گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

نتیجه بجا نیاوردن احترام پدر


در حالات حضرت یوسف علیه السلام نوشته اند:

یوسف نامه اى از مصر براى پدرش ‍ حضرت یعقوب فرستاد که من قصد زیارت شما را دارم و میل دارم که شما تشریف بیاورید، بعد از آن لباس هاى فاخر مملوکانه براى پدر اولاد و نوه ها فرستاد که همه خود را زینت کنند و با عزت و احترام وارد مصر شوند.
بعد از آن که نامه یوسف به حضرت یعقوب رسید، مهیاى سفر مصر شد و با هفتاد نفر از اولاد و نوه ها روانه راه شدند، حضرت یوسف در هر منزلى مهمان دار معین کرده بود که براى آنان پذیرایى کنند وقتى که با کمال شوکت به نزدیکى هاى مصر رسیدند، از آن طرف حضرت یوسف با چند هزار سوار و علمدار با شوکت و جلال به استقبال بیرون آمدند، همین که چشم حضرت یعقوب به حضرت یوسف افتاد بى اختیار خود را بر زمین انداخت و تکیه به یکى از فرزندان کرد و بنا کرد پیاده به جانب یوسف رفتن !
اما حضرت یوسف پیاده نشد چون به او گفته بودند نقص است براى پادشاهى که پیاده شود.
در همان حال جبرئیل آمد و گفت : اى یوسف پدر پیرت پیاده و تو سواره از ادب به دور است ، خداوند مى فرماید:
بدن هیچ پیغمبرى در قبر نمى پوسد اما بدن تو مى پوسد به واسطه این که احترام پدرت را به جا نیاوردى . سپس جبرئیل فرمود:
اى یوسف بنا بود هفتاد پیغمبر از نسل تو بیرون آید ولى چون احترام به پدر را ترک نمودى نسل پیغمبرى از تو خارج شد.

والله اعلم بعید به نظر می رسد!

منبع: ثمرات الحیاه ، ص 297.

هفت خصلت امت پیامبر(ص) که شیطان طاقت دیدن آن را ندارد

هر کسی نقطه ضعفی دارد، شیطان دشمن قسم خورده انسان هم از این موضوع مستثنی نیست و نقطه ضعفهایی دارد. از طرفی یکی از راه های مبارزه و شکست دشمنان شناسایی نقطه ضعف آنهاست. در ادامه با چند تا از این نقطه ضعفهای شیطان آشنا می شوید:

روزی شیطان در گوشه مسجدالحرام ایستاده بود، حضرت رسول اکرم (ص) هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتی آن حضرت از طواف فارغ شد، مشاهد کرد که ابلیس، ضعیف، نزار و رنگ پریده کنار ایستاده است.

پیامبر نزدیک او رفت و فرمود: ای ملعون! تو را چه شده که این چنین ضعیف و ناجوری؟؟؟!

گفت: یا رسول الله از دست امت تو به جان آمده و گداخته شده ام و صبر و طاقتم تمام شده است.

پیامبر فرمود: ای ملعون! مگر امت من با تو چه معامله ای کرده اند که این قدر از دست آنان می نالی و به قغان آمده ای؟

گفت: یا رسول الله! هفت خصلت نیکو در امت تو وجود دارد که من هر چه تلاش می کنم این خصلت را از ایشان بگیرم، نمی توانم.

داستان وعده بدون ان شاءالله

ان شاءالله گفتن قبل از وعده انجام کار و منوط ساختن انجام آن به مشیت پروردگار یکی از دستورات خداوند و از هفت سبب آزار و اذیت شیطان (انوار المجالس، ص ۲۰) که طاقت دیدن آن را ندارد.


آورده اند که : مردى زن صالحى داشت . آن زن ، پیوسته به شوهرش مى گفت : که در کارهایت ، ان شاءالله بگو. اما آن مرد به سخن همسرش چندان اعتنایى نمى کرد، بلکه او را مسخره مى نمود.
روزى هنگام غذا خوردن به چیزى احتیاج پیدا کردند. آن مرد براى تهیه آن از خانه بیرون رفت و به همسرش گفت : تو به غذا خوردن مشغول باش ، من به زودى باز مى گردم .
زن گفت : بگو ان شاءالله !
مرد گفت : مطلب ، خیلى کوچک و ساده است و نیازى به گفتن ان شاءالله ندارد و از خانه بیرون رفت . جالب آن که به محض خروج از منزل ، ماءموران به اتهام دزدى او را گرفته و به زندان بردند. بعد از یک مدت طولانى به خاطر رفع تهمت و کشف مجرم اصلى ، آزاد شد و روانه منزل گردید.
وقتى درب خانه را کوبید، همسرش گفت : کیستى ؟
مرد گفت : من هستم ، ان شاءالله !
زن گفت : تو کى هستى ؟
مرد گفت : من شوهر تو هستم ، ان شاءالله !
زن ، درب منزل را گشود و پرسید در این مدت کجا بودى ؟
مرد گفت : در زندان به سر مى بردم ، ان شاءالله !
زن گفت : مگر چه گناهى مرتکب شده بودى ؟
مرد گفت : گناهى نداشتم ، فقط گناهم نگفتن ان شاءالله بود، ان شاءالله (17)!
آرى ، گاهى بى اعتنایى به یک حقیقت غیرقابل انکار و کوچک انگاشتن آن ، انسان را دچار زحمت و گرفتارى مى کند، و سزاوار است که در همه حال خدا را از یاد نبریم و در انجام کارها بر او توکل و به او امید داشته باشیم .

منبع: نقش زبان در سرنوشت انسان ها، ص 628.

فتنه انگیزی سخن چینى / داستان


حضرت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم  به اصحابشان فرمودند: أَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟

عرض کردند: بله ای رسول خدا. فرمود: الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی می روند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند.(کافی، ج2، ص369)

با این وجود خیر و صلاح در اعراض از این افراد و به دوستی نکردن با آنان است تا اینکه از شرشان در امان بمانیم.

در کتب روایی و تاریخی درباره شرارتهای این افراد حکایتها فراوان است، از جمله اینکه آورده اند که مردى طالب غلامى شد و خواست که او را از صاحبش ‍ خریدارى کند.
فروشنده گفت : این غلام هیچ عیبى ندارد، جز آنکه سخن چینى و نمام است .
خریدار گفت : اگر چنین است ، من بدان راضى هستم و سرانجام او را خرید. اما چند روزى نگذشت که غلام ، بر سر عادت معهود رفت و شروع به نمامى و فتنه انگیزى نمود.
در آغاز، به سراغ زن ارباب رفت و به او گفت : شوهرت به تو علاقه ندارد و در صورت است همسر دیگرى اختیار کند اما من مى توانم با موى سرش او را سحر کنم تا از این تصمیم منصرف شود و علاقه اش به تو پایدار بماند.
زن ساده لوح گفت : من چگونه مى توانم وسیله این کار را فراهم کنم ؟

داستان آموزنده عاقبت عابد بدبخت بنى اسرائیل

عابد سخت کوش بنى اسرائیلى که دویست سال از عمر خود را در عبادت گذرانده بود، از خدا تقاضا کرد تا ابلیس را به او نشان دهد، ناگهان پیرى در برابر او ظاهر شد.
- تو کیستى ؟
- من ابلیس هستم .
- چرا به سراغ من نیامدى تا مرا فریب دهى ؟
- بارها آمدم ولى در کمند من نیفتادى .
- چرا؟
چون عبادت تو خالصانه انجام مى گیرد و به خاطر خدا تمام لحظات عمر خود را، به عبادت مى گذرانى و فکر مى کنى که نکند که عزرائیل فرا رسد در حالى که در گناه و عصیان باشى ، لذا من نتوانستم تاکنون بر تو مسلط شوم و به خاطر همین اطاعت تا الان دویست سال از خدا عمر گرفتى و دویست سال دیگر نیز زنده خواهى بود.
ابلیس این را گفت و غایب گشت !

داستان عاقبت سرکشی و جسارت ژنرال ترک به قرآن

مشاهدات افسر ترک از نزول عذاب الهى:
نشریه اردنى ((شیحان )) در تاریخ ششم دسامبر 1999 برابر با 16 آذر 1378، در بخش خبرى خود اقدام به درج بخش هایى از سخنان عبدالمنعم ابو زنط، از نمایندگان اسلام گراى اردن نمود که در مسجد مصعب بن عمیر، در استان ((مادبا)) در رابطه با علت وقوع زلزله در ترکیه ایراد کرده بود.
به نوشته نشریه ((شیحان )) عبدالمنعم در این جلسه سخنرانى به صراحت اعلام کرد که علت وقوع زلزله ترکیه ، برپایى مجلس رقصى در یک پایگاه نظامى ترکیه واقع در سواحل دریاى مدیترانه بوده که در این مجلس ‍ گروهى از ژنرال ها و بلندپایگان نظامى اسرائیلى ، آمریکایى و ترکیه اى حضور داشتند. در اثناء این مجلس رقص و پایکوبى یک نظامى عالى رتبه ترکیه اى ، قرآنى را به دست گرفته و در حال مستى شروع به پاره کردن و پرتاب آن به زیر پاى رقاصه ها نمود و با نعره اى مستانه گفت :
کجاست خدایى که قرآن را حفظ کند؟

ثواب واسطه شدن در امر خیر، امر به معروف و نهی از منکر و هدایت دیگران

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

 مَن یَشفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً ، أو أمَرَ بمَعروفٍ ، أو نَهى عَن مُنکَرٍ ، أو دَلَّ على خَیرٍ ، أو أشارَ بهِ، فهُو شَریکٌ . و مَن أمَرَ بسُوءٍ ، أو دَلَّ علَیهِ ، أو أشارَ بهِ ، فهُو شَریکٌ . (بحار الأنوار : 2 / 24 / 76) 

 هر کس براى کارى نیک وساطت کند یا به کارى نیک فرمان دهد یا از کارى زشت باز دارد یا به کارى نیک راهنمایى کند و یا در هنگام مشورت آن را نشان دهد، چنین کسى [در انجام آن کار ]شریک است و هر که به کارى بد و زشت فرا خواند یا به آن راهنمایى کند و یا در هنگام مشورت آن را توصیه کند، او در آن کار شریک است.

روایت شده است که داوود علیه السلام تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داوود! چه شده است که تو را تنها مى بینم؟ عرض کرد: معبودا! شوق دیدار تو در جانم شدّت گرفته و میان من و خلق تو حائل گشته است. خداوند به او وحى فرمود: به میان آنان برگرد؛ زیرا اگر تو یک بنده گریز پا را نزد من بیاورى نام تو را در لوح، با صفت ستوده ثبت مى‌کنم. (بحارالأنوار : 14 / 40 / 26)

داستان دخترفراری و طلبه جوان

شب ،طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد .از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.

پیشنهاد رشوه به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام

در نهج البلاغه علی‌علیه السلام بعد از آنکه داستان برادرش عقیل را که فقیر شده بود و نزد امام‌علیه السلام آمده تا چیزی بگیرد، را نقل نموده می‌فرماید:

داستان بی احترامی یک قاری به قرآن کریم

متاسفانه به کرات در برخی مجالس دیده می شود که به قرآن بی احترامی شده و هنگام تلاوت قرآن حاضرین در جلسه به احترام قرآن سکوت نکرده و به کلام الهی گوش نمی دهند. داستان ذیل حکایت قاری قرآنی است که در چنین جلسه ای به قرائت خود ادامه داده است.

۱ ۲ ۳ . . . ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ . . . ۱۳ ۱۴ ۱۵
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.