- يكشنبه ۱۶ شهریور ۹۳
- ۲۲:۰۷
- ۲۶۷۱
- ۸
سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک
اولین و بزرگترین گناه کبیره شرک به خداى تعالى است و به کبیره بودن آن، حضرت رسول و حضرت امیر المؤمنین و صادق و کاظم و رضا و جواد علیهم السلام تصریح فرمودهاند بلکه از حضرت صادق (علیه السلام) مرویست که از هر گناه کبیره بزرگتر شرک به خدا است.[i]
عقوبت های ترک نماز:
ابن مسعود از حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله نقل کرده است که
هرکس نسبت به نماز سهل انگاری کند تا نمازش فوت شود خداوند او را هجده عقوبت میکند ..:
«ستةٌ فی الدنیا و ثلاثةٌ عند موته و ثلاثةٌ عند قبره و ثلاثةٌ عند محشره و ثلاثةٌ عند صراط»
شش عقوبت در دنیا و سه تا هنگام مرگ و سه تا در قبر و سه تا هنگام محشر او و سه عقوبت هم هنگامی که بخواهد از صراط عبور کند.
دست دادن به نامحرم = زنجیر کشیده شدن در روز قیامت!
شوخی با نامحرم و به آغوش گرفتن و بوسیدن او = هزار سال توقف در روز قیامت!
گفتگوى زیاد با زنان قلب را می میراند!
گفتگوی زیاد یعنی چقدر ؟
:
پس از اولین چاپ کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب، بعضى پرسیدند: آیا گناهان دیگرى که در این کتاب شمرده نشده صغیره هستند، یا باز محتمل است کبیره باشند؟
و برخى دیگر پرسیدند: آیا جز آنچه در این کتاب از گناهان ذکر شده، در اسلام گناهان دیگرى هم هست یا نه؟
شهید دستغیب در جواب این دو سوال می فرمایند:
در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت محمد (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از تنگ دستی شکایت کرد.
آنچه در این پست خواهید خواند:
پیدا کردن اشیا کم ارزش و کم قیمت
له کردن موبایل یا اشیا دیگران و ضمانت آن
دستگاه فروش خودکار ، و باقی مانده پول مشتری قبلی
استفاده از پمب آب ،خلاف مقررات سازمان آب و تکلیف عبادات
پیدا کردن پرنده و جواب سلام پرنده
پرداخت سهم سادات، به زن سیده و همسر سیده
یقین به نارضایتی وراث و مال حرام - سوغاتی حرام
آنچه که در ادامه خواهید خواند:
شرکت در باشگاه ورزشی که موسیقی حرام پخش می کند.
آوازه خوانی بدون استفاده از آلات لهو
مرحوم شهید محراب حضرت آیة اللّه دستغیب رضوان اللّه تعالى علیه در کتاب شریفش فرموده در میان بنى اسرائیل زنى آلوده و زانیه و ناپاک و به قدرى هم زیبا روى بوده که هرکس او را مى دید فریفته او مى گشته ، در خانه اش همیشه باز بوده و خودش بر روى تختى روبروى در خانه مى نشست تا آلودگان را دور خود جلب کند، هرکس که مى خواست بر او وارد شود و با او آمیزش کند مى بایست قبلا ده دینار بپردازد.
روزى عابدى وارسته ، از کنار درخانه او عبور مى کند و چشمش به جمال دل آراى آن زن آلوده مى افتد، شیفته او شده و بى اختیار وارد آن خانه مى گردد، پول نداشت ، قماش داشت ، آن را فروخت و ده دینار را پرداخت و روى تخت کنار آن زن نشست .
همین که دست به سوى زن دراز کرد، در همین لحظه با خود گفت : بدبخت خداى بزرگ ترا در این حال مى نگرد، در حالى که غرق در کام حرامى اگر هم اکنون عزرائیل بیاید و جانت را بگیرد جواب حق را چه خواهى داد و فکر کرد که با انجام یک زنا همه عباداتش حَبط و پوچ مى گردد، ناراحت شد و رنگش تغییر کرد و رنگ به رنگ شد و در خود فرو رفت .
خانمی ۴۲ ساله هستم و دانشجوی تحصیلات عالی. در سن ۲۹ سالگی تنها معیارم برای ازدواج مومن بودن بود. از جهت ظاهری، موقعیت خانوادگی، شغلی و... شرایط مناسبی داشتم. با مردی ازدواج کردم که فکر می کردم مومن است. بعد دیدم ظاهرا با ایمان است و وسیله ای داشت برای فریب دیگران. من را کتک می زد. چندین بار تا حد مرگ پیش رفتم. بدبین هم بود و دهن بین. خشم کنترل نشده ای داشت. درهنگام عصبانیت هرکاری می کرد. به هرصورت با داشتن یک فرزند بعد از ۵ سال زندگی پر از غم وغصه جدا شدم که پیش پدرش هست. خیلی طول کشید تا آرامش خودم را پیدا کردم. ادامه تحصیل دادم. مشکلی که الان دارم آن است که حدود ۲ سال است استاد راهنمایم که متاهل است و یک دختر ازدواج کرده دارد دائم به من اظهار علاقه می کند. و می گوید همسر دومم بشو. او هم به ظاهر که مومن است. هر کاری بگویید کرده ام که فراموشم کند. حتی در او احساس گناه به وجود آوردم. می گوید چیزی که خدا برای من مجاز کرده مشکلی در آن نمی بینم. می گوید زنم تامین کننده من نیست و مشکل دارد. در ابتدا به شدت عصبانی شدم و گفتم نگاهتان هوس آلود است. ولی ول کن نیست. حتی تمام کار پایان نامه ام را خودم انجام می دهم که کمتر من را ببیند. ولی هنوز ول کن نیست. دیگر کلافه شده ام. درست است نیاز به همسر دارم ولی چنین چیزی به عنوان همسر دوم نه من را راضی می کند و نه خانواده ام چنین اجازه ای به من می دهند. اظهار عشقش را به جز هوس نمی بینم. بعد از این همه سختی که کشیدم دنبال عشق دادن و گرفتن عشق و آرامش هستم. چطور می شود کسی که ادعای عشق می کند همزمان کس دیگری را برای معاشرت داشته باشد. می گوید موانع زیادی هست که نمی گذارد یک مرد رابطه اش را تمام کند. ولی فقط عذاب می کشم. به من بگویید چه کنم که این مساله را برای همیشه تمام کنم. وحشتناک است با اظهار علاقه هایش کم کم احساس من را هم تغییر داده ولی نمی توانم وارد چنین رابطه ای شوم. ازکجا معلوم بعد از من هوس نفر سوم را در سر نپروراند. فکر می کنم چون می داند قبلا جدا شده ام به هر شرایطی تن در می دهم ولی تا الان به شدت مقاومت کرده ام. همه اش می گویم خدایا پاداش عفت وتقوایم را از تو می خواهم. خواهش می کنم به من بگویید چه کنم؟
طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده
کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.