گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

شیعه علی و گناه!؟

بسیاری از ماها ادعا می کنیم که شیعه هستیم امیرالمؤمنین علیه السلام هستیم در حالی که این فقط صرف ادعاست و شیعه همانطور که از اسمش پیداست یعنی پیرو و کسی که قدم در جای پای امامش می گذارد و در همه امور از او پیروی می کند و طوری زندگی می کند که مورد رضایت و پسند امام اوست.

شخصى به امیرالمؤمنین علیه‎السلام عرض کرد : فلانى بسیار گناه مى کند اما در عین حال از شیعیان شماست .

امیر المؤ منین علیه السلام فرمود: یک یا دو دروغ در نامه اعمال تو نوشته شد. اگر بسیار گناه مى کند و ما در دوست دارد و دشمن دشمنان ماست یک دورغ گفتى زیرا او دوستدار ما است نه شیعه ما. در حالى که تو گفتى او شیعه ماست . (شیعه که اهل گناه نیست!).[1]

در روایت دیگری هست که مردى به امام حسن‌ مجتبی علیه‌السلام عرض کرد: من از شیعیان شما هستم؛ حضرت فرمودند: اى بنده خدا! اگر از اوامر و نواهى ما اطاعت کنی، راست مى‏ گویی؛ و اگر برخلاف این باشی، بر گناهان خود اضافه نکن؛ و مدعى این مقام عالى که اهلیت آن را نداری، مشو و مگو من از شیعیان شما مى‏ باشم؛ بلکه بگو «من از دوستان و محبان شما هستم» و با دشمنان شما دشمنم؛ که در این‌جا خیر خواهی دید. [2]

شهید محراب، ایت الله دستغیب در این باره می فرمایند:

حب علی خضوع و خشوع می آورد. در دل هر کس که حب علی جای گرفت - به خدای علی قسم - آتش جهنم بر او حرام است. بلا شک حب یک حقیقت است و از خصوصیات این حب خضوع است؛ یک نوع خضوع در آدم، برای محبوبش پیدا می شود. حب که آمد نفس از طغیان و قلدری در برابر محبوب خودداری می کند هر که حب علی در دلش جای گرفت، در برابر خدا طغیان ندارد، در برابر علی سرکشی ندارد. تا گفته می شود که علی نماز را دوست داشت، می گوید: «والله من هم نماز را دوست دارم؛ تا می گویند علی روزه را دوست داشت، روزه ی تابستان را علی دوست داشت، این هم که محب علی شد، خاشع شد، می گوید من هم روزه را دوست دارم. این شخص دیگر طغیان ندارد. اگر هم یک وقت مثلا نماز نخواند یا روزه نگرفت، نه از روی طغیان است، اگر زورش به شکمش نرسید، یا شهوت بر او غالب شد، بعدش هم پشیمان می شود و با شرمساری می گوید:

چگونه سر ز خجلت بر آورم بر دوست

که خدمتی به سزا نیامد از دستم

و بدانید هر دلی که خاضع شد، والله آتش جهنم مناسب او نیست. دل لطیف با آتش جهنم مناسبت ندارد. جهنمی چه کسی است؟ هر قلدری هر سفت و سختی که بگوید:«به من می گویی این حرفها را؟! بینداز دور؛ اینها کهنه شد!». جهنمی کسی است که تا بگویند فلان کار گناه یا حرام است، علی از این کار پرهیز داشته، بگوید:« برو این حرف ها را بینداز دور!» وقفتی به او می گویند که مرگ و آخرت هم هست، گناه نکن! داد می زند که برو کنار؛ برو به فکر خودت باش؛ ولم کن این حرف ها کهنه شد! کی از آن عالم آمده که خبر بیاورد. هر چه سر هر کس آمد سر ما هم بیاید. شخص جهنمی طاغی و دل سخت است، ولی دل شیعه ی علی لطیف است، غلظت ندارد حدت و تندی ندارد. مثل آقایش علی است، در نهایت لطافت است، تسلیم حق است، هوی و هوس او رفته پی کارش. حب علی آمده، خودخواهی و خودپرستی رفته پی کارش.

آقایان و خانم ها! سعی کنید که حب علی در دلتان جای بگیرد و زیاد شود و آن را به همراه خود به سرای باقی ببرید.

با شیر اندرون شد و با جان به در درود.

اگر این گونه شد، سعادت کامل متعلق به شماست.

منابع: کتاب «قصه‏ های تربیتی چهارده معصوم» نویسنده: محمد رضا اکبری
و مجله خیمه - شهریور 1383 - شماره 15 - منبر

[1] . سفینة النوار، ج 2، ص 364.
[2] .بحارالانوار، ۶۵/۱۵۶
.

بهتر از تمام دنیا و ثروت های آن!

امام صادق علیه السلام:

حَدیثٌ فی حَلالٍ وَ حَرامٍ تَأخُذُهُ مِنْ صادِقٍ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فیها مِنْ ذَهَبٍ وَفِضَّةٍ.

 سخنی را درباره مسائل حلال و حرام و احکام دین خدا، از راست گوی مؤمنی دریافت کنی؛ بهتر و ارزشمندتر است از تمام دنیا و ثروت های آن.

وسائل الشیعة، ج‏27، ص: 98

مقاله: گناه شناسی از دیدگاه ثِقْلَین

چکیده

هر عملی که خلاف امر خدا باشد آن را گناه گویند . ضرورت بحث از گناه و دانستن آثارش این است که انسان را بیدار و آماده مبارزه با عوامل گناه می کند به عبارتی دیگر : زمانی که انسان آثار سوء گناه را فهمید و دانست گناه تا چه اندازه برای او مصیبت بار است خودش را آماده مبارزه با گناه می کند ، برای اینکه انسان گناه را ترک کند قدم اول آن است که گناه و مشخصات وهمچنین عوامل آن را بشناسد و در قدم بعد با عوامل گناه مبارزه نماید .ما در این مقاله مشخصات کلی گناه را از آیات واحادیث بیان کرده ایم و کار جوینده طریق إلی الله را بسیار آسان نموده ایم به طوری که با خواندن این مقاله شناسنامه کلی از گناه بدست می آورد.

کلید واژه:

 گناه ، گناه صغیره وکبیره ، آثار گناه و عوامل گناه

مقدمه

قال علی (علیه سلام):مَا مِنْ بَلِیَّةٍ وَ لا نَقْص رِزْقٍ إِلّٰا بِذَنبٍ، گناه هر عملی است که بر خلاف امر و اراده ی الهی صورت گیرد و خداوند متعال نیز از انجام یا ترک آن نهی کرده باشد. آنچه موجب رو سیاهی و بد بختی انسان در دنیا و آخرت شده گناه است ، اگر انسان عاقل اندکی در زشتی گناه تأمل کند حتماً به این مطلب عقلی دست پیدا می کند که نافرمانی مولایی که صاحب تمام نعمت های ماست ، کسی که در تمام مشکلات همراه ماست و ما مدام او را می خوانیم ، کسی که در تمام خوشی های ما ناظر بر ماست و ما از او غافلیم ، بسیار زشت و نا پسند است . این مطلب است که ضرورت ایجاد می کند تا ما در مورد گناه به بحث وگفت وگو بنشینیم . امیرالمومنین(علیه السلام) در این مورد(ضرورت ترک گناه) می فرمایند : «لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللهَ عَلیٰ مَعْصِیَتِةِ لَکٰانَ یَجِبُ أَنْ لا یُعْصیٰ شُکْرًا لِنِعَمِهِ» اگرخداوند برای گناه وعده عذاب نداده بود،بخاطر شکر نعمت برانسان واجب بود که گناه را ترک نماید. جامعه اسلامی امروز اگر بخواهد جامعه ایی پاک و خالی از ظلم و جنایت و انواع قانون شکنی ها و مورد رضای پروردگار داشته باشد باید از گناه پاک شود و این امکان ندارد مگر اینکه تک تک افراد جامعه به زشتی گناه فکر بکند و روی آن تأمل نمایند ، اگر در شبانه روز هر شخصی به اندازه ی در مورد زشتی گناه فکر نماید خواهیم دید که در جامعه روز به روز گناه کم و کمتر می شود تا زمانی که گناه در جامعه محو شود در این موقع است که رحمت خدا نازل می گردد و آثار بد گناه از جامعه رخت می بندد .بر این اساس وظیفه دیدم که در مورد گناه مقاله ای بنویسم تا بتوانم قدمی در راستای این امر بسیار حیاتی که جامعه ای امروزی تشنه ی این بحث گوارا و شیرین است قدمی برداشته باشم.

واجب چیست؟ حرام چیست؟ ارتباطشان با گناه چیست؟

واجبات آن کارهائی است که خداوند به انجامِ آنها امر فرموده است،[1] به نحوی که ترک آنها عقوبت و عذاب الهی را در پی دارد.[2] به واجبات الهی، فرائض نیز گفته می‌شود[3] و مفرد آن فریضه است.

محرّمات آن کارهائی است که خداوند ما را از انجامِ آنها نهی فرموده است،[4] و حرام عبارت است از کار ممنوع.[5] انجام محرّمات نیز مانند ترکِ واجبات موجب عقوبت الهی است.[6]

گناه به ارتکاب یا انجام فعل حرام و یا ترک یا عدم انجام واجب گفته میشود.

-----------------------------------

[1]. البتّه بعضی واجبات را عقل حکم به وجوب آن می کند. مثل شناخت خدا و معرفت نبوّت، رجوع شود به مفردات راغب، ص 512.

[2]. تعریف واجب از زبان فقهاء: «الواجبُ ما اذالم یفعله یستحقّ العقاب» واجب آن چیزی است که وقتی (مکلَّف) انجام ندهد مستحقّ عقاب و کیفر می‌گردد. مفردات راغب، ص 512.

[3]. فرض الله الاحکام علی عباده: اوجبها المنجد، ص 577.

[4]. بعضی از کارهای حرام را عقل حکم به حرمت آن می‌کند. رجوع شود به مفردات راغب، ص 114.[5]. الحرام: الممنوع منه مفردات راغب، ص 114.

[6]. فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب، در حلال آن (یعنی دنیا) حساب است و در حرام آن عقاب، نهج البلاغه، خطبة 82 (تحقیق دکتر صبحی صالح، ص 106).

انجام گناه، اطاعتِ کیست؟


پاسخ اجمالی:

هر معصیت و گناهی اطاعتِ غیر خداست، اطاعت شیاطین انس و جن، و اطاعت خواهش نفس، و هوای دل.

« أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ...» جاثیه 23.

آیا تعجب از کار آنکس نمی‌کنی که هوای نفس خویش را «الهه» و «معبود» گرفته است؟

« أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» یس60.

ای فرزندان آدم، آیا از شما پیمان نگرفتیم که شیطان را «عبادت» و «بندگی» نکنید. بی‌تردید او برای شما دشمنی آشکار است.

پاسخ تفصیلی:

اطاعت خدا، سیر در صراط مستقیم الهی است و نزدیک شدن به مقصود. هرگونه انحراف از طاعت الهی، اطاعت دیگرانی است که بیراهه‌ها را در مقابل انسان به جلوه در می‌آورند. آنچه دیگران به عنوانِ «راه» نشان می‌دهند، سرابی بیش نیست که انسان را از سعادت نهائی خویش و طریق آن، باز می‌دارد و او را تا دل شوره‌زارها می‌کشاند. تمام نیروها و توان انسان را تلف می‌کند و در آخر، «اوست» و «عطش» و «حرارت جانسوز» و «منظرة سراب در مقابل» و «افتادنِ از پا و حسرت و هلاکت».

معنی گناه

گناه و معصیت، نافرمانی خداوند حکیم است. مخالفت با اموری است که پروردگار از انسان می‌خواهد. مخالفت با اوامر و نواهی الهی است. بنابراین «ترک هر واجب» و «انجام هر حرام» یک معصیت و گناه است.
در مقابلِ معصیت و گناه، «طاعت» است که به معنیِ فرمانبرداریست.
فرمانبرداریِ جهان آفرینِ بی‌نیاز و مهربان. و این اطاعت، انسان را به سرمنزل مقصود می‌رساند. این اطاعت نه برای رفع نیازی از خداست که او بی‌نیاز مطلق است، بلکه طریق رسیدن به سعادت نهاییِ خودِ انسان است. همانگونه که برای هر مطلوب راهیست، راه رستگاری و نیکبختی حقیقی انسان، انجام فرامین الهی و دوری از کارهایی است که خداوند نهی فرموده است.در این ارتباط، هر گناه و معصیت، خروج از راه و سقوط در پرتگاهها و دره‌هاست. در پیمودن این راه، غفلت از هشدارها و نشانه‌ها، سقوطی درپی دارد که تمامی هستیِ انسان را در معرضِ نابودی قرار می‌دهد.

منبع: توبه کتاب زیباترین پوزش

ضرورت گناه شناسی

شناخت بیماریها، اولین گام در پیشگیری و درمان آنهاست، و مسلَّم است که نقش پیشگیری در این زمینه، بسیار مهمتر از درمان است. در این ارتباط واکسینه کردن افراد، از رایج‌ترین و ضروری‌ترین برنامه‌ها برای پیشگیری بسیاری از بیماریهاست که نقش آن کاملاً روشن است.

آنان که بیماریها و پیامدهای آنرا می‌شناسند خود را هرگز در معرض ابتلاء بدان قرار نمی‌دهند. لیکن افراد ناآگاه، با بی‌توجهّی خویش، گذشته از آنکه خود را در معرض خطر قرار می‌دهند، سلامتی اطرافیان را نیز تهدید می‌کنند.

با توجّه به این نکات، شاخت «بیماری گناه» که از تمام بیماریها هلاک کننده‌تر است، برای همه ضرورت تام دارد.

  • شناخت، برای پیشگیری از ابتلاء خود و اطرافیان و جامعه.
  • شناخت، برای تشخیص وجود آن در خود و دیگران و شناخت، برای درمان آن.

عاقبت درناک عدم پیشگیری و درمان بیماری گناه

آری یقیناً «بیماری گناه»، در مقایسه با انواع بیماریها، از تمام آنها خطرناک‌تر است. اگر سایر بیماریها تب و درد بر انسان عارض می‌کند و برخی اعضای جسم انسان را تهدید می‌کند، بیماری گناه سلامت جسم و جان، هستی اجتماعی، و سرانجامِ زندگی مادّی و معنوی ما را تباه می‌کند و سرنوشت دنیا و آخرت ما را برای همیشه تیره و تار می‌سازد.

حکمت حلال شدن حلال‎ها و حرام شدن حرام ها


مفضّل بن عمرو: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: فدایت شوم! مرا آگاه ساز که چرا خداوند، شراب، مردار، خون و گوشت خوک را حرام ساخته است؟
فرمود: خداوند - سبحانه و تعالی - نه از سرِ علاقه اش به آنچه بر مردم حرام کرده، و نه از سرِ بی رغبتی به آنچه بر آنان حلال ساخته، این چیزها را بر بندگان خویش حرام گردانده و جز آنها را حلال دانسته است؛ بلکه او آفریدگان را آفرید و به آنچه تن آنان، بدان برپاست و به کارشان می آید، آگاهی داشت و همین چیزها را از سرِ لطف و برای مصلحت بندگان خویش، بر آنان حلال و مباح کرد و (از سویی ) از آنچه هم به ایشان زیان می رساند، آگاه بوده و آنان را از آن کار نهی فرمود و آنها را بر ایشان حرام گرداند. سپس همین محرمات را برای هر فرد، ناچار و به هنگامی که تن وی جز به آنها برپا نمی شود، مباح و حلال قرار داد و البته او را بدین نیز امر فرمود که از آن، به قدر نیاز بردارد، نه بیش از آن.

طب الصادق به نقل از کافی

درمان فکر گناه

سؤال:

آیا فکر به گناه هم گناه است؟

چطوری میتونم ذهنم را از گناه پاک کنم یعنی در ذهن و فکر و خیال و تصورم گناه نکنم؟

جواب:

تفاوت فکر گناه و فکر عمل خیر

در مقام اجر و ثواب، اگر کسی واقعاً قصد انجام کار خیری را داشته باشد و بعد موانع خارجی و غیر اختیاری جلویش را بگیرد، خداوند تفضّلاً ثواب آن عمل را به او می دهد. ولی در گناه اگر مانع خارجی بیاید، گناهِ آن عمل منظور نمی شود. اما خود فکر گناه، مسلّم بد است و نوعی گناه می باشد.[1]

لزوم پرهیز از فکر گناه

فکر گناه یقینا مقدمه گناه است و شیطان از همین انحرافات کوچک در اندیشه  بهره جویی سوء می‌کند و انسان را به تباهی‌ها می‌کشاند. رفتن به اینترنت وجستجوی اموری که ذکر نموده‌اید سبب شعله ور شدن آتش شهوت می‌گردد وزمینه ارتکاب همه گناهان را در انسان فراهم می‌کند وآسایش را از انسان می‌گیرد، به جای فکر کردن در این مسائل به فکر راه چاره باشید وآن هم ازدواج است.

آیا طلب مرگ گناه است؟

برخی از کاربران محترم در مورد گناه بودن یا گناه نبودن طلب مرگ سؤال می کنند؟؟

پاسخ اجمالی:

طلب مرگ به خودی خود گناه نیست، اما باید دقت کرد علت طلب مرگ چه می تواند باشد؟ اگر طلب مرگ برای رهایی از مشکلات و سختی های موجود است، آیا اعمال ما به گونه ای بوده که مرگ مرحله ای برای رسیدن به آرامش و رهایی از آن مشکلات باشد یا اینکه نیاز است تا جایی که می توانیم از مزرعه دنیا برای آخرتمان سود بیشتری ذخیره کنیم؟

پاسخ تفصیلی:

گاهی انسان به خاطر ضعف، ناامیدی و ناتوانی و بی‌حوصله شدن طلب مرگ می‌کند و شکیبایی و پایداری را در مقابل سختی‌ها و کشاکش‌های روزگار از دست داده است و از این جهت مرگ را کانون آرامش و رهایی خود می‌بیند، چنین کسی باید خوب دقت کند، که آیا اعمالش به گونه ای بوده است که مرگ برای او کانون آرامش و رهایی باشد؟ یا اینکه فقط تلاش می کند از چاله ای که در آن افتاده، بیرون بیاید، اگر چه خروج از چاله فرو افتادن در چاه باشد!

۱ ۲ ۳
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.