گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

گناهی که هرگز توبه اش پذیرفته نیست !

  • ۵۹۳ نمایش

  • خداوند توبه صاحب بدعت را هرگز نمى پذیرد! عرض کردند یا رسول الله چگونه چنین چیزى ممکن است؟ فرمود: به خاطر این که محبّت آن بدعت در اعماق دلش جاى گرفته است .

    در خطبه 17 نهج البلاغه از سخنان بدعت آمیزى که مردم را به گمراهى مى کشاند مذمّت شده است؛ و در روایات اسلامى نیز در نکوهش بدعت و مذّمت بدعت گذاران و در «نهج البلاغه» در خطبه هاى دیگرى نیز سخنان فراوانى وارد شده است. از جمله در حدیثى مى خوانیم که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «کُلُّ بِدْعَة ضَلالَة وَ کُلُّ ضَلالَة فِى النّارِ»؛ (هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در دوزخ است).(1)

    در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «اَبَى اللهُ لِصاحِبِ الْبِدْعَةِ بِالتَّوبَةِ قیلَ یا رَسُولَ اللهِ وَ کَیْفَ ذلِکَ؟ قالَ: اِنَّهُ قَدْ اُشْرِبَ قَلْبُهُ حُبَّها»؛ (خداوند توبه صاحب بدعت را هرگز نمى پذیرد! عرض کردند یا رسول الله چگونه چنین چیزى ممکن است؟ فرمود: به خاطر این که محبّت آن بدعت در اعماق دلش جاى گرفته است).(2)

    «بدعت» در لغت به معناى انجام یک امر بى سابقه است، ولى در میان فقها و علماى اسلام به معناى کاستن یا افزودن چیزى بر دین است بدون هیچ دلیل معتبر؛ و از آن جا که معارف و احکام الهى باید از طریق وحى و ادّله معتبر به ثبوت برسد، هر بدعتى گناه بزرگ و عظیمى است و معمولا تمام انحرافات از بدعتها شروع شده است و اگر جلوى بدعت گرفته نشود و هرکس با سلیقه شخصى و فکر قاصر خود چیزى بر آیین خدا بیفزاید و یا از آن بکاهد، مدّتى نمى گذرد که دین الهى به طور کلّى مسخ، محو و نابود مى گردد؛ و این قانون تحریم بدعت بوده که تاکنون قرآن و اسلام را نگه داشته است.

    بسیارى از بدعتها به خاطر شرایطى به سرعت پخش مى شود و گاه در طول زمان باقى مى ماند و گروه هاى کثیرى را به انحراف مى کشاند و بار گناه بدعت گذار را روز به روز سنگین مى کند، به همین دلیل در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که: مردى در گذشته تحت تأثیر وساوس شیطانى، بدعتى گذارد و مردم را به سوى آن دعوت کرد، گروهى تحت تأثیر او واقع شدند؛ بعد به خود آمد که این چه کارى بود که من کردم و در صدد توبه برآمد و به انواع وسایل متشبّث شد. خداوند به پیامبر آن زمان وحى فرستاد که به او بگو: به عزّت و جلالم سوگند! اگر آن قدر مرا بخوانى تا بند بند تو از هم جدا شود، دعاى تو را مستجاب نخواهم کرد، مگر این که افرادى که تحت تأثیر بدعت تو واقع شدند زنده کنى و آنها از بدعت باز گردند، آنگاه توبه ات پذیرفته خواهد شد.(3)

    بسیارى از گناهان مسۆلیت فردى دارد هرچند گناه کبیره اى محسوب مى شود، مانند ارتکاب اعمال منافى عفّت و یا نوشیدن شراب و سایر محرّمات؛ ولى خطرناکترین گناهان، گناهانى است که گروه دیگرى را به گناه مى افکند و بنیانگذار آن بارگناهان آنها را بر دوش مى کشد بى آن که چیزى از گناهان آنها کم شود. سردمداران ظلم و فساد، بدعت گذاران و آمران به منکر و ناهیان از معروف و صاحبان ادّعاهاى باطل در این گروه جاى دارند

    از آنچه گفته شد معلوم مى شود که بدعت نه شامل اختراعات و ابداعات و علوم و فنون طبیعى و پزشکى و صنعت مى شود، و نه نوآوریهایى که در صحنه فرهنگ و ادبیات صورت مى گیرد، و نه آداب و رسوم زندگى، و نه تطبیقات فقها در زمینه مسائل مستحدثه با استفاده از قواعد کلیه کتاب و سنّت.

    بدعت آن است که حلالى را حرام و یا حرامى را حلال کنند و چیزى از آیین خدا بکاهند و یا چیزى بر آن بیفزایند بى آن که دلیل معتبرى بر آن قائم باشد، و یا آیین جدیدى اختراع کنند و مردم را به عنوان یک دین به سوى آن دعوت نمایند، این یکى از عظیمترین گناهان کبیره است.

    وهابیت

    این که در تاریخ «وهّابیّت» مى خوانیم گروهى از آنان حتّى با دوچرخه مخالفت مى کردند و آن را مرکب شیطان مى نامیدند و یا هنگامى که سران «سعودى» براى خبر گرفتن از مراکز لشکر، خطّ تلفنى کشیده بودند، آنها ریختند و همه را پاره کردند و از بین بردند و آن را «بدعت» نامیدند، کار بسیار ابلهانه اى است که هیچ ارتباطى با مفهوم بدعت که در فقه اسلامى آمده است ندارد و متأسّفانه تاریخ آنها پر از این گونه امور است.

    گفتار کسانى که راه افراط را در برابر این گروه پیش گرفته اند و مى گویند در دین هیچ اصل ثابتى وجود ندارد، گفتار خطرناکتر و باطل ترى است که تمام ارزشهاى الهى را بر باد مى دهد و راه هرگونه تحریف و تغییر را به استناد افکار و خواسته هاى این و آن باز مى گذارد و اصالت دین را بکلّى از بین مى برد.

    امیرالمۆمنین على(علیه السلام) در «کلمات قصار» (کلمه 123) می فرمایند:

    آن جا که مى فرماید: «طُوبى لِمَنْ ذَلَّ فی نَفْسِهِ... وَ عَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَلَمْ یُنْسَبْ اِلَى الْبِدْعَةِ»؛ (خوشا به حال کسى که در نزد خود کوچک است (و تکبّر و برتربینى ندارد)... آزار او به مردم نمى رسد؛ سنّت پیامبر براى او کافى است و هرگز بدعتى به او نسبت داده نمى شود)!

    توجه به این نکته ضروری است که بسیارى از گناهان مسۆلیت فردى دارد هرچند گناه کبیره اى محسوب مى شود، مانند ارتکاب اعمال منافى عفّت و یا نوشیدن شراب و سایر محرّمات؛ ولى خطرناکترین گناهان، گناهانى است که گروه دیگرى را به گناه مى افکند و بنیانگذار آن بارگناهان آنها را بر دوش مى کشد بى آن که چیزى از گناهان آنها کم شود. سردمداران ظلم و فساد، بدعت گذاران و آمران به منکر و ناهیان از معروف و صاحبان ادّعاهاى باطل در این گروه جاى دارند.

    بدعت نه شامل اختراعات و ابداعات و علوم و فنون طبیعى و پزشکى و صنعت مى شود، و نه نوآوریهایى که در صحنه فرهنگ و ادبیات صورت مى گیرد، و نه آداب و رسوم زندگى، و نه تطبیقات فقها در زمینه مسائل مستحدثه با استفاده از قواعد کلیه کتاب و سنّت

    گاه دامنه گناه انسان بعد از مرگ او تا قرنها و نسلها ادامه دارد و شخص گناهکار باید جریمه تمام آنها را بپردازد (همان گونه که گاهى کار نیک و صواب چنین است و برکاتش قرنها و نسلها ادامه دارد).

    قرآن مجید درباره این گونه اشخاص مى فرماید: «وَلَیَحْمِلُنَّ اَثْقالَهُمْ وَ اَثْقالا مَعَ اَثْقالِهِمْ وَ لَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَمّا کانُوا یَفْتَرُونَ»؛ (آنها بار سنگین گناهان خویش را بر دوش مى کشند و همچنین بارهاى سنگین دیگرى را علاوه بر بارهاى سنگین خویش. و روز قیامت به یقین از تهمتهایى که مى بستند سۆال خواهند شد)!(4)

    بزرگترین خطر این گونه گناهان آن است که غالباً قابل توبه نیست؛ چرا که شرط توبه، شستن آثار گناه است؛ چگونه انسان مى تواند آثار این گونه گناهان را ـ که گاه منطقه وسیعى را فرا مى گیرد، و یا بسیارى از کسانى که آلوده به آن شده اند از دنیا رفته اند یا در آینده که این پایه گذار از دنیا مى رود به وجود مى آیند ـ بزداید؟

    در نتیجه باید بسیار با دقّت گام برداشت! مبادا خداى ناکرده انسان، آلوده چنین گناهان غیر قابل جبرانى شود و تعبیر مولا على(علیه السلام) در فراز بالا درباره او صادق گردد که مى فرماید: «حَمّال خَطایا غَیْرِهِ، رَهْن بِخَطیئَتِهِ»؛ (بار گناهان کسانى را که گمراه ساخته به دوش مى کشد و در گرو گناهان خویش نیز مى باشد).(5)

     

    پی نوشت  :

    (1) . «شرح نهج البلاغه خویى»، ج 3، ص 251.

    (2) . «اصول کافى»، ج 1، ص 54، باب «البدع...».

    (3) . «بحارالانوار»، ج 69، ص 219.

    (4) . سوره عنکبوت، آیه 13.

    (5) . پیام امام علی(علیه السلام)، جلد1، ص576.

    منبع : سایت آیت الله مکارم شیرازی

    فلانی که میشناسید ،کدام کارش روی تقیه بود-که دارید به من میگویید، من که یک آدم ساده ای هستم ویک نمه سوادی دارم وآنگونه که باید مقام امامت را نشناخته ام -کدام کارش روی تقیه بود بجز تضعیف شیعه وبی دین کردن مردم .من باچشم خودم این بی دینی را دیدم که با زمان آریا مهر پدر سوخته فرقی ندارد.به یک نمونه اشاره میکنم کسی بامن صحبت میکرد ومیگفت اینها میدانند اونور(منظور قیامت ) خبری نیست که این کارها را میکنند(دزدیها،اختلاسها ،پارتی  بازیها،رانتهاو.....)مفهوم حرفش این بود که دیگه اعتقادی ندارم.من دو دلیل روشن دیگر ااقامه میکنم1- سیره پیشوایان دین که هروقت یکی از شیعیان به امامی علیه السلام میگفتند چرا قیام نمیکنید میفرمودند که من آنکسی که میگویید نیستم مفهوم کلامشان این است که ازما قیام نخواهید ودر بعض از فرمودهایشان ازحضرت حجت علیه السلام نام میبردند(نقل به مضمون){البته به اعتقاد این بنده، ائمه هدا قیام داشتند اما نه با لشکر کشی، مثلا حضرت علی علیه السلام قیام توحیدی داشتند یا امامین صادقین قیام علمی وفقهی داشتند وسایر ائمه علیهم السلام البته درهمان شرایط زمانی که بودند واز القابشان نیز میشود این امر راتشخیص دادومنکر سایر فضیلتهایشان نیستم،کلهم نور واحد}2-سیره علما :هیچکدام ازعلما ماضی اینطور ادعا نکرده بودند که فلانی ادعا کرده بود (ادعای باطل وقیام باطل)مضافا اینکه اگرقرار به قیام بود اساتید آنحضرت (مثل قاضی طباطبایی که گرد  خاک پای ایشان هم نمیشدومثل شاه آبادی وامثالهما)قیام میکردند .یعنی اساتیدش نمی فهمیدند واو فقط می فهمید عجببببببببببببا .از آیت الله بروجردی نقل میکنند که ازایشان خواستند قیام کند ایشان نپذیرفت(نقل به مضمون). اینراهم بگویم که فلانی بعد از خودش خیلی تف ولعن برای خودش جمع کرد (در یک روایت خواندم که یک از ائمه علیهم السلام لعن کردند:به این مضمون ;خدا لعنت کند فلانی وفلانی را که اسرار ما را سر زبانها انداختتند).درضمن منظور من فقط بحث علمی واعتقادی بود خواستم از شما استفاده کنم شماتفره رفتید خوب میدانید کسی که اعتقاداتش محکم است گناه نمیکند (ولایت الهی را بشناسد)نه کسانیکه اعتقادشان یا ضعیف است یادینهای دیگری دارندکسانیکه اعتقادشا ضعیف است یا بیدین هستند گناه شناسی به چه دردشان میخورد.والسلام
    آخه برادر!
    برای اهل بیت علیهم السلام فرصت قیام فراهم نشد!
    اگر با قیام مخالف بودند پس چرا با قیام زید و یحیی و دیگر علویان مخالفت نکردند.
    اگر هم در مورد باطل بودن قیامها و مصیبت بودن آنها برای آهل بیت مطالبی فرموده اند ناظر به زمان خودشان بوده.
    اگر قیام مشروع نیست پس سید یمانی و خراسانی که مورد تایید هستند قیامشان هم مورد تایید نیست.
    بنده اگر مبحثم اعتقادات بود حتما به مطالب مورد نظرتان هم می پرداختم.
    با امثال شما هم برخورد داشتم که از چند حال خارج نیستید
    یا حجتیه هستید
    یا از طرفداران شیرازیها ویا کسانی که به نحوی این انقلاب و حکومت مبا منافعشان سازگار نبوده و نیست
    و یا از شیعیان احمقی که آزار دهنده امام عصر عج هستند.
    در هر صورت از خداوند منان برای خودم و شما آرزوی توفیق و هدایت می کنم.
    اگه کامنت مرا بذارید  -  کامنت قبلی ام-حاضرم دلیلهای دیگری اقامه کنم؟؟؟!!!!!                                      اگه ادله ام راقبول ندارید آنها را رد کنید!!!!!!!                                                                                                  اما اگه قبول داریدوکتمان میکنید شما را به این آیه ارجاع میدم  وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ (بقره 140)                                                                                                                                                 درهر صورت مختارید.                                                                                                                         دوست دارم که در اعتقاداتم شیعۀ خالص باشم(وَما خَصَّنا بِهِ مِنْ‏ وِلایتِکمْ، طیباً لِخَُلْقِنا، وَطَهارَةً لِأَنْفُسِنا، وَتَزْکیةً لَنا، وَکفَّارَةً لِذُنُوبِنا )(اللهم العن الجبت والطاغوت واللات و العزا).  
    اینجا جای این بحثها نیست.
    من لا تقیة له لا دین له.
    دلیلهای شما بارها و بارها پاسخ داده شده.
    متاسفانه ما از بحث کردن و مجادله بیخود معذوریم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    بسم الله الرحمن الرحیم
    حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
    الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
    گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
    با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
    سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
    در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
    باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
    موضوعات
    پیوندها

    طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

    کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.