گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

سرنوشت بخیلان‏ 2 (اصحاب الجنّة)

بسم الله الرحمن الرحیم

انّا بَلَوْنَاهُم کَما بَلَوْنا اصْحَابَ الْجَنَّةِ اذ اقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحینَ* وَ لایَسْتَثْنُونَ* فَطَافَ عَلَیهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُم نَائِمُونَ* فَاصْبَحَتْ کَالصَّریمِ‏ (سوره قلم، آیات 17 تا 20)

«ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامى که سوگند یاد کردند که میوه‏هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند- و هیچ از آن استثنا نکنند- اما عذابى فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد، در حالى که همه در خواب بودند و آن باغ سرسبز مانند شب سیاه ظلمانى شد!»

شأن نزول آیات

آیات فوق به داستان عبرت‏ انگیز گروهی از بخیلان و سرنوشت سیاه آنها اشاره مى‏کند. گروهى که قرآن مجید از آنها، به اصحاب الجنّة (صاحبان باغ) یاد کرده، به نظر بعضى از مفسّران، گروهى از بنى اسرائیل بودند که در «یمن» در نزدیکى‏ «صنعا» زندگى مى‏کردند. بعضى از محققان، وجود کلمه‏ «حردٍ» را در ادامه این آیات که به معنى‏ «منع» مى‏باشد و از واژه‏هاى متداول‏ «یمن» است، اشاره به این معنى مى‏دانند که آنها اهل یمن بودند.

دهان پر از "کرم" پیرزن

رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند :

«إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجـَنَّةَ عَلَی کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیٍّ قَلِیلِ الْحَیاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَلَا مَا قِیلَ لَهُ ...» ؛ خـداوند بهشت را بر هر فحّاش بی آبرو و کم شرمی که باکی از آنچه گوید و آنچه به او گویند ندارد حرام کرده است ، ... (بحار الانوار ج60 ص 207.)

با این وجود یکی از گناهان بزرگ زبان فحاشی و ناسزاست که متاسفانه خیلی شایع است و عاقبت خوشی به همراه ندارد.

داستان واقعی ذیل در خور تامل است.

یکی از غسال های بهشت زهرا به نام موسوی می گوید: مدت های زیادی در بخش غسالخانه مسئول تحویل جنازه بودم. اینجا بعضی ها مسئول کشیک شب هستند تا جنازه هایی را که شب توی منزل فوت می کنند و جوازشون توسط دکتر صادر شده و شبانه به بهشت زهرا (س) حمل میشود را تحویل بگیرند.

سرنوشت بخیلان‏ 1 (قارون)

بسم الله الرحمن ارحیم

انّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَومِ مُوسى‏ فَبَغَى‏ عَلَیْهِمْ وَ آتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا انَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ اوْلِى الْقُوَّةِ اذ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ انَّ اللّهَ لایُحِبُّ الفَرِحِینَ* وَ ابْتَغِ فِیمَا أتَاکَ اللّهُ الدّارَ الآخِرَةَ وَ لاتَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنیَا وَ احْسِنْ کَمَا احْسَنَ اللّهُ الَیکَ وَ لا تَبْغِ الفَسادَ فی الارْضِ انَّ اللّهَ لا یُحِبُّ المُفسِدینَ.[1]

ترجمه‏

1- قارون از قوم موسى بود، اما بر آنان ستم کرد، ما آن قدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهاى آن براى یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامى را که قومش به او گفتند: این همه شادى مغرورانه مکن که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى‏دارد!- و در آنچه خداوند به تو داده، سراى آخرت را جستجو کن و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکى کرده، نیکى کن و هرگز در زمین به دنبال فساد مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد.

شأن نزول

آیات فوق  به ماجراى عبرت‏انگیز یکى از ثروتمندان بزرگ بنى اسرائیل اشاره مى‏کند که بر اثر «بخل» و تکبّر و خودبزرگ‏بینى به سرنوشت بسیار دردناکى مبتلا شد.

چرا اوّل وقت حالِ نماز خواندن نداشتم ؟

درباره یکى از بزرگان نقل مى کنند که گفته است : من حال عجیبى پیدا کردم ؛ یعنى حال نماز شب و حال نماز اوّل وقت خواندن را نداشتم و همچنین از خواندن نماز و رابطه با خدا لذّت نمى بردم لذا تعجب مى کردم که چرا چنین هستم ؟ هرچه گریه و زارى و التماس مى کردم باز به جایى نمى رسیدم تا سرانجام شبى در عالَم رؤ یا به من گفتند: «کسى که خرماى حرام بخورد، معلوم است که دیگر عبادت را دوست نخواهد داشت و از آن لذتى نمى برد!».(1)
وى مى گوید: وقتى از خواب بیدار شدم جریان خریدن خرما را به یاد آوردم که وقتى خرما را گرفتم ، دیدم یکى از آن خرماها رسیده نیست لذا بدون اجازه صاحب مغازه ، آن خرما را برداشتم و روى خرماهایش گذاشتم و به عوض آن ، یک خرماى خوب برداشتم و آن را خوردم ، و لذا مطمئن شدم که همان یک خرماى حرام ، بر روى حالات معنوى من اثر نهاده و دیگر از خواندن نماز و رابطه با خدا، لذتى نمى برم .

 

1. تربیت فرزند از نظر اسلام ، آیت الله مظاهرى ، ص 72 (با اندکى تصرف ).

منبع : کتاب داستانهایی پیرامون نماز

توبه جوان شرابخوار و منحرف به دست استاد انصاریان

پیشنهاد شراب و تریاک ناب به استاد حسین انصاریان!!!

استاد انصاریان: جوان با قیافه اى جدى و گفتارى محکم بدون اینکه لباس ما دو نفر را که لباس پیامبر(علیه السلام) است لحاظ کند، گفت: مشروب ناب خارجى در یخچال حاضر دارم و تریاک خالص افغانى در بساطم موجود است تا چاى و میوه میل کنید هرکدام را مى خواهید براى شما حاضر کنم.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، در کتاب«معاشرت» که از تألیفات او است به بیان خاطره‌ای پرداخته‌است که خواندنی است:

از طرف یکى از دوستان که در عشق به امام زمان(علیه السلام) زبان زد اهل ایمان در نیشابور است و با شنیدن نام آن حضرت و یاد آن یادگار انبیاء و امامان (علیهم السلام) چون باران بهار از دیده اشک مى بارد، در دهه دوم ماه ذو الحجه به مناسبت عید ولایت جهت تبلیغ دعوت شدم.

چند شبى از مجلس نورانى تبلیغ گذشته بود که یکى از دوستان روحانى ام که در مشهد زندگى مى کند به دیدنم آمد و به تقاضاى من بنا شد تا آخرین شب اقامتم در نیشابور نزد من باشد.

پیام بران عاشورایی حجاب و عفاف: الگوى تقوى و عفت د رمجلس ابن زیاد


اى دختران جوان و اى بانوان شیعه بنگرید که در چه شرایط حساس و سختى بفکر حیا و حجاب و چادر خود بودند و در هیچ لحظه حجاب خود را فراموش نکردند آیا نمى خواهید از مدینه و کربلا درس حجاب واقعى بگیرید آیا نمى خواهید با حیا و حجاب بیشتر و دقیقتر به حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) و خواهران و بانوان و عزیزانش عشق بورزید آیا نمى خواهید حسینى باشید آیا نمى خواهید زینبى باشید!!؟؟

در مجلس عبیداللّه ابن زیاد دیدند حضرت زینب (علیهاالسلام ) آن الگوى تقوى و حیا پیوسته صورت مبارک خود را با آستینش مى پوشاند مبادا نامحرم صورت زینب را ببیند.
 گوهر صدف : ص 58 و 60

پیام بران عاشورایی حجاب و عفاف: چادر نیمه ناموس آل الله!


این جمله معروف از حضرت زین العابدین (علیه السلام ) است : اى کاش مادر مرا نمى زائید، وقتى بود که چشمش به همسر جوانش افتاد که فرزندش ‍ حضرت باقرالعلوم (علیه السلام ) را که دو ساله بود در بغل داشت و چادر او آنقدر کوچک بود که اگر مى خواست خود را بپوشاند، آفتاب صورت فرزند را مى سوزاند و اگر مى خواست فرزند را زیر چادر برد،نمى توانست خود را کامل بپوشاند، این بود که حجت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهى کشید و فرمود:

ایکاش مادر مرا نمى زائید و این روز را نمى دیدم .

خواهرم بیا از کربلا آن دانشگاه بزرگ جهان ، درس حجاب و عفت و حیا بگیر، بیا از کربلا فقط درس گریه نگیریم بلکه آنچه سیدالشهداء (علیه السلام ) در آن دانشگاه بزرگ ، تدریس ‍ فرموده نیز بیاموزیم!

برادرم غیرت مولایمان حضرت علی ابن الحسین امام زین العابدین (علیه السلام ) کجا و غیرت  ما کجا!!

گوهر صدف : ص 55.

پیام بران عاشورایی حجاب و عفاف: بابا سرهاى برهنه ما را بنگر!


وقتى حضرت سکینه دختر امام حسین (ع ) روز یازدهم در گودال قتلگاه خود را روى بدن پدر انداخت و عده اى از اعراب با کعب نى و تازیانه او را از بدن بى سر پدر جدا کردند، نگفت : پدر مرا مى زنند! نگفت : پدر مرا به اسیرى مى برند! نگفت : پدر تشنه ام !
بلکه اشک مى ریخت و فریاد مى زد:
پدر برخیز ببین چادر از سرما کشیدند!
بابا سرهاى برهنه ما را بنگر!
بابا برخیزببین عمه ام زینب را مى زنند!

گوهر صدف : ص 58.

پیام بران عاشورایی حجاب و عفاف: عمه جان چادر ندارم

بعد از ظهر عاشورا وقتى خیمه هاى حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) را آتش زدند و به فرمان حضرت سجاد (علیه السلام ) همه فرار کردند.
دخترکى از فرزندان امام حسین (علیه السلام ) مى گوید: من فرار مى کردم ، عربى ، مرا دنبال کرد و با نیزه به پشت من زد که بزمین افتادم ، آنگاه چنان گوشواره مرا کشیده ، که گوشم را درید و من بیهوش شدم ، وقتى بهوش آمدم دیدم عمه ام زینب سر مرا بدامن گرفته نوازش مى کند.
این دختر دلسوخته اى که آشیانه اش ویران شده ، به آتش کشیده شده ، پدرش و برادرانش شهید شدند، لب تشنه است ، سه روز است آب برویش ‍ بسته است ، وقتى به هوش آمد، نگفت : عمه تشنه ام ! نگفت : عمه گوشم مجروح است ! نگفت : عمه مرا تازیانه زدند! نگفت : پدرم کو! برادرم کو!...
فقط وقتى متوجه شد چادر بسر ندارد با گریه التماس کرد!

عمه جان چادر ندارم !! آیا چادرى ندارى که خود را با آن بپوشانم ؟
حضرت زینب (علیها السلام ) گریه کرد و فرمود: دخترم چیزى براى ما باقى نگذاشته اند!

گوهر صدف : ص.57

پیام بران عاشورایی حجاب و عفاف: گریه جانکاه حضرت سکینه در مجلس یزید

یزید دستور داد اسیران آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله را وارد مجلس کردند. نام تک تک آنها را پرسید ... و خطاب به حضرت سکینه علیها‌السلام گفت: این زن کیست؟

گفتند: سکینه دختر حسین علیه‌السلام. یزید گفت: تو سکینه هستى؟ سکینه گریه کرد و به قدرى ناراحت شد که نزدیک بود جان بسپارد. یزید گفت: چرا گریه می‌کنى؟ فرمود:

چگونه گریه نکند کسى که روپوشى ندارد تا با آن صورتش ‍ را از تو و نامحرمانى که در مجلس تو حاضرند بپوشاند؟

 آرى او مى گرید که چرا روپوشى برصورت ندارد!!

و بدینسان پیام مکتب عاشواء نیز حفظ حجاب است

 

منابع:

معالى السبطین، ج 2، ص 16 به نقل از اسیران و جانبازان کربلا، ص 167

فلسفه حجاب : ص 81.

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.