گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آخرت/ در بالین همه مردگان

  • ۷۵۴ نمایش
  • قسم به وعده شیرین من یموت یرنی
    که ایستاده بمیرم به احترام  علـــــی

    به حال سجده بیفتم به احترام  علـــــی
    خوشا دمی که بمیرم به زیر گام  علـــی

    به گنبد و به ضریح و به حرمت نجفش
     علی امام من است و منم غلام  علــــــی

    حارث همدانى از دوستان و پیروان مخلص امام على (علیه السلام) بود، و در جایگاه بلندى در پیشگاه آن حضرت قرار داشت، او بیمار شد، حضرت على (علیه السلام) براى احوال پرسى با او ملاقات کرد و پس از گفتگوئى، به او فرمود:

    اى حارث! به تو مژده مى‏دهم که در لحظه مرگ مرا مى‏بینى و مى‏شناسى، و همچنین هنگام عبور از پل صراط و در کنار حوض کوثر و هنگام مقاسمه.

    حارث عرض کرد: مقاسمه چیست؟

    امام على (علیه السلام): مقاسمه، آن است که من دوزخیان را به دوزخ (و بهشتیان را به سوى بهشت) تقسیم صحیح مى‏کنم، مى‏گویم: اى آتش این دوست من است او را رها کن و این دشمن من است او را بگیر.

    سپس امام على (علیه السلام) دست حارث را گرفت و فرمود: اى حارث همین گونه که دستت را گرفتم، پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) دستم را گرفت در آن هنگام که از حسادت قریش و منافقین، به آن حضرت شکایت نمودم، به من فرمود، وقتى روز قیامت بر پا شود، من ریسمان و دامن عصمت خدا را بگیرم، و تو اى على! دامن مرا بگیرى! و شیعیانت دامن تو را بگیرند... سپس سه بار فرمود، اى حارث تو با آن کسى که دوستش دارى هستى و همراه اعمالت مى‏باشى.

    حارث برخواست و از شدت خوشحالى نمى‏توانست لباس خود را جمع کند و روپوش خود را مى‏کشانید و مى‏گفت:

    پس از این سخن (که هنگام مرگ و... با على (علیه السلام) ملاقات کنم) هیچ باکى از مرگ ندارم که من بر مرگ وارد گردم، یا آن بر من وارد شود.

    شاعر آگاه و پر صلابت سید حمیرى، این حدیث را از قول امام على (علیه السلام) به حارث همدانى، چنین با شعر سرود:

    یا حار همدان من یمت یرنى   من مومن او منافق قبلا
    یعرفنى طرفه و اعرفه   بنعته و اسمه و ما عملا
    و انت عند الصرات تعرفنى   فلا تخف عثره و لا زللا
    اسقیک من بارد على ظما   تخاله فى الحلاوه العسلا
    اقول للنار حین توقف   دعیه لا تقربى الرجلا
    دعیه لا تقربیه ان له   حبلا بحبل الوصى متصلا

    اى حارث همدانى ! هر کس که بمیرد مرا خواهد دید خواه مومن باشد یا منافق با من رخ به رخ مى‏شود.

    دید او را مى‏نگرد و من او را با تمام صفات و نام و عمل مى‏شناسم.

    و تو اى حارث، روى پل صراط مرا خواهى دید و خواهى شناخت، بنابراین از لغزش و لرزش نترس.

    من آب خنک در آن تشنگى سوزان آنجا، به تو مى‏نوشانم، که از شدت شیرینى، پندارى که عسل است.

    در هنگامى که تو را در مقام عرض و حساب، متوقف سازند،. من به آتش مى‏گویم: او را رها کن و به این مرد نزدیک نشو.

    او را رها کن و ابدا کنار او نیا، و به او نزدیک نشو، زیرا دست او به ریسمان محکم است که آن ریسمان به ریسمان ولایت وصى رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) یعنى على (علیه السلام) پیوند دارد

    ( اقتباس از مجالس المفید، ط، نجف، ج 2، ص 4، - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 1، ص 299، - دیوان حمیرى، ص 328، و بحار، ج 6، ص 179، و 180. )

    ای که گفتی فمن یمت یرنی
    جان فدای کلام دلجویت


    کاش روزی هزار مرتبه من
    مردمی تا بدیدمی رویت

    تاسف و عذاب دشمن على (علیه السلام) هنگام مرگ

    ابن ابى یعفور (یکى از شاگردان امام صادق (علیه السلام) مى‏گوید:

    ما با (خطاب جهنى) همنشین بودیم، و او نسبت به آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم)، ناصبى شدید بود (بسیار آنها را دشمن داشت) و از دوستان نجده حرورى (رئیس خوارج منسوب به قریه حروراء) به شمار مى‏آمد.

    خطاب، بیمار شد و در بستر مرگ افتاد، من به خاطر هم نشینى سابق و تقیه، به عیادت او رفتم، دیدم بى هوش شده و در حال جان دادن است، ناگاه شنیدم مى‏گفت:

    مالى و لک یا على: مرا به تو اى على (علیه السلام) چکار؟ (چرا با تو دشمنى کردم که اکنون کیفر سختش را بنگرم)

    ابن ابى یعفور مى‏گوید، بعدا به حضور امام صادق (علیه السلام) رفتم و ماجراى جان کندن و سخن خطاب را، براى امام صادق (علیه السلام) بیان کردم.

    آن حضرت، دوبار فرمود. راه و رب الکعبه: به خداى کعبه، او على (علیه السلام) را دید یعنى خطاب، هنگام مرگ، على (علیه السلام) را دید و فهمید که دشمنى با آن حضرت، چه باطن پر عذابى دارد.

    (فروع کافى، ج، 3، ص 133. )

    منبع: عالم برزخ در چند قدمى ما/ محمد محمدى اشتهاردى

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    بسم الله الرحمن الرحیم
    حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
    الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
    گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
    با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
    سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
    در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
    باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
    موضوعات
    پیوندها

    طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

    کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.