گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

ترک نماز مرز بین ایمان و کفر

ترک نماز 

امام باقر به نقل از رسول خدا می فرماید:
مَا بَیْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَیْنَ الْکَافِرِ إِلَّا أَنْ یَتْرُکَ الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یُصَلِّیَهَا
بین مسلمان و کافر فاصله‏اى نیست،مگر این که مسلمان نماز واجب را عمدا ترک کند یا آن را بى ‏اهمیت بداند و نخواند
(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،ص۲۳۱)

حرمت ترک نماز،از انجام بسیاری از اعمال حرام سنگین تر است.چون انسان در ارتکاب بعضی از اعمال حرام،قصد بی حرمتی به خدای متعال و دین را ندارد،بلکه جنبه حیوانی انسان بر او غلبه میکند.در حالیکه رها کردن نماز،موثر از غلبه شهوات بر انسان نیست.بلکه ناشی از ضعف ایمان و بی توجهی به دستور الهی است

به این حدیث دقت نمایید:

از حضرت امام صادق علیه السلام سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نماز نمى ‏خواند،کافر مى ‏باشد؟
امام فرمود:
چون زناکار براى‏ شهوت این کار را مى‏ کند ولى آن کس که نماز را ترک مى‏ کند،براى این است که به آن اهمیت نمى ‏دهد.زناکار براى لذت دنبال زنا را مى ‏گیرد،ولى آن کس که نماز را ترک کرده،قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بى‏ اهمیت شمردن آن مى ‏باشد و هر گاه کسى نظرش استخفاف باشد،کافر مى ‏گردد
(بحار الأنوار،ج‏۶۶،ص۶۶)

یک نکته:
سهل انگاران در نماز با هم تفاوت هایی دارند؛بعضی نماز را به طور کلی ترک می کنند.بعضی نماز را در بعضی اوقات ترک می کنند و آن را سبک می شمارند؛بعضی نماز را انجام می دهند اما نسبت به شرایط آن مثل طهارت،بی اعتنا هستند.
هر کدام به میزان سهل انگاری اش در نماز،بهره ای از این قهر و غضب خواهد داشت.

سیره امام خمینی(ره) در خانه

امام خمینی (ره) چون خورشیدی بود که در این عصر درخشید و تاریخ را متحول کرد و امروز و آینده را تحت تأثیر اندیشه ها و سلوک خود قرار داد و در واقع محبوب قلبها برای امروز و آیندگان خواهد بود آن امام بزرگوار شخصیت نورانی است که باید از رفتار و سلوکش آموخت و به عنوان الگوی زندگی باید بهره ها از آن گرفت.
آن چه در پیش رو دارید مطالبی است که از سیره عملی امام (ره) نقل شده است که برای سرلوحه قرار دادن آن در زندگی مان تقدیم می شود:
احترام برادر بزرگتر در حد یک استاد

بارها و بارها شاهد احترام بیش از حد امام نسبت به آیت الله پسندیده بودیم. ایشان به عنوان برادر بزرگتر و استاد امام در دوران کودکی و نوجوانی در حد یک استاد و شبیه یک پدر، مورد احترام امام قرار می گرفت. مجلس انس امام با برادر بزرگترشان به دور از مسائل سیاسی و رهبری جهان اسلام، احوالپرسی و تفحص از مشکلات احتمالی برادر بود. در این حال شنیدن مسائل عادی زندگی و چکه کردن شیر آب و خرابی دستشویی منزل ایشان برای امام کاملا قابل تحمل بود.[1]
چرا احمد بیمار است؟

امام علاقه عجیبی به همسر و فرزندان و نوه ها و حتی وابستگان خود دارند. حتی اگر یکی از اعضا دفتر ایشان بیماری پیدا کند، امام مرتب احوالپرسی می کنند. سفارش می کنند به مداوا و پزشک و مرتب از وضع آنان جستجو می کنند و امر به رفتن بیمارستان.
یک روز حاج احمد آقا برای خواندن پیام امام به جایی رفته بود. امام صحبت ایشان را از رادیو می شنیدند. ایشان قبل از پیام گفت که امروز حال من مساعد نبود. امام فورا سراغ گرفتند که حال ایشان چطور است و چرا بیمارند؟[2]

به قم که رسیدی تلفن کن!

دختر گرامی امام (ره) نقل می کنند: من ساکن قم بودم. هر وقت که می رفتم با امام خداحافظی کنم به من می فرمودند: «به مجردی که به قم رسیدی تلفن کن».
و قید می کردند که:
«تلفن که می کنی به حاج عیسی بگو که بیاید بمن بگوید. همین طور تلفن نکن که من رسیده ام. اینها نمی آیند به من بگویند. فکر نمی کنند که من دلواپسم. تو قید کن به حاج عیسی که برو به آقا بگو».
من پیش خودم فکر می کردم که آقا چقدر دلواپس من هستند. در صورتی که خیلی ها هم بودند، ولی هیچکس به من چنین حرفی نمی زد و دیگر بعد از ایشان هم هیچکس به من چنین حرفی نزد. این سخن آقا باعث می شد که من فکر کنم لابد آقا خیلی نسبت به من علاقمند بودند.[3]

آهسته راه می رفتند تا کسی بیدار نشود

خانم امام می گفتند بنده تا یاد دارم و با ایشان زندگی می کنم هر شب (همیشه) به نماز شب می ایستادند و سعی داشتند که مزاحم من یا بچه ها نباشند. حتی یک شب هم ما به خاطر نماز شب آقا بیدار نشدیم، مگر اینکه مثلا خودمان بیدار بودیم. مسافرت هم که می رفتیم آقا برای نماز شب که بیدار می شدند طوری حرکت می کردند و آهسته راه می رفتند و وضو می گرفتند که مزاحم دیگران نبودند.[4]

نمی گویند حرف نزنید

دختر بزرگوار امام می گویند: یکروز دایی من می گفت که رفتم خدمت امام، داشتند رادیو گوش می کردند، اما نخواستند به من بگویند حرف نزن بلکه رادیو را نزدیک گوششان گذاشتند. گاهی که ما دو سه نفری در خدمت ایشان صحبت می کنیم، ایشان به صورت اشاره به ما می گویند حرف نزنید و مستقیما به ما نمی گویند حرف نزنید. یک وقت می بینیم بلند می شوند می روند نزدیک تلویزیون و به آن نگاه می کنند و ما متوجه می شویم که صحبت هایمان موجب شده است که ایشان نتوانند از تلویزیون استفاده کنند.[5]

به ما نصیحت می کردند

نوه امام (ره) می گفتند: ما وقتی پهلوی آقا بودیم خیلی احساس راحتی می کردیم و خیلی رابطه خوبی داشتیم. همه مان حالت امام، پدر بزرگ و همه را می گذاشتیم کنار. دو تا رفیق بودیم، وقتی پهلوی هم بودیم. با همه همین طور بودند. همه همین احساس آرامش را پهلوی ایشان داشتند. جذبه به جای خود، دوستی هایمان، حرفهایی را که با ایشان می زدیم همه خیلی صمیمانه بود. به ما نصیحت می کردند، ولی نه نصیحتی مثل بقیه پدر بزرگها و بزرگترها. جوری به آدم نصیحت می کردند که آدم اصلا احساس نمی کرد. وقتی آدم شب می رفت و رویش فکر می کرد، می فهمید امام دارند راه را به ما نشان می دهند.[6]
ما را به گذشت دعوت می کردند
در خانه امام، کمتر اختلافی پیش می آمد. اگر هم موردی بود سعی می کردیم که آقا متوجه نشوند و این مسئله باعث ناراحتی ایشان نشود. ولی اگر متوجه می شدند، ما را به صبر، گذشت و سازش دعوت می کردند و کوچکترین دخالتی در زندگی فرزندانشان نمی کردند.[7]
توجهشان به خانواده بود
امام در تمام طول شبانه روز حتی یک دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعیین شده نداشتند. ایشان با توجه به شرایط سنی و میزان فعالیتی که داشتند باز هم ساعات خاصی را در سه نوبت (هر کدام بین نیم تا یک ساعت) به اهل منزل اختصاص داده بودند که هر کدام از ما که مایل بودیم خدمت ایشان می رسیدیم و مسائلمان را مطرح می کردیم. اما در این ساعات معمولا، از لحاظ فکری و روحی توجهشان به خانواده بود، هر سوالی می کردیم بدون جواب نمی گذاشتند. حتی هیچگاه خودشان ابتدا مسائل را مطرح نمی کردند و می خواستند که از این وقت، اعضای خانواده استفاده کرده و بر حسب ضرورت مسائلشان را عنوان کنند. اگر سؤالی را به دلیل کمبود وقت پاسخ نمی دادند، حتما در خاطرشان بود که در فرصت مناسب دیگری پاسخ دهند.[8]
بدون آنکه بگویند به آشپزخانه می رفتند

امام برای اولادشان احترام خاصی قایل بودند و بسیار خوشرو و با متانت با آنها رفتار می کردند. گاهی اوقات امام بدون آنکه چیزی به ما بگویند به بهانه ای به آشپزخانه می رفتند و برای ما چای می ریختند. البته ما از این رفتار ایشان احساس شرمندگی می کردیم. ولی امام با این کارها کمال مهمان نوازی و در حقیقت بهترین رفتار را نسبت به فرزندان خود نشان می دادند. [9]

پرستاری از بیمار راهی برای پاک شدن از گناهان

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :

 مَن سَعى لِمَریضٍ فی حاجَةٍ قَضاها أو لَم یَقضِها، خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ کَیَومَ وَلَدَتهُ امُّهُ.

«هر کس در بر آوردن نیاز بیمارى بکوشد، خواه بتواند آن را بر آورده سازد و خواه نتواند، از زیر بار گناه خویش بیرون مى‏رود، به سان آن روز که از مادر، زاده شده است».

 من لایحضره الفقیه: ج 4 ص 16 ح 4968 و بحار الأنوار: ج 81 ص 217 ح 9.

برای رسیدن به ثواب این عمل صالح حتما لازم نیست که پرستار باشی بلکه باید کمی باهوش باشی، و اگر خدای ناکرده فرزندت، همسرت، والدینت یا هر کس دیگر بیمار شد یا موقعیت همراهی از بیماری در بیمارستان برایت پیش آمد می توانی با خدمت کردن و مراقبت از وی همه گناهانت را پاک کنی.

نگاه هاى حرام

1. نگاه مرد به چهره آرایش کرده زن،

2. نگاه مرد به زیور آلات زن،

3. نگاه مرد به عکس زن بى حجاب زن آشنا،

4. نگاه مرد یا زن با ریبه (ترس افتادن به حرام)،

5. نگاه زن به بدن مرد نامحرم (به جز صورت و دست ها)،

6. نگاه مرد به به تمام بدن زن نامحرم (به جز صورت و دست ها تا مچ)،

7. نگاه هوس آلود مرد یا زن  (هر چند به صورت و دست های جنس مخالف یا جنس موافق و حتی به محارم)

8. نگاه به هر فیلم و یا عکس مبتذل و تحریک کننده شهوت و از بین برنده قبح گناه (مثل بسیاری از فیلم و سریالهای ماهواره)

9. سرک کشیدن به منازل دیگران

و...

آیا نگاه حرام جزء گناهان کبیره است؟

شاید برای شما هم این سؤال پیش آمده باشد که آیا نگاه حرام جزء گناهان کبیره است؟

و شاید اصلا تصور نکنید که ممکن است، نگاه از گناهان کبیره باشد!!

همه مراجع عظام تقلید نظرشان در رابطه با پرسش فوق این است: خیر، نگاه حرام جزء گناهان کبیره نیست، ولى اگر نگاه حرام به عمد تکرار شده و بر آن اصرار ورزیده شود، حکم گناه کبیره را پیدا مى کند.[1]

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّهِ سبحانَهُ ذَنبٌ صَغُرَ عِندَ صاحِبِهِ[2]

بزرگترین گناه نزد خداى سبحان، گناهى است که در نظر گنهکار خُرد آید.

 


[1] . امام، تحریر الوسیله، ج1 شرائط امام الجماعة، و م1؛ فاضل، نورى، مکارم، تعلیقات على العروة (شرائط امام الجماعة)، م13؛ تبریزى، التعلیقه على منهاج الصالحین (التقلید)، م29؛ صافى، هدایة العباد، ج2، م1244و 1245؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج1، م29؛ بهجت، وسیلة النجاة، ح1، م1061، 1062؛ دفتر: وحید، خامنه اى.

[2] . میزان الحکمه حدیث 6771.  

غرور انسان نسبت به پروردگار!!

 

یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ﴿الانفطار۶﴾

 اى انسان! چه چیز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته است؟؟

حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السّلام :

عجب است از انسان متکبری که ابتدای خلقتش از آب گندیده نطفه است که اگر لطف خدا بر خلقتش نبود جایگاهش مزبله گاه و چاه مستراح بود و در پایان عمرش نیز مرداری بدبو است که جایگاهش زیر خاک است و در هنگام زنده بودنش نیز ظرفی از برای نجاست است که در شکمش از ادرار و مدفوع انباشته گشته و توالتی سیار است و با این حال این انسان متکبر و سرکش در مقابل خداوند و دستوراتش تکبر و سرکشی می کند و بندگی و عبادت او را به جای نمی آورد. 

آثار الصادقین جلد 12 صفحه 365

تخفیف داور (علت مهلت خداوند به بندگان گناهکار)

داوران مسابقه فوتبال خطاهای مهم را تذکر می دهند یا اقدام به دادن کارت زرد و قرمز می نمایند آنان می دانند که اگر بخواهند برای تمام خطاها کارت قرمز بدهند و یکی یکی بازیکنان را از زمین بازی اخراج نمایند دیگر بازیکنی در زمین نمی ماند ، داور هستی نیز چنین رویه ای را دارند اگر خداوند اراده نمایند هر گناهی را بدون تأخیر مجازات نمایند عمر بسیاری از انسانها به پایان می رسد اما شیوه خداوند مهربان چنین است که به خاطر رحمت و لطف خود و به منظور بازگشت انسانها از خطاها به آنان مهلت می دهد و بسیاری از خطاهای انسانها را نادیده می انگارد اما باید انسانها بدانند که« انَّ اللهَ یُمهِل و لا یُهمِل خداوند مهلت می دهد اما اهمال در مجازات نمی نماید .»[1]

این همان مهلت خداوند به بندگان بخاطر دو سنت الهی جاری در زندگی انسانهاست: الف. سنت استدراج یا ب. سنت امهال.

الف. سنت استدراج:

علامه طباطبایی درباره سنت استدراج در ذیل آیه 182 سوره اعراف «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ».

می‌فرماید: «استدراج در لغت به معنای این است که کسی در صدد برآید پله پله و به تدریج از مکانی یا مقامی بالا رود یا پایین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود. لکن در این آیه قرینه مقام دلالت دارد بر این که منظور نزدیک شدن به هلاکت است یا در دنیا و یا در آخرت؛ و این که استدراج را مقید کرد به راهی که خود آنان نفهمند، برای این است که بفهماند این نزدیک کردن آشکارا نیست، بلکه در همان سرگرمی به تمتع از مظاهر زندگی مادی مخفی است، در نتیجه ایشان با زیاده‌روی در معصیت پیوسته به سوی هلاکت نزدیک می‌شوند، پس می‌توان گفت:استدراج تجدید نعمتی بعد از نعمت دیگری است تا بدین وسیله التذاذ به آن نعمت‌ها ایشان را از توجه به وبال کارهایشان غافل بسازد.»[2]

 

ب.سنت امهال:

امهال یعنی مهلت دادن، خداوند متعال برای رعایت یک سلسله مصالحی که ما از برخی از آن‌ها نا آگاهیم در عقوبت اهل باطل تعجیل نمی‌کند بلکه به آنان فرصت و مهلت می‌دهد. اموری را در حد درک بشری می‌توان به عنوان فلسفه امهال نام برد:

ازدیاد در گناه و عذاب الهی

خداوند در سوره مبارکه آل عمران آیه 178 چنین می‌فرماید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ ِلأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ و البته نباید کسانی که کافر شده اند تصور کنند این که به ایشان مهلت می‌دهیم برای آنان نیکوست، ما فقط به ایشان مهلت می‌دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و آنگاه عذابی خفت آور خواهند داشت.» یعنی خداوند به کفار مهلت می‌دهد و این مهلت در حقیقت یک بستر آزمایشی است که ان‌ها خود را در آن محک بزنند. اما آن‌ها به سوء اختیار خود راه گمراهی را بر می‌گزینند و فریب امهال الهی را می‌خورند و غرق در گناه می‌شوند. به بیان دیگر این ازدیاد گناه، نتیجه و عاقبت غفلت آن‌ها از هشدارهای خداوند است.

فرصت توبه و بازگشت

اگر خداوند در عقاب ظالمان تعجیل کند و فرصت توبه و اصلاح به آنان ندهد، اولاً انسانی باقی نمی‌ماند که از عقوبت دنیوی سالم بماند و ثانیاً با نبود فرصت توبه، روح ناامیدی بر مردم حاکم می‌شود. خداوند در سوره فاطر آیه 45 می‌فرماید: «لَوْ یُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلی ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصیرًا اگر خدای متعال مردم را به آنچه می‌کنند مؤاخذه می‌کرد، هیچ جنبنده‌ای را بر پشت زمین باقی نمی‌گذاشت ولی مؤاخذه انان را تا سرآمدی معین به تأخیر می‌اندازد و چون سرآمدش در رسد خدا به کار بندگانش بیناست.».

بنابراین امهال و استدراج نسبت به برخی از گنهکاران مقدمه عذاب سخت الهی است و نسبت به برخی دیگر سبب توبه و بازگشت به سوی رحمت الهی باشد.



[1] . فوتبال زندگی –محمد فاتحی صفحه: 62

[2] . ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 8، ص 454.

نیکى‏ به‏ والدین و آمرزش‏ گناهان بزرگ

جاءَ رَجلٌ إلى النبیِّ صلى الله علیه و آله فقالَ: یا رسولَ اللّهِ ما مِن عَمَلٍ قَبیحٍ إلّا قَد عَمِلتُهُ، فهَل لِی مِن تَوبَةٍ؟ فقالَ لهُ رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: فهَل مِن والِدَیکَ أحَدٌ حَیٌّ؟ قالَ: أبی، قالَ: فاذهَبْ فَبَرَّهُ. قالَ: فلَمّا ولّى‏، قالَ‏ رسولُ‏ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لَو کانَت امُّهُ! [1]

 مردى خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمد به ایشان عرض کرد: هیچ کار زشتى نیست که نکرده باشم. آیا راه توبه و بازگشت برایم وجود دارد؟ حضرت فرمود: آیا از پدر و مادرت کسى زنده هست؟ عرض کردم: پدرم. فرمود: برو و به او نیکى کن. وقتى آن مرد رفت، رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: کاش مادرش مى‏بود! (یعنى اگر او زنده بود و به او نیکى مى کرد، زودتر آمرزیده مى شد).

مجازات عـاقّ والـدین در دنیا


پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعْجَلُ عَقُوبَتُها وَلاتُؤَخَّرُ اِلَى الاخِرَةِ: عُقُوقُ الْوالِدَیْنِ، وَ الْبَغْىُ عَلَى النّاسِ وَکُفْرُ الاِْحْسانِ.    

کیفر سه گناه به قیامت نمى ماند (یعنى در همین دنیا مجازات مى شود.)
1 ـ عاق پدر و مادر
2 ـ ظلم و تجاوز به مردم
3 ـ ناسپاسى در مقابل احسان و نیکى.

میزان الحکمه، ج‏4، ص: 289، حدیث6857.

شوم بودن گناه حتی برای دیگران

پیامبر صلی الله علیه و آله:

 اَلذَّنْبُ شومٌ عَلى غَیْرِ فاعِلِهِ اِنْ عَیَّرَهُ ابْتُلِىَ بِهِ وَ اِنْ اَغْتابَهُ أَثِمَ وَ اِنْرَضىَ بِهِ شارَکَهُ؛

گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مى شود،اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است.

 [نهج الفصاحه، ح ۱۶۲۳]

۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.