«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
النَّدمُ تَوبَةٌ.
پشیمانی از گناه، خود، توبه از گناه است.
(تحفالعقول، ص 55 ـ الشهاب فیالحِکم و الآداب، ص 9)
- چهارشنبه ۲۶ خرداد ۹۵
- ۰۱:۴۷
- ۷۴۰
- ۰
سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک
«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
النَّدمُ تَوبَةٌ.
پشیمانی از گناه، خود، توبه از گناه است.
(تحفالعقول، ص 55 ـ الشهاب فیالحِکم و الآداب، ص 9)
امام باقرعلیه السلام در مورد «أجلاً و أجلٌ» فرمود: آنها دو أجل هستند: یکى محتوم و قطعى و دیگرى موقوف (یعنى مشروط و معلّق).(1)
بنابراین خداوند براى عمر انسان دو نوع زمانبندى قرار داده: یکى حتمى که اگر همه ى مراقبتها هم به عمل آید، عمر (مانند نفت چراغ) تمام مى شود. و دیگرى غیر حتمى که مربوط به کردار خودمان است، مثل چراغى که نفت دارد، ولى آن را در معرض طوفان قرار دهیم.
به نقل ابن عباس، خداوند براى انسان دو أجل قرار داده: یکى از تولّد تا مرگ، دیگرى از مرگ تا قیامت. انسان با اعمال خود، گاهى از یکى مىکاهد وبه دیگرى مى افزاید. پس پایان أجل هیچ کس قابل تغییر نیست. «ومایُعمَّر مِن مُعَمَّرٍ ولایَنقَصُ مِن عُمُرِه الاّ فى کتاب»(2)
و هیچ سالخورده ای عمر طولانی نمی کند و هیچ مقداری از عمرش کاسته نمی گردد مگر آنکه همه در کتابی مضبوط است و این کار برخدا آسان می باشد.
1) کافى، ج1، ص147.
2) فاطر، 11.
منبع: کتاب تمثیلات تفسیر نور (حجت الاسلام قرائتی)
انسان دو نوع اجل دارد یکی حتمی و دیگری غیر حتمی، اجل حتمی در دست خداست و به هیچ وجه کم یا زیاد نمی شود، اما اجل غیر حتمی در دست خود انسان و وابسته به اعمال اوست و مقدارش نهایتا به اندازه اجل حتمی است.
درباره عقب و جلو افتادن اجل غیرحتمی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) می فرمایند:
مَوْتُ الاِْنْسانِ بِالذُّنوبِ اَکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاَْجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالبِرِّ اَکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمُرِ.
مرگ انسانها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آنها در نتیجه فرا رسیدنِ اَجَل است و زنده ماندن انسانها در نتیجه نیکی هایشان، بیشتر از زندگی کردنشان به خاطر باقی بودنِ عمر است.
مکارم الاخلاق، ص 362.
مطلب مرتبط: چهل حدیث شریف درباره طول عمر
عابد سخت کوش بنى اسرائیلى که دویست سال از عمر خود را در عبادت گذرانده بود، از خدا تقاضا کرد تا ابلیس را به او نشان دهد، ناگهان پیرى در برابر او ظاهر شد.
- تو کیستى ؟
- من ابلیس هستم .
- چرا به سراغ من نیامدى تا مرا فریب دهى ؟
- بارها آمدم ولى در کمند من نیفتادى .
- چرا؟
چون عبادت تو خالصانه انجام مى گیرد و به خاطر خدا تمام لحظات عمر خود را، به عبادت مى گذرانى و فکر مى کنى که نکند که عزرائیل فرا رسد در حالى که در گناه و عصیان باشى ، لذا من نتوانستم تاکنون بر تو مسلط شوم و به خاطر همین اطاعت تا الان دویست سال از خدا عمر گرفتى و دویست سال دیگر نیز زنده خواهى بود.
ابلیس این را گفت و غایب گشت !
مشاهدات افسر ترک از نزول عذاب الهى:
نشریه اردنى ((شیحان )) در تاریخ ششم دسامبر 1999 برابر با 16 آذر 1378، در بخش خبرى خود اقدام به درج بخش هایى از سخنان عبدالمنعم ابو زنط، از نمایندگان اسلام گراى اردن نمود که در مسجد مصعب بن عمیر، در استان ((مادبا)) در رابطه با علت وقوع زلزله در ترکیه ایراد کرده بود.
به نوشته نشریه ((شیحان )) عبدالمنعم در این جلسه سخنرانى به صراحت اعلام کرد که علت وقوع زلزله ترکیه ، برپایى مجلس رقصى در یک پایگاه نظامى ترکیه واقع در سواحل دریاى مدیترانه بوده که در این مجلس گروهى از ژنرال ها و بلندپایگان نظامى اسرائیلى ، آمریکایى و ترکیه اى حضور داشتند. در اثناء این مجلس رقص و پایکوبى یک نظامى عالى رتبه ترکیه اى ، قرآنى را به دست گرفته و در حال مستى شروع به پاره کردن و پرتاب آن به زیر پاى رقاصه ها نمود و با نعره اى مستانه گفت :
کجاست خدایى که قرآن را حفظ کند؟
بطور کلى عمل جراحی زیبایی درمان بیماری محسوب نمیشود و نگاه کردن و لمسِ حرام به خاطر آن جایز نیست مگر در مواردی که برای درمان سوختگی و مانند آن ضرورى باشد و پزشک مجبور به لمس و نگاه کردن باشد.
این جمله «پزشک محرم است» غلطی است که متاسفانه شهرت فراوانی هم دارد. پزشک، به هیچ عنوان محرم نیست و تنها در صورت عدم دسترسی به پزشک همجنس، پزشک غیر همجنس آنهم فقط به مقداری که لازم است می تواند آن بخش لازم از بدن نامحرم را ببیند یا لمس کند.
بنابراین خانمی که صرفا برای زیبایی بیشتر قصد عمل زیبایی دارد؛ چون این کار ضرورتی ندارد؛ نمی تواند سر و صورت و یا بدن خود را در معرض نگاه و یا لمس (تماس مستقیم) پزشک نامحرم قرار دهد. اگر این عمل ضرورت داشت و پزشک خانم هم نبود؛ می تواند به پزشک مرد مراجعه کند.
در سال های اخیر تمایل افراد جهت جراحی های زیبایی افزایش یافته است و انجام این گونه عمل ها از نظر شرعی دارای احکامی است که ما در این مقاله برآنیم با برخی از آنها را بازگو نماییم.
موضوع این نوشتار یک حکم شرعی پر کاربرد است. این حکم در عین حال که بسیار ساده و زود فهم است اما به دلیل غیر کارشناسی بیان شدن آن از زبان برخی افراد غیر متخصص و مورد اعتماد مردم، آنگونه که باید به اجرا در نمی آید و اکثر مردم خیال می کنند که "پزشک محرم است" و همین بی اطلاعی از کیفیت دقیق اجرای آن سبب شده تا رعایت درست آن از سوی متدینین موجب تعجب یا اعتراض عده ای نا آگاه به اصل حکم شود.
باید بدانیم که «محرمیت» غیر از «لمس و نظر در مواقع ضروری» است. ابتدا لازم است که قدری درباره این دو عنوان توضیح دهیم:
محرمیت
زن و مرد نامحرم تنها از سه راه به یکدیگر محرم می شوند که این سه راه انحصاری عبارتند از: نسب، رضاع و مصاهره. (تحریرالوسیلة 2/262)
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام:
مَن عَشِقَ شَیئا أعشى بَصَرَهُ وأمرَضَ قَلبَهُ، فَهُوَ یَنظُرُ بِعَینٍ غَیرِ صَحیحَةٍ، ویَسمَعُ بِاذُنٍ غَیرِ سَمیعَةٍ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ، وأماتَتِ الدُّنیا قَلبَهُ، ووَلِهَت عَلَیها نَفسُهُ.
هر کس به چیزى [از دنیا] عشق ورزد، دیدهاش را کور و دلش را بیمار ساخته است. چنین شخصى با چشمى بیمار مى نگرد و با گوشى ناشنوا مىشنود. به حتم، شهوتها پرده خِردش را دریده اند، دنیا قلبش را میرانده است، و نفسش شیفته دنیا گشته است.(1)
نکته: یقینا منظور از این عشق عشقهای دنیوی و نفسانیست نه عشقهای خدایی. حضرت یعقوب علیه السلام و زلیخا هر دو عاشق بودند اما این کجا و آن کجا!؟؟
1. نهج البلاغة: الخطبة 109، عیون الحکم والمواعظ: ص 366 ح 6141 وفیه من «قد خرقت ...»؛ المعیار والموازنة: ص 284 نحوه.
همین طور که هر کس احتیاج به همنشین و هم دم دارد، شیطان هم از این قاعده و قانون خارج نیست . او همنشینانى دارد که از آنها جدا نمى شود و همواره با آنان خواهد بود.
غافلان از یاد خدا
یک عده از همنشینان شیطان کسانی هستند که از یاد خدا غفلت کنند و از خدای خود روی گردان باشند، آن قدر سرگرم دنیای پرزرق و برق شده که اصلا به فکر خدا و قیامت نباشند؛ به طوری که اگر بگویند: خدا چنین دستور داده و وظیفه اش چنین است، مانند این می ماند که برایش داستان می گویند. گوششان بدهکار این حرف ها نیست، کسب و کار و مادیاتشان به آنها اجازه نمی دهد، حتی کوچک ترین توجهی به خدا و پیامبران و قیامت کنند. چنین افرادی همیشه با شیطان هم نشین و همردیف بلکه در خدمت گزاری او حاضراند.
خداوند درباره آنها می فرماید:
وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ [1]
(هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطانی را به سراغش می فرستیم که همواره هم نشین او خواهد بود).
بدیهی است، کسانی که از یاد خدا روی گردان باشند و خود را غرق در لذات دنیا نموده و به انواع گناهان آلوده شده باشند؛ نخستین اثرش این است که پرده بر قلب و چشم و گوششان می افتد. آنها را از خدا بیگانه می کند، شیاطین را بر آنان مسلط می سازد؛ به طوری که شیطان و افکار شیطانی از هر سو آنها را احاطه می کنند.
شیطان هر روز بر آنان چیره گی بیشتری خواهد داشت و هیچ چیز جز سرخوشی های زودگذر نخواهند یافت و تلاش شیطان هم افزایش می یابد تا روزی که پرده از کردار همه کنار رود و چشم حقیقت بین هر کس باز شود و ببیند بین هر کس باز شود و ببیند که به جای پیامبران و اولیای خدا، شیاطین هم نشین آنها هستند. آن گاه ایشان بی اختیار فریاد می زنند و می گویند:
طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده
کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.