گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

بررسی حکم شرعی توهین نشریه یالثارات به بازیگران و واکنش جالب غفوریان به این موضوع

نشریه یالثارات در شماره ۸۴۴ مورخ ۹۵/۵/۶ عکس هایی از هنرمندان در مراسم جشن حافظ که چند روز پیش برگزار شده بود، منتشر کرده  و در مطلبی با عنوان "دیوث کیست؟" به تعدادی از احادیث اهل بیت علیهم السلام در نکوهش بی غیرتی اشاره کرده است که تا اینجای کار هیچ مشکلی در کار نشریه مذکور وجود ندارد جز اینکه در حاشیه این پست عکس های قرار داده است که مربوط می شود به  تصاویر منتشر شده جشن حافظ که در آن بازیگران زن و  مرد همراه همسرانشان با وضع بسیار زننده  و نامناسب ظاهر شده اند.

بسیاری از سایتها و خبرگزاری ها و جامعه هنری کشور! این کار هفته نامه  یالثارات را توهین و اهانت به هنرمندان و لباس آنها تلقی کرده اند در حالی که توهین در لغت از فامیل (وَهن) و بمعنای (غیر واقعی) است. (توهین) بمعنای (ناسزا و دشنام) نیست بلکه وقتی امری یا صفتی را که واقعیت نداشته باشد به کسی یا چیزی نسبت دهند، در واقع به آن شخص یا آن چیز توهین وارد کرده‌اند. بطور مثال، اگر کسی که دزدی نکرده باشد را (دزد) بنامیم، به او توهین کرده‌ایم.

البته بسیاری از لغتنامه ها هم توهین را به معنی خوار کردن و بی حرمتی کردن و تحقیر معنی کرده اند که در این صورت حق با سایتها و خبرگزاریهای مذکور است و توهین صورت گرفته است اما باید دید که این توهین چه حکمی دارد:

حضرت رسول(صلی الله علیه و آله)می‌فرماید:

«ثلاثةٌ لا تَحرُمُ علَیکَ أعراضُهُم: المُجاهِرُ بالفِسقِ، و الإمامُ الجائرُ، و المُبتَدِعُ.»
«سه کس هستند که آبرویشان محترم نیست؛ آنکه به فسق تجاهر کند و پیشواى ستمگر و بدعت‏گذار.»(نهج‌الفصاحة ، 1جلد، ص403.)

حالا باید دید مصداق این هنرمندان!!! متجاهر به فسق هستند یا نه!!؟

به هر حال به نظر ما بی غیرتان واقعی و مستحقان یقینی اهانت و توهین مسئولینی (فرهنگی، سیاسی و مذهبی) هستند که اجازه دادند وضعیت مملکت به این درجه برسد که یک بازیگر بعد از شنیدن حرف حق بجای تسلیم یا حداقل سکوت در برابر آن به تمسخر آموزه‎های دینی غیرت و حجاب بپردازد.

برخی از واجبات و محرّمات خانوادگی

1. زن گرفتن کسیکه بواسطه نداشتن زن به حرام می‌افتد «واجب»[1]

2. ازدواج زن مسلمان با مرد کافر، (چه دائم و چه موقت) و فرق نمی‌کند که کافراصلی باشد یا مرتد (برگشته از دین اسلام) «حرام»[2]

3. ازدواج مرد مسلمان با زن کافرِ غیر اهل کتاب (کافر غیر اهل کتاب یعنی کفاریکه یهودی و نصرانی نیستند) چه دائم باشد و چه موقت «حرام»

4. ازدواج دائمِ مرد مسلمان، با زن کافرِ اهل کتاب از یهودی و نصرانی «حرام، به احتیاط واجب» (عقد موقت با آنان مانعی ندارد.)

5. ازدواج دائم یا موقت با زنی که در عدّه وفات، عدّه طلاق یا سایر عدّه‌هاست، (ازدواج قبلی زن چه دائم بوده باشد چه موقت) «حرام»[3]

6. ترک زن دائمی بطوری که نه مثل زن شوهردار باشد نه مثل زن بی‌شوهر «حرام»[4]

7. بیرون رفتن زن از منزل خود، بدون اجازه شوهر، حتی بسوی اهل خود و عیادت پدر خود «حرام»

(مگر در موارد واجب مثل حج و نیکی به پدر و مادر و صله رحم».[5]

8. نفقه همسر دائمی بر مرد (بشرط آنکه زن در مورادی که اطاعت شوهر واجب است، مطیع باشد.) «واجب»[6]

9. نفقه پدر و مادر و پدر و مادر آنها و هر چه بالاتر روند و نفقه فرزندان و نوه‌ها و هر چه پائین روند، چه صغیر باشند چه کبیر، چه مذکر باشند چه مؤنث، چه مسلمان باشند چه کافر، در صورتیکه فقیر باشند و احتیاج داشته باشند «واجب»[7]

10. نفقه آنچه را که انسان مالک است (مانند گاو و گوسفند و ...) حتی زنبور عسل و کرم ابریشم، از خوراک و آب و مکان استراحت و مانند آن «واجب».

11. مشغول شدن به کسب و کار برای تحصیل نفقه، برای کسی که نفقه خود یا کسانی را که واجب النفقه او هستند را ندارد «واجب»

12. همسرِ مرد، اگر آن مرد مرتد فطری شود، بر آن مرد «حرام»، و آن زن باید عده وفات نگهدارد.

(مرتد فطری کسی است که پدر و مادر موقع انعقاد نطفه او مسلمان بوده‌اند و خود نیز پس از بالغ شدن اظهار اسلام کرده و پس از آن نعوذ بالله از دین برگردد. در اینجا مرتد شدن پس از ازدواج منظور است)[8]

13. اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد و دیگری هم نمی‌تواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بیفتند (مانند نگاهِ حرام، سخن گفتن به نحو حرام، شنیدن صدا به نحو حرام و ...) ترک آن محل «واجب»

14. پوشیدن لباس الوان و سرمه کشیدن و کارهای دیگری که زنیت حساب می‌شود برای زنی که در عده وفات است «حرام» (عده وفات 4 ماه و ده روز است، اما برای زنی که آبستن است و بچه‌اش دیرتر از 4 ماه و ده روز به دنیا بیاید تا موقع وضع حمل است.)[9]

برخی از واجبات و محرّمات اقتصادی


1. خمس در منفعت کسب، معدن، گنج و ... «واجب»[1]

2. پرداختن خمس مازاد مخارج سالانه خود و عیالات خود، از درآمد کارهای تجارتی، صنعتی یا کسب‌های دیگر «واجب»[2]

3. پرداختن خمس مازاد بر مخارج سالانه اگر به واسطه قناعت کردن زیاد آمده باشد «واجب»[3]

4. نپرداختن خمس ولو مقدار جزئی و کم باشد، از مصادیق ظلم بر حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و فرزندان آن حضرت و غصب حق آنهاست و از معاصی کبیره است «حرام»[4]

5. حلال شمردن نپرداختن خمس، ولو مقدار کم و جزئی باشد، در صورت توجه به اینکه خمس از ضروریات دین است و در صورت توجه به اینکه انکار ضروری دین به انکار رسالت برمی‌گردد کفر است «حرام»

(کفر از بالاترین حرامهاست و چنین کسی محکوم به کفر است)[5]

6. ربا «حرام»[6]

7. کسب کردن برای بدهکاری که نمی‌تواند بدهکاری خود را بدهد، برای پرداخت بدهی. الف: اگر کاسب است «واجب» ب: اگر کاسب نیست، ولی می‌تواند کسب کند «احتیاط واجب»[7]

8. یاد گرفتن احکام تجارت و سایر انواع کسب‌ها و مسائل مربوط به آنها برای کسانی که به آن می‌پردازند «واجب» (برای تشخیص معاملات صحیح از فاسد و سالم ماندن از ربا)[8]

9. زکات در 9 چیز (گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو، گوسفند) «واجب»[9]

10. کم فروشی «حرام»[10]

11. غِش (تقلب) در معامله

(مانند مخلوط کردن آب با شیر و مخلوط کردن روغن نباتی با روغن حیوانی و مانند آن، بدون اعلام) «حرام»[11]

12. خرید و فروش تریاک «حرام»[12]

13. غصب مال یا حق دیگران «حرام»[13]

14. حبس حقوق دیگران بدون عذر «حرام»[14]

15. اسراف «حرام»[15]

16. اخذ اجرت برای کاری که برای او واجب عینی است «حرام»[16]

17. کم کاری برای کسانی که در مقابل کار اجرت می‌گیرند (مانند: کارمندان، کارگران و ...) «حرام»[17]

18. پرداخت بدهی به هنگام سر رسید و مطالبه بستانکار «واجب»[18]

19. تأخیر در پرداخت بدهی در صورت قدرت بر پرداخت آن «حرام».

20. نیت پرداخت بدهی در صورت قدرت برای کسی که فعلاً قدرت ندارد «واجب»

21. مطالبه بدهی از بدهکار تنگدست که در صورت پرداخت به عسرت و سختی می‌افتد «حرام»

22. مهلت دادت بدهکار تا هنگامی که دستش باز شود «واجب»

برخی از واجبات و محرّمات اعتقادی


1. مرتد شدن (خارج شدن از دین اسلام) «حرام، از برزگترین گناهان» (کسی که پدر و مادر او مسلمان باشد و پس از بلوغ اظهار اسلام کند و سپس مرتد شود اگر مرد باشد کشته می‌شود و توبه‌اش در ظاهر پذیرفته نمی‌شود و اگر زن باشد...)[1]

2. شرک به خدا «حرام، از بزرگترین گناهان»[2]

3. انکار آنچه خدا نازل فرموده «حرام، از بزرگترین گناهان».

4. سِحر یعنی نوشتن، گفتن، دود کردن، شکل کشیدن، دمیدن، گره زدن، و امثال آن که دربدن یا عقل شخص سحر شده اثر کند «حرام» (ساحر اگر مسلمان باشد حد آن قتل است)[3]

5. استخدام ملائکه، احضار جن، تسخیر ارواح، و امثال آن «حرام»

(ملحق به سِحر است و حدّ آن، قتل است).

6. خرید و فروش، و حفظ کتبی که مخالف عقاید مسلمین است، مخصوصاً کتبی که مشتمل بر شبهات و مغالطاتی است که عاجز از حل و دفع آن هستند «حرام»[4]

7. حفظ کتب ظلال (گمراه کننده)، نسخه‌داری از آنها، خواندن آنها، درس گرفتن آنها «حرام» (مگر برای غرض صحیحی مثل رد کردن و ابطال آن و مجرد اطلاع، از اغراض صحیحه نیست. و از بین بردن اینگونه کتابها واجب است).

8. کشتن کسی که ادعای پیغمبری می‌کند «واجب»[5]

9. کشتن کسی که دشنام به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه علهم السلام بدهد، بر شنونده آن در صورت نبودن ترس از جان و آبروی خود یا مؤمنی دیگر «واجب»[6]

10. هیپنوتیزم، اگر چه در کارهای خیر و مثبت انجام شود «حرام».[7]

11. کمک گرفتن از اشخاصی که محل گمشده یا دزدی را در آینه نشان می‌دهند «حرام»[8]

برخی از واجبات و محرّمات دفاعی

1. اگر سرزمین‌های مسلمین یا مرزهای مسلمین را دشمن فرا گیرد که از آن ترس بر کیان اسلام و مجتمع مسلمین است، دفاع به هر وسیله ممکن از بذل اموال و نفوس «واجب»[1]

2. دفاع برای تمام مکلَّفین، به هر وسیله و بدون قید و شرط «واجب»

(مشروط به حضور امام ـ علیه السّلام ـ و اذن او و اذن نایب خاص یا عام او نیست.)

3. اگر ترس غلبه بیشتر و توسعه آن و گرفتن سرزمین مسلمین و اسارت آنها باشد، دفاع به هر وسیله ممکن «واجب»

4. دفاع سیاسی و دفاع اقتصادی و مقاومت منفی، در صورت ترس بر حوزه اسلام، از استیلای سیاسی و اقتصادی که منجر به اسارت سیاسی و اقتصادی و سستی اسلام و مسلمین و ضعف آنان بشود «واجب» (مانند ترک خرید کالای آنها، و ترک استعمال آنها، و ترکِ مطلق مراوده و معامله با آنان).

5. اگر در مراودات تجاری و غیر آن ترس بر حوزه اسلام و بلاد مسلمین باشد (ترس استیلای سیاسی و غیر سیاسی بیگانگان و استیلای معنوی)، پرهیز از این مراودات «واجب»[2]

6. داشتن مراوده در صورت مذکور در ردیف 5 «حرام»[3]

7. اگر ترس این باشد که بیگانگان به یکی از دولتهای اسلامی هجوم کنند، دفاع از آن بر جمیع دولتهای اسلامی و سایر مسلمین به هر وسیله ممکن «واجب»

8. سازش دولتها با اسرائیل منفور «حرام»[4]

9. بر مردم مسلمان فلسطین و بر هر فرد مسلمانی که حتی در دورترین نقاط جهان اسلام بسر می‌برد، بکار گرفتن نیروهای خویش برای آزاد نمودن فلسطین از دست غاصبین «واجب»[5]

10. تقیّه، در صورتی که اصول اسلام و قرآن و مذهب در خطر باشد (با وجود احتمال خطر) «حرام»[6]

11. اظهار حقایق در صورت فوق «واجب»

12. دفاع به هر وسیله ممکن در صورت حمله دزد و مانند آن در خانه یا مکان دیگر تا او را از روی ظلم بکشد «واجب»[7]

13. تسلیم شدن و قبول ظلم در صورت فوق «حرام» (البته در صورتی که هجوم به مال باشد، با احتمال اینکه اگر تسلیم نشود ممکن است کشته شود، احتیاط واجب در تسلیم شدن است)[8]

14. دفاع در صورت هجوم به متعلقین شخص (پسر و دختر و برادر و پدر و سایر متعلقین، حتّی خدمتکار) که او را از روی ظلم بکشد. «واجب»

15. دفاع در صورت هجوم به حریم مرد، اعم از زنش یا غیر آن بصورت تجاوز یا آبروریزی که کمتر از تجاوز است «واجب»

16. اکتفا به حداقل درجه در دفاع از پائین‌ترین درجه (مثل سرفه کردن) تا بالاترین درجه (که کشتن مهاجم است)، در موارد فوق «احتیاط واجب» (یعنی اکتفاء به مقدار لازم و تجاوز نکردن از آن مقدار و در صورت تجاوز از مرتبه‌ای که برای دفاع کافی است شخص به احتیاط واجب ضامن است.)

جاهلان از دیدگاه رهبران الهی

لزوم حذر از جاهلان

آنها که به شناخت واجبات و محرّمات خویش اقدام نمی‌کنند امام و مقتدای اهل ایمان، امیر مؤمنان آنها را چون ستمکاران زمان جاهلیت می‌شمارند که در دین تفقّه نمی‌کنند و به شناخت تکالیف خویش اقدام نمی‌کنند، و حضرتشان ما را از اینکه اینگونه باشیم برحذر می‌دارند.[1]

سرزنش از عمل بدون علم

آنها که بدون شناخت احکامِ دین، عمل می‌کنند و بدون فقه عبادت می‌کنند، تصاویر بدی از آنها و نتیجه کارشان، در روایات ارائه شده است. در زیر چند روایت را که بیانگر چهرة جاهلانی است که بدون علم و شناخت، عمل می‌کنند برای نمونه می‌آوریم:

رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

مَنْ عَمِلَ عَلی غَیرِ عِلْمٍ کانَ ما یُفسِدُهُ اَکْثَرَ مِمّا یُصْلِح[2]

آنکه بدون شناخت عمل کند، فسادی که بار می‌آورد، بیش از صلاحی است که انجام می‌دهد.

رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

مَثَلُ العابِدِ الذّی لا یَتَفَقَّهُ کَمَثَلِ الذّی یُبنی بِاللَّیْلِ و یُهْدِمُ بِالنَّهار[3]

مَثَل آنکه بدون شناختِ دین، عبادت می‌کند، مانند کسی است که در شب بنا می‌کند و در روز خراب.

حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ :

المُتَعَبِّدُ عَلی غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمارِ الطّاحُونَةِ یَدُورُ ولا یَبْرَحُ[4]

آنکه خدا را بدون فقه (شناختِ دین) عبادت می‌کند، مانند خر آسیاست که می‌چرخد ولی همچنان در جای خویش است و قدمی جلوتر نمی‌رود.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ : اَلْعامِلُ عَلی غَیْرِ بَصیرَةٍ کَالسّائِرِ عَلی غَیْرِ الطّریقِ ولا یَزیدُهُ سُرعَةُ السِّیْرِ مِنَ الطَّریقِ اِلاّ بُعْداً[5]

آنکه بدون شناخت و بصیرت عمل می‌کند، مانند کسی است که بیراهه می‌رود، و سرعت سیرش فقط او را از راه دور می‌کند.

وجوب یاد گرفتن و یاد دادن واجبات و محرمات

واجب بودن یادگرفتن مسائل مورد نیاز

مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد.[1]

وجوب اجتهاد یا احتیاط یا تقلید

(انسانِ مکلَّف) باید در احکام غیر ضروریِ دین[2] باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راهِ احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است. مثلاً اگر عدّه‌ای از مجتهدین عملی را حرام می‌دانند و عدّة دیگر می‌گویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحّب می‌دانند آنرا بجا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی‌توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.[3]

بیان قرآن درباره عاقبت ترک واجبات و انجام محرّمات


«ترک واجبات» و «انجامِ محرَّمات» و به بیان دیگر معصیت و نافرمانی پروردگار عالم یا همان گناه دارای پیامدهای هلاک کننده و وحشتناکی است که قرآن کریم در ضمن آیات شریفش به بیان آنها می‌پردازد.

در سوره نساء سرانجام معصیت کاران اینگونه بیان می‌شود:

« وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یتَعَدَّ حُدُودَهُ یدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ»[1]

آنکه خدا و رسول را نافرمانی کند و از حدود الهی تجاوز کند، خداوند او را داخل در آتشی می‌کند که برای همیشه در آن خواهد بود، و برای او عذابی خوار کننده فراهم است.

و در سوره جنّ به جایگاه و منزل ابدی آنان اشاره دارد که:

« وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً»[2]

آنکه خدا و رسولش را نافرمانی کند، یقیناً آتش جهنم برای اوست که برای ابد در آن خواهد بود.

حکایتهای قرآن از تاریخ امتّهای نافرمان گذشته و آنچه بر سر آنان آمده است، برای عبرت گرفتن ماست.

در سوره بقره سرانجام قوم بنی‌اسرائیل که قومی معصیت کار بودند، اینگونه بیان می‌شود:

« ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»[3]

ذلّت و خواری و فقر و آزمندی آنها را فرو پوشاند و بخود پیچید و آنها مشمول غضبی از پروردگار شدند.

و در پایان آیه به علّت و سبب این عذاب اشاره می‌کند که: «ذالک بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ»

این (عقوبت و عذاب) به سبب عصیان و نافرمانی آنها بود و بدان جهت بود که آنها تجاوز (از حدود و فرامین الهی) می‌کردند.

یقیناً آیات خدا برای بیداری ماست که در قلبهای اهل ایمان دارای اثری بسزاست و منشأ اثر در رفتار و کردار آنهاست. اما قلبهائی که قساوت بر آنها غلبه کرده کوچکترین بهره‌ای از آن ندارند.

خدایا قلبهای ما را از قساوت و سختی برهان و در برابر هر آنچه حق است نرم گردان تا پذیرای حق باشد و از آنچه بر دیگران گذشته است عبرت گیرد.

امید آنکه آیات الهی ما را بیدار و از غفلتها برهاند.



[1] . سوره نساء، آیه 14.

[2] . سوره جنّ، آیه 23.

[3] . سوره بقره، آیه 61.

واجب چیست؟ حرام چیست؟ ارتباطشان با گناه چیست؟

واجبات آن کارهائی است که خداوند به انجامِ آنها امر فرموده است،[1] به نحوی که ترک آنها عقوبت و عذاب الهی را در پی دارد.[2] به واجبات الهی، فرائض نیز گفته می‌شود[3] و مفرد آن فریضه است.

محرّمات آن کارهائی است که خداوند ما را از انجامِ آنها نهی فرموده است،[4] و حرام عبارت است از کار ممنوع.[5] انجام محرّمات نیز مانند ترکِ واجبات موجب عقوبت الهی است.[6]

گناه به ارتکاب یا انجام فعل حرام و یا ترک یا عدم انجام واجب گفته میشود.

-----------------------------------

[1]. البتّه بعضی واجبات را عقل حکم به وجوب آن می کند. مثل شناخت خدا و معرفت نبوّت، رجوع شود به مفردات راغب، ص 512.

[2]. تعریف واجب از زبان فقهاء: «الواجبُ ما اذالم یفعله یستحقّ العقاب» واجب آن چیزی است که وقتی (مکلَّف) انجام ندهد مستحقّ عقاب و کیفر می‌گردد. مفردات راغب، ص 512.

[3]. فرض الله الاحکام علی عباده: اوجبها المنجد، ص 577.

[4]. بعضی از کارهای حرام را عقل حکم به حرمت آن می‌کند. رجوع شود به مفردات راغب، ص 114.[5]. الحرام: الممنوع منه مفردات راغب، ص 114.

[6]. فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب، در حلال آن (یعنی دنیا) حساب است و در حرام آن عقاب، نهج البلاغه، خطبة 82 (تحقیق دکتر صبحی صالح، ص 106).

چهار چیز در گناه که بدتر از خود گناه است!

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله:

أَرْبَعَةٌ فِی‏ الذَّنْبِ‏ شَرٌّ مِنَ‏ الذَّنْبِ‏ الِاسْتِحْقَارُ وَ الِافْتِخَارُ وَ الِاسْتِبْشَارُ وَ الْإِصْرَار

چهار چیز در گناه وجود دارد که از خود گناه بدتر است :

1. کوچک شمردن گناه : یعنی وقتی به نامحرم نگاه شهوت آلود میکنی به خودت  بگویی : اینکه چیز مهمی نیست ، زنا که نکردیم ، قتل که نکردیم

2.  افتخار کردن به گناه : مثلا خاطره ی خلافکاریهای خودت را با افتخار تعریف کنی که بعله زمانی که توی گمرک بودم فلان قدر اختلاس کردم هیچ کس هم نفهمید.

3. شادمانی کردن به گناه : یعنی بعداز گناه  خوشحالی کردن یعنی مثلا بگویی عجب کلاهی سرش گذاشتم ، کیف کردم.

4. اصرار برگناه : مثلا بگویی خوب کردم زدم ، بازهم میزنم ! خوب کردم رشوه گرفتم بازم میگیرم ، خوب کردم مواد فروختم بازم میفروشم تازه راه و چاهش را بلد شده ام .

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏11، ص: 349

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.