قسم به وعده شیرین من یموت یرنی
که ایستاده بمیرم به احترام علـــــی
به حال سجده بیفتم به احترام علـــــی
خوشا دمی که بمیرم به زیر گام علـــی
به گنبد و به ضریح و به حرمت نجفش
علی امام من است و منم غلام علــــــی
حارث همدانى از دوستان و پیروان مخلص امام على (علیه السلام) بود، و در جایگاه بلندى در پیشگاه آن حضرت قرار داشت، او بیمار شد، حضرت على (علیه السلام) براى احوال پرسى با او ملاقات کرد و پس از گفتگوئى، به او فرمود:
اى حارث! به تو مژده مىدهم که در لحظه مرگ مرا مىبینى و مىشناسى، و همچنین هنگام عبور از پل صراط و در کنار حوض کوثر و هنگام مقاسمه.
حارث عرض کرد: مقاسمه چیست؟
امام على (علیه السلام): مقاسمه، آن است که من دوزخیان را به دوزخ (و بهشتیان را به سوى بهشت) تقسیم صحیح مىکنم، مىگویم: اى آتش این دوست من است او را رها کن و این دشمن من است او را بگیر.
سپس امام على (علیه السلام) دست حارث را گرفت و فرمود: اى حارث همین گونه که دستت را گرفتم، پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) دستم را گرفت در آن هنگام که از حسادت قریش و منافقین، به آن حضرت شکایت نمودم، به من فرمود، وقتى روز قیامت بر پا شود، من ریسمان و دامن عصمت خدا را بگیرم، و تو اى على! دامن مرا بگیرى! و شیعیانت دامن تو را بگیرند... سپس سه بار فرمود، اى حارث تو با آن کسى که دوستش دارى هستى و همراه اعمالت مىباشى.