![](http://s2.picofile.com/file/8263444034/%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%85%D9%84_%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D8%B1.jpg)
اسفندیار و رستم ، پس از زال ، از شجاعان ایران قدیم هستند که همواره از آنها به عنوان دلاور مردان ایران زمین یاد مى شود.
در حکایت ها آمده : بین رستم و اسفندیار، نزاعى در گفت و چندین بار به همدیگر حمله کردند و در همه آنها رستم مغلوب مى شد و از جانب اسفندیار زخمى بر پیکر رستم وارد مى گردید.
روزى رستم با پدرش زال مشورت کرد که چه کنم هر چه به اسفندیار حمله مى کنم ، باز مغلوب او مى شوم زیرا او روئین تن و قوى پیکر است .
زال گفت : تیرى دو سر فراهم کن و چشمان اسفندیار را هدف تیر قرار بده و او را کور و نابینا کن ، آنگاه بر او پیروز خواهى شد.
رستم ، دستور پدر را اجرا کرد چشمان اسفندیار را با تیر خود کور نمود و آنگاه بر او پیروز گردید.
مى نویسند: علت اصلى کورى اسفندیار از اینجا نشاءت گرفت ؛ او در دوران جوانى با شاخه سبزى که در دست داشت ، آنقدر بر چشمان و صورت یتیمى زد که او کور گردید، سپس خود او همان شاخه را در زمینى کاشت . آن شاخه سبز گردید و پس از چند سال درختى بزرگ شد.
از قضاى روزگار، رستم از همان درخت ، شاخه را برید و با آن تیر دو سر درست کرد و با همان تیر دو سر، دو چشم اسفندیار را کور کرد.
اینجاست که شاعر مى گوید:
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید، جو ز جو
منتخب التواریخ ، ص 815.