بسیاری از ماها ادعا می کنیم که شیعه هستیم امیرالمؤمنین علیه السلام هستیم در حالی که این فقط صرف ادعاست و شیعه همانطور که از اسمش پیداست یعنی پیرو و کسی که قدم در جای پای امامش می گذارد و در همه امور از او پیروی می کند و طوری زندگی می کند که مورد رضایت و پسند امام اوست.
شخصى به امیرالمؤمنین علیهالسلام عرض کرد : فلانى بسیار گناه مى کند اما در عین حال از شیعیان شماست .
امیر المؤ منین علیه السلام فرمود: یک یا دو دروغ در نامه اعمال تو نوشته شد. اگر بسیار گناه مى کند و ما در دوست دارد و دشمن دشمنان ماست یک دورغ گفتى زیرا او دوستدار ما است نه شیعه ما. در حالى که تو گفتى او شیعه ماست . (شیعه که اهل گناه نیست!).[1]
در روایت دیگری هست که مردى به امام حسن مجتبی علیهالسلام عرض کرد: من از شیعیان شما هستم؛ حضرت فرمودند: اى بنده خدا! اگر از اوامر و نواهى ما اطاعت کنی، راست مى گویی؛ و اگر برخلاف این باشی، بر گناهان خود اضافه نکن؛ و مدعى این مقام عالى که اهلیت آن را نداری، مشو و مگو من از شیعیان شما مى باشم؛ بلکه بگو «من از دوستان و محبان شما هستم» و با دشمنان شما دشمنم؛ که در اینجا خیر خواهی دید. [2]
شهید محراب، ایت الله دستغیب در این باره می فرمایند:
حب علی خضوع و خشوع می آورد. در دل هر کس که حب علی جای گرفت - به خدای علی قسم - آتش جهنم بر او حرام است. بلا شک حب یک حقیقت است و از خصوصیات این حب خضوع است؛ یک نوع خضوع در آدم، برای محبوبش پیدا می شود. حب که آمد نفس از طغیان و قلدری در برابر محبوب خودداری می کند هر که حب علی در دلش جای گرفت، در برابر خدا طغیان ندارد، در برابر علی سرکشی ندارد. تا گفته می شود که علی نماز را دوست داشت، می گوید: «والله من هم نماز را دوست دارم؛ تا می گویند علی روزه را دوست داشت، روزه ی تابستان را علی دوست داشت، این هم که محب علی شد، خاشع شد، می گوید من هم روزه را دوست دارم. این شخص دیگر طغیان ندارد. اگر هم یک وقت مثلا نماز نخواند یا روزه نگرفت، نه از روی طغیان است، اگر زورش به شکمش نرسید، یا شهوت بر او غالب شد، بعدش هم پشیمان می شود و با شرمساری می گوید:
چگونه سر ز خجلت بر آورم بر دوست
که خدمتی به سزا نیامد از دستم
و بدانید هر دلی که خاضع شد، والله آتش جهنم مناسب او نیست. دل لطیف با آتش جهنم مناسبت ندارد. جهنمی چه کسی است؟ هر قلدری هر سفت و سختی که بگوید:«به من می گویی این حرفها را؟! بینداز دور؛ اینها کهنه شد!». جهنمی کسی است که تا بگویند فلان کار گناه یا حرام است، علی از این کار پرهیز داشته، بگوید:« برو این حرف ها را بینداز دور!» وقفتی به او می گویند که مرگ و آخرت هم هست، گناه نکن! داد می زند که برو کنار؛ برو به فکر خودت باش؛ ولم کن این حرف ها کهنه شد! کی از آن عالم آمده که خبر بیاورد. هر چه سر هر کس آمد سر ما هم بیاید. شخص جهنمی طاغی و دل سخت است، ولی دل شیعه ی علی لطیف است، غلظت ندارد حدت و تندی ندارد. مثل آقایش علی است، در نهایت لطافت است، تسلیم حق است، هوی و هوس او رفته پی کارش. حب علی آمده، خودخواهی و خودپرستی رفته پی کارش.
آقایان و خانم ها! سعی کنید که حب علی در دلتان جای بگیرد و زیاد شود و آن را به همراه خود به سرای باقی ببرید.
با شیر اندرون شد و با جان به در درود.
اگر این گونه شد، سعادت کامل متعلق به شماست.
منابع: کتاب «قصه های تربیتی چهارده معصوم» نویسنده: محمد رضا اکبری
و مجله خیمه - شهریور 1383 - شماره 15 - منبر
[1] . سفینة النوار، ج 2، ص 364.
[2] .بحارالانوار، ۶۵/۱۵۶.