گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

ارکان و شرائط توبه


«بدان که از برای توبه کامله، ارکان و شرائطی است که تا آنها محقّق نشود، توبه صحیحه، حاصل نشود.

و ما به ذکر عمده آنها که لازم است، می‌پردازیم:

یکی از آنها که رکنِ رکینِ[1] او است، ندامت و پشیمانی است از گناهان و تقصیرات گذشته و دیگر، عزمِ به برگشت ننمودن بر آن است برای همیشه. و این دو در حقیقت، محقِّق اصل حقیقتِ توبه و به منزله مقوِّماتِ ذاتیه[2] آن است.»

آنچه خواندید ارکان توبه از نظر حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ است که در کتاب چهل حدیث بیان فرموده‌اند.[3]

همان‌گونه که هیچ بنائی بدون پایه و رکن وجود پیدا نمی‌کند، توبه نیز دارای ارکانی است که وجود و تحقّق آن، بدون آن ارکان ممکن نیست. و نیز همان‌گونه که بدون وجود دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن، آب وجود پیدا نمی‌کند، و همانگونه که بدون تار و پود، پارچه‌ای بافته نمی شود، توبه نیز بدون وجود این دو رکن که به عنوان مقوِّمات ذاتیه و تشکیل دهندگان اصلی آن است حاصل نمی‌شود. تحققّ توبه بدون وجود هر یک از این دو رکن یعنی «ندامت و پشیمانی از گناهان و تقصیرات گذشته» و «عزمِ برگشت ننمودن به آن، برای همیشه» غیر ممکن است.

بنابراین جاری کردن لفظ استغفرالله و امثال آن بر زبان ـ اگر پشیمانی قلبی نباشد، و یا حتّی در صورتی که پشیمانی قلبی باشد ولی عزم بر ترکِ دائمی آن معصیت نباشد ـ توبه نیست.

در نهج البلاغه می‌خوانیم که:[4]

شخصی در حضور حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ گفت: استغفرالله.[5]

پس حضرت به او فرمود: «مادرت در عزایت گریه کند، آیا می‌دانی استغفار و طلب آمرزش چیست؟»

و پس از آن، حضرت به بیان ارکان و شرایط توبه و استغفار می‌پردازند که:

«آن (استغفار) اسمی است که واقع می‌شود بر شش معنی.

اول: آن پشیمانی برگذشته است.

دوم: عزم بر بازگشت نکردن به سوی آن است برای همیشه.

سوم: اداکنی به سوی مخلوق حق آنها را، تا هنگامی که خدا را ملاقات می‌کنی پاک باشی، و حقّی از کسی بر عهده تو نباشد.

چهارم: روی آوری به سوی هر فریضه و واجبی که بر تو است، که آنرا ضایع کرده‌ای. پس حق آن فریضه را بجای آر. پنجم: ... و ششم ...»

حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ در ارتباط با این روایت می‌فرمایند:[6]

این حدیث شریف مشتمل است اولاً: بر دو رکن توبه که پشیمانی و عزم بر عدمِ عود[7] است.

و پس از آن: بر دو شرطِ مهمّ قبول آن که ردِّ حقوقِ مخلوق، و ردِّ حقوقِ خالق است.

انسان به مجرّد آنکه گفت توبه کردم از او پذیرفته نمی‌شود. انسان تائب آنست که هرچه از مردم به ناحق برده، ردّ به آنها کند و اگر حقوق دیگری از آنها در عهده اوست، و ممکن است تأدیه[8]، یا صاحبش را راضی نماید، قیام به آن کند. و هر چه از فرائض الهیه ترک کرده، قضا نماید یا تأدیه نماید، و اگر تمام آنها را ممکنش نیست، قیام به مقدار امکان کند.

بداند که اینها حقوقی است که از برای آنها مُطالِبی[9] است و در نشأة دیگر[10] از او به اشقّ احوال[11] مُطالبه می‌کنند، و در آن عالم، راهی برای تأدیه آنها ندارد، جز آنکه حمل بار گناهان دیگران را کند و ردّ اعمال حسنه خود را نماید. پس در آن وقت بیچاره و بدبخت می‌شود، و راهی برای خلاص و چاره‌ای برای استخلاص ندارد.

حقیقتِ توبه


حقیقت توبه مجموعه مرکبّی است که از سه امرِ مرتّب، بدین معنا که هر یک بدنبال دیگری قرار داشته و به ترتیب حاصل شود. آن سه امر عبارتند از: «علم»، «حال» و «عمل».

یعنی اول لازم است انسان گنهکار، آگاه گردد و علم و یقینِ قطعی پیدا کند که: گناهان نسبت به روح و جان بشر همچون سموم هلاکت آورند، و ریشه سعادت و حیات جاودانه انسان را می‌سوزانند، و شقاوت بی‌پایان و هلاکت دائم ببار می‌آورند.

به دنبال این آگاهی و توجّه، «حالِ» پشیمانی در دل معصیت‌کار بوجود می‌آید و او را سخت نگران و هراسان می‌سازد تا آنجا که احیاناً از تصوّر آن خطر عظیم بر خود می‌لرزد.

به دنبال این حالِ وحشت، تصمیم بر علاج و دفع بلا می‌گیرد و با تلاش بسیار، دست به «عمل» می‌زند، و در مقام «عمل» نیز به سه زمان توجه پیدا می‌کند. به زمانِ «حال» و «گذشته» و «آینده».

امّا نسبت به زمانِ «حال» اقدام به خودداری از گناه می‌کند، نسبت به «آینده» عزم جدّی می‌کند که: بازگشتِ به گناه را ترک کند، و اراده جدّی می‌کند که: هرگز به معصیت باز نگردد. و در رابطه با «گذشته» آنچه را که فوت شده و از دست رفته جبران می کند.

بنابراین عبادات از دست رفته را قضا کرده و حق النّاس را چه مالی، چه جانی و چه آبروئی، در حدّ امکان تصفیه و جبران می‌کند و در تأمینِ رضایت صاحبانِ حقّ می‌کوشد. و اگر چنانچه گناهی غیر از این دو قسم، بین خود و خدا دارد، از صمیم قلب طلب بخشش و استغفار کند و از خداوند می‌خواهد که او را مورد عفو و مغفرت قرار دهد.

«علم» به منزله مقدّمه «توبه» و «عمل» مانند میوه و محصول آن است.

منبع: توبه زیباترین پوزش المحجّة البیضاء، ج 7، ص 5.

تعریف توبه

توبه در قرآن

توبه در لغت به معنی بازگشت از گناه است. وقتی گفته می‌شود فلانی توبه کرد، یعنی از گناه خویش بازگشت.

توبه بنده

توبه گاهی به بنده نسبت داده می‌شود، و گاهی دیگر به خداوند سبحان. وقتی توبه به بنده نسبت داده می‌شود،[1] به معنی بازگشت بنده است بسوی پروردگار خویش، از نافرمانی و معصیت به طاعت، در حالی که بنده پشیمان از کردار خویش است و از خدا چشم‌پوشی و بخشایش می‌طلبد. توبه خدا

اما توبه اگر به خدا نسبت داده شود،[2] به معنی بازگشت خدا به بنده خویش است از عقوبت و کیفر، به آمرزش و لطف و تفضّل بر او، با قبول توبه‌اش و چشم پوشی از لغزش و خطایش.[3]

در قرآن، توبه به هر دو معنا بسیار آمده است. از آن جمله است:

أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.[4]

یقیناً هرآن کس از شما که از روی جهالت و نادانی بدی کند، سپس از گناه خویش بازگردد و اصلاح و جبران کند، پس بی‌تردید خداوند آمرزنده و مهربان است.

مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.[5]

آنکه توبه نکند، پس آنها یقیناً ظالمان و ستمکارانند.

فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.[6]

پس هرکه، پس از ستمی که کرده است توبه کرد و کار خود را اصلاح کرد، پس یقیناً خدا بسوی او باز می‌گردد. (با قبول توبه‌اش از عقوبت و کیفر او چشم‌پوشی می‌کند)، بی‌تردید خداوند آمرزنده و مهربان است.

وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ.[7]

و خدا می‌خواهد که (با قبول توبه شما و چشم‌‌پوشی از کیفر شما و آمرزش و لطف خود) بسوی شما بازگردد.

معنی لغوی توبه

در مفردات راغب در معنای توبه می‌خوانیم:[8]

توبه به معنای ترک گناه است به زیباترین صورت، و آن رساترین صورت عذرخواهی است.

عذرخواهی سه گونه است:

یا آنکه می‌گوید فلان کار را نکرده‌ام.

یا می‌گوید: آن کار را کرده‌ام ولی منظورم از آن کار چنین و چنان بوده است.

و یا می‌گوید: آن کار را کرده‌ام، ولی بد کرده‌ام و دیگر هرگز نخواهم کرد.

و قِسم چهارمی برای آن نیست. و این قِسم آخر همان «توبه» است.

معنی اصطلاحی توبه

«توبه» در زبان شرع عبارت است از: ترکِ گناه به خاطر زشتیِ آن، و پشیمانی بر آنچه (درگذشته) واقع شده و تصمیم بر، ترکِ بازگشت به آن گناه (در آینده)، و جبرانِ آن کارها که قابل جبران است.

و شیخ انصاری ـ رحمة الله علیه ـ توبه را این گونه تعریف کرده است:[9]

معنای توبه از نظر شرع بازگشت به صراط مستقیم الهی است پس از انحراف از آن.


 [1]. تابَ اِلَی الله: از نافرمانی خدا به سوی او بازگشت. تائب: انسان توبه کار.

[2]. تابَ الله عَلَیه: خداوند او را آمرزید و با لطف و فضل خود بسوی او بازگشت. توّاب: از صفات خدا، بسیار توبه پذیر.

[3]. مراجعه کنید به معجم وسیط، ج 1، ماده «توب» و المنجد ماده «تاب».

[4]. سوره انعام، آیه54.

[5]. سوره حُجُرات، آیه 11.

[6]. سوره مائده، آیه 39.

[7]. سوره نساء، آیه 27.

[8]. مفردات راغب، ماده «توب»، ص 76.

[9]. مکاسب شیخ انصاری ـ رحمة الله علیه ـ، ص 355.

منبع: توبه زیباترین پوزش

تقسیم واجبات و محرمات به عمومی و اختصاصی

همه انسانها بطور یکسان و به یک شکل در معرض معصیت نیستند،  بلکه هر کس که تکلیفی به صورت «انجامِ کاری» (واجب) یا «ترکِ کاری» (حرام) بر او متوجه است، از ناحیه آن تکلیف، در معرض نافرمانی و معصیت است.

بنابراین زمینه‌ها و ابعاد معصیت ـ یعنی: «ترکِ واجب» و «انجامِ حرام» ـ نیز برای افراد، متفاوت است.

نتیجه آنکه: دامنة فریضه «توبه» ـ «توبه از معصیت»، «توبه از ترکِ واجب و فعلِ حرام»ـ نیز برای افراد یکسان نبوده و بسیار متفاوت است.

برای شناختِ بهترِ «توبه» و «قلمرو و دامنة فریضة توبه»، باید «واجبات» و «محرّمات» را خوب بشناسیم.

برخی واجبات عمومی است ولی بسیاری از واجبات اختصاص به افرادی خاصّ دارد  و  بر حسب زمان، مکان و موقعیّت و توان افراد و وضع اجتماع و اوضاع مسلمین متفاوت است. یعنی یک فرد معین، در زمانِ خاصّی، ممکن است، دارای تکلیفی باشد، که در زمانهای دیگر آن تکلیف را ندارد. یا اینکه کسی دارای توانی است که به جهت داشتن آن توان، تکلیف بر عهدة اوست (مثل برخی متخصّصین) اما فرد دیگر که دارای آن توان نیست و بلکه زمینه برای کسب آن توان برای او فراهم نبوده است آن تکلیف را ندارد، و همینطور بسیاری از تکالیف که تابع متغیرهای مختلف است، برحسب تغییرِ آنها، متفاوت خواهد بود. و در محرَّمات نیز همینگونه است.

مثال برای واجبات عمومی

امروز و فردا کننده توبه در میان دو خطر عظیم

کسی که در توبه اهمال ورزد و آن را از وقتی به وقتی دیگر پیش اندازد، میان دو خطر عظیم باشد که اگر به فرض از یکی از آنها جان سالم به در برد، از دیگری نتواند به در برد:

اول آن که اجل بدو مهلت ندهد و از غفلت خویش آگاه نگردد جز هنگامی که مرگش فرار رسد و فرصت تدارک از دست رود و درهای تلافی گذشته بسته شود

دوم آن که ظلمت و تیرگی گناهان بر قلبش تراکم یابد تا بر آن، شکل یابد، و زنگار شود به طوری که دیگر محو نشود، چه در اثر هر معصیتی که انسان مرتکب شود، ظلمتی بر قلب پدید می آید؛ چنانکه در آیینه به واسطه دم انسان، ظلمتی پدید می آید. پس چون ظلمت گناهان، بر روی هم انباشته شوند، به صورت زنگار، درآیند؛ چنانکه بخار نفس انسان آیینه را چنین کند. هنگامی که این زنگار بسیار شوند و مدتی طولانی باقی بمانند، در قلب انسان چنان فرو روند که دیگر به هیچ وجه صیقل نپذیرد.

برگرفته شده از: کتاب توبه/ علامه حسن حسن زاده آملی

تکلیف دیگران در مقابل گناه‌کار

اگر شخص معصیت کار از گناه و معصیت خویش، یعنی: «انجام حرام یا ترک واجب» توبه کرد و این توبه بر دیگران ظاهر و آشکار شد، دیگران هیچ تکلیفی نسبت به او نخواهند داشت، امّا اگر توبه نکرد و یا توبة او بر دیگران ظاهر و آشکار نشد، بر دیگران واجب است که او را امر و وادار به توبه نمایند. حتّی اگر شکّ داشته باشند که آیا توبه کرده یانه، باز هم «امر او به توبه» بر آنها واجب است.

«امر به توبه» که توسّط دیگران انجام می‌گیرد، تکلیفی است که خداوند بر عهدة آنان نهاده است، و در صورت کوتاهی در انجام این واجب، مورد عقوبت و عذاب الهی خواهند بود. بنابراین، فرد خطاکار نباید از انجام تکالیف آنان که او را «امر به توبه» می‌کنند، دلگیر و آزرده شود. چرا که دیگران روی خصومت شخصی و برای ایراد گرفتن از او و برای آزردن او این عمل را انجام نمی‌دهند، بلکه آنان به تکلیف و واجب خویش عمل می‌کنند، که در صورت ترک آن، خود گرفتار گناه و معصیت خواهند بود، همانگونه که اگر کسی نماز واجب را ترک کند.

معنی اینکه توبه واجب فوری است


پرسش:

معنی اینکه توبه واجب فوری است، چیست؟

پاسخ:

برخی از واجبات، واجبِ فوری‌اند. این واجبات باید بی‌درنگ بجا آورده شود و تأخیر آنها ولو برای یک لحظه جایز نبوده و معصیت و نافرمانی خداست. پاسخ به سلام[1] و پاک کردن مسجد از نجاست[2].  سلام کننده را باید بلافاصله پاسخ گوییم اگر چه در حال نماز باشیم، پاک کردن مسجد را نیز بر هر کار دیگر حتّی نمازِ واجب مقدّم بداریم.(اگر وقت برای انجامِ آن باقی است بطوریکه بتوانیم پس از طهارت مسجد آنرا در وقت بجای آوریم.)

توبه نیز از اینگونه واجبات است، بنابراین هر لحظه تأخیر آن، معصیت و گناه بوده و برای حتّی یک ثانیه نباید در انجام آن درنگ کرد. پس به محضِ توجّه شخص به خطای خویش در انجامِ حرام یا ترکِ واجب، باید بلافاصله توبه کند، یعنی:

اوّلاً از خطای خود قلباً پشیمان شده و اراده کند که هرگز آن گناه را تکرار نکند.

ثانیاً آنچه را ترک کرده، اگر قضا و کفّاره دارد نسبت به هر دو اقدام کند.[3]

ثالثاً اگر معصیت او موجب خسارت ـ مالی یا آبروئی یا ...‌ـ بر دیگران بوده است، در اولین زمانِ ممکن، آنرا جبران کند.

بی‌تردید کمترین تأخیر در انجام توبه، خود معصیتی دیگر است و خود، توبه دیگری را طلب می‌کند.


[1] . رسالة توضیح المسائل حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ ، مسئلة 1138.

[2] . رسالة توضیح السمسائل حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ ، مسئلة 900.

[3] . در مورد اینکه قضا باید در چه زمانی انجام شود، بر حسب موارد و حالات فرق می‌کند. در هر مورد باید به رساله مرجع تقلیدتان رجوع کنید.

امید بدون عمل ممنوع

امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام):
لاتَکُن مِمَّن یَرجُو الآخِرَهَ بِغَیرِ عَمَلٍ، و یُرجّی التَّوبَهَ بِطُولِ الآمَلِ؛
از کسانی مباش که بدون عمل امید به آخرت دارند و با آرزوهای دور و دراز توبه را به تأخیر می اندازند.
نهج البلاغه، حکمت 142

شرح حدیث:

کسی که در پی گنج است، رنج آن را هم باید به جان بخرد.
کسی هم که به آخرت و بهشت و پاداش الهی امیدوار است، برای رسیدن به این هدف باید تلاش و عمل صالح و انجام وظیفه کند.
مگر باغبان و کشاورز بدون شخم زدن و بذر پاشیدن و آبیاری و مراقبت می تواند محصولی برداشت کند؟ و مگر بدون نماز و روزه و انجام تکالیف و ترک گناه و زندگی در مسیر بندگی خدا و پرهیز از هوای نفس و پیروی از شیطان می توان به بهشت الهی و نعمتهای آن رسید؟ عقیده به آخرت انگیزه ای برای عمل صالح است.
گناه دامی برای انسان است که او را طعمه ی عذاب می کند.

قبرها پر است از جوانانی که می خواستند در پیری توبه کنند

 

امیرالمؤمنین امام على علیه السلام:

فاتَّقى عَبدٌ رَبَّهُ ... فإنَّ أجَلَهُ مَستورٌ عَنهُ، و أمَلَهُ خادِعٌ لَه، و الشَّیطانَ مُوَکَّلُ بهِ، یُزَیِّنُ لَهُ المَعصیَةَ لِیَرکَبَها، و یُمَنِّیهِ التَّوبَةَ لِیُسَوِّفَها، إذا هَجَمَت مَنِیَّتُهُ علَیهِ أغفَلَ ما یَکونُ عَنها.

پس، بنده‏اى از پروردگارش ترسید... زیرا روز مرگش را نمى‏داند و آرزوهایش او را مى‏‎فریبد و شیطان موکل اوست، معصیت را برایش مى‏‎آراید، تا مرتکب آن شود و به توبه امیدوارش مى‏‎کند، تا در کار آن امروز و فردا کند، تا آن که مرگ بر او هجوم آورد، در حالى که در غفلت محض از آن به سر مى‏‎برد.

نهج البلاغة: الخطبة 64.

گفتم که به پیری رسم و توبه کنم
آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد

توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر

 پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله:

اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَ لکِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ.

توبه زیباست،ولى توبه جوان زیباتر است.

 کنز العمّال: ج 15 ص 896 ح 43542 عن أبی امامة.

در جوانی توبه کن تا از ندامت برخوری

نیست چون دندان، لب خود را گزیدن مشکل است

صائب تبریزی

۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۸ ۹ ۱۰
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.