- دوشنبه ۱۰ آبان ۹۵
- ۲۱:۵۴
- ۲۹۱۳
- ۲
سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک
همان قدر که بی حیایی زن ها در بی حجابی آنها تاثیر دارد دو چندان آن بی غیرتی مردها دخیل است!
یکی از ویژگیهای شایسته و متعالی، «غیرت» است. این واژه در لغت یعنی «نَفْرَةُ طَبِیعَةٍ تَکونُ عَنْ بُخْلِ مُشَارِکَةِ الْغَیرِ فِی اَمْرِ مَحْبِوبٍ لَهُ؛[1] غیرت، یعنی آنکه سرشت و طبیعت انسان از مشارکت غیر، در امر مورد علاقه اش نفرت داشته باشد».
این لغت در اصطلاح، یعنی:
آنکه کسی نسبت به ناموس خود و همسر خود، تا آنجا اهتمام ورزد که به دیگری اجازه تعرّض به حریم خویش ندهد.
مدینه، شبى را به یاد مى آورد که کاروان حیا با تمام شکوه و جلال به سوى مکه روانه شد. آن شب از شبهاى ماه رجب بود که کاروانى مجلل از مدینه بیرون رفت; در حالى که دو بانوى «حیا» و عفت را جوانان بنى هاشم و در راس همه سید جوانان اهل بهشت احاطه نموده بودند . در قطعهاى تاریخى، راوى چنین نقل مىکند:
«چهل محمل را دیدم که با پارچه هاى حریر [ابریشم] و دیباج زینت شده بودند . در این وقت امام حسین علیه السلام دستور داد بنى هاشم زنهاى محرم خود را سوار بر محملها نمایند، پس در این حال من نظاره مى کردم که ناگهان جوانى از منزل حسین علیه السلام بیرون آمد در حالى که قامت بلندى داشت و بر گونه او علامتى بود و صورتش مانند ماه مى درخشید و مىفرمود: بنى هاشم کنار روید و آنگاه دو زن از خانه حسین علیه السلام خارج شدند، در حالى که دامانشان بر اثر حیاى از مردم به زمین کشیده مى شد و دور آن دو را کنیزانشان احاطه نموده بودند . پس آن جوان به سوى یکى از محملها پیش رفت و زانوى خود را تکیه قرار داد و بازوى آنها را گرفت و بر محمل سوار نمود .
سخن به نام و یاد زینب، ناخدای عفت و پاکدامنی است اما اول باید دانست که عفت چیست و عفیف که؟
امیر مومنان على علیهالسلام فرمود: «من کساه الحیاء ثوبه؛ لم یر النّاس عیبه؛ آن کس که با لباس حیاء خود را بپوشاند کسى عیب او را نبیند.»(1)
و آن حضرت فرمود: «مَن لاحَیاءَ لَهُ لاخَیر فِیهِ کسى که حیا ندارد، خیرى در او نخواهد بود.»(2)
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «الحَیاءَ عَشرَةُ اَجزاءٍ فَتِسعَة فِى النِّساءِ وَ واحِدٌ فى الرِّجالِ؛ حیاء ده جزء دارد، نه سهم آن در زنها است، و یک سهم آن در مردان.»(3)
و بانوى حیا، زینب کبرى علیهاالسلام تمامى آن را در کنار پرورش پدر و مادر دارا مىباشد.
نمونه هایى از حیاى زینب علیهاالسلام
تأثیر وراثت و خانواده در رفتار و کردار انسان تردید پذیر نیست. امروزه به روشنى ثابت شده است که بخشى از صفات، خوب و بد، از راه وراثت، از نسلى به نسلى منتقل مىشوند و به همین جهت خانواده هایى که پیامبران در آن متولّد شدند، عموماً پاک و اصیل بودند به همین جهت در منابع اسلامى نیز از ازدواج با زنان زیبایى که در خانوادههاى ناپاک و عارى از حیا به بار آمدهاند نهى شده است. در کنار وراثت، تربیت مطرح است، زیرا بخشى از فضایل و کمالات با تربیت صحیح به فرزندان منتقل مىشود.
دکتر «عائشه بنت الشاطی » ، بانوی نویسنده و اهل تحقیق اهل سنت، چنین می گوید:
«زینب در آغاز جوانی چگونه بوده است؟ مراجع تاریخی از وصف رخساره زینب در این اوقات خودداری می کنند; زیرا که او در خانه و روبسته زندگی می کرد . ما نمی توانیم مگر از پشت پرده وی را بنگریم، ولی پس از گذشتن دهها سال از این تاریخ، زینب از خانه بیرون می آید و مصیبت جانگداز کربلا او را به ما نشان می دهد .[1]»
ورود اسرا به کوفه و نخوردن نان و خرماهای صدقه
مسلم جصاص می گوید: به تعمیر فرمانداری کوفه اشتغال داشتم که ناگهان صدای فریادهای فراوانی از اطراف کوفه به گوشم رسید. از مستخدمی که به خدمت مشغول بود پرسیدم: چه خبر است و این صداها و فریادها برای چیست؟!
گفت: همین الآن سر طغیانگری را که بر یزید خروج کرده است وارد کوفه کرده اند. گفتم آن خروج کننده اسمش چیست؟ گفت: حسین بن علی!!
درخواست بازگشت حجابها و پوششها
مرحوم مفید از حمید بن مسلم نقل می کند که گفت: «به خدا سوگند مکرر می دیدم زنی از زنان یا دختران یا اهل بیت امام حسین(علیه السلام) را که چادرش از پشت سر گرفته می شد و کشیده می شد تا بالاخره زن مغلوب می شد و چادر یا لباسش به غارت می رفت؛ تا سرانجام به علی بن الحسین که بسیار مریض بود و در میان رختخواب خفته بود رسیدیم ... و عمر بن سعد آمد. زنان در مقابل او فریاد کشیدند و گریه کردند. لذا او به یارانش گفت: هیچ کدام حق ندارید بر خانه های این زنان وارد شوید و متعرّض این جوان مریض ـ علی بن الحسین(علیه اسلام) ـ نشوید.
«زنان از او درخواست کردند که لباسهای غارت شده آنان برگشت داده شود تا خودشان را بپوشانند. و عمرسعد دستور داد که هر کس از وسایل اینان چیزی برده برگرداند. ولی به خدا سوگند هیچ کس چیزی برنگرداند.»[1]
یزید، بزرگان اهل شام و سفراى خارجى را دعوت کرده بود، آنگاه دستور داد که اسیران را وارد کنند . مجلسیان به دختران و دودمان پیامبر نگاه مىکردند; که تا دیروز در پس پرده عزت و احترام قرار داشتند و بیگانهاى رخسار آنان را ندیده بود .
هنگامى که مدعوین; بزرگوارى و ارجمندى این دودمان را به خاطر آوردند، همه از شرم و خجالت چشم بر هم نهادند، ولى در آن جمع، مرد تنومند شامى سرخ رویى، با چشمانى از حدقه درآمده به فاطمه دختر حسین علیه السلام مى نگریست و با نگاه هاى آزمندانه خود مى خواست او را ببلعد . فاطمه هراسان و لرزان به عمه اش زینب پناه برد .
کاروان حیا وارد کوفه شد، مردم در حالى که خاندان رسالت را به سوى عبیدالله بن زیاد مى بردند، اسیران را تماشا مى کردند . در این لحظه صداى بانوى حیا بلند شد:
«یا اهل الکوفة، اما تستحیون من الله ورسوله ان تنظروا الى حرم النبى صلى الله علیه و آله»
اى مردم کوفه! از خدا و فرستاده او شرم نمى کنید که به خانواده پیامبر چشم دوخته اید.
عمه جان! عقیله بنی هاشم!
حیا و عفت شما کجا و حیای آنهایی که با بزک کردن و گردش در کوچه و خیابان، نگاه گدایی می کنند کجا؟؟
منبع مقتل: سید عبدالرزاق الموسوى المقرم، مقتل الحسین علیه السلام، ص310 .
پس از غارت لباسهاى امام حسین علیه السلام، سپاهیان کوفه و شام به سوى خیمه ها هجوم بردند . لحظاتى تلخ و جانکاه بود . زینب کبرى بیش از همه، تلخى و مخاطرات این تهاجم وحشیانه را احساس مىکرد; چرا که از یک سو پاسبان خیمههاى حیا و عفتبود و از طرف دیگر حفظ جان امام زمانش را به عهده داشت . دختر على علیه السلام که منش و خوى کوفیان را مىشناخت، براى حفظ عفت و حیاى بانوان و قبل از آمدن آنها، تمام زیورآلات زنان را جمع کرده خطاب به عمر سعد فرمود:
اى عمر بن سعد! سپاهیان خود را از تعجیل و شتاب در غارت خیمهها باز دار! خود آنچه اسباب و زیور آلات استبه شما واگذار مىکنم . مبادا دست نامحرمان به سوى خاندان رسول خدا دراز شود )و بر قامت حیا و نجابت غبارى بنشیند).
تمامى وسایل و زیورآلات، حتى گوشوارههاى فاطمه بنت الحسین علیه السلام نیز که یادگار امام بود در محلى جمع شد و پس از آن که زنان و کودکان در گوشه اى اجتماع کردند، دختر شجاع على علیه السلام فریاد زد:
هر کس میل دارد; وسایل و زیورآلات را بردارد!
! عده اى پیش آمدند و هرچه بود غارت کردند»
احمد بن یحیى البلاذرى، انساب الاشراف، بیروت، مؤسسة الاعلمى، 1349 (ه . ق)، ج3، ص204 .
طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده
کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.