نشر اول: چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۲۵ ب.ظ
باز نشر: 6/4/95 مصادف با 21 رمضان شب شهادت حضرت
الحمدلله که توفیق شد به مدد حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام چهل حدیث در موضوع گناه از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مناسبت عید سعید غدیر جمع آوری نمایم. باشد که مورد رضایت و خشنودی پروردگار متعال و مولایمان امام غریب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود. و با آرزوی اینکه هر روزمان عید باشد، همانطور که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «کُلُّ یَومٍ لا یُعصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ یَومُ عیدٍ؛ هر روزی که در آن گناه نشود همان روز ، روز عید است»(مستدرک / حدیث 6679)» هر روزمان عید باشد.
انشاءالله
در ذیل 40 حدیث در 6 موضوع کلی و در 33 موضوع جزئی گرد آوری شده است که با کلیک بر روی موضوعات می توانید به حدیث مورد نظر پرش نمایید:
دورى از گناه بهتر از انجام کار خوب
تعجب از کسانی که از غذای آلوده پرهیز می کنند اما از گناه نه!
لزوم پرهیز از همه گناهان بخاطر مخفی بودن خشم پروردگار در معاصی
کوچک شمردن گناهان صغییره از گناهان کبیره است
تقسیم گناهان به قابل آمرزش، غیر قابل آمرزش و نامعلوم
گناه موجب سنگدلی و خشکیده شدن اشکها
گناه موجب زوال نعمتها و آسایش زندگی
گناه موجب نزول بلا، کم شدن رزق و بروز مصیبتها
گناه موجب نزول بلا بر جسم یا مال یا فرزند و یا همسر
بیمارى کودکان کفاره گناهان والدین
سه کاری که انسان را از گزند شیطان و هر بلایى در امان می دارد
راه مصون شدن از خو گرفتن به گناه
درباره حقیقت گناه
گناهان، همچون اسبانی چموش
1. ألا و إنَّ الخَطایا خَیلٌ شُمُسٌ حُمِلَ علَیها أهلُها و خُلِعَت لُجُمُها فَتَقَحَّمَت بِهِم فی النارِ. [1]
بدانید که گناهان، اسبان چموشى هستند که گناهکاران بر آنها نشسته و لگامهایشان رها شده است، پس سوارانشان را در آتش مىافکنند.
هدف وسیله را توجیه نمی کند
6. ما ظَفِرَ مَن ظَفِرَ بالإثمِ، و الغالِبُ بِالشَّرِّ مَغلوبٌ.[2]
کسى که با گناه به پیروزى دست یابد، پیروز نیست و کسى که با [توسّل به] بدى چیره گردد [در حقیقت] شکست خورده است.
تشویق به ترک گناه
شاهد جرم و قاضی یکی است!
اتَّقوا معاصیَ اللّهِ فی الخَلَواتِ، فإنّ الشاهِدَ هُو الحاکِمُ. [3]
از معاصى خدا در تنهاییها [ى خود] بپرهیزید؛ زیرا آن که شاهد است [یعنى خداوند]، همان داور است.
دورى از گناه بهتر از انجام کار خوب
4. اجتِنابُ السیّئاتِ أولى مِنِ اکتِسابِ الحَسَناتِ. [4]
دورى کردن از بدیها برتر از انجام خوبیهاست.
تعجب از کسانی که از غذای آلوده پرهیز می کنند اما از گناه نه!
3. عَجِبتُ لأقوامٍ یَحتَمُونَ الطَّعامَ مَخافَةَ الأذى کیفَ لا یَحتَمُونَ الذُّنوبَ مَخافةَ النّارِ؟[5]
در شگفتم از مردمى که از ترس اذیت شدن، از غذا پرهیز مىکنند چگونه از ترس آتش، از گناهان پرهیز نمىکنند؟!
لزوم پرهیز از همه گناهان بخاطر مخفی بودن خشم پروردگار در معاصی
إنّ اللّهَ أخفى سَخَطَهُ فی مَعصیَتهِ، فلا تَستَصغِرَنَّ شیئاً مِن مَعصیَتِهِ، فرُبَّما وافَقَ سَخَطَهُ و أنتَ لا تَعلَمُ.[6]
خداوند خشم خود را در معصیتش پنهان کرده است؛ بنا بر این، هیچ معصیتى را خُرد مشمارید؛ زیرا چه بسا که آن معصیت با خشم خدا همراه باشد و تو ندانى.
درباره اقسام گناهان
از گناهان کبیره
الکبائرُ: الشِّرکُ بِاللّهِ، و قَتلُ النفسِ، و أکلُ مالِ الیتیمِ، و قَذفُ المُحصَنَةِ، و الفِرارُ مِنَ الزَّحفِ، و التَّعَرُّبُ بعدَ الهِجرَةِ، و السِّحرُ، و عُقوقُ الوالدَینِ، و أکلُ الرِّبا، و فِراقُ الجَماعَةِ، و نَکثُ الصَّفقَةِ.[7]
گناهان کبیره عبارتند از: شرک ورزیدن به خدا، آدم کشى، خوردن مال یتیم، تهمت زدن به زن پاکدامن، فرار از میدان جهاد، تعرّب بعد از هجرت، (این عمل به منزله ارتداد بود. مترجم و شارح اصول الکافى ذیل این عبارت مىنویسد: تعرّب بعد از هجرت در صدر اسلام نسبت به کسانى بوده که از مکه و آبادىهاى کفر نشین به مدینه و مرکز اسلام مهاجرت کرده بودند. برگشتن آنها را به بلاد کفر، تعرّب بعد از هجرت مىگفتند و یکى از گناهان کبیره و به منزله ارتداد بوده است. ولى در عصر ائمّه علیهم السلام و دوران غیبت، تعرّب این است که مسلمانى در بلاد کفر به سر برد و در آن جا از اظهار اسلام و تعلّم احکام، ممنوع و معذور باشد، اقامت او در آن جا از گناهان کبیره است. بعضى از علما تعرّب را تعمیم داده و حتى شامل کسى دانستهاند که مشغول تحصیل علمى شود و سپس آن را ترک کند م. جادوگرى، آزردن پدر و مادر) ربا خوارى، کنارهگیرى از جامعه مسلمانان و شکستن پیمان (بیعت یا معامله).
از بزرگترین گناهان
إیّاکَ و المجاهَرَةَ بالفُجورِ فإنّها مِن أشَدِّ المَآثِمِ.[8]
از آشکار کردن فسق و فجور [خود] بپرهیز، که آن از بدترین گناهان است.
لا وِزرَ أعظَمُ مِنَ التَّبَجُّحِ بالفُجورِ.[9]
هیچ گناهى بزرگتر از شاد شدن و بالیدن به تبهکاریها نیست
أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّهِ سبحانَهُ ذَنبٌ صَغُرَ عِندَ صاحِبِهِ.[10]
بزرگترین گناه نزد خداى سبحان، گناهى است که در نظر گنهکار خُرد آید.
أعظَمُ الخَطایا اقتِطاعُ مالِ امرِئٍ مسلمٍ بغَیرِ حقٍّ.[11]
بزرگترین گناه، به ناحق خوردن مال مسلمان است.
أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّهِ ذنبٌ أصَرَّ عَلیهِ عامِلُهُ. [12]
بزرگترین گناه نزد خداوند، گناهى است که مرتکبش بر آن اصرار ورزد.
جَهلُ المَرءِ بعُیوبِهِ مِن أکبَرِ ذُنوبِهِ.[13]
نادانى انسان به عیبهاى خویش، از بزرگترین گناهان اوست.
إنّ مِن عَزائمِ اللّهِ فی الذِّکرِ الحکیمِ ... أنّهُ لا یَنفَعُ عَبداً و إن أجهَدَ نفسَهُ و أخلَصَ فِعلَهُ أن یَخرُجَ مِنَ الدنیا لاقیاً رَبَّهُ بِخَصلةٍ مِن هذهِ الخِصالِ لَم یَتُبْ مِنها: أن یُشرِکَ بِاللّهِ فیما افتَرَضَ علَیهِ مِن عبادَتِهِ، أو یَشفِیَ غَیظَهُ بهَلاکِ نَفْسٍ، أو یَعُرَّ بأمرٍ فَعَلَهُ غیرُهُ، أو یَستَنجِحَ حاجةً إلى الناسِ بإظهارِ بِدعَةٍ فی دِینِهِ، أو یَلقَى الناسَ بَوَجهَینِ، أو یَمشِیَ فیهِم بِلِسانَینِ.[14]
از جمله حُکمهاى قطعى خدا در قرآن حکیم... این است که بنده چنانچه با یکى از این گناهان خدایش را ملاقات کند و از آنها توبه نکرده باشد هر چند [در انجام اعمال نیک] خود را به زحمت انداخته و عملش را خالص کرده باشد سودى نمىبرد:
در عبادت خدا که بر او واجب کرده است شرک ورزیده باشد،
یا آتش خشم خویش را با کشتن کسى فرو نشانده باشد،
یا کسى را به کارى ننگین متّهم ساخته باشد که دیگرى آن را انجام داده است،
یا براى رسیدن به خواسته خود از مردم، بدعتى در دین پدید آورده باشد،
یا با مردم دو رو باشد و یا دو زبان باشد.
بزرگترین گناهان کبیره
الإمامُ علیٌّ علیه السلام لَمّا سُئِلَ عن أکبَرِ الکبائرِ: الأمنُ مِن مَکرِ اللّهِ، و الإیاسُ مِن رَوحِ اللّهِ، و القُنُوطُ مِن رَحمَةِ اللّهِ.[15]
امام على علیه السلام در پاسخ به پرسش از بزرگترین کبایر فرمود: ایمن و غافل بودن از مکر (عذاب و مهلت) خدا، مأیوس شدن از گشایش خدا، و نومیدى از رحمت خدا.
کوچک شمردن گناهان صغییره از گناهان کبیره است
لا تَستَصغِرُوا قلیلَ الآثامِ، فإنّ الصغیرَ یُحصى و یَرجِعُ إلى الکبیرِ.[16]
گناهان اندک را خُرد مشمارید؛ زیرا گناه کوچک [انباشته و] شماره مىشود و به گناه بزرگ تبدیل مىگردد.
عوامل فرو رفتن در گناهان
الحِرصُ و الکِبرُ و الحَسَدُ دَواعٍ إلى التَقَحُّمِ فی الذُّنوبِ. [17]
آزمندى و تکبّر و حسادت،انگیزههاى فرو رفتن در گناهان است.
تقسیم گناهان به قابل آمرزش، غیر قابل آمرزش و نامعلوم
الذُّنوبُ ثلاثةٌ: فَذَنبٌ مَغفورٌ، و ذنبٌ غَیرُ مَغفورٍ، و ذنبٌ نَرجُو لِصاحِبِهِ و نَخافُ عَلیهِ ... أمّا الذَّنبُ المَغفورُ فعَبدٌ عاقَبَهُ اللّهُ تعالى عَلى ذَنبِهِ فی الدنیا فَاللّهُ أحکَمُ و أکرَمُ أن یُعاقِبَ عَبدَهُ مَرَّتَینِ، و أمّا الذنبُ الذی لا یُغفَرُ فَظُلمُ العِبادِ بعضِهِم لبعضٍ ... و أمّا الذنبُ الثالثُ فَذَنبٌ سَتَرَهُاللّهُ على عبدِهِ و رَزَقَهُ التوبةَ فَأصبَحَ خاشِعاً مِن ذَنبِهِ راجِیاً لِرَبِّهِ فَنَحنُ لَهُ کَما هُوَ لِنفسِهِ.[18]
گناهان سه دستهاند: گناهى که آمرزیده مىشود، گناهى که آمرزیده نمىشود و گناهى که براى مرتکب آن، میان بیم و امیدیم... اما آن گناهى که آمرزیده مىشود [گناه آن] بندهاى است که خداوند او را در دنیا به کیفر گناهش رسانده است؛ زیرا خداوند کاردانتر و بزرگوارتر از آن است که بندهاش را دوبار کیفر دهد، و اما گناهى که آمرزیده نمىشود، ستم کردن بندگان به یکدیگر است... و اما گناه سوم، گناهى است که خداوند آن را از بندگانش پوشیده داشته و توبه از آن را نصیب گنهکار کرده است و از این رو از گناه خویش بیمناک و به پروردگارش امیدوار گشته است. ما نسبت به این شخص همان حالى را داریم که او نسبت به خود دارد.
زشتی شاد بودن به گناه
التَّبَجُّحُ بالمعاصِی أقبَحُ مِن رکوبِها.[19]
شاد شدن و بالیدن به گناهان، زشتتر از ارتکاب آنهاست.
درباره آثار گناهان
گناه موجب سنگدلی و خشکیده شدن اشکها
ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِ القُلوبِ، و ما قَسَتِ القُلوبُ إلّا لکَثرَةِ الذُّنوبِ.[20]
اشکها نخشکید، مگر به سبب سخت دلى و دلها سخت نشد، مگر به سبب کثرت گناه.
آشکارا گناه کردن موجب تعجیل کیفرها
8. مُجاهَرَةُ اللّهِ سبحانَهُ بالمعاصِی تُعَجِّلُ النِّقَمَ.[21]
آشکارا معصیت خدا کردن کیفرها را شتاب مىبخشد.
گناه موجب زوال نعمتها و آسایش زندگی
ما زالَتْ نِعمَةٌ و لا نَضارَةُ عَیشٍ إلّا بذُنوبٍ اجتَرَحُوا، إنّ اللّهَ لَیسَ بِظَلَّامٍ لِلعَبیدِ.[22]
هیچ نعمتى و هیچ خرّمى زندگىاى زایل نشد، مگر به سبب گناهانى که مرتکب شدند؛ زیرا خداوند به بندگان ستم نمىکند.
گناه موجب نزول بلا، کم شدن رزق و بروز مصیبتها
تَوَقُّوا الذُّنوبَ، فما مِن بَلِیَّةٍ و لا نَقصِ رِزقٍ إلّا بذنبٍ، حتّى الخَدشِ و الکَبوَةِ و المُصیبَةِ، قالَ اللّهُ عزّ و جلّ: «و ما أصابَکُمْ مِنْ مصیبةٍ فَبِما کَسَبَتْ أیْدِیکُمْ» (سوره مبارکه شوری آیه 30).[23]
از گناهان دورى کنید؛ زیرا هیچ بلیّهاى رخ ندهد و هیچ رزقى کم نشود، مگر به سبب گناهى، حتى خراش برداشتن و به سر در آمدن و مصیبت. خداوند عزّ و جلّ مىفرماید: «و هر مصیبتى که به شما رسد، به خاطر کارهایى است که مىکنید».
گناه موجب نزول بلا بر جسم یا مال یا فرزند و یا همسر
قد یَبتَلِی اللّهُ المؤمنَ بالبَلِیّةِ فی بَدَنِهِ أو مالِهِ أو ولدِهِ أو أهلِهِ. و تلا هذه الآیة: « وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ »(سوره مبارکه شوری آیه 30) و ضَمَّ یَدَهُ ثلاثَ مرّاتٍ و یقول:«و یَعْفُو عن کثیرٍ»(سوره مبارکه شوری آیه 30).[24]
گاهى اوقات خداوند به جسم یا مال یا فرزند و یا همسر مؤمن آسیبى وارد مىآورد. و این آیه را تلاوت کرد: «و هر مصیبى که به شما رسد...» و سه بار دستانش را به هم چسباند و مىفرمود: «و بسیارى از گناهان را نیز مىبخشد».
از گناهان زود کیفر
الإمامُ علیٌّ علیه السلام لَمّا سُئلَ: أیُّ ذَنبٍ أعجَلُ عُقوبَةً لِصاحِبِهِ؟: مَن ظَلَمَ مَن لا ناصِرَ لَهُ إلّا اللّهُ، و جاوَرَ النِّعمَةَ بالتَّقصیرِ، و استَطالَ بالبَغیِ على الفقیرِ.[25]
امام على علیه السلام در پاسخ به این سؤال که کیفر کدام گناه زودتر دامنگیر گنهکار مىشود فرمود: ستم کردن به کسى که یاورى جز خدا ندارد، و کوتاهى در شکر نعمت، و دراز کردن دست ستم بر فقیر.
أسرَعُ المَعاصِی عُقوبَةً أن تَبغِیَ عَلى مَن لا یَبغِی عَلَیکَ. [26]
کیفرِ ستمکارى به کسى که به تو ستم نمىکند، از کیفر هر گناه دیگرى زودتر دامنگیر آدمى مىشود.
از گناهان شتاب بخشنده مرگ
أعوذُ باللّهِ مِن الذُّنوبِ التی تُعَجِّلُ الفَناءَ، فقامَ إلیهِ عبدُ اللّهِ بنُ الکَوّاءِ الیَشکُریُّ فقالَ: یا أمیرَ المؤمنینَ، أ وَ یَکونُ ذُنوبٌ تُعَجِّلُ الفَناءَ؟ فقالَ: نَعَم وَیلَکَ! قَطیعَةُ الرَّحِمِ. [27]
پناه مىبرم به خدا از گناهانى که مرگ را شتاب مىبخشد. عبد اللّه بن کوّاء یشکرى برخاست و عرض کرد: اى امیر المؤمنین! آیا گناهانى هم هست که مرگ را شتاب مىبخشد؟ فرمود: واى بر تو! آرى که هست، بریدن از خویشاوندان!
لذت از گناه از موجبات ذلت
مَن تَلَذَّذَ بمعاصِی اللّهِ أورَثَهُ اللّهُ ذُلًّا.[28]
هر که از نافرمانى خداوند لذّت برد، خداوند او را به خوارى افکند.
خدا و گناهکار
پرده پوشى خدا نسبت به گنهکار
ما مِن عَبدٍ إلّا و علَیهِ أربَعونَ جُنَّةً حتّى یَعمَلَ أربَعینَ کبیرةً، فإذا عَمِلَ أربَعینَ کبیرةً انکَشَفَتْ عَنهُ الجُنَنُ.[29]
هیچ بندهاى نیست جز آن که چهل پرده بر او باشد، تا آن که چهل گناه کبیره کند، چون چهل گناه بزرگ از او سر زد، آن پردهها از رویش کنار روند.
گناه یک، حسنه ده!
5. الإمامُ علیٌّ علیه السلام مِن وصایاهُ لابنِهِ الحسنِ علیه السلام: لَم یُشَدِّدْ علَیکَ فی قَبولِ الإنابَةِ، و لَم یُناقِشْکَ بالجَریمَةِ، و لَم یُؤْیِسْکَ مِن الرَّحمَةِ، بل جَعَلَ نُزوعَکَ عنِ الذَّنبِ حَسَنةً، و حَسَبَ سَیِّئَتَکَ واحِدَةً، و حَسَبَ حسنَتَکَ عَشْراً، و فَتَحَ لکَ بابَ المَتابِ.[30]
امام على علیه السلام در سفارشهاى خود به فرزندش حسن علیه السلام فرمود: [خداوند] در پذیرفتن توبه، بر تو سخت نگرفته و به علّت گناه، تو را در تنگنا نینداخته و از رحمت خویش نومیدت نکرده است، بلکه خوددارى تو را از گناه، حسنه به شمار آورده و گناهت را یک و حسنهات را ده به شمار آورده و درِ توبه و بازگشت را براى تو گشوده است.
درمان و پیشگیری از گناه
مرض،دوا و شفای انسان
2. الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ. [31]
گناهان دردند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
داروى گناهان
عن عمّار بنِ یاسرٍ: بَینا أنا أمشِی بأرضِ الکوفةِ إذ رأیتُ أمیرَ المؤمنینَ علیّاً علیه السلام جالِساً و عِندَهُ جَماعَةٌ مِنَ الناسِ و هُو یَصِفُ لِکُلِّ إنسانٍ ما یَصلَحُ لَهُ، فقلتُ: یا أمیرَ المؤمنینَ، أ یُوجَدُ عندَکَ دواءُ الذُّنوبِ؟! فقالَ: نَعَم، اجلِسْ، فَجَثَوتُ على رُکْبَتَیّ حتّى تَفَرَّقَ عَنهُ الناسُ ثُمّ أقبَلَ عَلَیَّ فقالَ: خُذْ دواءً أقولُ لکَ. قالَ: قلتُ: قُلْ یا أمیرَ المؤمنینَ، قالَ: علَیکَ بِوَرَقِ الفَقرِ، و عُروقِ الصَّبرِ، و هَلِیلَجِ الکِتمانِ، و بَلیلجِ الرِّضا، و غارِیقونِ الفکرِ، و سُقْمُونِیا الأحزانِ، و اشرَبْهُ بماءِ الأجفانِ، و أغلِهِ فی طِنْجِیرِ القَلَقِ، و دَعهُ تحتَ نِیرانِ الفَرَقِ، ثُمّ صَفِّهِ بمُنخُلِ الأرَقِ، و اشرَبْهُ عَلَى الحَرَقِ، فذاکَ دَواکَ و شِفاکَ یا عَلیلُ.[32]
عمار بن یاسر: در شهر کوفه قدم مىزدم که دیدم امیر المؤمنین على علیه السلام نشسته و عدّهاى از مردم گردش را گرفتهاند و آن حضرت براى اصلاح هر فردى به فراخور حالش نسخهاى تجویز مىکند. من عرض کردم: اى امیر المؤمنین! آیا براى گناهان هم
دارویى دارى؟! فرمود: آرى، بنشین. من دو زانو نشستم، تا مردم پراکنده شدند؛ پس حضرت رو به من کرد و فرمود: دارویى را که برایت مىگویم فراهم کن. عرض کردم: بفرما، اى امیر المؤمنین! فرمود: برگ فقر، ریشه صبر، هلیله کتمان، بلیله رضا، غاریقون اندیشه و سقمونیاى اندوه را با آب پلکها [ى چشم خود] مخلوط کن و در دیگ نگرانى و بىقرارى بجوشان و زیر آتش ترس قرارش ده؛ سپس آن را از صافى بی خوابى بگذران و در حالى که [از آتش عشق و فراق] مىسوزى بنوش. این است دارو و درمان تو، اى دردمند!
نحوه پاک شدن شیعیان از گناهان
ما مِنَ الشِّیعةِ عَبدٌ یُقارِفُ أمراً نَهَینا عَنهُ فیَموتُ حتّى یُبتَلى ببَلِیّةٍ تُمَحَّصُ بها ذنوبُهُ، إمّا فی مالٍ، و إمّا فی ولدٍ، و إمّا فی نفسِهِ، حتّى یَلقَى اللّهَ عزّ و جلّ و ما لَهُ ذنبٌ، و إنّه لَیَبقى علَیهِ الشیءُ مِن ذنوبِهِ فَیُشَدَّدُ بهِ علَیهِ عِندَ مَوتِهِ.[33]
هر یک از شیعیان ما که کارى را که ما نهى کردهایم مرتکب شود، پیش از آن که بمیرد به مال یا فرزند و یا به خودش بلایى برسد که به سبب آن گناهانش پاک شود و خداوند عزّ و جلّ را بدون گناه دیدار کند. اگر چیزى از گناهانش هنوز باقى مانده باشد در هنگام مردن بسختى جان دهد.
گرفتاری دنیا عامل سقوط گناهان
إذا ابتَلَى اللّهُ عَبداً أسقَطَ عنهُ مِنَ الذُّنوبِ بقَدْرِ عِلَّتِهِ.[34]
هرگاه خداوند بندهاى را دردمند کند به اندازه بیمارىاش گناهان او را مىزداید.
بیمارى کودکان کفاره گناهان والدین
عنه علیه السلام فی المَرَضِ یُصیبُ الصَّبِیَّ: کفّارةٌ لوالِدَیهِ.[35]
امام على علیه السلام درباره بیمارى کودکان فرمود: کفاره گناهان پدر و مادر آنهاست.
اعمال خیر از بین برنده گناهان
إنّ اللّهَ عزّ و جلّ یُکَفِّرُ بکلِّ حَسَنةٍ سیّئةً، قالَ اللّهُ عزّ و جلّ: «إنّ الحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السیّئاتِ».[36]
خداوند متعال با هر کار نیکى، یک کار بد را مىزداید. خداوند عزّ و جلّ فرموده است: «همانا نیکیها بدیها را از میان مىبرد»
از کفّارههاى گناهان بزرگ
مِن کفّاراتِ الذُّنوبِ العِظامِ: إغاثَةُ المَلهوفِ، و التَّنفیسُ عنِ المَکروبِ.[37]
رسیدن به فریاد ستمدیده و زدودن غم اندوهناک از کفّارههاى گناهان بزرگ است.
سه کاری که انسان را از گزند شیطان و هر بلایى در امان می دارد
ثلاثٌ مَن حَفِظَهُنَّ کانَ مَعصوماً مِنَ الشیطانِ الرَّجیمِ و مِن کلِّ بَلِیَّةٍ: مَن لم یَخلُ بِامرَأةٍ لَیسَ یَملِکُ مِنها شیئاً، و لم یَدخُلْ عَلى سُلطانٍ، و لم یُعِنْ صاحبَ بِدعةٍ بِبِدعَتِهِ.[38]
سه چیز است که هر کس آنها را رعایت کند از گزند شیطانِ رانده شده و از هر بلایى در امان خواهد بود: خلوت نکردن با زن بیگانه که هیچ اختیارى نسبت بدو ندارد، نرفتن به درگاه سلطان، و یارى نکردن بدعت گذار در بدعتش.
راه مصون شدن از خو گرفتن به گناه
البُکاءُ مِن خَشیةِ اللّهِ یُنیرُ القلبَ، و یَعْصِمُ مِن مُعاوَدَةِ الذَّنبِ.[39]
گریستن از ترس خدا دل را نورانى مىکند و از خو گرفتن به گناه مصون مىدارد.
حقیقت توبه
التَّوبَةُ نَدَمٌ بالقَلبِ، و اسْتِغْفارٌ باللّسانِ، و تَرْکٌ بالجَوارِحِ، و إضْمارُ أنْ لا یَعودَ.[40]
توبه، عبارت است از: پشیمانى با دل و آمرزش خواهى با زبان و ترک گناه در عمل و مصمّم شدن بر تکرار نکردن آن.
منبع: میزان الحکمه ج2 و 4.
[1] . میزان الحکمه حدیث 6744.
[2] . میزان الحکمه حدیث 6761 .
[3] . میزان الحکمه حدیث 6790 .
[4] . میزان الحکمه حدیث 6755 .
[5] . میزان الحکمه حدیث 6748.
[6] . میزان الحکمه حدیث 6796 .
[7] . میزان الحکمه حدیث 6813 .
[8] . میزان الحکمه حدیث 6765 .
[9] . میزان الحکمه حدیث 6829 .
[10] . میزان الحکمه حدیث 6771.
[11] . میزان الحکمه حدیث 6774.
[12] . میزان الحکمه حدیث 6775.
[13] . میزان الحکمه حدیث 6776.
[14] . میزان الحکمه حدیث 6783.
[15] . میزان الحکمه حدیث 6820.
[16] . میزان الحکمه حدیث 6800 .
[17] . میزان الحکمه حدیث 6911 .
[18] . میزان الحکمه حدیث 6784.
[19] . میزان الحکمه حدیث 6828.
[20] . میزان الحکمه حدیث 6834.
[21] . میزان الحکمه حدیث 6764.
[22] . میزان الحکمه حدیث 6839 .
[23] . میزان الحکمه حدیث 6843.
[24] . میزان الحکمه حدیث 6844.
[25] . میزان الحکمه حدیث 6858.
[26] . میزان الحکمه حدیث 6859.
[27] . میزان الحکمه حدیث 6860.
[28] . میزان الحکمه حدیث 6831.
[29] . میزان الحکمه حدیث 6866.
[30] . میزان الحکمه حدیث 6758.
[31] . میزان الحکمه حدیث 6745.
[32] . میزان الحکمه حدیث 6864.
[33] . میزان الحکمه حدیث 6872.
[34] . میزان الحکمه حدیث 6881.
[35] . میزان الحکمه حدیث 6882.
[36] . میزان الحکمه حدیث 6894.
[37] . میزان الحکمه حدیث 6899.
[38] . میزان الحکمه حدیث 6907.
[39] . میزان الحکمه حدیث 1968.
[40] . میزان الحکمه حدیث 2315.
- يكشنبه ۶ تیر ۹۵
- ۲۲:۲۷
- ۵۷۶۶
- ۰