گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

نمونه‌هایی تاریخی از کسانی که به خاطر حرص به دنیا و ثروت عاقبت به شر شدند

بارها حرص به ثروت و علاقه به دنیا، برای افراد و امت‌ها، تجربهٔ تلخی به وجود آورده که نه‌تنها زمینه گناه بلکه زمینه کفر و شرک و ارتداد شده است، به‌عنوان نمونه:

۱- چون به قارون گفتند: باید به محرومان کمک کنی دست به طغیان زد و در برابر حضرت موسی علیه‌السلام جبهه گرفت. [۱]

۲- یکی از یاران رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به نام ثعلبه همین‌که دارای وضع مالی خوب شد و کشاورزی و دامداری‌اش رونق گرفت، ثروت خود را به بیرون مدینه انتقال داد و آن‌چنان سرگرم آن شد که کم‌کم از شرکت در نماز جماعت و جمعه محروم گشت و کارش به‌جایی رسید که به مأموری که از طرف پیامبر صلی‌الله علیه و آله برای گرفتن زکات رفته بود پرخاش نمود و قانون زکات را انکار کرد، بااینکه در ابتدا از مسلمانان سرسخت به شمار می‌رفت و با خداوند عهد کرده بود که هرگاه وضع مالی او خوب شد، به محرومان کمک کند ولی همین‌که ثروتش زیاد شد دست به طغیان زد تا آنجا که گفت: مگر من یهودی یا نصرانی شده‌ام که جزیه بپردازم؟ آیه ۷۵ و ۷۶ سوره توبه در سرزنش او نازل شد. [۲]

۳- هنوز جنگ احد تمام نشده بود که حرص دنیا و جمع کردن غنائم بعضی را وادار کرد تا منطقه را رها کنند و به سراغ غنائم بروند و دشمن از این ماجرا سوءاستفاده کرده و بر مسلمانان حمله شدیدی نمود. در این نبرد مسلمین شهدای بسیار دادند و حتی لب و دندان پیامبر صلی‌الله علیه و آله مجروح و شکسته شد. حضرت حمزه علیه‌السلام عموی پیامبر صلی‌الله علیه و آله به شهادت رسید. تمام این ناگواری‌ها به خاطر رها کردن منطقه و حرص به مال به وجود آمد. [۳]

۴- افراد فرومایه‌ای با گرفتن پول، حدیث دروغ می‌ساختند و آن را در میان مردم شایع می‌کردند که یک نمونه از آن دروغ سازی سمرة بن جندب است که با گرفتن پول از معاویه، از ابن ملجم قاتل حضرت علی علیه‌السلام ستایش می‌کرد و آیه‌ای را که درشان علی علیه‌السلام نازل شده بود می‌گفت درشان ابن ملجم نازل شده و به‌عکس. [۴]

۵- عمر سعد به عشق رسیدن به حکومتِ ری فرمانده لشکر دشمن شد و در قتل امام حسین علیه‌السلام شرکت نمود.

۶- هنگامی‌که امام کاظم علیه‌السلام از دنیا رفت بیت‌المال در نزد یکی از نمایندگانش بنام (عثمان بن عیسی) جمع شد که باید به امام رضا علیه‌السلام تحویل دهد، او به خاطر تصاحب اموال مردم اعلام کرد که مابعد از امام هفتم امام نداریم و امامت در وجود امام کاظم علیه‌السلام پایان یافت و با همین عقیده مذهب (واقفیه) را به وجود آورد. [۵]

به‌هرحال دنیاپرستی و مقام‌طلبی هرروز و هر ساعت، انسان عادی را گول می‌زند و برشمردن نمونه‌های آن چند جلد کتاب می‌شود.

۷- پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به چوپانی که از دادن شیر به مسلمانان بخل کرد فرمودند: «خدا مال زیاد به تو بدهد.»

ولی در مورد چوپان دیگری که شیر خودش را هدیه کرد، چنین دعا نمود: «خدایا به‌قدر کفاف به او روزی بده.»

مردی از روی تعجب پرسید چرا در مورد چوپانی که بخل کرد دعای بهتر کردی؟ رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند:

«اِنّ ما قَلّ وَ کفی خیرٌ ممّا کثُر و اَلهی» [۶]

«آنچه کم باشد و کفایت کند بهتر است از زیادی که دل را سرگرم و غافل نماید.»

نتیجه اینکه: یکی از عوامل زمینه‌ساز گناه، حرص و آز به مقام و ثروت دنیا است.

__________

[۱]. تاریخ طبری چاپ بیروت، ج ۱ ص ۲۶۲- ۲۶۵

[۲]. اسدالغابه، ج ۱ ص ۲۳۷. بحار، ج ۲۲ ص ۴۰

[۳]. تاریخ طبری، ج ۳ ص ۱۷، تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۴۷ سیره ابن هشام، ج ۳ ص ۱۲۹ به بعد

[۴]. شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۴۷۱، سفینة البحار، ج ۱ ص ۶۵۴

[۵]. مجمع البحرین (وقف)

[۶]. کافی، ج ۲ ص ۱۴

منبع: گناه شناسی، ج ۱، ص ۹۸ و ۹۹.

لینک کوتاه مطلب : http://nidamat.com/?p=19161

30 سال استغفار بخاطر یک الحمدلله!!

عارفی که 30 سال مرتب ذکر می گفت: استغفر الله.
مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.
جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست!
روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟
گفتند: مال شما نسوخته...
گفتم: الحمدلله...
معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک!
آن الحمدلله ازسر خودخواهی بود نه خداخواهی.

نمازی برای نجات اموات از عذاب قبر و برزخ

سه توصیه مشترک از آخوند ملا فتحعلی سلطان ­آبادی ره و آیت الله بهجت ره

مرحوم «آقا سید منبرالدین اصفهانی» به همراه نامه ­ای از علمای اصفهان به سمت عراق رفت، تا آن را به آیت ­الله میرزای شیرازی برساند. در بین راه، به دیدار «آخوند ملا فتحعلی سلطان ­آبادی» می­رود. ظاهرا ایشان در آن موقع نابینا شده بود. مرحوم ملافتحعلی از نامه ­ای که در جیب سید منیرالدین بود خبر می ­دهد و حتی محتوای آن را هم به او بیان می­ کند.

سید منیرالدین، هنگام خداحافظی از ملافتحعلی می ­خواهد تا سفارشی به او بنماید.

ایشان می ­فرماید: «در هر ماه، نماز اول ماه را بخوان. هر شب نماز لیلۀ ­الدفن را برای مؤمنینی که از دنیا رفته­ اند بخوان. همچنین زیارت عاشورا را هم ترک نکن».

(حضرت آیت ­الله بهجت هم در پاسخ به شخصی که گفته بود: «سفارشی به من بفرمایید»، همین سه مطلب را مطرح کردند.) آن­ گاه فرمودند: «یکی از اقوام از دنیا رفته بود و بعدها وی را در خواب دیدند که می­ گوید: «نمازی که ملافتحعلی خواند، مرا نجات داد».

 روزنه­ هایی از عالم غیب، ص۳۵۵ و ۳۵۶٫ نوشتۀ آیت ­الله سید محسن خرازی

نتیجه دعای فرزند براى پدر و مادر

شخصى خدمت حضرت امیرالمؤمنین على (علیه السلام ) رسید و عرض کرد: نمی دانم چرا گره به کارم افتاده و از نظر رزق و روزی در مضیقه به سر می برم!؟؟

حضرت پرسیدند: گویا با قلم گره خورده چیزى مى نویسى ؟ (بسته شده به جایی مثل خودکارهای موجود در بانکها)

او عرض کرد: نه .

معامله مقام معظم رهبری با خدا به خاطر پدر

مقام معظم رهبری زمینه توفیقشان را بخاطر یک کار نیک به پدرش می داند و در این زمینه می فرماید:

بد نیست من مطلبی را از خودم برای شما نقل کنم . بنده اگر در زندگی خود در هر زمینه توفیقاتی داشته ام ، وقتی محاسبه می کنم ، به نظرم می رسد که این توفیقات باید از یک کار نیکی که من به یکی از والدینم کرده ام ، باشد.

مرحوم پدرم در سنین پیری ، تقریبا بیست و چند سال قبل از فوتش (که مرد هفتاد ساله بود) به بیماری آب چشم ، که انسان نابینا می شود، دچار شد. بنده آن وقت در قم بودم . تدریجا در نامه هایی که ایشان برای ما می نوشت ، این روشن شد که ایشان چشمش درست نمی بیند. من به مشهد آمدم و دیدم چشم ایشان محتاج دکتر است .

قدری به دکتر مراجعه کردم و بعد برای تحصیل به قم برگشتم ، چون من از قبل ساکن قم بودم ، باز ایام تعطیل شد و من مجددا به مشهد رفتم و کمی به ایشان رسیدگی کردم و دوباره برای تحصیلات به قم برگشتم .

خدمت دلاک به پدر و ملاقات با امام زمان عج / داستان

عالم ثقه ((شیخ باقر کاظمى )) مجاور نجف اشرف از شخص صادقى که دلاک بود نقل کرد که او گفت : مرا پدر پیرى بود که در خدمتگذارى او کوتاهى نمى کردم ، حتى براى او آب در مستراح حاضر مى کردم و مى ایستادم تا بیرون بیاید؛ و همیشه مواظب خدمت او بودم مگر شب چهارشنبه که به مسجد سهله مى رفتم ، تا امام زمان علیه السلام را ببینم . شب چهارشنبه آخرى براى من میسر نشد مگر نزدیک مغرب ، پس تنها و شبانه راه افتادم .

دختران شعیب (ع)، نماد حیا و عفت

حضرت موسى‏ علیه السلام یک جوان مجرد و غریبه است که روزی از بیابان می گذرد و دو دختر جوان را می بیند که دارند گوسفندهایشان را از برکه آب دور نگه می دارد. موسی جلو می رود و از آنها می پرسد؛ چرا گوسفند هایتان را از دیگر گوسفندان جدا می کنید؟

آنها موقرانه پاسخ می دهند:

لا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاء قصص / 23.

 گوسفندها را آب نمی دهیم تا وقتی چوپان های مرد از اینجا بروند.

 

داستان پیر مرد قفل ساز و امام زمان (عج)

 

مردی سالها در آرزوی دیدن امام زمان(عج) بود و از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد. مدّت ها ریاضت کشید.شبها بیدار می ماند و دعا و راز و نیاز می کرد.معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت.این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و... صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود).

تا اینکه روزی، به او الهام شد:

«الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است. اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!»او حرکت کرد،

و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند.

اینک ادامه داستان از زبان آن دانشمند:

به امام(عج) سلام دادم. حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن!در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت:

آیا ممکن است برای رضای خدا ، این قفل را سه ریال از من بخرید؟ من به این سه ریال پول احتیاج دارم.پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است. گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد. من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم.زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم.

پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید.

تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید.وقتی پیرزن رفت،امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند:مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم. ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست. مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم.از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم. چون او دین دارد و خدا را می شناسد.از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد. درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و انصافِ این پیرمرد،هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم.

امیر مؤمنان علی (ع) :

«هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید». (بحارالانوارج72، ص33.)

و چه عزتی بالاتر از ملاقات با قطب عالم حضرت امام زمان عج!!؟؟

منابع:

کیمیای محبت
رمز مشرّف شدن به محضر امام زمان(عج)، ص14

عنایات حضرت مهدی(ع) به علما و طلاب، ص204-202
سرمایه سخن، ج1

ملاقات با امام عصر، ص268

سنگی که بعد از ۱۳ هزار سال به پایان جهنم رسید!

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله):

روزی جبرئیل امین برای ادای وحی به نزد من آمد.

هنوز تمامش را نخوانده بود که ناگهان آوازی سخت و صدایی هولناک به گوش رسید؛ به گونه ای که چهره  فرشته وحی تغییر کرد.

پرسیدم این چه صدایی بود؟

ثواب آموزش قرآن به کودکان

حضرت رسول (صل الله علیه و آله) :

هر کس به کودکی قرآن بیاموزد،خداوند در قیامت او را به مدالی مفتخر میکند که (که از زیبایی آن) اولین و آخرین انسانها به شگفت می آید.

میزان الحکمه،حدیث 16469

داستان :

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگوید :

شبها در یکی از مساجد شهر تهران بعد از نماز و عبادتم مدتی مینشستم.کار من در آن لحظات آموزش قرآن بود.مردم نزد من می آمدند و من حمد و سوره آنها را تصحیح میکردم.چرا که نماز با حمد و سوره غلط پذیرفته نیست.

یک شب که مشغول آموزش قرآن به یکی از مومنین بودم متوجه دو پسر بچه  شدم که با هم دعوا میکردند.یکی از آنها مغلوب دیگری شد و برای اینکه کتک نخورد آمد و پهلوی من نشست.من هم که شاهد این ماجرا بودم از فرصت استفاده کردم و از او پرسیدم : پسر جان حمد و سوره را بلدی ؟؟

گفت : آری

گفتم :آفرین ،بخوان ببینم!

پسر دست و پا شکسته حمد و سوره ای خواند و من مشغول اصلاح آن شدم.خیلی وقتم را گرفت تقریبا تمام شب را!!

دیر وقت به خانه رفتم.شب بعد دوباره به مسجد رفتم.بعد از نماز طبق معمول نشسته بودم.پیر مردی که قیافه عجیبی داشت نزد من آمد و به من گفت : من علومی دارم که بسیاری به دنبال آن هستند.من علم کیمیا و علوم غریبه را میدانم.دست به هر چیزی بزنم طلا میشود.حاضرم تمام اینها را به تو بدهم مشروط به یک امر.باید چیزی به من بدهی!!!

گفتم چه چیز؟؟

پاسخ داد : باید ثواب آموزش دیشبت به آن کودک را به من بدهی !!

من که از قبل متوجه ارزش کارم بودم گفتم : نه !!!اینها در مقابل کار من ارزشی ندارد.

اگر اینها به درد میخورد به من نمیدادی!!

آری !!

در نزد روشن ضمیران علم کیمیا و طلا چه ارزشی دارد؟؟!!

آنجا که پیامبر به علی (ع) فرمود :

" اگر خداوند به دست تو کسی را هدایت کند ارزش آن از آنچه خورشید به آن میتابد بیشتر است، در حالی که ولایت تو را پذیرفته باشد.." («وسائل الشیعه ج 15 ص 43»)

۱ ۲ ۳ . . . ۱۳ ۱۴ ۱۵
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.