گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

دراز کردن دست نیاز به سوی مردم، کلید فقر و تنگدستی

امام رضا علیه السلام:

«اَلْمَسْألَةُ مِفْتَاحُ الْبُؤْسِ»

دست نیاز به سوی دیگران بردن کلید فقر و تنگدستی است.

بحار الانوار/  ج 93، ص 157

بر سفره ی این و آن سخن ساز مکن          جز درگه حق نیازت ابراز مکن

کار تو اگر بسته بماند بهتر                  دروازه ی فقر را به خود باز مکن

حرص و حسد، نابودگران امتها

امام رضا علیه السلام:

«اِیَّاکُمْ وَ الْحِرْصَ وَ الْحَسَدَ فَاِنَّهُما اَهْلَکَا الْاُمَمَ السَّالِفَةَ»

از حرص و حسد بپرهیزید زیرا این دو  امتهای گذشته را نابود کرده است.

بحار الانوار/ 75/ 346

از یاد مبر زمزمه های دین را                            مفهوم بلند قصه ای دیرین را

حرص و حسد، این دو اژدها سوزانده                 امت های گذشته و پیشین را

محرومیت خسیس و حسود از آسایش و لذت در زندگی

امام رضا علیه السلام:

«لَیْسَ لِبَخِیلٍ رَاحَةٌ وَ لا لِحَسُودٍ لَذَّةٌ»

خسیس را آسایشی و حسود را لذتی نیست.

تحف العقول/ ص450

بر مال کسان دوختن چشم بد است                  رزق من و تو دست خدای احد است

از زندگی آسایش و لذت نبرد هر کس        به دلش شعله ی بخل و حسد است

نتیجه بدزبانى


روزى بازرگانى از اهالى بغداد از بهلول پرسید: اى بهلول عاقل! من چه بخرم تا منفعت زیاد نصیبم گردد؟

بهلول جواب داد: آهن و پنبه.

آن تاجر رفت و آهن و پنبه خرید و انبار کرد و در مدت کوتاهى همه آنها را فروخت و سود فراوانى نصیبش گشت.

باز نزد بهلول آمد و این بار گفت: اى بهلول دیوانه! این بار چه بگیرم تا سود کنم؟

بهلول گفت: این بار پیاز و هندوانه بگیر!

تاجر رفت و تمام سرمایه خود را داد و پیاز و هندوانه خرید و در انبار کرد اما خریدار پیدا نشد و کم کم هندوانه و پیاز او خراب شد و گندید و تمام سرمایه اش را از دست داد.

تاجر با ناراحتى و عصبانیت نزد بهلول آمد و معترضانه به او گفت: بار اول با تو مشورت کردم، آهن و پنبه خریدم و سود کلانى بردم ولى این بار با پیشنهاد تو پیاز و هندوانه خریدم که گندید و کسى نخرید، در نتیجه ورشکست شدم.

بهلول در پاسخ گفت: بار اول به من گفتى: اى بهلول عاقل ... من نیز طبق عقل، تو را راهنمایى کردم و نتیجه خوبى گرفتى ولى این بار به من گفتى اى بهلول دیوانه من هم از روى دیوانگى به تو دستور دادم و نتیجه بدى گرفتى تازه من چیزى بدهکار نیستم یک حرف زدم سود بردى و یک حرف زدم ضرر کردى و با توجه به سود و زیان دو معامله تو به وضع اول برگشتى!.

به این ترتیب تاجر بیچاره، نتیجه بدزبانى خود را گرفت و فهمید که «از ماست که بر ماست».

داستانها و پندها، ج 9، ص 106.

علت مهلت دادن خداوند به ستمگران و گنهکاران

سؤال: چرا خدا به ستمگران و گنهکاران مهلت مى‏دهد؟

پاسخ: سازمان آب و برق، به تمام منازل آب و برق مى‏رساند، این صاحبان منازلند که مى‏توانند از این آب و برق استفاده صحیح کنند یا نادرست.

خداوند انسان را آزاد و مختار آفرید و همه گونه امکان رشد را در اختیار او گذاشت، اگر انسان با علم و آگاهى راه بدى را انتخاب کرد، مقصّر خود اوست.

امّا چرا خداوند جلوى چنین انسان‏هایى را نمى‏گیرد، زیرا:

اگر همین که انسان بناى ناسزا و دروغ گفتن داشت، خداوند او را لال کند و همین که بناى سیلى زدن به مظلوم داشت، دست او فلج شود، همین که بناى نگاه بد داشت‏ چشمش کور شود و ... آیا این انسان که از روى ناچارى خلاف نکرده، قابل ستایش است؟ ارزش انسان زمانى است که با اختیار خودش، آزادانه و آگاهانه کارى را انجام دهد و یا از خلافى دست بردارد.

اگر دست انسانى را با طناب بستند و از جیب او پول درآوردند و خرج کردند، نمى‏‎توان گفت آن دست بسته، مرد سخاوتمندى است و اگر مرد نابینایى، به نامحرم نگاه نکرد، نمى‏گویند چه انسان پاکى.

آرى، خداوند مى‏خواهد انسان‏ها آزاد باشند تا خود راه خیر و خوبى یا راه شرّ و بدى را انتخاب نمایند و عمل کنند.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 47

مکافات عمل اسفندیار


اسفندیار و رستم ، پس از زال ، از شجاعان ایران قدیم هستند که همواره از آنها به عنوان دلاور مردان ایران زمین یاد مى شود.

در حکایت ها آمده : بین رستم و اسفندیار، نزاعى در گفت و چندین بار به همدیگر حمله کردند و در همه آنها رستم مغلوب مى شد و از جانب اسفندیار زخمى بر پیکر رستم وارد مى گردید.

روزى رستم با پدرش زال مشورت کرد که چه کنم هر چه به اسفندیار حمله مى کنم ، باز مغلوب او مى شوم زیرا او روئین تن و قوى پیکر است .

زال گفت : تیرى دو سر فراهم کن و چشمان اسفندیار را هدف تیر قرار بده و او را کور و نابینا کن ، آنگاه بر او پیروز خواهى شد.

رستم ، دستور پدر را اجرا کرد چشمان اسفندیار را با تیر خود کور نمود و آنگاه بر او پیروز گردید.

مى نویسند: علت اصلى کورى اسفندیار از اینجا نشاءت گرفت ؛ او در دوران جوانى با شاخه سبزى که در دست داشت ، آنقدر بر چشمان و صورت یتیمى زد که او کور گردید، سپس خود او همان شاخه را در زمینى کاشت . آن شاخه سبز گردید و پس از چند سال درختى بزرگ شد.

از قضاى روزگار، رستم از همان درخت ، شاخه را برید و با آن تیر دو سر درست کرد و با همان تیر دو سر، دو چشم اسفندیار را کور کرد.

اینجاست که شاعر مى گوید:

از مکافات عمل غافل مشو       گندم از گندم بروید، جو ز جو

منتخب التواریخ ، ص 815.

نقش خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگى انسان


سؤال: خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگى انسان، چه مقدار نقش دارد؟

پاسخ: در قرآن مى‏خوانیم: «ما أصابک مِن حَسنةٍ فَمِن اللّه و ما أصابک مِن سَیّئة فَمِن نَفسک» (نساء، آیه 79)

 هر خوبى به تو رسد از خداوند است ولى هر بدى که به تو رسد از نفس خودت مى‏باشد.

کره زمین که به دور خود و خورشید مى‏گردد و همواره بخشى از آن روشن و بخشى دیگر تاریک است، هر کجاى آن روشن باشد از خورشید است و هر کجاى آن تاریک باشد، از خود زمین است.

خداوند انگور را آفرید، ولى بشر از آن شراب مى‏سازد که مایه بروز هزاران حادثه و بیمارى است.

خداوند به انسان قدرت داد، ولى عدّه‏اى با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ضربه مى‏زنند.

خداوند به انسان عقل داد، ولى عدّه‏اى از این عقل سوء استفاده کرده و به دنبال مکر و حیله براى مردم هستند.

پس آنچه از سوى خداوند است، نیکوست و بدى‏ها از خود ما سرچشمه مى‏گیرد.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 32

از علل مستجاب نشدن دعا

سؤال: چرا بعضى دعاها مستجاب نمى‏شود؟

پاسخ:اگر به جاى بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باک هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمى‏گیرد، دعاى کسانى مستجاب مى‏شود که در شکم آنان لقمه حرام نباشد.

در حدیث مى‏خوانیم:

«مَن سرّه أن یُستجاب دعائه فَلیطیّب کسبه» (بحار، ج 90، ص 373)

هرکس دوست دارد دعایش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را پاکیزه و حلال کند.

بگذریم که دعا به‏معناى طلب خیر است و بسیارى از خواسته‏هاى ما خیر نیست و ما خیال مى‏کنیم خیر را طلب مى‏کنیم.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 31

از علل اصلی ترس از مرگ

سؤال: چرا از مرگ مى‏‎ترسیم؟

پاسخ: راننده زمانى در جاده مى‏ترسد که یا بنزین ندارد یا قاچاق حمل کرده یا اضافه سوار کرده یا با سرعت غیر مجاز رفته یا جاده را گم کرده یا در مقصد جایى را آماده نکرده و یا همراهانش نا اهل باشند.

اگر انسان براى بعد از مرگ خود، زاد و توشه لازم را برداشته باشد، کار خلاف نکرده باشد، راه را بداند، در مقصد جایى را در نظر گرفته باشد و دوستانش افراد صالح باشند و حرکتش طبق مقررات و مجاز باشد، نگرانى نخواهد داشت. (پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 30)

شخصى از امام حسن علیه السلام پرسید چرا از مرگ مى‎ترسیم؟ امام علیه السلام فرمود:

اِنَّکـُمْ اَخـْرَبـْتـُمْ آخـِرَتـَکـُمْ وَ عـَمَّرْتـُمْ دُنـْیـاکـُمْ فـَاَنـْتـُمْ تـَکـْرَهـُونَ النَّقـْلَةَ مـِنَ الْعـُمـْرانِ اِلَى الْخَرابِ

شـمـا آخـرت خـویـش را خـراب و دنـیـایـتـان را آبـاد کـرده ایـد، بـه هـمـیـن دلیل خوش ندارید از جاى آباد به منزل ویران نقل مکان کنید. (معانی الأخبار ، النص ،ص 390)

فلسفه گرفتاری صالحان و رفاه مجرمان

سؤال: چرا صالحان، گرفتار مشکلات هستند و مجرمان و گنهکاران، در رفاه به سر مى‏برند؟

پاسخ: از آنجا که خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با قهر خود مى‏گیرد تا متذکّر شوند، چنانکه خداوند در قرآن مى‏فرماید: اگر پیامبر سخنى را که ما نگفته‏ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مى‏گیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین»(ابراهیم/ 8) و همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمى‏گذرد مگر آنکه گوشمالى مى‏شوند.

امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت مى‏دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک مى‏کند: «و جعلنا لمهلکهم مَوعداً» (کهف/59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مى‏اندازد و به آنان مهلت مى‏دهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً» (آل عمران/ 178)

به یک مثال توجه کنید:

اگر قطره‏اى چاى روى شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک مى‏کنید.

امّا اگر قطره‏اى چاى روى لباس سفید شما بچکد، صبر مى‏کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید.

و اگر قطره‏اى روى قالى زیر پاى شما بچکد، آن را رها مى‏کنید تا مثلًا شب عید به قالى شویى ببرید.

خداوند نیز با هرکس به گونه‏اى رفتار مى‏نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، کیفر او را به تاخیر مى‏اندازد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 18

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.