گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

علت لجاجت و عدم پذیرش حق از سوی برخی از افراد

سؤال: چرا بعضى با دیدن معجزات و کمالات انبیا، باز هم ایمان نمى‎‏آورند؟ یا با روشن بودن حق چراآن را قبول نمی کنند؟!

پاسخ: انکار آن بزرگواران و عدم پذیرش حق گاهى به خاطر تقلید نابجا از نیاکان است، گاهى به خاطر حفظ منافع شخصى است و گاهى به خاطر خودبینى‏ها و تعصّب‏هاى نابجاست.

اگر در شب لامپى روشن نباشد، ستارگان آسمان را مى‏بینیم، امّا اگر چراغ خانه خود را روشن کنیم، دیگر نور بسیارى از ستاره‏ها را نمى‏بینم. کسى هم که خود را ببیند، از دیدن کمالات دیگران عاجز مى‏شود.

شخصى سوار بر اسب به نهرى رسید که آب کمى داشت و اسب مى‏توانست به راحتى از آب عبور کند لکن اسب ایستاد. صاحب اسب هرچه افسار حیوان را کشید، اسب جلو نرفت، به پشت او کوبید باز هم اسب نرفت. مرد حکیمى که این صحنه را مشاهده مى‏کرد به او گفت: آب را گل آلود کن، اسب از نهر رد مى‏شود. او آب را گل کرد، اسب حرکت کرد و از نهر گذشت. صاحب اسب، حکمت این کار را پرسید، مرد حکیم گفت: آب که تمیز است، اسب خود را در آب مى‏بیند و حاضر نمى‏شود پا روى خود بگذارد، لذا حرکت نمى‏کند. انسان‏هایى هم که خود را ببینند (مقام خود، منافع خود، قبیله خود، حزب خود و ...) حاضر نمى‏شوند پا روى آن بگذارند، لذا حرکت و تکاملى ندارند.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 69

آیا هر سخن حقّى را باید بیان کرد؟

سؤال: آیا هر سخن حقّى را در هر شرایطی باید بیان کرد؟

پاسخ: کتمان حقّ، حرام است ولى گفتن حقّ نیز باید در صورت لزوم باشد. بسیارى از سخنان حق اگر بدون زمینه‏سازى قبلى گفته شود، مفاسدى را به بار مى‏آورد.

شکر، شیرین است ولى اگر این شکر را به همین صورت در دهان کودکى بریزیم خفّه مى‏شود. نباید بگوییم این شکر است و شیرین و بدن هم به مواد قندى نیاز دارد، بلکه باید ابتدا این شکر را در آب حل کنیم و به تدریج به کودک بدهیم.

بسیارى از حقایق را باید با مقدّمه مطرح کرد، زیرا همه مردم آمادگى پذیرش یک باره سخن حقّ را ندارند. مردم به حمّام مى‏روند و دوش آب را روى سر خود باز مى‏کنند ولى اگر آماده نباشند و شما بخواهید یک لیوان آب سر آنها بریزید، با عکس العمل سختى مواجه مى‏شوید.

دلیل آنکه مردم دست مراجع را مى‏بوسند و خمس و سهم امام را به آنان مى‏پردازند، ولى در پرداخت مالیات نشاط ندارند، همین است که مردم درباره خمس و زکات، آیات و روایاتى از افراد مورد وثوق خود شنیده‏اند و از نظر اعتقادى و فرهنگى آمادگى پرداخت را پیدا کرده‏اند و همچنین به زیارت امام و امام زاده‏اى که درباره او شناخت پیدا کرده‏اند و هزینه آن را به راحتى مى‏پردازند و به زیارتشان افتخار مى‏کنند، امّا اگر کسى را نشناسند در سلام کردن به او انگیزه لازم را ندارند. پس آمادگى اعتقادى و فکرى شرط لازم است.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 66

ارزش ایمان بدون عمل

سؤال: آیا ایمان بدون عمل ارزش دارد؟

پاسخ: در قرآن همواره ایمان در کنار عمل صالح آمده است: «آمنوا و عملوا الصّالحات» ایمان و عمل صالح‏ مانند نخ و سوزن هستند و به شرطى کارآیى دارند که به هم متّصل باشند. با جدایى آنها از هم، چیزى دوخته نمى‏شود.

قرآن مى‏فرماید: اگر خدا را دوست دارید، از پیامبر اطاعت کنید: «ان کنتُم تُحبّون اللّه فاتّبعونى» (آل‏ عمران)

بسیارند کسانى که مى‏گویند: ایمان داریم ولى عمل نمى‏کنند، مى‏گویند: خدا را دوست داریم ولى با او حرف نمى‏زنند و نماز نمى‏خوانند، مى‏گویند: ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را به دل داریم، امّا در عمل هیچ شباهتى به آن حضرت ندارند، مى‏گویند: به امام زمان علیه السلام ایمان داریم، ولى سهم امام را که بر آنان واجب است نمى‏پردازند، اگر به دنبال این ادّعاها عمل و حرکتى نباشد، باید در صداقت خود شک کنیم.

در روزگار قدیم کسانى را که در جنگ‏ها اسیر مى‏شدند به نام برده در بازار مى‏فروختند. شخصى به بازار برده‏فروشان آمد تا برده‏اى خریدارى کند. هر برده که هنرى داشت گران‏تر بود. به سراغ برده‏اى رفت و دید قیمت آن بسیار گران است. سبب را پرسید، گفتند: او تشنه‏شناس است و مى‏فهمد چه کسى تشنه است.

خریدار علاقمند شد، او را خرید و به منزل آورد و دوستانش را دعوت و غذایى تهیّه کرد ولى سر سفره آب نگذاشت.

مهمانان چند لقمه‏اى که خوردند، یکى پس از دیگرى‏ تقاضاى آب نمودند. برده تشنه شناس نگاهى به او مى‏کرد و مى‏گفت: دروغ مى‏گوید، او تشنه نیست. کم کم به تعداد تشنه‏ها اضافه شد و هرکدام فریاد آب سردادند. امّا برده مى‏گفت: همه دروغ مى‏گویند. تا اینکه یک نفر از میان آنان برخاست تا آبى تهیّه کند. برده گفت: این شخص راست مى‏گوید، زیرا از جایش بلند شد و فقط داد و فریاد نکرد.

آرى، کسى در ادّعاى خود صادق است که حرکت و اقدامى کند. کسانى که اهل عمل نیستند، در واقع مؤمن نیستند و تنها ادّعاى ایمان دارند.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 63-64

چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختى‏ها مواجه هستیم؟

سؤال: چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختى‏ها مواجه هستیم؟

پاسخ: شخصى از کنار مغازه بلور فروشى مى‏گذشت، چشمش به لیوان‏هایى افتاد که روى میز به طور وارونه چیده شده بود. همانجا ایستاد، کمى نگاه کرد و یکى از آنها را به همان حالتى که بود برداشت و شروع به اعتراض به فروشنده کرد که آقا! چرا دَرِ این لیوان بسته است و ته آن باز است؟! فروشنده خندید و گفت: اگر شما درست بنگرید و لیوان را به حالت درست بگیرید، هر دو اشکال برطرف خواهد شد.

آرى، بسیارى از اشکالات، بر اساس باورها و تصوّرات غلط ما مى‏باشد. ما خیال مى‏کنیم که دنیا براى رفاه است، لذا مى‏گوییم: چرا رفاه نیست؟ مثل کسى که در چلوکبابى نشسته و اعتراض مى‏کند چرا اینجا دوش ندارد؟! او باید باور کند که آنجا حمّام نیست. ما باید باور کنیم که دنیا خوابگاه، عشرتکده و آخور نیست، دنیا میدان رشد است و انسان باید در این میدان با سختى‏ها مبارزه کند تا خود به رشد و کمال برسد.

قرآن مى‏فرماید: «أخذناهم بالبأساء و الضَّراء لعلّهم یضّرّعون» (انعام 48) سختى و فشارها براى توجّه دادن به انسان است.

آرى، تا چوب عود را نسوزانید، بوى عطرش بلند نمى‏شود.

سختى‏ها وسیله غرور زدایى است.

همان گونه که لاستیک‏هاى ماشین را باید تنظیم باد کرد، حوادث تلخ نیز انسان را متعادل و تنظیم مى‏کند، غفلت و غرور و تکبّر را از بین مى‏برد، به علاوه تلخى‏ها انسان را به فکر و تلاش واداشته و سرچشمه انواع ابتکارات و اختراعات مى‏شود.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 62

در برخورد با حوادث تلخ، چه کنیم؟

سؤال: در برخورد با حوادث تلخ، چه کنیم؟

پاسخ: در سر یک سفره ممکن است هم ترشى و فلفل قرار دهند و هم شیرینى و مربّا؛ کودکان از شیرینى و حلواى سفره لذّت مى‏برند، و فلفل و ترشى را بى مورد مى‏دانند، امّا بزرگ‏ترها هر دو را در سفره لازم مى‏دانند.

حوادث تلخ نیز برکاتى دارد، از جمله:

1- توجّه انسان را به خدا بیشتر مى‏کند.

2- انسان را سنجیده و استعدادهاى او را شکوفا مى‏سازد.

3- کفّاره گناهان و لغزش‏هاى او مى‏شود.

4- قدر نعمت‏ها بیشتر شناخته مى‏شود.

انسان‏ها در برابر حوادث سه گروهند: چنانکه کودک همین که لب به فلفل و پیاز و ترشى مى‏گذارد ناراحت مى‏شود، نوجوان تحمّل مى‏کند و والدین او پول مى‏دهند و فلفل و ترشى را مى‏خرند.

قرآن مى‏فرماید: گروهى همین که دچار سختى مى‏شوند، جیغ مى‏زنند، «اذا مَسّه الشَرّ جَزوعا» (معارج20) گروهى صبر مى‏کنند، «و بَشّر الصّابرین الّذین اذا أصابَتهم مُصیبة قالوا انّا لِلّه و انّا الیه راجِعون» (بقره، 154- 155) و گروهى به استقبال سختى‏ها مى‏روند. «و منهم مَن یَنتظر» (احزاب) کسانى نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏‎آمدند تا آنان را به جهاد و جبهه جنگ اعزام کند، حضرت مى‏فرمود: اسب و شمشیر ندارم تا شما را مجهّز کنم آنان گریه مى‏کردند که چرا به جبهه نرفتند.

از سختى‏ها و حوادث تلخ مى‏توان با تدبیر و صبر و استمداد از خداوند، بهترین استفاده را برد. همان گونه که مى‏توان از لیموى ترش، شربت لیموناد ساخت.

آرى، اگر انسان آشپز ماهرى باشد، حتى از پوست پرتقال هم مربّا درست مى‏کند. امروزه حتى از زباله‏‌ها استفاده بهینه مى‏‌کنند.

حضرت زینب علیها السلام با سخنرانى خود در کاخ ستمگران، از اسارت خود در کوفه و شام آن گونه استفاده کرد که پایه‏هاى رژیم اموى را لرزاند.

در مسجد شام، امام سجاد علیه السلام بر بالاى منبر رفت و رژیم بنى امیه را به شدت استیضاح کرد. یزید براى آن که صداى امام را خاموش کند، به مؤذّن دستور داد که با صداى بلند اذان بگوید تا شاید سخنرانى امام سجاد علیه السلام قطع شود، ولى امام علیه السلام از همین صحنه نیز استفاده کرد و جملات اذان را آن گونه تفسیر کرد که بر مسجد لرزه افتاد، بخصوص پس از گفتن «أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه‏» فرمود: اى یزید! این محمّد جّد من است یا جّد تو؟! آیا این اسرا از نسل او نیستند؟

هنگامى که امام کاظم علیه السلام را به زندان انفرادى بردند،

فرمود: چه جاى خوبى براى عبادت است؟!

بسیارى از علما، کتاب‏هاى خود را در شرایط سخت و در زندان و تبعیدگاه‏ها نوشته ‏اند.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص:60-58

ریاء و حضور در مسجد و مراسم مذهبی

سؤال: حضور در مراسم مذهبى، نوعى مطرح کردن خود است، آیا این کار، ریا و تظاهر نیست؟

پاسخ: اولًا هر خودنمایى و تظاهرى حرام نیست. زن و مرد که خود را براى یکدیگر آرایش مى‏کنند، براى تظاهر است و همین تظاهر عبادت است.

سفارش اسلام به حضور در مسجد براى نماز، نوعى تظاهر است، امّا تظاهر براى تعظیم شعائر دینى.

عزادارى براى امام حسین علیه السلام با حضور در خیابان‏ها، تظاهرى است که در آن عبادت نهفته است.

ثانیاً شرکت بعضى افراد در مساجد و محافل، یک نوع تبلیغ و تشویق عملى براى دیگران است. اگر مسئولین به مسجد محلّه بروند، مردم عادّى نیز خواهند آمد.

تظاهر و ریا آنجا حرام است که هدف، مطرح کردن خود باشد، نه مطرح کردن کار. یعنى اگر در جایى شرکت کنیم که نشان دهیم انسان نیکوکار و خوبى هستیم، این ریا و حرام است، امّا اگر هدف ما از حضور در مراسم این باشد که به مردم بگوییم: «من آمدم، شما هم بیایید»، این تبلیغ عملى است و حتى پاداش و ثواب دارد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 57

شنیدن متلک و سرزنش در راه حق

سؤال: در برابر متلک‏ها و یا سرزنش‏هایى که در راه حقّ مى‏شنویم، چه وظیفه‎‏اى داریم؟

پاسخ: شخصى از قاهره شترى را اجاره کرد تا به منطقه عبّاسیه برود. او بر شتر سوار شد و صاحب شتر افسار شتر را گرفته و مسافر را مى‏برد. در مسیر راه، شتربان زیر لب و گاهى هم بلند مسافر را مسخره مى‏کرد و چون او را مردى غریب و تنها و محتاج یافته بود، همگام با حرکت شتر به جسارت‏هاى خود ادامه مى‏داد. در مسیر راه شخصى این صحنه را دید و به مسافر گفت: آیا مى‏دانى و مى‏شنوى که شتربان چه مى‏گوید؟ گفت: بلى! پرسید: پس چرا از خود عکس العملى نشان نمى‏دهى؟ گفت: اگر او مرا به عباسیه مى‏رساند و مسیر راه درست است، این حرف‏ها مهم نیست، هرچه مى‏خواهد بگوید.

در سوره مطفّفین‏ آیه 29- 34 مى‏خوانیم که مجرمان، مؤمنان را به شکل‏هاى مختلف تحقیر مى‏کنند:

1- پیوسته به آنها مى‏خندند: «انّ الّذین أجرَموا کانوا من الّذین آمنوا یَضحکون»

2- هر گاه از کنار آنها عبور مى‏کنند، غمزه مى‏آیند و چشمک مى‏زنند: «و اذا مَرّوا بهم یَتَغامزون»

3- همین که به سوى دار و دسته خود بر مى‏گردند، پشتسر مؤمنان فکاهى و طنز مى‏گویند: «و اذا انقَلبوا الى اهلِهم انقَلبوا فَکِهین»

4- هنگامى که مؤمنان را مى‏بینند، مى‏گویند: اینها منحرفند: «و اذا راوهم قالوا انّ هؤلاء لضالّون»

امّا مؤمنان استقامت کرده و از راه خود دست بر نمى‏دارند.

قرآن در ادامه مى‏فرماید:

روزى خواهد آمد که مؤمنان، به کفار خواهند خندید.

«فالیوم الّذین آمنوا من الکفار یَضحکون»

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 56

نقش شخصیّت و موقعیّت افراد در کیفر و پاداش آنها

سؤال: آیا شخصیّت و موقعیّت افراد، در کیفر و پاداش آنها مؤثّر است؟

پاسخ: قرآن به زنان پیامبر مى‏فرماید: شما با سایرین فرق دارید و کار خلاف شما دو برابر حساب مى‏شود:

«یا نساء النّبىّ مَن یَأتِ منکُنّ بفاحشةٍ مُبیّنةٍ یُضاعف له العذابُ ضِعفَین» (احزاب30) همان گونه که پاداش عمل شایسته شما، دو برابر دیگران است. «و مَن یَقنُت مِنکنّ لِلّه و رسوله و تَعمل صالحاً نُؤتها أجرها مَرّتَین» (احزاب31)

هر کوهى قلّه‏اش بلندتر باشد، درّه‏اش عمیق‏تر است. در حدیث مى‏خوانیم: از جاهل هفتاد گناه بخشیده مى‏شود قبل از آنکه از عالم یک گناه بخشیده شود. «یغفر للجاهل سبعون ذَنباً قبل أن یُغفر للعالم ذنبٌ واحد» (کافى، ج 1، ص 59)

نردبان این جهان ما و منى است‏ عاقبت این نردبان افتادنى است‏
لاجرم هرکس که بالاتر نشست‏ استخوانش سخت‏تر خواهد شکست‏

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 53

نسبت به افراد کافر و فاسق، چگونه بنگریم؟

سؤال: نسبت به افراد کافر و فاسق، چگونه بنگریم؟

پاسخ: در حدیث مى‏خوانیم:

«مَن ذهب انّ له على الآخر فضلًا فهو من المستکبرین» (بحار، ج 70، ص 226)

هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، مستکبر است.

آرى، چون عاقبت افراد را نمى‎‏دانیم، نباید قضاوت عجولانه کنیم. چه بسا افراد فاسق که مؤمن و افراد مؤمنى که بد عاقبت مى‎‏شوند.

امام صادق علیه السلام در بیان حدیث فوق فرمود: ساحرانى که در تمام عمر منحرف بودند، با دیدن معجزه موسى علیه السلام، در یک لحظه ایمان آوردند و تمام تهدیدات فرعون را ناچیز و نادیده گرفتند. شیطان با شش هزار سال عبادت منحرف شد، ولى حُرّ و زُهیر در کربلا سعادتمند شدند.

بنابراین کسانى که در راه هستند، نباید مغرور شوند، زیرا ممکن است از راه خارج شوند.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 50

 

علت مهلت دادن خداوند به ستمگران و گنهکاران

سؤال: چرا خدا به ستمگران و گنهکاران مهلت مى‏دهد؟

پاسخ: سازمان آب و برق، به تمام منازل آب و برق مى‏رساند، این صاحبان منازلند که مى‏توانند از این آب و برق استفاده صحیح کنند یا نادرست.

خداوند انسان را آزاد و مختار آفرید و همه گونه امکان رشد را در اختیار او گذاشت، اگر انسان با علم و آگاهى راه بدى را انتخاب کرد، مقصّر خود اوست.

امّا چرا خداوند جلوى چنین انسان‏هایى را نمى‏گیرد، زیرا:

اگر همین که انسان بناى ناسزا و دروغ گفتن داشت، خداوند او را لال کند و همین که بناى سیلى زدن به مظلوم داشت، دست او فلج شود، همین که بناى نگاه بد داشت‏ چشمش کور شود و ... آیا این انسان که از روى ناچارى خلاف نکرده، قابل ستایش است؟ ارزش انسان زمانى است که با اختیار خودش، آزادانه و آگاهانه کارى را انجام دهد و یا از خلافى دست بردارد.

اگر دست انسانى را با طناب بستند و از جیب او پول درآوردند و خرج کردند، نمى‏‎توان گفت آن دست بسته، مرد سخاوتمندى است و اگر مرد نابینایى، به نامحرم نگاه نکرد، نمى‏گویند چه انسان پاکى.

آرى، خداوند مى‏خواهد انسان‏ها آزاد باشند تا خود راه خیر و خوبى یا راه شرّ و بدى را انتخاب نمایند و عمل کنند.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 47

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.