام شریف امام حسین (علیه السلام) شیاطین را سوزاند او بلافاصله، اسلام را پذیرفت و مسلمان شد و در گریه بر امام حسین (علیه السلام) با من همراهی می‏کرد و سیرت او هم مانند صورتش، دل آرا و باطنش مثل ظاهرش پاک گردید
روزی به او گفتم: بیا و وسائلمان را جمع کنیم و مخفیانه به کربلا برویم تا به آسانی بتوانیم به تکالیف دینی خود (اسلام) عمل کنیم و در آنجا ساکن شویم او پیشنهاد مرا پسندید، قرار شد به کربلا بیائیم، با هم به کربلا آمدیم و مجاور حرم شریف اباعبدالله (علیه السلام) شدیم اما چیزی نگذشت که همسرم به بیماری شدیدی مبتلا شد و از دنیا رفت، خانواده از مرگ فرزندشان آگاه شدند و آمدند او را بردند و به شیوه نصاری تجهیز و او را طبق آئین خود با همه زیور آلاتش در قبرستان نصاری دفن کردند.
غم فراق او خیلی مرا افسرده کرده بود تمام وجودم از غم او آغشته بود، تصمیم گرفتم جنازه او را از قبر در آورم در پاک‏ترین شهر مسلمانان دفن کنم، نیمه‏ های شب به قبرستان نصاری رفتم قبر همسرم را شکافتم اما در قبر او مردی ریش تراشیده و با شاربهای بلند دیدم خیلی برایم عجیب بود، این کیست که در قبر همسرم دفن شده؟! در فکر بودم که بدن همسرم چه شده است؟ در همان حال خواب بر چشمانم غلبه کرد در عالم رویا به من گفتند: دل پاک دار و ناراحت مباش فرشتگان خدا جسد همسرت را به کربلا بردند و در صحن شریف اباعبدالله (علیه السلام) پائین پا، نزدیک مناره بلند سبز رنگ، دفن کردند فرشتگان، زحمت انتقال جنازه او را از تو برداشتند.
خوشحال و شادمان از خواب بیدار شدم و فوراً تصمیم گرفتم به کربلا برگردم خدای متعال به من توفیق عنایت فرمود که بار دیگر به زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بیایم محل قبر را در صحن مطهر پیدا کردم و سراغ مسئولین صحن مبارک رفتم و پرسیدم چه کسی اینجا دفن شده است؟ گفتند: یکی از مأموران مالیات حکومت را در اینجا دفن کرده‏اند خواب خود را برای آنها گفتم آنها قبر را شکافتند داخل قبر شدم و همانطور که در خواب به من گفته بودند جنازه همسرم را در آنجا دیدم، زیور آلات او را از او جدا کردم و این همان زیور آلات است که به شما می‏دهم‏
آیت الله وحید بهبهانی زیور آلات را قبول کردند و آن‏ها را صرف فقرای آن بلاد نمودند.

عبرت‏ها

از بعضی از روایات چنین بر می‏ آید که یکی از نشانه‏ های مؤمنین است که با شنیدن نام امام حسین (علیه السلام) گریان می‏شوند. این ویژگی در این بانوی نصرانی در این جریان نمایان شد آیا اگر این گونه روایات را در کنار این جریان بگذاریم، نمی‏توانیم نتیجه بگیریم که همه زمینه ‏های یک ایمان قوی در درون این بانو، فراهم بوده اما چون سنت الهی این است که بدون ایمان رسمی به دین اسلام کسی به نجات نرسد حکمت الهی اقتضاء کرده که زمینه ایمان رسمی نیز برای او فراهم شود و از دنیا برود اما، نباید احتمال زمینه ‏های برعکس آن را در خود جدی بگیریم، بی‏ گمان، اگر کسی، به نام، مسلمان و شیعه باشد اما صفات درون او زمینه‏ های کفر باشند حکمت خدا اقتضاء دارد که زمینه ‏های کفر رسمی را نیز برای او فراهم کند ترس از سوء عاقبت چیزی جز جدی گرفتن این احتمالات خطرناک نیست.

منبع:

کتاب اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد دوم)/ میرزا حسن ابوترابی‏

ریاء و حضور در مسجد و مراسم مذهبی

سؤال: حضور در مراسم مذهبى، نوعى مطرح کردن خود است، آیا این کار، ریا و تظاهر نیست؟

پاسخ: اولًا هر خودنمایى و تظاهرى حرام نیست. زن و مرد که خود را براى یکدیگر آرایش مى‏کنند، براى تظاهر است و همین تظاهر عبادت است.

سفارش اسلام به حضور در مسجد براى نماز، نوعى تظاهر است، امّا تظاهر براى تعظیم شعائر دینى.

عزادارى براى امام حسین علیه السلام با حضور در خیابان‏ها، تظاهرى است که در آن عبادت نهفته است.

ثانیاً شرکت بعضى افراد در مساجد و محافل، یک نوع تبلیغ و تشویق عملى براى دیگران است. اگر مسئولین به مسجد محلّه بروند، مردم عادّى نیز خواهند آمد.

تظاهر و ریا آنجا حرام است که هدف، مطرح کردن خود باشد، نه مطرح کردن کار. یعنى اگر در جایى شرکت کنیم که نشان دهیم انسان نیکوکار و خوبى هستیم، این ریا و حرام است، امّا اگر هدف ما از حضور در مراسم این باشد که به مردم بگوییم: «من آمدم، شما هم بیایید»، این تبلیغ عملى است و حتى پاداش و ثواب دارد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 57

از خدا بترسیم یا از گناه؟؟

امام رضا علیه السلام:

«لایَخَافَ عَبْدٌ اِلّا ذَنْبَهُ وَ لایَرْجُوَ اِلَّا رَبَّهُ»

بنده باید جز از گناهانش نترسد و جز به خدا امید نبندد.

عیون اخبار الرضا علیه السلام /ج 2/ ص 44

دل بر دو سه دم گرمی بازار مبند                امید به هیچ کس بجز یار مبند

از غیر گناه خود ز چیزی نهراس              دل جز به خدای حی دادار مبند

دراز کردن دست نیاز به سوی مردم، کلید فقر و تنگدستی

امام رضا علیه السلام:

«اَلْمَسْألَةُ مِفْتَاحُ الْبُؤْسِ»

دست نیاز به سوی دیگران بردن کلید فقر و تنگدستی است.

بحار الانوار/  ج 93، ص 157

بر سفره ی این و آن سخن ساز مکن          جز درگه حق نیازت ابراز مکن

کار تو اگر بسته بماند بهتر                  دروازه ی فقر را به خود باز مکن

چرا خداوند عملی را که ذره‎ّّّای در آن شرک و ریا باشد، نمى‏‎پذیرد؟

سؤال: چرا خداوند کارهایى را که ذرّه‏اى شرک و ریا در آن باشد، نمى‏‎پذیرد؟

پاسخ: خداوند مى‏فرماید:

«أنا خیر شَریک فمَن عَمل لى ولِغیرى فهو لِمَن عَمله غیرى» (وسائل، ج 1، ص 72)

من بهترین شریک هستم، اگر کسى عملى را انجام بدهد که هدفش هم من و هم غیر من باشد، من سهم خود را به آن شریکى که براى من پنداشته واگذار مى‏‎کنم تا پاداش خود را از او بگیرد.

آرى، هرکس و هر چیز را در کنار خدا قرار دادن، توهین به مقام الهى است.

اگر کسى به شما بگوید: من شما و سنگ را دوست دارم، این توهین به شماست.

اگر بگوید: از غذایى که تهیّه کرده‏ام، هم شما بخورید هم گربه‏ام مى‏خورد، توهین است.

علاوه بر آنکه هدف خداوند از انجام دستوراتش، رشد و کمال انسان است و شرک و ریا مایه سقوط انسان است.

اگر یک موش در دیگ غذا بیفتد، تمام غذا از قابلیّت مصرف مى‏افتد.

یک روز تمام مسافران هواپیما را پیاده و بارى را که بسته شده بود تخلیه کردند و گفتند: یک موش در هواپیما دیده شده است. پرسیدیم: این همه مسافر و بار به خاطر یک موش باید پیاده شود؟ گفتند: بله، زیرا ممکن است این موش یکى از سیم‏ها را بجود و رابطه خلبان با فرودگاه قطع شود و موجب سقوط هواپیما شود.

آرى، موش شرک، سیم اخلاص را مى‏جود و رابطه بنده با خالق قطع مى‏شود.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 41

گفتن جمله «لا اله الّا اللّه‏» و رستگار شدن؟!!

سؤال: چگونه انسان با گفتن یک جمله «لا اله الّا اللّه‏» رستگار مى‏‎شود؟

پاسخ: گرچه در روایت آمده است:

«قولوا لا اله الّا اللّه تفلحوا» (بحار، ج 18، ص 202)

امّا مراد از آن تنها حرکت زبان نیست، بلکه عقیده به توحید است.

کلمه «تفلحوا» از واژه «فلاحت‏» به معناى رستن است و به کشاورز فلّاح گویند زیرا وسیله رستن دانه را فراهم مى‏کند.

براى رستن دانه از زیر خاک، سه مرحله لازم است:

1- ریشه خود را در عمق خاک فرو کند.

2- مواد غذایى لازم را جذب کند.

3- مانع بالاى سر خود را کنار بزند تا به فضاى باز برسد.

انسان نیز اگر بخواهد به فضاى باز توحید برسد باید عقاید خود را به استدلال و منطق عمیق بند کند، از تمام امکانات موجود براى رشد خود بهره گرفته و جذب کند، موانع رشد را نیز از خود دفع کند. پس رستگارى در گرو عمق بخشیدن و تلاش و حرکت در مسیر الهى است.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 37

چرا در اسلام، ارزش عمل به نیّت آن عمل و درجه اخلاص وابسته است؟

سؤال: چرا در اسلام، ارزش عمل به نیّت آن است و قبولى عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟

پاسخ: در کارهاى دنیوى نیز ارزش کارها، به نیّت آنها بستگى دارد. به این مثال‏ها توجّه کنید:

جرّاح و چاقوکش هر دو شکم پاره مى‏کنند، امّا کار جراح، خدمت است و کار چاقوکش جنایت.

همین جرّاح مى‎‏تواند براى پول کار کند و مى‏تواند براى نجات یک انسان کار کند، هر کدام از این هدف‏ها نیز ارزش مخصوص به خود دارد.

مثالهاى دیگر:

یک لیوان آب را به سه نفر عرضه مى‏کنیم؛ یکى نمى‏خورد، چون میل ندارد، دیگرى نمى‏خورد چون قهر کرده است، سومى نمى‎‏خورد و مى‏گوید: نفر چهارم از من تشنه‏‎تر است، آب را به او بدهید! این سه نفر، در ننوشیدن آب یکسانند ولى به خاطر آن که هدف‏هاى آنها متفاوت است، ارزش کارشان نیز تفاوت دارد.

در اسکناس‏ها نخى است که نشانه اصالت اسکناس و وسیله جدایى اسکناس اصلى از قلابى است، در عبادات نیز باید ریسمانى محکم میان بنده و خدا باشد که همان‏ قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد یا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نیست.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 29

با چه کسی دوست باشیم و رفت و آمد کنیم؟؟

امام صادق علیه السلام:

إصْحَبْ مَنْ تَتَزَیَّنُ بِهِ، وَلاتَصْحَبْ مَنْ یَتَزَّیَنُ لَکَ.

 با کسی دوستی و رفت و آمد کن که موجب عزّت و سربلندی تو باشد و با کسی که می خواهد از تو بهره ببرد و خودنمائی می کند همدم مباش.

وسائل الشیعه: ج 11 ص 412.

صد بار اگر توبه شکستی باز آی

بی‌تردید تغییر عادتها در مدّت زمان اندک، میسّر نیست. آنکه به انواع گناهان و معاصی آلوده است مشکل است یک شبه ملکه عدالت را در خود پدید آورد. آنچه مهّم است آگاه شدن به گناهان و معاصی خویش است و درگیر شدن با نفس در ترک آنها و سعی و تلاشِ ممکن در ترک معاصی است. و البتّه طلب یاری و مدد از خداوند مهربان و توبه پذیر از ضروریات است، که توفیق توبه و توفیق ترک معصیّت از اوست.

آن که تمامی تلاش خود را در این ارتباط بکار می‌گیرد ممکن است تا مدّتها، احیاناً جسته و گریخته باز هم معصیت از او صادر شود. در این وقت ممکن است شیطان به سراغ انسان بیاید و در دل او و وسوسه کند که: «می‌بینی توبه و ترک گناه ممکن نیست؟ می‌بینی که تلاش دراین زمینه بی‌ثمر است؟» و با این وسوسه‌ها انسان را در توبه متزلزل کند تا آنجا که این فریضه و واجب الهی ترک شود.

پس از انجام توبه، اگر احیاناً معصیّت از شخص صادر شد، نباید از خود مأیوس شود. باید خود را با گذشته مقایسه کند و ببیند که اگر قبلاً در یک هفته ده گناه می‌کرده است حالا دو گناه انجام داده است. پس مقدارِ بسیاری به مقصد نزدیک شده است. از این دو گناه نیز مجدداً توبه کند و درترک گناه همانگونه که حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ فرموده‌اند از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمّه هدی ـ علیه السّلام ـ و امام عصر ـ عجّ ـ مدد بخواهدو و البتّه در این صورت دستگیری و مدد خواهد شد.

برخی از واجبات و محرّمات خانوادگی

1. زن گرفتن کسیکه بواسطه نداشتن زن به حرام می‌افتد «واجب»[1]

2. ازدواج زن مسلمان با مرد کافر، (چه دائم و چه موقت) و فرق نمی‌کند که کافراصلی باشد یا مرتد (برگشته از دین اسلام) «حرام»[2]

3. ازدواج مرد مسلمان با زن کافرِ غیر اهل کتاب (کافر غیر اهل کتاب یعنی کفاریکه یهودی و نصرانی نیستند) چه دائم باشد و چه موقت «حرام»

4. ازدواج دائمِ مرد مسلمان، با زن کافرِ اهل کتاب از یهودی و نصرانی «حرام، به احتیاط واجب» (عقد موقت با آنان مانعی ندارد.)

5. ازدواج دائم یا موقت با زنی که در عدّه وفات، عدّه طلاق یا سایر عدّه‌هاست، (ازدواج قبلی زن چه دائم بوده باشد چه موقت) «حرام»[3]

6. ترک زن دائمی بطوری که نه مثل زن شوهردار باشد نه مثل زن بی‌شوهر «حرام»[4]

7. بیرون رفتن زن از منزل خود، بدون اجازه شوهر، حتی بسوی اهل خود و عیادت پدر خود «حرام»

(مگر در موارد واجب مثل حج و نیکی به پدر و مادر و صله رحم».[5]

8. نفقه همسر دائمی بر مرد (بشرط آنکه زن در مورادی که اطاعت شوهر واجب است، مطیع باشد.) «واجب»[6]

9. نفقه پدر و مادر و پدر و مادر آنها و هر چه بالاتر روند و نفقه فرزندان و نوه‌ها و هر چه پائین روند، چه صغیر باشند چه کبیر، چه مذکر باشند چه مؤنث، چه مسلمان باشند چه کافر، در صورتیکه فقیر باشند و احتیاج داشته باشند «واجب»[7]

10. نفقه آنچه را که انسان مالک است (مانند گاو و گوسفند و ...) حتی زنبور عسل و کرم ابریشم، از خوراک و آب و مکان استراحت و مانند آن «واجب».

11. مشغول شدن به کسب و کار برای تحصیل نفقه، برای کسی که نفقه خود یا کسانی را که واجب النفقه او هستند را ندارد «واجب»

12. همسرِ مرد، اگر آن مرد مرتد فطری شود، بر آن مرد «حرام»، و آن زن باید عده وفات نگهدارد.

(مرتد فطری کسی است که پدر و مادر موقع انعقاد نطفه او مسلمان بوده‌اند و خود نیز پس از بالغ شدن اظهار اسلام کرده و پس از آن نعوذ بالله از دین برگردد. در اینجا مرتد شدن پس از ازدواج منظور است)[8]

13. اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد و دیگری هم نمی‌تواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بیفتند (مانند نگاهِ حرام، سخن گفتن به نحو حرام، شنیدن صدا به نحو حرام و ...) ترک آن محل «واجب»

14. پوشیدن لباس الوان و سرمه کشیدن و کارهای دیگری که زنیت حساب می‌شود برای زنی که در عده وفات است «حرام» (عده وفات 4 ماه و ده روز است، اما برای زنی که آبستن است و بچه‌اش دیرتر از 4 ماه و ده روز به دنیا بیاید تا موقع وضع حمل است.)[9]

۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۷ ۸ ۹
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.