حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در کتابِ شریفِ چهل حدیث ضمن بیان علّتِ غفلتِ از توبه و به تأخیر افکندن آن، ما را با بیانات بیداری آفرین خویش، به شتاب در توبه فرا میخوانند. از زبان آن بزرگوار میخوانیم: [1]
دخول در گناهان، خصوصاً کبائر و موبقات [2] باعث میشود که انسان را از یاد توبه بکلّی غافل میکند، و اگر درخت معاصی در مزرعه دلِ انسان بارور و برومند گردید و ریشهاش محکم شد، نتایجی بس ناهنجار دهد که یکی از آنها آن است که انسان را از توبه بکلّی منصرف میکند. و اگر گاهگاهی نیز متذکر آن شود به تسویف و امروز و فردا و این ماه و آن ماه کار را میگذراند و با خود میگوید که در آخر عمر و زمان پیری توبه صحیحی میکنم. غافل از آن که، این مکر با خداست. «وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکِرِینَ»[3]
گمان نکن که پس از محکم شدن ریشه گناهان، انسان بتواند توبه نماید یا آن که بتواند به شرایط آن قیام نماید. پس بهار توبه ایام جوانی است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقصتر و شرایط توبه سهلتر و آسانتر است. انسان در پیری حرص و طمع، و حبِّ جاه و مال، و طول اَمَلَش [4] بیشتر است، و این مجَرَّب [5] است. و حدیث شریف نبوی شاهد بر آنست.
گیرم که انسان بتواند در ایام پیری قیام به این امر کند. از کجا به پیری برسد و اجل موعود او را در سنّ جوانی و در حال اشتغال به نافرمانی نرباید، و به او مهلت دهد؟ کمیاب بودن پیران، دلیل است که مرگ به جوانان نزدیکتر است. در یک شهر پنجاه هزار نفری، پنچاه نفر پیر هشتاد ساله، انسان نمیبنید.
پس ای عزیر! از مکائد [6] شیطان بترس و برحذر باش و با خدای خود مکر و حیله مکن که پنجاه سال یا بیشتر شهوترانی می کنم، و دمِ مرگ با کلمه استغفار جبران گذشته میکنم. اینها خیال خام است.
اگر در حدیث دیدی یا شنیدی که حق تعالی بر این امّت، تفضّل فرموده و توبه آنها را تا قبل از وقتِ معاینه [7] آثار مرگ یا خود آن قبول میفرماید، صحیح است، ولی هیهات که در آن وقت، توبه از انسان مُتَمشّی شود. [8] مگر توبه لفظ است؟ قیام به امر توبه زحمت دارد. برگشت و عزم بر برگشت نکردن، ریاضات علمیه و عملیه لازم دارد. والاّ خود بخود، انسان نادر اتفاق میافتاد که در فکر توبه بیفتد یا موّفق به آن شود، یا اگر شد بتواند به شرایط صحّت و قبول آن یا به شرایط کمال آن قیام کند. چه بسا باشد که قبل از فکر توبه یا عملی کردن آن، اجل مهلت ندهد و انسان را با بار معاصی سنگین و ظلمت بیپایان گناهان از این نشأه منتقل نماید. آن وقت خدا میداند که به چه گرفتاریها و بدبختیها دچار میشود.
جبران معاصی در آن عالم، فرضاً که اهل نجات و عاقبت امرش سعادت باشد، کار سهلی نیست. فشارها و زحمتها و سوختنیهائی در دنبال است تا انسان لایق شفاعت شود و مورد رحمت ارحم الرّاحمین گردد.
پس ای عزیز! هرچه روزدتر دامن به کمر بزن و عزم را محکم و اراده را قوی کن، و از گناهان تا در سنّ جوانی هستی یا در حیات دنیائی میباشی، توبه کن و مگذار فرصت خداداد از دستت برود و به تسویلات شیطانی [9] و مکائد نفس اماره اعتنا مکن.
و نیز به یک نکته مهمّه باید توجه داشت، و آن این است که شخص تائب، پس از توبه نیز، آن صفای باطنی روحانی و ونور خالص فکری برایش باقی نمیماند. چنانچه صفحه کاغذی را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند، البتّه به حالت جلای اوّلی برنمیگردد. یا ظرف شکسته را اگر اصلاح کنند، باز به حالت اوّلی مشکل است عود [10] کند. خیلی فرق است میان دوستی که در تمام عمر باصفا و خلوص با انسان رفتا میکند، با دوستی که خیانت کند و پس از آن، عذرِ تقصیر طلب نماید.
علاوه بر آن که کمتر کسی است که بتواند درست قیام به وظایف توبه بنماید.
پس انسان باید حتّی الامکان در معاصی و نافرمانی داخل نشود که اصلاح نفس پس از افساد، از امور مشکله است. و اگر خدای نخواسته گرفتاری پیدا کرد، هرچه زودتر درصدد علاج برآید که هم فساد کم را زود میشود اصلاح کرد و هم کیفیت اصلاح بهتر میشود.
ای عزیز! با بیاعتنائی و سرسری از این مقام [11] مگذر و تدبّر و تفکّر در حال خود و عاقبت امر خویش کن و به کتاب خدا و احادیث خاتم انبیاء و ائمّه هدی ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ و به کلمات علماء امّت و حکم عقل وجدانی رجوع نما و این باب را که مِفتاح ابواب [12] است، به روی خود بگشا، و در این منزل که عمده منازل انسانیت است، نسبت به حال ماها، وارد شو و اهمیت به آن بده و مواظبت از آن کن، و از خداوند تبارک و تعالی توفیقِ حصولِ مطلب بخواه و از روحانیت رسول اکرم و ائمّه هدی ـ سلام الله علیهم ـ، استعانت کن و به ولّی امر و ناموس دهر حضرت امام عصرـ عجل الله فرجه ـ پناه ببر. البتّه آن بزرگوار دستگیری ضعفا و بازماندگان را میفرماید و بیچارگان را دادرسی مینماید.
[1]. چهل حدیث حضرت امام ـ رحمة الله علیه ـ، ص 232.
[2]. موبِقات: جمع موبِق، هلاک کنندهها، گناهانی که تهدید نسبت به آنها آمده است.
[3]. سوره آل عمران، آیه 54، و خدا بهترین مکر کنندگان است.
[4]. اَمَل: آرزو.
[5]. مجَرَّب، تجربه شده.
[6]. مکائد: جمع کید، حیلهها و نیرنگها.
[7]. معاینه: دیدن.
[8]. توبه از انسان متمشی شود: انسان با اراده خویش از حالت معصیت به حالت توبه منتقل شود.
[9]. تسویلات: نیرنگها، فریبها، زینت دادنها و جلوه دادنهای شیطان تا اینکه انسان را وادار به انجام کاری کند.
[10]. عود: بازگشت.
[11]. این مقام: منظور مقام توبه است.
[12]. مفتاح ابواب: کلید درها (کلید درهای نجات و سعادت).
- پنجشنبه ۷ مرداد ۹۵
- ۲۳:۳۰
- ۵۹۰
- ۰