گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

فلسفه تلخى‏‎ها و ناگوارى‏‎ها

سؤال: فلسفه تلخى‏‎ها و ناگوارى‏‎ها چیست؟

پاسخ: ناگوارى‏‎ها دو گونه است: برخى به دست خود ماست و برخى در اختیار ما نیست.

بسیارى از حوادث تلخ به خاطر عدم دقت و مدیریّت خودماست. اگر در داد و ستدها، اسناد تجارى را محکم تنظیم نکردیم و ضامن و وثیقه از طلبکار نگرفتیم و او مال ما را نداد، مقصّر خود ما هستیم.

اگر روى حوض آب نرده نگذاشتیم و کودک در آن افتاد و غرق شد، مقصّر خود ما هستیم.

اگر مراعات بهداشت، قوانین رانندگى و آداب اجتماعى را نکردیم و گرفتار امراض و تصادفات و تحقیرها شدیم، مقصّر خود ما هستیم.

و امّا دسته دوم، دلایل متعدّدى دارد:

سختى‏ها، سبب رشد و تکاپوى انسان است. پیشرفت و رشد علوم، در سایه رفع نیاز و برطرف کردن مشکلات حاصل شده است.

حوادث تلخ، کفّاره بسیارى از لغزش‏هاست.

حوادث تلخ، سبب تنظیم روحیّات مردم است.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند:

اگر براى انسان سه چیز مرض، مرگ و فقر نبود، غرور انسان شکسته نمى‏‎شد و انسان در مقابل هیچ چیز سر فرو نمى‏‎آورد.

«لَوْ لَا ثَلَاثَةٌ فِی ابْنِ آدَمَ مَا طَأْطَأَ رَأْسَهُ شَیْ‏ءٌ الْمَرَضُ‏ وَ الْمَوْتُ‏ وَ الْفَقْر» (بحار، ج 6، ص118 )

حوادث تلخ، کمالات انسان را شکوفا مى‏کند. آنکه گرفتار شده، با صبر و پایدارى رشد مى‏کند و آنکه در رفاه است و براى نجات مردم تلاش مى‏کند، با ایثار و از خودگذشتگى رشد مى‏کند.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 75

درک حقیقت ایمان با دارا بودن سه خصلت

امام رضا(علیه السلام):

لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً إلاّ أنْ یَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال: سُنَّهٌ مِنَ اللهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ نَبیِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ وَلیّهِ، أمَّا السَّنَّهُ مِنَ اللهِ فَکِتْمانُ السِّرِّ، أمَّا السُّنَّهُ مِنْ نَبِیِّهِ مُداراهُ النّاسِ، اَمَّا السُّنَّهُ مِنْ وَلیِّهِ فَالصَّبْرُ عَلَى النائِبَهِ.
مؤمن، حقیقت ایمان را درک نمى کند مگر آن که سه خصلت را دارا باشد:
خصلتى از خداوند، که کتمان اسرار افراد باشد، خصلتى از پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) که مدارا کردن با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که صبر و شکیبائى در مقابل شدائد و سختى ها را داشته باشد.

بحارالأنوار: ج 75، ص 334، ح 1، مستدرک الوسائل: ج 9، ص 37، ح 10138.

چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختى‏ها مواجه هستیم؟

سؤال: چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختى‏ها مواجه هستیم؟

پاسخ: شخصى از کنار مغازه بلور فروشى مى‏گذشت، چشمش به لیوان‏هایى افتاد که روى میز به طور وارونه چیده شده بود. همانجا ایستاد، کمى نگاه کرد و یکى از آنها را به همان حالتى که بود برداشت و شروع به اعتراض به فروشنده کرد که آقا! چرا دَرِ این لیوان بسته است و ته آن باز است؟! فروشنده خندید و گفت: اگر شما درست بنگرید و لیوان را به حالت درست بگیرید، هر دو اشکال برطرف خواهد شد.

آرى، بسیارى از اشکالات، بر اساس باورها و تصوّرات غلط ما مى‏باشد. ما خیال مى‏کنیم که دنیا براى رفاه است، لذا مى‏گوییم: چرا رفاه نیست؟ مثل کسى که در چلوکبابى نشسته و اعتراض مى‏کند چرا اینجا دوش ندارد؟! او باید باور کند که آنجا حمّام نیست. ما باید باور کنیم که دنیا خوابگاه، عشرتکده و آخور نیست، دنیا میدان رشد است و انسان باید در این میدان با سختى‏ها مبارزه کند تا خود به رشد و کمال برسد.

قرآن مى‏فرماید: «أخذناهم بالبأساء و الضَّراء لعلّهم یضّرّعون» (انعام 48) سختى و فشارها براى توجّه دادن به انسان است.

آرى، تا چوب عود را نسوزانید، بوى عطرش بلند نمى‏شود.

سختى‏ها وسیله غرور زدایى است.

همان گونه که لاستیک‏هاى ماشین را باید تنظیم باد کرد، حوادث تلخ نیز انسان را متعادل و تنظیم مى‏کند، غفلت و غرور و تکبّر را از بین مى‏برد، به علاوه تلخى‏ها انسان را به فکر و تلاش واداشته و سرچشمه انواع ابتکارات و اختراعات مى‏شود.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 62

در برخورد با حوادث تلخ، چه کنیم؟

سؤال: در برخورد با حوادث تلخ، چه کنیم؟

پاسخ: در سر یک سفره ممکن است هم ترشى و فلفل قرار دهند و هم شیرینى و مربّا؛ کودکان از شیرینى و حلواى سفره لذّت مى‏برند، و فلفل و ترشى را بى مورد مى‏دانند، امّا بزرگ‏ترها هر دو را در سفره لازم مى‏دانند.

حوادث تلخ نیز برکاتى دارد، از جمله:

1- توجّه انسان را به خدا بیشتر مى‏کند.

2- انسان را سنجیده و استعدادهاى او را شکوفا مى‏سازد.

3- کفّاره گناهان و لغزش‏هاى او مى‏شود.

4- قدر نعمت‏ها بیشتر شناخته مى‏شود.

انسان‏ها در برابر حوادث سه گروهند: چنانکه کودک همین که لب به فلفل و پیاز و ترشى مى‏گذارد ناراحت مى‏شود، نوجوان تحمّل مى‏کند و والدین او پول مى‏دهند و فلفل و ترشى را مى‏خرند.

قرآن مى‏فرماید: گروهى همین که دچار سختى مى‏شوند، جیغ مى‏زنند، «اذا مَسّه الشَرّ جَزوعا» (معارج20) گروهى صبر مى‏کنند، «و بَشّر الصّابرین الّذین اذا أصابَتهم مُصیبة قالوا انّا لِلّه و انّا الیه راجِعون» (بقره، 154- 155) و گروهى به استقبال سختى‏ها مى‏روند. «و منهم مَن یَنتظر» (احزاب) کسانى نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏‎آمدند تا آنان را به جهاد و جبهه جنگ اعزام کند، حضرت مى‏فرمود: اسب و شمشیر ندارم تا شما را مجهّز کنم آنان گریه مى‏کردند که چرا به جبهه نرفتند.

از سختى‏ها و حوادث تلخ مى‏توان با تدبیر و صبر و استمداد از خداوند، بهترین استفاده را برد. همان گونه که مى‏توان از لیموى ترش، شربت لیموناد ساخت.

آرى، اگر انسان آشپز ماهرى باشد، حتى از پوست پرتقال هم مربّا درست مى‏کند. امروزه حتى از زباله‏‌ها استفاده بهینه مى‏‌کنند.

حضرت زینب علیها السلام با سخنرانى خود در کاخ ستمگران، از اسارت خود در کوفه و شام آن گونه استفاده کرد که پایه‏هاى رژیم اموى را لرزاند.

در مسجد شام، امام سجاد علیه السلام بر بالاى منبر رفت و رژیم بنى امیه را به شدت استیضاح کرد. یزید براى آن که صداى امام را خاموش کند، به مؤذّن دستور داد که با صداى بلند اذان بگوید تا شاید سخنرانى امام سجاد علیه السلام قطع شود، ولى امام علیه السلام از همین صحنه نیز استفاده کرد و جملات اذان را آن گونه تفسیر کرد که بر مسجد لرزه افتاد، بخصوص پس از گفتن «أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه‏» فرمود: اى یزید! این محمّد جّد من است یا جّد تو؟! آیا این اسرا از نسل او نیستند؟

هنگامى که امام کاظم علیه السلام را به زندان انفرادى بردند،

فرمود: چه جاى خوبى براى عبادت است؟!

بسیارى از علما، کتاب‏هاى خود را در شرایط سخت و در زندان و تبعیدگاه‏ها نوشته ‏اند.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص:60-58

نقش خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگى انسان


سؤال: خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگى انسان، چه مقدار نقش دارد؟

پاسخ: در قرآن مى‏خوانیم: «ما أصابک مِن حَسنةٍ فَمِن اللّه و ما أصابک مِن سَیّئة فَمِن نَفسک» (نساء، آیه 79)

 هر خوبى به تو رسد از خداوند است ولى هر بدى که به تو رسد از نفس خودت مى‏باشد.

کره زمین که به دور خود و خورشید مى‏گردد و همواره بخشى از آن روشن و بخشى دیگر تاریک است، هر کجاى آن روشن باشد از خورشید است و هر کجاى آن تاریک باشد، از خود زمین است.

خداوند انگور را آفرید، ولى بشر از آن شراب مى‏سازد که مایه بروز هزاران حادثه و بیمارى است.

خداوند به انسان قدرت داد، ولى عدّه‏اى با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ضربه مى‏زنند.

خداوند به انسان عقل داد، ولى عدّه‏اى از این عقل سوء استفاده کرده و به دنبال مکر و حیله براى مردم هستند.

پس آنچه از سوى خداوند است، نیکوست و بدى‏ها از خود ما سرچشمه مى‏گیرد.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 32

چه کنیم تا در دنیا راحت زندگى کنیم؟

سؤال: چه کنیم تا در دنیا راحت زندگى کنیم؟

پاسخ: قرآن مى‏فرماید:«لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ» (حدید/23) آن گونه باشید که اگر چیزى را از دست دادید، تأسّف نخورید و اگر چیزى به شما دادند، شاد نشوید. راستى آیا مى‏شود انسان اینگونه متعادل باشد که دادن‏ها و گرفتن‏ها در او اثرى نگذارد؟

کارمند بانک، یک روز مسئول دریافت پول مردم مى‏شود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم مى‏شود. نه آن روزى که پول مى‏گیرد خوشحال است و نه آن روزى که مى‏پردازد، ناراحت. زیرا او مى‏داند هر دو روز، امانتدارى بیش نبوده است.

مثالى دیگر:

براى لاستیک تراکتور، حرکت در زمین هموار و غیر هموار یکسان است، ولى براى لاستیک دوچرخه، تفاوت دارد.

نشستن و برخاستن یک گنجشک، روى شاخه گل اثر مى‏گذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد.

آرى، انسان‏هاى بزرگ به خاطر سعه صدرى که دارند، مسایل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد.

امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تیر که به سویش رها شد و دهها داغى که دید، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى که کوچک‏ترین حرکت، ما را از نماز یا خشوع باز مى‏دارد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 28

فلسفه گرفتاری صالحان و رفاه مجرمان

سؤال: چرا صالحان، گرفتار مشکلات هستند و مجرمان و گنهکاران، در رفاه به سر مى‏برند؟

پاسخ: از آنجا که خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با قهر خود مى‏گیرد تا متذکّر شوند، چنانکه خداوند در قرآن مى‏فرماید: اگر پیامبر سخنى را که ما نگفته‏ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى‏گیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین»(ابراهیم/ 8) و همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمى‏گذرد مگر آنکه گوشمالى مى‏شوند.

امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت مى‏دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک مى‏کند: «و جعلنا لمهلکهم مَوعداً» (کهف/59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى‏اندازد و به آنان مهلت مى‏دهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً» (آل عمران/ 178)

به یک مثال توجه کنید:

اگر قطره‏اى چاى روى شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک مى‏کنید.

امّا اگر قطره‏اى چاى روى لباس سفید شما بچکد، صبر مى‏کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید.

و اگر قطره‏اى روى قالى زیر پاى شما بچکد، آن را رها مى‏کنید تا مثلًا شب عید به قالى شویى ببرید.

خداوند نیز با هرکس به گونه‏اى رفتار مى‏نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، کیفر او را به تاخیر مى‏اندازد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 18

وسیله های پوشاندن عیبها و جنگ با هوا و هوس

امام على علیه ‏السلام :

اَلْحِلْمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَالْعَقْلُ حِسامٌ قاطِعٌ، فَاسْتُرْ خَلَلَ خَلْقِکَ بِحِلْمِکَ وَقاتِلْ هَواکَ بِعَقْلِکَ؛

بردبارى پرده ‏اى پوشاننده و عقل شمشیرى برنده است، پس عیبهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخیز.

 نهج ‏البلاغه، حکمت ۴۲۴.

نشانه های بردباری

امام صادق علیه ‏السلام :

اَلْحِلْمُ سِراجُ اللّه‏ِ... وَالْحِلْمُ یَدورُ عَلى خَمْسَةِ أَوْجُهٍ: أَنْ یَکونَ عَزیزا فَیَذِلَّ أَوْ یَکونَ صادِقا فَیُتَّهَمَ أَوْ یَدْعُوَ إِلَى الْحَقِّ فَیُسْتَخَفَّ بِهِ أَوْ أَنْ یُؤْذى بِلا جُرْمٍ أَوْ أَنْ یُطالِبَ بِالْحَقِّ وَیُخالِفوهُ فیهِ، فَإِنْ آتَیْتَ کُلاًّ مِنْها حَقَّهُ فَقَدْ اَصَبْتَ... .

بردبارى چراغ خداست... پنج چیز است که بردبارى مى‏طلبد: شخص عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت کند و سبکش بشمارند، بى‎‏گناه باشد و اذیت شود، حق‏‎طلبى کند و با او مخالفت کنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار کنى، بردبار هستى... .

بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۴۲۲، ح۶۱.

اگر بردبار نیستى خود را بردبار جلوه بده

امام على علیه ‏السلام :

إنْ لَمْ تَکُنْ حَلیما فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلاّ أَوشَکَ أَنْ یَکونَ مِنْهُمْ؛

اگر بردبار نیستى خود را بردبار جلوه ده، زیرا کمتر کسى است که خود را شبیه گروهى کند و بزودى یکى از آنان نشود.

نهج ‏البلاغه، حکمت ۲۰۷ .

۱ ۲ ۳
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.