پارتی بازی که در ادبیات عامیانه با تعابیری نظیر بند (پ) نیز از آن نام برده میشود! (که منظور از آن پول و پارتی است)، عموماً بر تبعیض و جایگزینی رابطه به جای ضابطه دلالت دارد. اگر کسی باعث شود که حق قانونی عموم زیر پاگذاشته شود و به هر نحوی در اختیار فرد خاصی گذاشته شود، این پارتی بازی است. معرفی کردن و راهنمایی کردن افراد حتی آشنایان برای حضور در میادین مسابقه جهت استخدام و کسب فرصتهای موجود مصداق پارتی بازی نیست مشروط بر اینکه حق دیگران مبنی بر اطلاع یافتن از این موضوع ضایع نشود.
متاسفانه این پدیده زشت در جامعه امروزی ما بسیار شایع است و هر کسی به هر طریقی که بتواند برای منفعت رساندن به قوم و خویش و اطرافیان خود از طریق پارتی بازی و ضایع کردن حق دیگران تلاش می کند.
به عنوان مثال بسیاری از استخدامها و اختلاس های چندین ملیاردی اخیر در کشور از طریق پارتی بازی و گاها فقط با یک امضا (منبع) صورت گرفته است، در حالی که یک شخص عادی برای گرفتن وام باید هفت خوان رستم را طی کند.
کاش مسئولین ما و مردم ما همانطور که اسما پیرو و شیعه حضرت امیرالمومنین علی (علیهالسلام) هستند رسما و در عمل هم شیعه باشند.
در ادامه به دو واقعه از سیره علوی در مخالفت عملی حضرت امیرالمومنین (علیهالسلام) با پارتی بازی و دست درازی به بیت المال اشاره می شود.
1. عبدالله بن جعفر، داماد و برادرزاده حضرت علی (علیهالسلام) بود روزی در عصر خلافت آن حضرت به حضور او آمد و عرض کرد: شایسته است که امر کنی که برای زندگی روزمرّه خودم به کمک مالی شود، سوگند به خدا برای تاءمین زندگی چیزی ندارم جز اینکه گوسفند یا الاغ خود را بفروشم. امام علی (علیهالسلام) به او فرمود:
لا و اللّه ما أجد لک شیئا إلاّ أن تأمر عمّک یسرق فیعطیک
نه، چیزی برای تو نزد من نیست، مگر اینکه به عموی خود دستور بدهی تا (از بیت المال) دزدی کند و به تو بدهد.
2. روزی عقیل برادر بزرگ امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) به حضور علی (علیهالسلام) آمد و تقاضای مبلغی وام کرد (با توجه به اینکه زمان خلافت علی علیه السلام بود، و بیت المال در اختیار آنحضرت بود). عقیل افزود: به کسی مقروض هستم و وقت ادای آن فرا رسیده است، میخواهم قرض خود را ادا کنم. امام فرمود: وام تو چقدر است؟ عقیل: مبلغ وام را معین کرد.
امام (علیهالسلام) فرمود: من این اندازه پول ندارم، صبر کن تا جیرهام از بیت المال بدستم برسد آن را در اختیار تو خواهم گذاشت. عقیل گفت: بیت المال در اختیار تو است، باز میگوئی صبر کن تا جیرهام برسد، تازه جیره تو مگر چقدر است؟ اگر همه آن را به من بدهی کفایت قرض مرا نمیکند. امام علی (علیهالسلام) به عقیل فرمود: پس بیا من و تو هر کدام شمشیری برداریم و به حیره (محلی نزدیک کوفه) برویم و به یکی از بازرگانان آنجا شبیخون بزنیم و اموالش را بگیریم (و در نتیجه، پولدار میشویم و تو نیز وام خود را میدهی). عقیل فریاد زد: وای! یعنی برویم دزدی کنیم؟. علی (علیهالسلام) فرمود: اگر مال یک نفر را بدزدی، بهتر از آن است که مال عموم را بدزدی (بیت المال، مال عموم مسلمین است، اگر از آن به عنوان منافع خصوصی، زیادتر از دیگران برداریم به اموال عمومی، دزدی شده است). به این ترتیب، عقیل، ماءیوس شد و دیگر، سخنی نگفت.
منبع: کتاب داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی
- شنبه ۴ مهر ۹۴
- ۱۶:۴۷
- ۱۵۲۳
- ۰