گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختى‏ها مواجه هستیم؟

سؤال: چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختى‏ها مواجه هستیم؟

پاسخ: شخصى از کنار مغازه بلور فروشى مى‏گذشت، چشمش به لیوان‏هایى افتاد که روى میز به طور وارونه چیده شده بود. همانجا ایستاد، کمى نگاه کرد و یکى از آنها را به همان حالتى که بود برداشت و شروع به اعتراض به فروشنده کرد که آقا! چرا دَرِ این لیوان بسته است و ته آن باز است؟! فروشنده خندید و گفت: اگر شما درست بنگرید و لیوان را به حالت درست بگیرید، هر دو اشکال برطرف خواهد شد.

آرى، بسیارى از اشکالات، بر اساس باورها و تصوّرات غلط ما مى‏باشد. ما خیال مى‏کنیم که دنیا براى رفاه است، لذا مى‏گوییم: چرا رفاه نیست؟ مثل کسى که در چلوکبابى نشسته و اعتراض مى‏کند چرا اینجا دوش ندارد؟! او باید باور کند که آنجا حمّام نیست. ما باید باور کنیم که دنیا خوابگاه، عشرتکده و آخور نیست، دنیا میدان رشد است و انسان باید در این میدان با سختى‏ها مبارزه کند تا خود به رشد و کمال برسد.

قرآن مى‏فرماید: «أخذناهم بالبأساء و الضَّراء لعلّهم یضّرّعون» (انعام 48) سختى و فشارها براى توجّه دادن به انسان است.

آرى، تا چوب عود را نسوزانید، بوى عطرش بلند نمى‏شود.

سختى‏ها وسیله غرور زدایى است.

همان گونه که لاستیک‏هاى ماشین را باید تنظیم باد کرد، حوادث تلخ نیز انسان را متعادل و تنظیم مى‏کند، غفلت و غرور و تکبّر را از بین مى‏برد، به علاوه تلخى‏ها انسان را به فکر و تلاش واداشته و سرچشمه انواع ابتکارات و اختراعات مى‏شود.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 62

نقش خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگى انسان


سؤال: خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگى انسان، چه مقدار نقش دارد؟

پاسخ: در قرآن مى‏خوانیم: «ما أصابک مِن حَسنةٍ فَمِن اللّه و ما أصابک مِن سَیّئة فَمِن نَفسک» (نساء، آیه 79)

 هر خوبى به تو رسد از خداوند است ولى هر بدى که به تو رسد از نفس خودت مى‏باشد.

کره زمین که به دور خود و خورشید مى‏گردد و همواره بخشى از آن روشن و بخشى دیگر تاریک است، هر کجاى آن روشن باشد از خورشید است و هر کجاى آن تاریک باشد، از خود زمین است.

خداوند انگور را آفرید، ولى بشر از آن شراب مى‏سازد که مایه بروز هزاران حادثه و بیمارى است.

خداوند به انسان قدرت داد، ولى عدّه‏اى با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ضربه مى‏زنند.

خداوند به انسان عقل داد، ولى عدّه‏اى از این عقل سوء استفاده کرده و به دنبال مکر و حیله براى مردم هستند.

پس آنچه از سوى خداوند است، نیکوست و بدى‏ها از خود ما سرچشمه مى‏گیرد.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 32

آیا پاداش ده برابر، براى انجام هرکار نیک است؟

سؤال: آیا پاداش ده برابر، براى انجام هرکار نیک است؟

پاسخ: قرآن مى‏فرماید:

«مَن جاءَ بالحَسنَة فلهُ عَشر أمثالها» (انعام/160)

هر کس کار شایسته‏‌اى بیاورد، ده برابر پاداش دارد.

آنچه مهم است آوردن کار شایسته به قیامت است، نه انجام آن در دنیا.

رساندن جنس به مقصد ارزش دارد، ولى اگر جنسى را در وسط راه از بین بردیم، ارزشى ندارد. بسیارى از کارهاى به ظاهر نیک دچار آفاتى مى‏شود که به مقصد نمى‏‎رسد:

یا در آغاز، کار را با ریا و خودنمایى شروع مى‏کنیم و هدف الهى نداریم، یا در وسط کار گرفتار غرور و عُجب و خودخواهى مى‏شویم و یا بعد از انجام کار، گناهى مى‏کنیم و آثار آن را محو مى‏کنیم.

گرچه در این سه مورد کار شایسته انجام گرفته، ولى سالم به مقصد نرسیده است. لذا قرآن نمى‏فرماید: هرکس کار شایسته انجام دهد ده برابر پاداش دارد، بلکه مى‏فرماید:

هر کس کار شایسته خود را تا قیامت بیاورد، ده پاداش دارد. «مَن جاء بالحسنة»

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 29

چه کنیم تا در دنیا راحت زندگى کنیم؟

سؤال: چه کنیم تا در دنیا راحت زندگى کنیم؟

پاسخ: قرآن مى‏فرماید:«لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ» (حدید/23) آن گونه باشید که اگر چیزى را از دست دادید، تأسّف نخورید و اگر چیزى به شما دادند، شاد نشوید. راستى آیا مى‏شود انسان اینگونه متعادل باشد که دادن‏ها و گرفتن‏ها در او اثرى نگذارد؟

کارمند بانک، یک روز مسئول دریافت پول مردم مى‏شود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم مى‏شود. نه آن روزى که پول مى‏گیرد خوشحال است و نه آن روزى که مى‏پردازد، ناراحت. زیرا او مى‏داند هر دو روز، امانتدارى بیش نبوده است.

مثالى دیگر:

براى لاستیک تراکتور، حرکت در زمین هموار و غیر هموار یکسان است، ولى براى لاستیک دوچرخه، تفاوت دارد.

نشستن و برخاستن یک گنجشک، روى شاخه گل اثر مى‏گذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد.

آرى، انسان‏هاى بزرگ به خاطر سعه صدرى که دارند، مسایل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد.

امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تیر که به سویش رها شد و دهها داغى که دید، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى که کوچک‏ترین حرکت، ما را از نماز یا خشوع باز مى‏دارد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 28

آیا خداوند فقط عمل افراد با تقوى را مى‏‎پذیرد!

سؤال: اینکه خداوند فقط کار افراد با تقوى را مى‎‏پذیرد، سبب دل سردى و یأس افراد عادّى یا گناهکار نمى‏شود؟

پاسخ: اولًا اینکه قرآن مى‏فرماید: «إنّما یَتقبّل اللّه من المتّقین»[1]، تقوا درجاتى دارد. به همین دلیل، کلمه (أتقى‏) یعنى با تقواتر، در قرآن آمده است: «انّ أکرمکم عند اللّه أتقاکم»[2] و اکثر افراد عادّى و خلافکار هم مرحله‏‎اى از تقوى را دارا مى‏باشند و گرنه هیچ کار خیرى‏ انجام نمى‏دادند و از هیچ گناهى دست برنمى‏داشتند.

ثانیاً اگر گفتند دولت فقط فارغ التحصیلان دانشگاه را مى‏پذیرد، مراد آن است که شرط استخدام رسمى، فارغ التحصیل دانشگاه بودن است، نه اینکه دیگران حقّ هیچ گونه کارى ندارند و یا اگر کارى انجام دهند، پاداششان ضایع مى‏شود.

ثالثاً پذیرش عمل نیز درجاتى دارد: قبول عادّى، قبول شایسته، «بقبول حسن»[3] و قبول برتر که در دعا مى‏خوانیم: «و تقبّل باحسن قبولک»[4] بنابراین، هرکس به مقدار تقوایى که دارد کارش قبول مى‏شود.

به همین دلیل پاداش‏هاى قرآن نسبت به افراد و کارها و شرایط، متفاوت است؛

بعضى کارها پاداش دو برابر دارد: «ضِعفَین»[5]

بعضى کارها پاداش چند برابر دارد: «أضعافاً»[6]

بعضى کارها پاداش ده برابر دارد: «فله عَشرُ أمثالها»[7]

بعضى کارها پاداش هفتصد برابر دارد: «کمَثل حبّة أنبَتَت سَبع سَنابِل فى کلّ سُنبلَةٍ مِأةُ حَبّة»[8]

بعضى کارها پاداشى دارد که هیچ کس، جز خدا آن را نمى‏داند: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم»[9]

و این تفاوت‏ها بر اساس تفاوت نیّت و نوع کار است.

منبع: پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه (تمثیلات)، ص: 25


[1]. مائده/ 27

[2]. حجرات/ 13

[3]. آل‏عمران/ 37

[4]. دعاى وداع ماه رمضان‏

[5]. بقره/ 265

[6]. بقره/ 245

[7]. انعام/ 160

[8]. بقره/ 261

[9]. سجده/ 17

امر به معروف و نهى از منکر واجب همگانی یا مخصوص افراد خاص؟؟

سؤال: امر به معروف و نهى از منکر، وظیفه همه مسلمانان است یا گروهى خاص؟

پاسخ: براى ماشینى که در مسیر یک طرفه بر خلاف همه رانندگى مى‏کند، دو نوع برخورد لازم است: یکى آنکه‏: تمام رانندگان با بوق و چراغ مخالفت خود را با کار او اعلام کنند،

دوم آنکه: پلیس، راننده را جریمه کند.

قرآن نیز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منکر سفارش کرده و فرموده است:

(کُنتم خَیرَ امّة اخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنکر)(آل‏عمران/110)

 شما بهترین امّتى هستید که جلوه کرده‏اید به شرط آنکه امر به معروف و نهى از منکر کنید.

و در جاى دیگر مى‏فرماید: از میان شما مسلمین گروهى ویژه باید مسئول امر به معروف و نهى از منکر شوند.

(ولتکن منکم امّة یَدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و یَنهون عن المنکر) (آل‏عمران/104)

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 24

راه رسیدن به حقیقت

سؤال: چگونه مى‏توانیم حقایق را آن گونه که هست، ببینیم؟

پاسخ: قرآن مى‏فرماید: «اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله» (بقره/ 282)

از خداوند پروا کنید تا خداوند، حقیقت را به شما بیاموزد.

تقوى به معناى دورى از انواع بدى‏ها و زشتى‏هاست.

آرى، افراد آلوده از درک بسیارى حقایق محرومند.

کسى که تعصّب قومى، حزبى، نژادى و ... دارد، حق را آنگونه که هست نمى‏فهمد، مثل کسیکه عینک سرخ گذاشته و همه چیز را سرخ مى‏بیند و شلغم را لبو مى‏پندارد

و اگر عینک سبز بگذارد، کاه را علف مى‏بیند.

اگر آیینه را صیقل دهیم، عکس را درست نشان مى‏دهد.

آئینه دل نیز باید صیقلى باشد تا معارف را درک کند.

دل‏هاى کینه دار مثل ظرف‏هاى آلوده است که اگر آب تمیز هم در آن ریخته شود، آلوده مى‏شود.

گناه غبارى است که نمى‏گذارد انسان واقع بین باشد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 22

فلسفه گرفتاری صالحان و رفاه مجرمان

سؤال: چرا صالحان، گرفتار مشکلات هستند و مجرمان و گنهکاران، در رفاه به سر مى‏برند؟

پاسخ: از آنجا که خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با قهر خود مى‏گیرد تا متذکّر شوند، چنانکه خداوند در قرآن مى‏فرماید: اگر پیامبر سخنى را که ما نگفته‏ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى‏گیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین»(ابراهیم/ 8) و همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمى‏گذرد مگر آنکه گوشمالى مى‏شوند.

امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت مى‏دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک مى‏کند: «و جعلنا لمهلکهم مَوعداً» (کهف/59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى‏اندازد و به آنان مهلت مى‏دهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً» (آل عمران/ 178)

به یک مثال توجه کنید:

اگر قطره‏اى چاى روى شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک مى‏کنید.

امّا اگر قطره‏اى چاى روى لباس سفید شما بچکد، صبر مى‏کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید.

و اگر قطره‏اى روى قالى زیر پاى شما بچکد، آن را رها مى‏کنید تا مثلًا شب عید به قالى شویى ببرید.

خداوند نیز با هرکس به گونه‏اى رفتار مى‏نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، کیفر او را به تاخیر مى‏اندازد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 18

تعریف توبه

توبه در قرآن

توبه در لغت به معنی بازگشت از گناه است. وقتی گفته می‌شود فلانی توبه کرد، یعنی از گناه خویش بازگشت.

توبه بنده

توبه گاهی به بنده نسبت داده می‌شود، و گاهی دیگر به خداوند سبحان. وقتی توبه به بنده نسبت داده می‌شود،[1] به معنی بازگشت بنده است بسوی پروردگار خویش، از نافرمانی و معصیت به طاعت، در حالی که بنده پشیمان از کردار خویش است و از خدا چشم‌پوشی و بخشایش می‌طلبد. توبه خدا

اما توبه اگر به خدا نسبت داده شود،[2] به معنی بازگشت خدا به بنده خویش است از عقوبت و کیفر، به آمرزش و لطف و تفضّل بر او، با قبول توبه‌اش و چشم پوشی از لغزش و خطایش.[3]

در قرآن، توبه به هر دو معنا بسیار آمده است. از آن جمله است:

أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.[4]

یقیناً هرآن کس از شما که از روی جهالت و نادانی بدی کند، سپس از گناه خویش بازگردد و اصلاح و جبران کند، پس بی‌تردید خداوند آمرزنده و مهربان است.

مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.[5]

آنکه توبه نکند، پس آنها یقیناً ظالمان و ستمکارانند.

فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.[6]

پس هرکه، پس از ستمی که کرده است توبه کرد و کار خود را اصلاح کرد، پس یقیناً خدا بسوی او باز می‌گردد. (با قبول توبه‌اش از عقوبت و کیفر او چشم‌پوشی می‌کند)، بی‌تردید خداوند آمرزنده و مهربان است.

وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ.[7]

و خدا می‌خواهد که (با قبول توبه شما و چشم‌‌پوشی از کیفر شما و آمرزش و لطف خود) بسوی شما بازگردد.

معنی لغوی توبه

در مفردات راغب در معنای توبه می‌خوانیم:[8]

توبه به معنای ترک گناه است به زیباترین صورت، و آن رساترین صورت عذرخواهی است.

عذرخواهی سه گونه است:

یا آنکه می‌گوید فلان کار را نکرده‌ام.

یا می‌گوید: آن کار را کرده‌ام ولی منظورم از آن کار چنین و چنان بوده است.

و یا می‌گوید: آن کار را کرده‌ام، ولی بد کرده‌ام و دیگر هرگز نخواهم کرد.

و قِسم چهارمی برای آن نیست. و این قِسم آخر همان «توبه» است.

معنی اصطلاحی توبه

«توبه» در زبان شرع عبارت است از: ترکِ گناه به خاطر زشتیِ آن، و پشیمانی بر آنچه (درگذشته) واقع شده و تصمیم بر، ترکِ بازگشت به آن گناه (در آینده)، و جبرانِ آن کارها که قابل جبران است.

و شیخ انصاری ـ رحمة الله علیه ـ توبه را این گونه تعریف کرده است:[9]

معنای توبه از نظر شرع بازگشت به صراط مستقیم الهی است پس از انحراف از آن.


 [1]. تابَ اِلَی الله: از نافرمانی خدا به سوی او بازگشت. تائب: انسان توبه کار.

[2]. تابَ الله عَلَیه: خداوند او را آمرزید و با لطف و فضل خود بسوی او بازگشت. توّاب: از صفات خدا، بسیار توبه پذیر.

[3]. مراجعه کنید به معجم وسیط، ج 1، ماده «توب» و المنجد ماده «تاب».

[4]. سوره انعام، آیه54.

[5]. سوره حُجُرات، آیه 11.

[6]. سوره مائده، آیه 39.

[7]. سوره نساء، آیه 27.

[8]. مفردات راغب، ماده «توب»، ص 76.

[9]. مکاسب شیخ انصاری ـ رحمة الله علیه ـ، ص 355.

منبع: توبه زیباترین پوزش

بیان قرآن درباره عاقبت ترک واجبات و انجام محرّمات


«ترک واجبات» و «انجامِ محرَّمات» و به بیان دیگر معصیت و نافرمانی پروردگار عالم یا همان گناه دارای پیامدهای هلاک کننده و وحشتناکی است که قرآن کریم در ضمن آیات شریفش به بیان آنها می‌پردازد.

در سوره نساء سرانجام معصیت کاران اینگونه بیان می‌شود:

« وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یتَعَدَّ حُدُودَهُ یدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ»[1]

آنکه خدا و رسول را نافرمانی کند و از حدود الهی تجاوز کند، خداوند او را داخل در آتشی می‌کند که برای همیشه در آن خواهد بود، و برای او عذابی خوار کننده فراهم است.

و در سوره جنّ به جایگاه و منزل ابدی آنان اشاره دارد که:

« وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً»[2]

آنکه خدا و رسولش را نافرمانی کند، یقیناً آتش جهنم برای اوست که برای ابد در آن خواهد بود.

حکایتهای قرآن از تاریخ امتّهای نافرمان گذشته و آنچه بر سر آنان آمده است، برای عبرت گرفتن ماست.

در سوره بقره سرانجام قوم بنی‌اسرائیل که قومی معصیت کار بودند، اینگونه بیان می‌شود:

« ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»[3]

ذلّت و خواری و فقر و آزمندی آنها را فرو پوشاند و بخود پیچید و آنها مشمول غضبی از پروردگار شدند.

و در پایان آیه به علّت و سبب این عذاب اشاره می‌کند که: «ذالک بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ»

این (عقوبت و عذاب) به سبب عصیان و نافرمانی آنها بود و بدان جهت بود که آنها تجاوز (از حدود و فرامین الهی) می‌کردند.

یقیناً آیات خدا برای بیداری ماست که در قلبهای اهل ایمان دارای اثری بسزاست و منشأ اثر در رفتار و کردار آنهاست. اما قلبهائی که قساوت بر آنها غلبه کرده کوچکترین بهره‌ای از آن ندارند.

خدایا قلبهای ما را از قساوت و سختی برهان و در برابر هر آنچه حق است نرم گردان تا پذیرای حق باشد و از آنچه بر دیگران گذشته است عبرت گیرد.

امید آنکه آیات الهی ما را بیدار و از غفلتها برهاند.



[1] . سوره نساء، آیه 14.

[2] . سوره جنّ، آیه 23.

[3] . سوره بقره، آیه 61.

۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۱۲ ۱۳ ۱۴
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.