وَ مِنْهُمْ تَارِکٌ لاِنْکَارِ الْمُنکَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَیَدِهِ فَذلِکَ مَیِّتُ الاْحْیَاءِ[1]
و هرکس با قلب، دست و زبان خود نهی از منکر را ترک کند مردهای در میان زندگان است
[1] . نهجالبلاغه، حکمت 374
- چهارشنبه ۲ دی ۹۴
- ۱۹:۱۴
- ۸۱۰
- ۰
سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک
وَ مِنْهُمْ تَارِکٌ لاِنْکَارِ الْمُنکَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَیَدِهِ فَذلِکَ مَیِّتُ الاْحْیَاءِ[1]
و هرکس با قلب، دست و زبان خود نهی از منکر را ترک کند مردهای در میان زندگان است
[1] . نهجالبلاغه، حکمت 374
اللّهمّ اغفر لى الذّنوب الّتى تهتک العصم یعنی خدایا ببخش و بیامرز برای من آن گناهانی را که پرده های عصمت را پاره مینماید و از بین میبرد.
در این فراز از دعای شریف کمیل عصم جمع عصمت است و عصمت به معنی منع میباشد و مراد از آن در این فراز از دعای کمیل
حضرت امام صادق علیه السلام :
کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ، وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّهِ مِنْهُنَّ، وَ یَقُولُ: أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا ، فَیَدْخُل عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُب مِنَ الْأَجْر
امیر المؤمنین علیه السلام به زنان سلام می کرد ولی خوش نداشت که زن های جوان سلام کند، و می فرمود: مى ترسم آوازش مرا خوش آید، و زیادتر از آن اجرى که می جویم (گناه) به من رسد.[1]
نکته:
وقتے که مولامون از سلامے بے مورد به نامحرم بیم داشتند!
باید به ضرورت خیلے از پیام ها و صحبتهامون با نامحرم دقت کنیم !
بوی متعفن و بد گناهان، مومنانی را فراری می دهد که دارای حس بویایی قوی شهودی هستند.
طبق کلام معصومین حقیقتاً گناه بد بوست و بوی بد گناه آبروی انسان را میبرد، ما با آبرو زندهایم اگر ـ خدای ناکرده ـ آبروی ما برود، ما نمی توانیم زندگی کنیم.
بوی متعفن و بد گناهان، مومنانی را فراری می دهد که دارای حس بویایی قوی شهودی هستند.
بوی بد گناه و راه درمان آن
البته حتی مومنان عادی یک نوع اشمئزاز و بیزاری را در خود نسبت به گناهکار می یابند هر چند که علت آن را نمی فهمند.
شهرت یافتن و انگشت نما شدن در لباس، مرکب (وسیله نقلیه) و هرچیزى دیگر در روایات متعدد، مذموم شمرده شده است.
از امام صادق علیه السّلام نقل شده است: شهرت در لباس مبغوض خداوند است
و نیز مىفرماید: براى خوارى فرد همین بس که لباسى بپوشد که موجب شهرت او گردد.
پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ»[1]
نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
«احْذَرُوا ضِیَاعَ الْأَعْمَارِ فِیمَا لَا یَبْقَى لَکُمْ فَفَائِتُهَا لَا یَعُودُ.»[1]
بترسید از این عمرهایتان که ضایع بشود در آنچه که برای شما باقی نمی ماند، زیرا آنچه که از عمر فوت شد، دیگر برنمی گردد.
متاسفانه به کرات در برخی مجالس دیده می شود که به قرآن بی احترامی شده و هنگام تلاوت قرآن حاضرین در جلسه به احترام قرآن سکوت نکرده و به کلام الهی گوش نمی دهند. داستان ذیل حکایت قاری قرآنی است که در چنین جلسه ای به قرائت خود ادامه داده است.
هرچه شخص از عوالم معرفت بیشتر بهره برده و عظمت پروردگار را بیشتر درک نماید، قرآن مجید که کلام او است، نزدش عظیمتر است. و آنچه بتواند در رعایت ادب و احترام و تعظیم آن کوشش خواهد کرد. با اینکه خود را هم از اداى حق قرآن مقصر مىبیند.
چنین شخصى
1. هیچگاه دست بىوضو به قرآن نمىزند. یعنى در حال عدم طهارت حتى جلد و حواشى قرآن را هم مس نمىکند، و با دست متنجس هرچند خشک هم باشد، آن را مس نمىکند،
1- جلد قرآن و غلاف آن و همچنین ورقهاى آن (یعنى جاهائى که خطوط قرآنى بر آن نیست مانند حواشى) مانند خطوط قرآن در حرمت هتک است. بنابراین نجس کردن آنها نیز حرام است اگر موجب هتک باشد، و در این صورت پاک کردن آن واجب مىشود.
2- نوشتن قرآن با مرکب نجس حرام است و اگر با مرکب نجس نوشته گردد یا پس از نوشته شدن نجس گردد، طاهر کردن آن واجب مىشود. و اگر نشود باید آن را محو کرد.
طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده
کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.