بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ[i]
اى انسان، چه چیز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته است؟
راستى چه عامل و انگیزهاى تو را فریفت و زشت را زیبا و باطل را حق و بیداد را، در نظرت دادگرى جلوه داد تا او را نافرمانى کنى و به گناه دستیازى؟!
بعضى از بزرگان علم اخلاق گفته اند غرور از صفات زشتى است که هر گروهى به نوعى به آن گرفتارند هر چند اسباب و درجات غرور آنها مختلف است.
اسباب غرور و خودبینى بسیار زیاد است و مغروران گروههاى مختلفى هستندکه به برخی از آنها اشاره می شود:
4. مغرور شدن به لطف و کرم و مغفرت خدا
1. جهل و نادانى
جهل و نادانى یکى از مهمترین اسباب غرور است، از پیامبر گرامى آوردهاند که به هنگام تلاوت آیه فوق مىفرمود: «غَرَّ جَهلُهُ» نادانى و ناآگاهى انسان او را در برابر خداى توانا و زندگىبخش به ورطه غرور و غفلت کشاند.
در حدیثى دیگر از امیر مؤمنان مىخوانیم: «مَنْ جَهِلَ اغَرَّ بِنَفْسِهِ وَ کَانَ یَوْمُهُ شَرّاً مِنْ امْسِهِ؛ کسى که جاهل است مغرور به خویشتن مىشود و امروزش بدتر از دیروز اوست»![ii]
2. علم و دانش
علم و دانش یکى دیگر از اسباب غرور است، همان گونه که جهل و نادانى سبب غرور مىشود. مغروران به علم و دانش و آنها کسانى هستند که وقتى به مقامى از علم مىرسند غرور و خودبینى بر آنها عارض مىشود، جز افکار خویشتن را نمىبینند و براى افکار دیگران ارزشى قائل نیستند، گاه خود را از مقرّبان الهى مىپندارند و قطعاً اهل نجات! اگر کسى کمترین انتقادى از آنها کند ناراحت مىشوند و از همه انتظار احترام و پذیرش و قبول را دارند!
گاه مىشود که افراد کم ظرفیّت با فراگرفتن علم ناچیزى و خواندن کتاب و یا کتابهایى بر مرکب غرور سوار مىشوند و خود را شکننده صد قفل و صد زنجیر مىدانند چرا که تنها صرف میرِ میر را خواندهاند! و این بدترین نوع غرور است که عالم و دانشمند را هم از نظر ارزش علمى ساقط مىکند و هم از جهت ارزش اجتماعى!
در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله مىخوانیم که به ابن مسعود فرمود: «یَابْنَ مَسْعُود! لَاتَغْتَرَّنَّ بِاللَّهِ وَ لَاتَغْتَرَّنَّ بِصَلَاحِکَ وَ عِلْمِکَ وَ عَمَلِکَ وَ بِرِّکَ وَ عِبَادَتِکَ؛ اى ابن مسعود! به (کرم) خدا مغرور نشو و همچنین به صالح بودن و علم و عمل و نیکوکارى و عبادتهایت»![iii]
3. عبادت و عمل صالح
در این حدیث به عوامل دیگر غرور از جمله اعمال صالح، انفاق در راه خدا و عبادات اشاره شده که هر کدام از آنها مىتواند عاملى براى مستى غرور گردد.
افراد صالح کم ظرفیّتى را مىبینیم که هرگاه توفیق انجام عبادات یا اعمال نیکى پیدا مىکنند ناگهان بر مرکب غرور سوار شده و خود را اهل نجات و سعادت مىشمرند و همه مردم در نظرشان کوچک مىشوند و همین امر باعث هلاکتشان مىگردد.
4. مغرور شدن به لطف و کرم و مغفرت خدا
یکى دیگر از عوامل غرور، مغرور شدن به لطف و کرم و مغفرت خداست، افرادى هستند که بىمحابا و جسورانه گناه مىکنند، هنگامى که از آنها سؤال شود این چه کار زشتى است که شما انجام مىدهید؟ مىگویند: خداوند کریم و غفور و رحیم است، خدایى را که ما مىشناسیم از آن بالاتر است که گناهان این بنده ناچیز را به رخ او بکشد و به خاطر آن ما را مجازات کند، اصولًا اگر ما گناه نکنیم عفو و کرم خدا چه مىشود؟
این گونه افکار انحرافى و سخنان غیر منطقى جرأت آنها را در گناه بیشتر مىکند و باعث سقوط و هلاکتشان مىشود!
به همین دلیل در قرآن و روایات اسلامى از این نوع غرور شدیداً نهى شده است در آیه 6 سوره انفطار مىخوانیم: «یَا ایُّهَا الْانْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ؛ اى انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟»
امیر مؤمنان علیه السلام در تفسیر این آیه مىفرماید: «یَا ایُّهَا الْانْسَانُ مَا جَرَّأَکَ عَلَى ذَنْبِکَ؟ وَ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ؟ وَ مَا انَّسَکَ بِهَلَکَةِ نَفْسِکَ؟!؛ اى انسان! چه چیز تو را بر گناهت جرأت داده؟ و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و چه چیز تو را به هلاکت خویشتن علاقهمند کرده است».[iv]
فرق است بین کسى که گناه مىکند و جسور است و گویى خود را طلبکار مىداند و بین کسى که گناهى از او سرزده و شرمنده است و امید به رحمت حق دارد، اوّلى بر مرکب غرور سوار است و دومى دست به دامن لطف پروردگار زده است.
5. دنیا و زرق و برق دنیا
دیگر از اسباب غرور که گروه زیادى را در کام خود فرو برده است دنیا و زرق و برق دنیا، مال، مقام، جوانى، زیبایى و قدرت است.
افراد کم ظرفیّت همین که به یکى از این امور نایل شوند فراموش مىکنند که اینها عاریتى است و همیشه در معرض زوال و نابودى قرار دارد. این فراموشى سبب خودبینى و غرور آنها مىشود و این غرور آنها را از خدا دور و به شیطان نزدیک و آلوده به انواع گناهان مىسازد.
در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السلام مىخوانیم: «الدُّنْیَا حُلُمٌ وَ الْاغْتِرَارُ بِهَا نَدَمٌ؛ دنیا خواب و خیالى بیش نیست و مغرور شدن به آن سبب پشیمانى است»! [v]
در حدیثى از همان بزرگوار مىخوانیم: «لَاتَغُرَّنَّکَ الْعَاجِلَةُ بِزُورِ الْمَلَاهِى، فَانَّ الْلَهْوَ یَنْقَطِعُ، وَ یُلْزِمُکَ مَا اکْتَسَبْتَ مِنَ الْمَآثِم؛ دنیا تو را با سرگرمىهاى باطل نفریبد و مغرور نسازد چرا که سرگرمىها پایان مىیابد و گناهش بر تو باقى مىماند»![vi]
از شگفتیها این است که همه مردم با چشم خود زوال سریع نعمتها و از میان رفتن اموال و ثروتها و سقوط حکومتها و قدرتهاى دنیوى را همه روز با چشم خود مىبینند، امّا هنگامى که خودشان به آن مىرسند چنان مغرور مىشوند که فکر مىکنند آنچه مربوط به آنهاست جاودانى است و هرگز از آنها گرفته نمىشود!
آرى اسباب غرور بسیار متنوّع است و رهایى از چنگال آن مشکل و جز در سایه بیدارى و تقوا و سپردن خویش به خداوند و توجّه به زوال سریع نعمتها امکانپذیر نیست.
منبع: اخلاق در قرآن، ج2 و تفسیر نمونه
[i] . الانفطار آیه : 6
[ii] . غرر الحکم، حدیث 8744.
[iii] . مکارم الاخلاق، جلد 2، صفحه 350.
[iv] . نهج البلاغه، خطبه 223.
[v] . غرر الحکم ، حدیث 1384.
[vi] . غرر الحکم ، حدیث 10363.
- دوشنبه ۲۲ تیر ۹۴
- ۰۵:۰۱
- ۱۴۶۰
- ۰