گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

تشویق اسلام به ازدواج آسان

چهل حدیث ازدواج

هر پسر و دختری که پا به دوران جوانی می گذارد، بزرگترین آرزویش ازدواج و ایجاد کانون گرم و پر مهر خانواده است، تا یار و مونس و محرم راز پیدا کند و از نعمت زندگی مشترک زناشویی، استقلال و آزادی بیشتری بهره مند گردد. پسران و دختران جوان سعادت خود را در سایه زندگی مشترک جستجو می کنند. چنین میلی بطور طبیعی و فطری در انسانها وجود دارد و نمی توان از آن صرف نظر کرد. آری بزرگترین پناهگاه مطمئن برای جوانان، کانون گرم خانوادگی است که می توانند اضطرابهای درونی خود را در آن به اطمینان، استقامت و آرامش تبدیل کنند و غمها و نگرانیهای خود را از یاد ببرند. امر ازدواج و تحقق آن در جامعه باید برای همه کس آسان باشد. چرا که این امر یک ضرورت حیاتی است، مانند آب و نان که در هر جامعه ای از همه کالاها ضروری تر و مهم تر است.

ولی متاسفانه در جامعه امروزی ما روز بروز بر تشریفات، سنگینی مهریه ها، اسرافها و تجمل گرایی ها افزوده می شود! که تحمل پی آمدهای آن برای عموم افراد جامعه دشوار و چه بسا برای بعضی غیر ممکن می باشد، و پدر و مادران هم هیچ توجهی به این امر مهم نمی کنند. بلکه بعضی از پدران و مادران با رقابتهای غلط، فرزندان خود به ویژه دختران جوان خود را به سوی بدبختی سوق می دهند. دختری که هنوز در سنین نوجوانی بسر می برد و در اول راه است، مادران با توقعات زیاد، آن هم نا معقول و غیر ممکن، باعث تباه شدن دو انسانی که به هم پناه می آورند، می شوند. مادران بجای اینکه دختران خود را به سازگاری، ساده زیستی و ارزشهای انسانی راهنمایی کنند، تشریفات و زرق و برق ظاهری را در چشم فرزند جوان خود بزرگ جلوه می دهند.

ازدواج نکردن بخاطر ترس از مخارج !

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله:

مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ «إِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ[1]»؛

«کسی که ازدواج را از ترس فقر و مخارج عائله مندی ترک کند، گمان بد به خدا برده است؛ چرا که خداوند متعال می‌فرماید: اگر آنها فقیر باشند، خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می‌سازد.»[2]

 مطالب بیشتر در مقاله ذیل:

کلیک کنید  مقاله: ازدواج موجب افزایش رزق و روزی!


[1] . سوره مبارکه النور آیه ۳۲

[2] . الکافی، ج 5، ص 330.

سبک زندگی حسینی /کمک به ازدواج جوانان

سبک زندگی حسینی

متاسفانه ازدواج جوانان مورد غفلت مردم و مسئولین قرار گرفته و کسی حاضر نیست در این امر مهم دست به جیب شده و مشکل اقتصادی جوانان را بر طرف کند.

به عنوان مثال توسط دولتمردان خدوم! در اقدامی انقلابی و خدا پسندانه!!!!! مبلغ وام ازدواج برای جوانان 3 ملیون(البته خوشیختانه به تازگی 10 ملیون) و مبلغ وام خرید اتومبیل 25 ملیون تعیین شده است.

ببینید چقدر زیاد است فاصله ما با کسی که سنگش را به سینه می زنیم.

امام حسین علیه‌السلام نسبت به ازدواج ام کلثوم دختر حضرت زینب علیهاالسلام اظهار داشت:
«تمام جمعیت حاضر در مسجد گواه باشید. که من دختر خواهرم، ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر را به عقد پسر عموی او قاسم بن محمد بن جعفر در آوردم، و مهریه او را چهار صد و هشتاد درهم قرار دادم و زمین خودم در منطقه عقیق که در آمد کشاورزی سال آن هشت هزار دینار است برای بی نیازی و کمک هزینه زندگی، به این دو زوج جوان بخشیدم که بی نیاز باشند. انشاءالله»

متن عربی:

فَاشهَدوا جَمیعا أنّی قَد زَوَّجتُ امَّ کُلثومٍ بِنتَ عَبدِ اللّهِ بنِ جَعفَرٍ مَنِ ابنِ عَمِّهَا القاسِمِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ جَعفَرٍ، عَلى أربَعِمِئَةٍ وثَمانینَ دِرهَما، وقَد نَحَلتُها ضَیعَتی بِالمَدینَةِ أو قالَ أرضی بِالعَقیقِ و إنَّ غَلَّتَها فِی السَّنَةِ ثَمانِیَةُ آلافِ دینارٍ، فَفیها لَهُما غِنىً إن شاءَ اللّهُ.

منبع:

دانش نامه امام حسین (ع) بر پایه قرآن و حدیث، ج‏3، ص:42  به نقل از المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 38، بحار الأنوار: ج 44 ص 207 ح 4.

عدم اجابت دعا برای ازدواج

سؤال:

سلام حاج‌آقا

مگه خدا با ما سر دعوا و دشمنی داره؟ چرا می‌گند چیزی رو با زور از خدا نخواهید که بعدش پشیمان میشید، چرا آخه؟ من دوس دارم ازدواج کنم هر چی دعا میکنم بی نتیجه است دیگران می‌گند با زور نباید خواست چون ممکنه بعدا به پشیمونی بیفتی چرا واسه من اینجوری باشه؟ چرا بقیه با ازدواج به آرامش برسند و به من که رسید اینجوری بشه؟ چرا اصلا تو قرانش میگه براتون از جنس خودتان همسرانی آفریدم، مگه من چی خواستم ازش؟ منم دوس دارم مث بقیه زندگی کنم منم نیاز دارم خسته شدم روانی شدم،

جواب:

سلام و درود بر خواهر خوبم

خداوند با هیچ‌کس سر دعوا نداره!

هر چی دوست دارید از خدا بخواهید، انشاءالله دعایتان مستجاب خواهد شد، البته این را منوط کنید به اینکه اگر خیر و صلاحم باشه!

کسی که اصرار بر استجابت ظاهری دعا دارد، در دعا هم اگر استجابت ظاهری پیش نیامد، گاهی برخی از رحمت خدا مأیوس می‌شوند و یا کسانی بوده‌اند که نعوذبالله کارشان به کفر کشیده شده است. درحالی‌که اگر می‌دانستند که استجابت این دعا به خیرشان نیست هیچ‌گاه این‌همه اصرار نمی‌کردند.

البته عدم استجابت دعا همیشه ناشی از این نیست که به صلاح فرد نباشد. گاهی موانعی برای استجابت دعا وجود دارد، نظیر برخی گناهان که منجر به حبس دعا می‌شوند و در دعای کمیل هم به برخی از آن‌ها اشاره ‌شده است. پس موانع استجابت دعا را بر طرف کنید:

به لینک ذیل وارد شوید (البته گناهان بیشتری هستند که مانع استجابت دعا میشوند که انشاءالله در وبلاگ ذکر خواهند شد):

گناهانی که موجب عدم استجابت دعا می شوند!!

http://bit.ly/1lQKPbk

در سوره مبارکه بقره اشاره ای شده است «عسی وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»[1]؛ چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشد در حالی که خیر شما در آن است و همین طور چه بسا چیزی را دوست می دارید در حالی که در حقیقت برای شما شر است و خدا می داند حقایق امور را و شما نمی دانید.

این را در نظر داشته باشید که استجابت دعا همیشه به معنی به سرعت برآورده شدن خواسته دعا کننده نیست! چه بسا مدتی طولانی بخاطر حکمت خداوند آن خواسته برآورده نشود ولی دعا مستجاب باشد. معنی استجابت دعا به گوش خدا رسیدن دعاست و چه بسا دعایی مستجاب شود و اجر پاداش بیشتر و بهتر از خواسته دعا کننده نصیب او شود ولی خواسته‌اش برآورده نگردد.

بسیاری از اوقات کسی که خواسته ای دارد و اجابت نمیشود نزد خدا عزیز تر است چنانچه امام صادق علیه السلام می فرمایند:

إِنَّ العَبدَ لَیَدعو فَیَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ لِلمَلَکَینِ: قَدِ استَجَبتُ لَهُ وَلکِنِ احبَسوهُ بِحاجَتِهِ، فَإِنّى اُحِبُّ أَن أَسمَعَ صَوتَهُ وَ إِنَّ العَبدَ لَیَدعو فَیَقولُ اللّه تَبارَکَ وَتَعالى: عَجِّلوا لَهُ حاجَتَهُ فَإِنّى اُبغِضُ صَوتَهُ؛[2]

هر آینه بنده دعا می‌کند و خداوند عزوجل به دو فرشته می‌فرماید: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید، زیرا دوست دارم صداى او را بشنوم و همانا بنده دعا می‌کند و خداوند تبارک‌وتعالی می‌فرماید: زود خواسته‌اش را برآورید که من خوش ندارم صداى او را بشنوم.

رکن اصلی ایمان، صبر است و تا نباشد ایمانی وجود نخواهد داشت، در ضمن این را هم در نظر داشته باشید که دنیا سرای امتحان و مزرعه آخرت است نه محل راحتی و آرامش و مطمئن باشید که با ازدواج کردن مشکلات جدیدتری برایتان ایجاد خواهد شد. افراد بسیاری را دیده‌ام که آرزو می‌کردند کاش هیچ‌وقت ازدواج نمی‌کردند!

آرامش واقعی و حقیقی فقط با یاد خدا صورت می‌گیرد،

«أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ»[3]، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مى‏کند.

اما آرامشی که با ازدواج به دست می‌آید را نمی‌شود انکار کرد، اما آن آرامش، آرامش واقعی و حقیقی نیست و فقط نوعی تسکین است همان‌طور که در قرآن آمده است:

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا[4]

و از نشانه ‏هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها تسکین یابید.

البته بسیاری از مترجمین محترم اطمینان در «تَطْمَئِنُّ» و تسکین «لِّتَسْکُنُوا» را به آرامش معنی کرده اند که در واقع چنین نیست.

پس صبور باشید و با سعی کنید با تقویت ارتباطتتان با خدا به آرامش واقعی برسید.

و البته ایمان داشته باشید به اجابت دعایتان که یکی از موانع استجابت دعا ایمان نداشتن به اجابت دعاست.

خداوند می فرماید: مرا بخوانید تا اجابتتان کنم:

ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ[5]

خدای شما گفت وقت دعا

به اخلاص خوانید حقا مرا

که تا آن دعا را کنم مستجاب

 


[1]. (سوره بقره آیه 216)

[2]. (کافى، ج 2، ص 489، ح 3)

[3]. (الرعد – 28)

[4]. (الروم - ۲۱)

[5]. (الغافر 60)

دوست داریم نمیریم تا توبه کنیم اما میمیریم و توبه نمی کنیم!!

مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام):

نَحنُ نُرید اَلاّ نَموتُ حتّی نَتوبَ وَ نَحنُ لانَتوبُ حتّی نَموتَ!

ما می‌خواهیم تا وقتی که نمردیم توبه کنیم در حالی که ما تا وقتی که نمردیم توبه نمی‌کنیم!

(شرح حدیدی، ج 20، ص 329)

پدرى که فرزندش را شرابخوار کرد

شراب شرابخواری تربیت فرزند

مرحوم دکتر رضازاده شفق:
حدود بیست سال پیش با یکى از اشخاص محترم سر یک سفره نشستیم ، فرزند ایشان هم که نوجوانى رشید و پانزده ساله به نظر مى آمد با ما بود، پدر، اول خودش شراب خورد و بعد به پسر جوانش خوراند و این عمل در قلب من تاءثیر عمیقى کرد؛ زیرا فرهنگیهاى الکلى مشروب فروش هم به بچه هاى خود شراب نمى خورانند.
بیست سال از این قضیه گذشت ، چند روز پیش در خیابان ، آن آقا را دیدم و از حال خودش و فرزندانش پرسیدم . او که گویا منظره بیست سال پیش از خاطرش رفته بود، آهى کشید و گفت :

توبه را تأخیر نینداز که شاید اجل مهلت ندهد! + چند کلیپ از مرگهای ناگهانی

پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم:

لاتُؤَخِّرِ التَّوبَةَ فَاِنَّ المَوتَ یَأتی بَغتَةً.

توبه را (هیچ‌وقت) به تأخیر مینداز که لحظة مرگ بی‌خبر و ناگهانی می‌رسد.

(جامع احادیث‌الشیع  ه، ج 14، ص 337)

مرگ ناگهانی مجری تلویزیون اکراین در برنامه زنده

مرگ ناگهانی و دردناک فوتبالیست هنگام بازی

مرگ ناگهانی در جاده

کانال گناه شناسی درآپارات:

http://www.aparat.com

گناهی بسیار بزرگ بر روی سایر گناهان یا همان قوز بالا قوز


اگر کسی هر قدر هم معصیت کرده باشد، نباید از رحمت الهی مأیوس شود و احساس کند که خدا دیگر هرگز او را نخواهد بخشید. هرکس این حالت یأس را داشته باشد، باید بداند که علاوه بر معصیت‌هایی که انجام داده، گرفتار معصیتِ کبیرة دیگری است که «یأسِ از روح الله» نامیده می‌شود.

خدای مهربان هرگز به کسی اجازة مأیوس شدن از رحمتش را نداده است. این حیله و نیرنگِ شیطان است که انسانهای گرفتارِ گناه را، از آمرزش الهی مایوس کند، تا آنها هرگز رو به سوی توبه نیاورند. انسانِ گنهکار، به هر اندازه که بار گناه داشته باشد، درِ توبه و بازگشت به سوی خدا برای او باز است.

خدایِ مهربان بر کسی که حقیقتاً توبه می‌کند و اراده و عزم می‌کند که هرگز گناه انجام ندهد، به دیدة رحمت و آمرزش و اغماض می‌نگرد و گذشته‌های او را می‌بخشد و این اثرِ توبه است. خداوند اهل توبه را هرگز از رحمت خود مأیوس نمی‌کند.

این امرِ خدای مهربان به رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ خویش است که، ای رسول:

« قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[1]

بگو ای بندگان من که (با انجام گناه) بر نفس خود ستم کرده‌اید، از رحمت الهی مأیوس نباشید، به یقین خدا تمامی گناهان را می‌آمرزد. بی‌تردید خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. و ادامه می‌دهد:

« وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ»[2]

به سوی خدا بازگردید «توبه کنید» و تسلیم او باشید قبل از اینکه عذاب بر شما بیاید. پس در آن هنگام یاری نخواهید شد.

پس اینک بجاست دست نیاز، به درگاهش برآریم و عرضه داریم:

ای دریای مهر،

ای که یأس از رحمت خود را بر بندگان حرام کردی،

ای که رحمتت بر غضبت پیشی گرفته است،

ای خطا پوش، ای توبه پذیر، ای مهربان:

«گناهانمان ببخش، خطاهامان نادیده گیر، توبه‌مان پذیرا باش.»

«ما را کمک کن که دیگر هرگز گناه نکنیم.»

«ای آنکه تمامی توفیق از توست».

--------------------

[1]. قرآن کریم، سورة زُمَر، آیة 53.

[2]. قرآن کریم، سورة زُمَر، آیة 54.

داستان عجیب مسلمان شدن بانوی مسیحی و حمل جنازه ربا خوار

در ادامه داستان  جوان مسلمانی را خواهید خواند که بخاطر عشق و علاقه به دختری مسیحی مرتد شده و مسیحی می شود. اما بعد از فروکش کردن شعله های عشق پشیمان شده و به برکت گریه بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) همسرش هم مسلمان می شود و...

و همچنین خواهید خواند عاقبت بد جنازه مرد رباخوار را...

مرحوم حاج میرزا حسین نوری از حاج میرزا خلیل طهرانی از یکی از شاگردان مرحوم آیت الله وحید بهبهانی چنین نقل می‏کند:

روزی در صحن شریف حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) پای درس مرحوم آیت الله بهبهانی نشسته بودیم، ناگاه مرد زائر غریبی که لباس اهل آذربایجان را به تن داشت، سراغ آیت الله بهبهانی آمد و سلام کرد و دست ایشان را بوسید و سپس کیسه‏ای که در آن مقدار زیادی از زیور آلات زنانه بود به ایشان داد و گفت: به هر صورت که می‏دانید، مصرف نمایید
آیت الله وحید بهبهانی از ایشان سؤال کردند: این‏ها چیست و کجا بوده؟ آن مرد حکایت عجیبی را درباره این جواهرات برای ایشان نقل کرد آن حکایت چنین است:
من اهل شیروان (یا دربند یا، جایی نزدیک آنجا) هستم چندین سال پیش برای تجارت به بعضی از بلاد روسیه (روسیه قدیم) سفر کردم مال زیادی هم داشتم روزی به دختری زیبا برخورد کردم که دلم را برد و به خاطر او آرامشم را از دست دادم، کم کم اختیار از دستم خارج شد به سراغ خانواده آن دختر رفتم. خانواده او از سرشناسان و اشراف نصاری بودند اما، به هر حال از دختر آنها خواستگاری کردم، جواب آنها این بود که از نظر ما، تو عیبی نداری جز آنکه هم مذهب ما نیستی، اگر حاضر باشی مسیحی شوی دخترمان را به عقد تو در خواهیم آورد. ناراحت و غمزده از منزل آنها بیرون آمدم، چون برای من شرطی گذاشته بودند که نمی‏توانستم به آن عمل کنم.
هر چه می‏گذشت، عشق و محبت من به آن دختر بیشتر می‏شد به گونه‏ای که از کار و زندگی باز مانده بودم، چون دیدم کارم به آشفتگی کشیده شده و راهی جز بهم ریختگی زندگی و هلاکت ندارم، راه دو روئی و نفاق و اظهار شرک را در پیش گرفتم، تصمیم گرفتم این کار زشت را انجام دهم. به سراغ آنها رفتم و به ظاهر از اسلام اظهار برائت کردم و رسماً، مسیحی شدم آنها هم دختر خود را به عقد من در آوردند.
مدتی گذشت آتش محبت و عشق من فرو کش کرد و بر کار مذموم خود که می‏دانستم سرانجامی جز آتش جهنم ندارد، سخت پشیمان شدم دائماً خود را بر این کار ملامت می‏کردم و در اندیشه عالم پس از مرگ بودم، نه راهی برای بازگشت به وطن خود داشتم و نه اقامت در آنجا و عمل به آئین مسیحیت برایم آسان بود تکالیف دینی اسلام را کنار گذاشته‏ام بودم دائماً مصائب آن حضرت را بیاد می‏آوردم و گریه می‏کردم همسرم خیلی شگفت زده بود، چون علت گریه‏ های مرا نمی‏دانست، از علت این گریه‏ ها می‏پرسید اما، نمی‏توانستم به او جوابی بدهم‏
سرانجام روزی با توکل به خدا، تصمیم گرفتم حقیقت را برای او بیان کنم به او گفتم: من به مذهبم اسلام، همچنان پای بندم و تنها برای وصال تو، تظاهر به نصرانیت کردم و علت گریه ‏هایم را به او گفتم: وقتی همسرم نام امام حسین (علیه السلام) را شنید بر قلب او نورانیتی ظاهر شد، گویا نام شریف امام حسین (علیه السلام) شیاطین را سوزاند او بلافاصله، اسلام را پذیرفت و مسلمان شد و در گریه بر امام حسین (علیه السلام) با من همراهی می‏کرد و سیرت او هم مانند صورتش، دل آرا و باطنش مثل ظاهرش پاک گردید
روزی به او گفتم: بیا و وسائلمان را جمع کنیم و مخفیانه به کربلا برویم تا به آسانی بتوانیم به تکالیف دینی خود (اسلام) عمل کنیم و در آنجا ساکن شویم او پیشنهاد مرا پسندید، قرار شد به کربلا بیائیم، با هم به کربلا آمدیم و مجاور حرم شریف اباعبدالله (علیه السلام) شدیم اما چیزی نگذشت که همسرم به بیماری شدیدی مبتلا شد و از دنیا رفت، خانواده از مرگ فرزندشان آگاه شدند و آمدند او را بردند و به شیوه نصاری تجهیز و او را طبق آئین خود با همه زیور آلاتش در قبرستان نصاری دفن کردند.
غم فراق او خیلی مرا افسرده کرده بود تمام وجودم از غم او آغشته بود، تصمیم گرفتم جنازه او را از قبر در آورم در پاک‏ترین شهر مسلمانان دفن کنم، نیمه‏ های شب به قبرستان نصاری رفتم قبر همسرم را شکافتم اما در قبر او مردی ریش تراشیده و با شاربهای بلند دیدم خیلی برایم عجیب بود، این کیست که در قبر همسرم دفن شده؟! در فکر بودم که بدن همسرم چه شده است؟ در همان حال خواب بر چشمانم غلبه کرد در عالم رویا به من گفتند: دل پاک دار و ناراحت مباش فرشتگان خدا جسد همسرت را به کربلا بردند و در صحن شریف اباعبدالله (علیه السلام) پائین پا، نزدیک مناره بلند سبز رنگ، دفن کردند فرشتگان، زحمت انتقال جنازه او را از تو برداشتند.
خوشحال و شادمان از خواب بیدار شدم و فوراً تصمیم گرفتم به کربلا برگردم خدای متعال به من توفیق عنایت فرمود که بار دیگر به زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بیایم محل قبر را در صحن مطهر پیدا کردم و سراغ مسئولین صحن مبارک رفتم و پرسیدم چه کسی اینجا دفن شده است؟ گفتند: یکی از مأموران مالیات حکومت را در اینجا دفن کرده‏اند خواب خود را برای آنها گفتم آنها قبر را شکافتند داخل قبر شدم و همانطور که در خواب به من گفته بودند جنازه همسرم را در آنجا دیدم، زیور آلات او را از او جدا کردم و این همان زیور آلات است که به شما می‏دهم‏
آیت الله وحید بهبهانی زیور آلات را قبول کردند و آن‏ها را صرف فقرای آن بلاد نمودند.

عبرت‏ها

از بعضی از روایات چنین بر می‏ آید که یکی از نشانه‏ های مؤمنین است که با شنیدن نام امام حسین (علیه السلام) گریان می‏شوند. این ویژگی در این بانوی نصرانی در این جریان نمایان شد آیا اگر این گونه روایات را در کنار این جریان بگذاریم، نمی‏توانیم نتیجه بگیریم که همه زمینه ‏های یک ایمان قوی در درون این بانو، فراهم بوده اما چون سنت الهی این است که بدون ایمان رسمی به دین اسلام کسی به نجات نرسد حکمت الهی اقتضاء کرده که زمینه ایمان رسمی نیز برای او فراهم شود و از دنیا برود اما، نباید احتمال زمینه ‏های برعکس آن را در خود جدی بگیریم، بی‏ گمان، اگر کسی، به نام، مسلمان و شیعه باشد اما صفات درون او زمینه‏ های کفر باشند حکمت خدا اقتضاء دارد که زمینه ‏های کفر رسمی را نیز برای او فراهم کند ترس از سوء عاقبت چیزی جز جدی گرفتن این احتمالات خطرناک نیست.

منبع:

کتاب اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد دوم)/ میرزا حسن ابوترابی‏

داستان واقعی عبرت آموز درباره گناه منفور زنا و خیانت به ناموس مردم

 

امروز یکی از دانشجوهایی که خونمون اومده بود قضیه ی جالب و در عین حال عبرت آموزی رو نقل کرد. گفت: با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید، گفت: بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت. یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم. خلاصه وقتی که شوهرش نبود رفتم خونش و .... که در خونشو زدند. زن فوری لباساشو پوشید و رفت دم در. شوهرش اومده بود. زن هم گفت: حاجی امروز آبگوشت داریم برو چند تا نون بخر و بیا. شوهرش رفت و من هم لباسمو پوشیدم و از خونه زدم بیرون. این بود تا چند سال قبل که بین روز با تاکسی رفتم خونه. همین که در را زدم، زنم اومد در خونه و گفت: حاجی آبگوشت داریم، برو چند تا نون بخر وبیا! چون جمله اش دقیقا شبیه جمله ی سی سال قبل اون زن خراب بود، ناگهان خاطره ی اون روز در ذهنم تداعی شد و دلم آشوب شد. فوری رفتم در تاکسی نشستم و منتظر شدم. بعد از لحظاتی دیدم جوانی از خانه ام بیرون زد. صداش زدم و گفتم: سوار شو. گفت: تو کی هستی؟ گفتم: سوار شو تا بهت بگم. وقتی سوار شد، گفتم: من شوهر همون زنی هستم که الآن باهاش مشغول بودی! از ترس شروع به لرزیدن کرد. گفتم: نترس، حقم بود و خاطره ی دوران جوونیمو واسش تعریف کردم و گفتم: تو هم منتظر چنین روزی باش! بعد از این قضیه هم زنم رو طلاق دادم. این را براتون گفتم که مراقب رفتارتون باشید و گول وسوسه های شیطون رو نخورید.

امام صادق علیه السلام :

وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ لَا تَزْنُوا فَتَزْنِیَ نِسَاؤُکُمْ وَ مَنْ وَطِئَ فِرَاشَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وُطِئَ فِرَاشُهُ کَمَا تَدِینُ تُدَان. ؛
اگر شر مرتکب شدی شر می بینی پس زنا نکنید تا با ناموستان زنا ندهد . و هر که به همسر مردى مسلمان خیانت کند ، به همسرش خیانت کنند . با هر دست که بدهى، از همان دست مى گیرى .
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏72، ص: 170
 

"هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی"

هــــــر که باشد نظرش در پی ناموس کسان

پــی نامــوس وی افـتد نظـــــر بوالهــوســان

مطلب مرتبط:

با هر دست که بدهى، از همان دست مى‏‎گیرى

منبع: حاصل وبگردی های من

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.