گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

حضرت زینب سلام اللله علیها اسوه حیا و پاکدامنی برای زنان مسلمان

  • ۱۲۱۵ نمایش
  • حجاب گل عفاف

    سخن به نام و یاد زینب، ناخدای عفت و پاکدامنی است اما اول باید دانست که عفت چیست و عفیف که؟

    امیر مومنان على علیه‌السلام فرمود: «من کساه الحیاء ثوبه؛ لم یر النّاس عیبه؛ آن کس که با لباس حیاء خود را بپوشاند کسى عیب او را نبیند.»(1)

    و آن حضرت فرمود: «مَن لاحَیاءَ لَهُ لاخَیر فِیهِ کسى که حیا ندارد، خیرى در او نخواهد بود.»(2)

    پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «الحَیاءَ عَشرَةُ اَجزاءٍ فَتِسعَة فِى النِّساءِ وَ واحِدٌ فى الرِّجالِ؛ حیاء ده جزء دارد، نه سهم آن در زن‏ها است، و یک سهم آن در مردان.»(3)

    و بانوى حیا، زینب کبرى علیهاالسلام تمامى آن را در کنار پرورش پدر و مادر دارا مى‏باشد.

     

    نمونه ‏هایى از حیاى زینب علیهاالسلام

    1. فرزند بیت حیا و عفّت:

    تأثیر وراثت و خانواده در رفتار و کردار انسان تردید پذیر نیست. امروزه به روشنى ثابت شده است که بخشى از صفات، خوب و بد، از راه وراثت، از نسلى به نسلى منتقل مى‏شوند و به همین جهت خانواده هایى که پیامبران در آن متولّد شدند، عموماً پاک و اصیل بودند به همین جهت در منابع اسلامى نیز از ازدواج با زنان زیبایى که در خانواده‏هاى ناپاک و عارى از حیا به بار آمده‏اند نهى شده است. در کنار وراثت، تربیت مطرح است، زیرا بخشى از فضایل و کمالات با تربیت صحیح به فرزندان منتقل مى‏شود.

    در زندگى زینب علیهاالسلام این دو عامل (وراثت و تربیت) در بالاترین حد خویش وجود داشت، زینب از سینه حیا شیر نوشید و در دامان حیا و پاکى تربیت یافته، چنان که در زیارت نامه آن بانوى گرانسنگ مى‏خوانیم: «السَّلامُ عَلى مَن رَضَعت بِلُبانِ الاِیمان؛ سلام بر کسى که از سینه ایمان شیر نوشید. و ایمان و حیا همراه و ملازم همدیگرند. «الحیاء و الایمان مقرونان»(4)

    آن که پا تا به سر ایمان و حیاست
    خونـش آمیخـته با خون خداست
    عشـق را هـمـسفر کربـبـلاسـت
    مظهر عصمت و پاکى، تقواست
    بـه یـقـیـن زیـنـب کـبـرى بـاشـــد
    زاده حـیـــدر و زهــــرا باشـــــد

    آرى! زینب کبرى علیهاالسلام در خانه وحى و ولایت، از پدر و مادر معصوم به دنیا آمد و در آغوش نبوت، مهد امامت و ولایت و مرکز نزول وحى الهى نشو و نما نمود و از سینه یگانه مادر معصوم جهان هستى «فاطمه زهرا علیهاالسلام» شیر خورد و از ابتداى شیرخوارگى در آغوش پرمهر مادر، عفت، حیا، شهامت و عطوفت را فرا گرفت و هم زمان با دوران شیرخوارگى در محضر بزرگترین استادان جهان انسانیت یعنى رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و امیرالمؤمنین و دو برادر بزرگوارش امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام تربیت یافت. در نتیجه، گمان نمى‏رود که تا به حال هیچ دخترى به آن تربیت بلند که زینب علیهاالسلام در آن خانواده بزرگ به آن نایل گردید، رسیده باشد زینب کبرى اکثر اوقات در کنار جد مهربانش رسول خدا بود، انس زینب علیهاالسلام به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و نیز محبّت حضرت به این دختر در وصف و بیان نمى‏گنجد.

    فاطمه زهرا سلام اللّه علیها در آن مدّت کوتاه نه‏تنها دخترش زینب را از نظر رشد فکرى، اخلاقى، فرهنگى و معنوى تربیت کرد بلکه او را از بسیارى از علوم قرآنى و پیش آمدهاى آینده آگاه نمود. و حیا و عفت را عملاً به او آموخت تا آنجا که نابینایى بر فاطمه وارد مى‏شود پشت پرده مى‏رود، این درسهاى حیا را زینب علیهاالسلام بخوبى فرا گرفت.

    زینب تربیت شده پدرى است که در اوج شجاعت و قهرمانى، از بالاترین حد حیا برخوردار است. و اوج حیایى آن مادر پاکدامن و این پدر دلاور را هنگام خواستگارى على از زهرا علیهم السلام مى‏بینیم که جز سکوت محض هیچ نمى‏گویند.(5)

    اسلام میں حجاب

    از این دو دریاى حیا و پاکى شیر زنى چون زینب علیهاالسلام که مجسمه حیا است به وجود مى‏آید. و این والدین معصوم سخت از مرز حیا و عفت او پاسدارى مى‏کردند.

    «یحیى مازنى» که از علماى بزرگ و راویان حدیث است، چنین نقل مى‏کند: مدت‏ها در مدینه، در همسایگى على علیه‌السلام در یک محلّه زندگى مى‏کردم. منزل من در کنار منزلى بود که «زینب» دختر على علیه‌السلام در آن‏جا سکونت داشت، حتى یک‏بار هم، کسى حضرت زینب را ندید و صداى او را نشنید. او هرگاه مى‏خواست به زیارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب مى‏رفت، و در حالى که پدرش على علیه‌السلام در پیش و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام در اطراف او بودند. وقتى هم به نزدیک قبر شریف رسول خدا صلى‌اللّه‌علیه‌و آله مى‏رسیدند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام شمعهاى اطراف قبر را خاموش مى‏کرد. یک روز امام حسن علیه‌السلام علّت این کار را سؤال کرد، حضرت فرمود: «اَخشى اَن یَنظُر اَحَد اِلى شَخصِ اُختِکَ زَینَبَ؛ از آن مى‏ترسم که کسى (در روشنى) خواهرت زینب را ببیند.(6)» راستى کجا رفته این مرزبانیهاى حیا؟! و چرا در جامعه شیعه علوى مى‏بینیم که مردان با همسران آرایش کرده و دختران بى‏بهره از حجاب در پارک‏ها و خیابان‏ها و... ظاهر مى‏شوند؟! و به قول «شیخ جعفر نقدى» زینب سلام اللّه علیها تربیت شده پنج تن آل عباء است: «فَالخَمسَةُ اَصحاب العَباءِ هُمُ الَّذِین قامُوا بِتَربیَتِها وَ تَهذِیبِها وَ کَفاکَ بِهِم مُؤَدَّبینَ و مُعَلِّمین؛ پنج تن آل عباء به تربیت و فرهنگ سازى و تهذیب زینب همّت گماردند و همین بس که آنها اَدب کننده و آموزگار باشند.»(7)

     

    2. حیا در آغاز جوانى

    دکتر «عائشة بنت الشاطى»، بانوى نویسنده و اهل تحقیق اهل سنّت، چنین مى‏گوید: «زینب در آغاز جوانى چگونه بوده است؟ مراجع تاریخى از وصف رخساره زینب در این اوقات خوددارى مى‏کنند، زیرا که او در خانه و رو بسته زندگى مى‏کرد. ما نمى‏توانیم مگر از پشت پرده روى وى را بنگریم، ولى پس از گذشتن ده‏ها سال از این تاریخ، زینب از خانه بیرون مى آید و مصیبت جانگداز کربلا او را به ما نشان مى‏دهد. و کسى که او را به چشم دیده براى ما وصفش مى‏کند و چنین مى‏گوید: چنان که طبرى نقل کرده است: گویا مى‏بینم زنى را که مانند خورشید مى‏درخشید و با شتاب از

    خیمه‏گاه بیرون آمد.»(8) پرسیدم او کیست؟ گفتند: زینب دختر على علیه‌السلام است. و از دیگرى نقل شده، که: به خدا که من صورتى مانند آن ندیدم گویا پاره‏اى از ماه بود، در صورتى که این بانوى بزرگ در آن وقت در پنجاه و پنجمین سال زندگى خود بود، غریب بود، خسته و کوفته بود، مصیبت زده و داغ دیده بود، پس جمال زینب در آغاز جوانى پیش از آن که سالمندى، و مصایب جانگداز خوردش کند و جام داغ دیدگى را تا پایان بَدُو بنوشاند چگونه بود.(9) تاریخ او را ندیده، چرا که حیاى او مانع از آن شده است. مادرش فاطمه سلام اللّه علیها توصیه کرده است که: «خَیرٌ لِلنِّساءِ اَن لایَرَینَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛(10)براى زنان بهتر است که آنان مردان را نبینند، و مردان نیز) آنها را نبینند.» با این حال از مسائل اجتماعى به دور نبودند بلکه داراى مجلس علمى ارجمندى بود، زنانى که مى‏خواستند احکام دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر مى‏شدند و کسب دانش مى‏کرده‏اند.»(11)

    و اگر دستور الهى و آسمانى نبود که: «انَّ اللّهَ شاء اَن یَراهُنّ سَبایا؛براستى خدا خواسته که آنها را اسیر ببیند»، حسین علیه‌السلام هرگز به خود اجازه نمى‏داد خواهر را در سفر کربلا به همراه ببرد.

     

    بردن اهل حرم دستور بود و سِرّ غیب          ورنه این بى‏حرمتى را کى روا دارد حسین

     

    تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه - حسین عسگری

     


    1. همان، ص 676، حکمت 223.

    2. عبدالواحد آمدى، غررالحکم، ترجمه على انصارى، ص 646.

    3. میزان الحکمه، همان، ص 730، روایت 4603.

    4. میزان الحکمه، ج2، ص 717، روایت 4565.

    5. بحارالانوار، ج43، ص 130 ـ 132.

    6. شیخ جعفر نقدى، کتاب زینب کبرى، ص 22، و ریاحین، ج3،ص 60.

    7. کتاب زینب کبرى، ص 20.

    8. جریر طبرى، تاریخ طبرى، (بیروت مؤسسة الاعلمى، چاپ چهارم، 1403) ج 4، ص 340 ـ 341.

    9. عائشة بنت الشاطى، بانوى کربلا، ترجمه سید رضا صدر، ص 59 ـ 58.

    10. وسائل الشیعه، ج 14، ص 43، حدیث 7.

    11. بانوى کربلا، ص 60.

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    بسم الله الرحمن الرحیم
    حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
    الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
    گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
    با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
    سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
    در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
    باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
    موضوعات
    پیوندها

    طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

    کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.