گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

کیفر ترک نهى از منکر

شیخ طوسى (قدس سره ) به سند خود از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند: دو فرشته از طرف خدا ماءمور شدند تا مردم قریه اى را (به خاطر گناهانشان ) به هلاکت برسانند، وقتى این دو فرشته شبانه وارد آن قریه شدند، دیدند که مردى در دل شب برخاسته و به راز و نیاز و تضرع پرداخته و با خدا مناجات مى کند. یکى از فرشتگان به دیگرى گفت : به سوى خدا برگردیم و درباره این مرد عابد سؤ ال کنیم که آیا جزء هلاک شدگان است یا خیر؟
دیگرى گفت : من آنچه را که ماءمورم انجام مى دهم و دیگر نیاز به سؤ ال نیست .
فرشته نخست به سوى خدا مراجعه کرده و درباره آن مرد عابد سؤ ال کرد.
خداوند به آن فرشته اى که مراجعه نکرده بود وحى کرد که آن مرد عابد را نیز با سایر مردم به هلاکت برسان «زیرا او هیچگاه به خاطر خشم من به گناهکار، نسبت به گناهکاران خشم نکرد و نهى از منکر ننمود».
اما فرشته اى که مراجعه کرده بود تا در مورد آن مرد عابد سؤ ال کند، مشمول غضب الهى گردید و خداوند او را به جزیره اى انداخت و کیفر نمود.

الکنى و الالقاب محدث قمى ، ج 1، ص 316.

چگونه از خدا طلب آمرزش و قبول توبه کنیم؟؟

ترجمه بندهائی از نیایش امام سجّاد ـ علیه السّلام:

«خداوندا! ای که در کتاب محکم خود فرموده‌ای: یقیناً توبه بندگانِ خود را می‌پذیری، و از بدیها در می‌گذری و توبه کنندگان را دوست می‌داری، پس همانگونه که وعده داده‌ای توبه‌ام را بپذیر، و همانگونه که ضمانت کرده‌ای از بدیهایم درگذر و همانگونه که شرط کرده‌ای، محبّتت را بر من، بر خود واجب گردان.

خدایا! با تو شرط می‌بندم که به سوی آنچه بد آیند توست باز نگردم، و ضمانت می‌کنم که آنچه را زشت و ناپسند داشته‌ای انجام ندهم، و عهد می‌کنم که از تمامی معاصی و نافرمانی‌های تو دوری کنم.

خدایا! این توبه مرا توبه‌ای قرار ده که: پس از آن نیاز به توبه دیگری نباشد. توبه‌ای که موجب محوِ گذشته و سلامت آینده باشد.

خداوندا! از هر چه بر خلاف اراده و خواست تو بوده، به سوی تو باز می‌گردم. خدایا! من جز نیروی حفظ و نگهداری تو، قادر بر وفای به عهد، در توبه نیستم. و جز با قوّت و توانی که از سوی تو باشد، خودداری از گناهان نتوانم. پس مرا به نیروئی کافی، قوی گردان و با قدرتی بازدارنده از گناه، مرا از ولایت و سرپرستی خویش بهره‌مند ساز.

خداوندا! همانگونه که امر به توبه کردی و خود ضامن قبول آن شدی و به سوی نیایش و دعا فراخواندی و وعده اجابت دادی، پس بر محمّد و آل او رحمت فرست و توبه‌ام را بپذیر و مرا ناامید از رحمت خویش برمگردان. یقیناً تو بر گنهکاران بسیار توبه‌پذیری و بر آن خطاکاران که باز می‌گردند بسیار مهربانی.»

منبع:صحیفه سجادیه، دعای 31 در ذکر توبه و طلب توبه.

صد بار اگر توبه شکستی باز آی

بی‌تردید تغییر عادتها در مدّت زمان اندک، میسّر نیست. آنکه به انواع گناهان و معاصی آلوده است مشکل است یک شبه ملکه عدالت را در خود پدید آورد. آنچه مهّم است آگاه شدن به گناهان و معاصی خویش است و درگیر شدن با نفس در ترک آنها و سعی و تلاشِ ممکن در ترک معاصی است. و البتّه طلب یاری و مدد از خداوند مهربان و توبه پذیر از ضروریات است، که توفیق توبه و توفیق ترک معصیّت از اوست.

آن که تمامی تلاش خود را در این ارتباط بکار می‌گیرد ممکن است تا مدّتها، احیاناً جسته و گریخته باز هم معصیت از او صادر شود. در این وقت ممکن است شیطان به سراغ انسان بیاید و در دل او و وسوسه کند که: «می‌بینی توبه و ترک گناه ممکن نیست؟ می‌بینی که تلاش دراین زمینه بی‌ثمر است؟» و با این وسوسه‌ها انسان را در توبه متزلزل کند تا آنجا که این فریضه و واجب الهی ترک شود.

پس از انجام توبه، اگر احیاناً معصیّت از شخص صادر شد، نباید از خود مأیوس شود. باید خود را با گذشته مقایسه کند و ببیند که اگر قبلاً در یک هفته ده گناه می‌کرده است حالا دو گناه انجام داده است. پس مقدارِ بسیاری به مقصد نزدیک شده است. از این دو گناه نیز مجدداً توبه کند و درترک گناه همانگونه که حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ فرموده‌اند از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمّه هدی ـ علیه السّلام ـ و امام عصر ـ عجّ ـ مدد بخواهدو و البتّه در این صورت دستگیری و مدد خواهد شد.

لزوم شتاب در توبه


حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در کتابِ شریفِ چهل حدیث ضمن بیان علّتِ غفلتِ از توبه و به تأخیر افکندن آن، ما را با بیانات بیداری آفرین خویش، به شتاب در توبه فرا می‌خوانند. از زبان آن بزرگوار می‌خوانیم: [1]

دخول در گناهان، خصوصاً کبائر و موبقات [2] باعث می‌شود که انسان را از یاد توبه بکلّی غافل می‌کند، و اگر درخت معاصی در مزرعه دلِ انسان بارور و برومند گردید و ریشه‌اش محکم شد، نتایجی بس ناهنجار دهد که یکی از آنها آن است که انسان را از توبه بکلّی منصرف می‌کند. و اگر گاهگاهی نیز متذکر آن شود به تسویف و امروز و فردا و این ماه و آن ماه کار را می‌گذراند و با خود می‌گوید که در آخر عمر و زمان پیری توبه صحیحی می‌کنم. غافل از آن که، این مکر با خداست. «وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکِرِینَ»[3]

گمان نکن که پس از محکم شدن ریشه گناهان، انسان بتواند توبه نماید یا آن که بتواند به شرایط آن قیام نماید. پس بهار توبه ایام جوانی است که بار گناهان کم‌تر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقص‌تر و شرایط توبه سهل‌تر و آسان‌تر است. انسان در پیری حرص و طمع، و حبِّ جاه و مال، و طول اَمَلَش [4] بیشتر است، و این مجَرَّب [5] است. و حدیث شریف نبوی شاهد بر آنست.

گیرم که انسان بتواند در ایام پیری قیام به این امر کند. از کجا به پیری برسد و اجل موعود او را در سنّ جوانی و در حال اشتغال به نافرمانی نرباید، و به او مهلت دهد؟ کمیاب بودن پیران، دلیل است که مرگ به جوانان نزدیک‌تر است. در یک شهر پنجاه هزار نفری، پنچاه نفر پیر هشتاد ساله، انسان نمی‌بنید.

پس ای عزیر! از مکائد [6] شیطان بترس و برحذر باش و با خدای خود مکر و حیله مکن که پنجاه سال یا بیشتر شهوترانی می کنم، و دمِ مرگ با کلمه استغفار جبران گذشته می‌کنم. این‌ها خیال خام است.

ارکان و شرائط توبه


«بدان که از برای توبه کامله، ارکان و شرائطی است که تا آنها محقّق نشود، توبه صحیحه، حاصل نشود.

و ما به ذکر عمده آنها که لازم است، می‌پردازیم:

یکی از آنها که رکنِ رکینِ[1] او است، ندامت و پشیمانی است از گناهان و تقصیرات گذشته و دیگر، عزمِ به برگشت ننمودن بر آن است برای همیشه. و این دو در حقیقت، محقِّق اصل حقیقتِ توبه و به منزله مقوِّماتِ ذاتیه[2] آن است.»

آنچه خواندید ارکان توبه از نظر حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ است که در کتاب چهل حدیث بیان فرموده‌اند.[3]

همان‌گونه که هیچ بنائی بدون پایه و رکن وجود پیدا نمی‌کند، توبه نیز دارای ارکانی است که وجود و تحقّق آن، بدون آن ارکان ممکن نیست. و نیز همان‌گونه که بدون وجود دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن، آب وجود پیدا نمی‌کند، و همانگونه که بدون تار و پود، پارچه‌ای بافته نمی شود، توبه نیز بدون وجود این دو رکن که به عنوان مقوِّمات ذاتیه و تشکیل دهندگان اصلی آن است حاصل نمی‌شود. تحققّ توبه بدون وجود هر یک از این دو رکن یعنی «ندامت و پشیمانی از گناهان و تقصیرات گذشته» و «عزمِ برگشت ننمودن به آن، برای همیشه» غیر ممکن است.

بنابراین جاری کردن لفظ استغفرالله و امثال آن بر زبان ـ اگر پشیمانی قلبی نباشد، و یا حتّی در صورتی که پشیمانی قلبی باشد ولی عزم بر ترکِ دائمی آن معصیت نباشد ـ توبه نیست.

در نهج البلاغه می‌خوانیم که:[4]

شخصی در حضور حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ گفت: استغفرالله.[5]

پس حضرت به او فرمود: «مادرت در عزایت گریه کند، آیا می‌دانی استغفار و طلب آمرزش چیست؟»

و پس از آن، حضرت به بیان ارکان و شرایط توبه و استغفار می‌پردازند که:

«آن (استغفار) اسمی است که واقع می‌شود بر شش معنی.

اول: آن پشیمانی برگذشته است.

دوم: عزم بر بازگشت نکردن به سوی آن است برای همیشه.

سوم: اداکنی به سوی مخلوق حق آنها را، تا هنگامی که خدا را ملاقات می‌کنی پاک باشی، و حقّی از کسی بر عهده تو نباشد.

چهارم: روی آوری به سوی هر فریضه و واجبی که بر تو است، که آنرا ضایع کرده‌ای. پس حق آن فریضه را بجای آر. پنجم: ... و ششم ...»

حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ در ارتباط با این روایت می‌فرمایند:[6]

این حدیث شریف مشتمل است اولاً: بر دو رکن توبه که پشیمانی و عزم بر عدمِ عود[7] است.

و پس از آن: بر دو شرطِ مهمّ قبول آن که ردِّ حقوقِ مخلوق، و ردِّ حقوقِ خالق است.

انسان به مجرّد آنکه گفت توبه کردم از او پذیرفته نمی‌شود. انسان تائب آنست که هرچه از مردم به ناحق برده، ردّ به آنها کند و اگر حقوق دیگری از آنها در عهده اوست، و ممکن است تأدیه[8]، یا صاحبش را راضی نماید، قیام به آن کند. و هر چه از فرائض الهیه ترک کرده، قضا نماید یا تأدیه نماید، و اگر تمام آنها را ممکنش نیست، قیام به مقدار امکان کند.

بداند که اینها حقوقی است که از برای آنها مُطالِبی[9] است و در نشأة دیگر[10] از او به اشقّ احوال[11] مُطالبه می‌کنند، و در آن عالم، راهی برای تأدیه آنها ندارد، جز آنکه حمل بار گناهان دیگران را کند و ردّ اعمال حسنه خود را نماید. پس در آن وقت بیچاره و بدبخت می‌شود، و راهی برای خلاص و چاره‌ای برای استخلاص ندارد.

حقیقتِ توبه


حقیقت توبه مجموعه مرکبّی است که از سه امرِ مرتّب، بدین معنا که هر یک بدنبال دیگری قرار داشته و به ترتیب حاصل شود. آن سه امر عبارتند از: «علم»، «حال» و «عمل».

یعنی اول لازم است انسان گنهکار، آگاه گردد و علم و یقینِ قطعی پیدا کند که: گناهان نسبت به روح و جان بشر همچون سموم هلاکت آورند، و ریشه سعادت و حیات جاودانه انسان را می‌سوزانند، و شقاوت بی‌پایان و هلاکت دائم ببار می‌آورند.

به دنبال این آگاهی و توجّه، «حالِ» پشیمانی در دل معصیت‌کار بوجود می‌آید و او را سخت نگران و هراسان می‌سازد تا آنجا که احیاناً از تصوّر آن خطر عظیم بر خود می‌لرزد.

به دنبال این حالِ وحشت، تصمیم بر علاج و دفع بلا می‌گیرد و با تلاش بسیار، دست به «عمل» می‌زند، و در مقام «عمل» نیز به سه زمان توجه پیدا می‌کند. به زمانِ «حال» و «گذشته» و «آینده».

امّا نسبت به زمانِ «حال» اقدام به خودداری از گناه می‌کند، نسبت به «آینده» عزم جدّی می‌کند که: بازگشتِ به گناه را ترک کند، و اراده جدّی می‌کند که: هرگز به معصیت باز نگردد. و در رابطه با «گذشته» آنچه را که فوت شده و از دست رفته جبران می کند.

بنابراین عبادات از دست رفته را قضا کرده و حق النّاس را چه مالی، چه جانی و چه آبروئی، در حدّ امکان تصفیه و جبران می‌کند و در تأمینِ رضایت صاحبانِ حقّ می‌کوشد. و اگر چنانچه گناهی غیر از این دو قسم، بین خود و خدا دارد، از صمیم قلب طلب بخشش و استغفار کند و از خداوند می‌خواهد که او را مورد عفو و مغفرت قرار دهد.

«علم» به منزله مقدّمه «توبه» و «عمل» مانند میوه و محصول آن است.

منبع: توبه زیباترین پوزش المحجّة البیضاء، ج 7، ص 5.

تعریف توبه

توبه در قرآن

توبه در لغت به معنی بازگشت از گناه است. وقتی گفته می‌شود فلانی توبه کرد، یعنی از گناه خویش بازگشت.

توبه بنده

توبه گاهی به بنده نسبت داده می‌شود، و گاهی دیگر به خداوند سبحان. وقتی توبه به بنده نسبت داده می‌شود،[1] به معنی بازگشت بنده است بسوی پروردگار خویش، از نافرمانی و معصیت به طاعت، در حالی که بنده پشیمان از کردار خویش است و از خدا چشم‌پوشی و بخشایش می‌طلبد. توبه خدا

اما توبه اگر به خدا نسبت داده شود،[2] به معنی بازگشت خدا به بنده خویش است از عقوبت و کیفر، به آمرزش و لطف و تفضّل بر او، با قبول توبه‌اش و چشم پوشی از لغزش و خطایش.[3]

در قرآن، توبه به هر دو معنا بسیار آمده است. از آن جمله است:

أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.[4]

یقیناً هرآن کس از شما که از روی جهالت و نادانی بدی کند، سپس از گناه خویش بازگردد و اصلاح و جبران کند، پس بی‌تردید خداوند آمرزنده و مهربان است.

مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.[5]

آنکه توبه نکند، پس آنها یقیناً ظالمان و ستمکارانند.

فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.[6]

پس هرکه، پس از ستمی که کرده است توبه کرد و کار خود را اصلاح کرد، پس یقیناً خدا بسوی او باز می‌گردد. (با قبول توبه‌اش از عقوبت و کیفر او چشم‌پوشی می‌کند)، بی‌تردید خداوند آمرزنده و مهربان است.

وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ.[7]

و خدا می‌خواهد که (با قبول توبه شما و چشم‌‌پوشی از کیفر شما و آمرزش و لطف خود) بسوی شما بازگردد.

معنی لغوی توبه

در مفردات راغب در معنای توبه می‌خوانیم:[8]

توبه به معنای ترک گناه است به زیباترین صورت، و آن رساترین صورت عذرخواهی است.

عذرخواهی سه گونه است:

یا آنکه می‌گوید فلان کار را نکرده‌ام.

یا می‌گوید: آن کار را کرده‌ام ولی منظورم از آن کار چنین و چنان بوده است.

و یا می‌گوید: آن کار را کرده‌ام، ولی بد کرده‌ام و دیگر هرگز نخواهم کرد.

و قِسم چهارمی برای آن نیست. و این قِسم آخر همان «توبه» است.

معنی اصطلاحی توبه

«توبه» در زبان شرع عبارت است از: ترکِ گناه به خاطر زشتیِ آن، و پشیمانی بر آنچه (درگذشته) واقع شده و تصمیم بر، ترکِ بازگشت به آن گناه (در آینده)، و جبرانِ آن کارها که قابل جبران است.

و شیخ انصاری ـ رحمة الله علیه ـ توبه را این گونه تعریف کرده است:[9]

معنای توبه از نظر شرع بازگشت به صراط مستقیم الهی است پس از انحراف از آن.


 [1]. تابَ اِلَی الله: از نافرمانی خدا به سوی او بازگشت. تائب: انسان توبه کار.

[2]. تابَ الله عَلَیه: خداوند او را آمرزید و با لطف و فضل خود بسوی او بازگشت. توّاب: از صفات خدا، بسیار توبه پذیر.

[3]. مراجعه کنید به معجم وسیط، ج 1، ماده «توب» و المنجد ماده «تاب».

[4]. سوره انعام، آیه54.

[5]. سوره حُجُرات، آیه 11.

[6]. سوره مائده، آیه 39.

[7]. سوره نساء، آیه 27.

[8]. مفردات راغب، ماده «توب»، ص 76.

[9]. مکاسب شیخ انصاری ـ رحمة الله علیه ـ، ص 355.

منبع: توبه زیباترین پوزش

برخی از واجبات و محرّمات قضائی


1. قضاوت برای کسی که اهلیت آن را ندارد. «حرام»

(اهلیت قضاوت را کسانی دارا هستند که مجتهد عادل جامع الشرایط فتوی و حکم باشند).[1]

2. فضاوت برای کسی که اهلیت آن را دارد. «واجب، واجب کفائی»

3. دادخواهی نزد کسانی که جامع الشرایط قضا نیستند.

(مگر آنکه استیفای حق متوقف بر آن باشد) «حرام»

4. عدالت در حکم برای قاضی «واجب»

(حتی اگر یکی از طرفین مسلمان و دیگری غیر مسلمان باشد.)[2]

5. رعایت مساوات بین دو طرف برای قاضی در سلام و جواب سلام و نگاه و کلام و ... اگر هر دو مسلمان باشند. «واجب»

6. قاضی به یکی از طرفین، در حالی که نمی‌داند حق با اوست، چیزی را القاء کند که در غلبه کمک به او بشود. «حرام»

7. گرفتن رشوه توسط قاضی چه برای حکم حق و چه برای حکم باطل، چه بعنوان رشوه یا هبه یا هدیه یا بیع محاباتی.«حرام»[3]

8. پس دادن رشوه به صاحب آن به هر عنوان که اخذ شده باشد (به عنوان رشوه، هبه، بیع محاباتی و ...) «واجب»[4]

9. دادن رشون به قاضی به هر عنوان برای حکم باطل، و حتی برای حکم حق در صورتی که رسیدن به حق متوقف بر آن نباشد. «حرام»

10. عهده‌دار شدن منصب قضاوت از طرف حاکم جائر در حال اختیار و بدون اینکه مصلحتی در کار باشد. «حرام»[5]

11. حضور در محکمه شرع در صورتی که مدعی نزد حاکم شرع شکایت کرده و حاکم شرع طرف دیگر را احضار کرده باشد. «واجب»[6]

12. شهادت باطل «حرام»[7]

13. پنهان کردن شهادت و اظهار نکردن آن «حرام»

اگر این مرد را دیوث بنامی گناهی مرتکب نشده‌ای!

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

أیُّما رَجُلٍ رَضِیَ بِتَزَیُّنِ امرَأَتِهِ وتَخرُجُ مِن بابِ دارِها، فَهُو دَیّوثٌ، ولا یَأثَمُ مَن یُسَمّیهِ دَیّوثا. وَالمَرأَةُ إذا خَرَجَت مِن بابِ دارِها مُتَزَیِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَالزَّوجُ بِذاکَ راضٍ، بُنِیَ لِزَوجِها بِکُلِّ قَدَمٍ بَیتٌ فِی النّارِ.

هر مردی که زنش آرایش کند و از منزل خارج شود دیوث است و هرکس او را دیوث بنامد گناهکار نیست. و هر زنی که‏زینت کرده و خوشبو از منزل خارج شود وشوهرش بدان امر راضی باشدخدا در مقابل هر قدمی که برمیدارد برای شوهرش خانه‏ای دردوزخ بناخواهد کرد.

جامع الأخبار(للشعیری)، ص: 158

دیوث کیست؟ (تیتر جنجالی نشریه یالثارات)

نشریه یالثارات در شماره اخیر خود عکس هایی از هنرمندان در مراسم جشن حافظ که چند روز پیش برگزار شده بود، منتشر کرد  و در مطلبی با عنوان "دیوث کیست؟ " نوشت:

امام صادق فرمودند: «بهشت بر دیّوث (کسی که نسبت به زن و دختر و خواهرش و ... بی تفاوت است و غیرت ندارد) حرام است.» (1)

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر مردی که زنش خود را آرایش کند و با آن حالت از منزلش بیرون آید، آن مرد دیوث می باشد و اگر کسی چنین مردان بی تفاوت در مقابل همسر و (دختران و خواهرانشان) را دیوث بنامد گناهی نکرده است و نیز زنی که خود را رینت و خوشبو نماید و از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار راضی باشد برای هر قدمی که این زن بر می دارد برای شوهرش خانه ای در جهنم بنا می شود.» (2)

سه کسند که خداوند بهشت را بر آنها حرام کرده است؛ شرابخوار و آنکه پدر و مادر از او ناراضی باشند و دیوث که بی ناموسی را در خانواده خود ندیده بگیرد. (3)

پایگاه اطلاع رسانی بنیاد اسراء بعد از دیدار آیت الله جوادی آملی با عارف نماینده تهران و جمع دیگری از نمایندگان منتخب مجلس شورای اسلامی در روز یکشنبه 19 اردیبهشت سال جاری به کاربرد اصطلاح «دیاثت» از سوی آیت الله جوادی آملی پرداخت و در این رابطه نوشت: «فقیهان شیعه، در ابواب قضاء حدود و شهادت، بر اساس روایات معتبر امامان معصوم (علیهم السلام) احکام متعددی برای «دیوث» و «دیاثت» مطرح کرده اند. همانطور که در کتاب شریف مجمع البحرین آمده در اصطلاح ایشان، «دیوث» به مرد بی غیرتی گفته می شود که مردان بیگانه را بر همسرش وارد می کند.

دیاثت از گناهان کبیره است به گونه ای که در روایتی از وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است که دیوث بوی بهشت را استشمام نمی کند. امام صادق (علیه السلام) نیز می فرماید: «بهشت بر دیوث حرام است». از این رو شهادت دیوث نیز در محاکم شرعی پذیرفته نیست.

1. کافی: ج 5 ص 537 .

2. بحار اانوار ج 103 ص 249 - سفینه البحار ج 2 ص 586

3. مفاتیح الجنان - 1221

این هم واکنش جالب غفوریان و پیشنهاد وی برای جشن حافظ 96

به لینک ذیل هم حتما مراجعه کنید:

بررسی حکم شرعی توهین نشریه یالثارات به بازیگران و واکنش جالب غفوریان به این موضوع

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.