به حول و قوه الهی چهل حدیث از امام حسین(علیه السلام) درباره گناهان و طاعات گرد آوری شد که در نه موضوع کلی؛ ترین ها، پاک شدن گناهان، عواقب و آثار اخروی گناهان و برخی از اعمال، دنیا شناسی، عواقب دنیوی گناهان و برخی از اعمال، نصایح و اندرزهای حضرت امام حسین علیه السلام، وجوب امر به معروف و نهی از منکر و سیره حضرت امام حسین علیه السلام است که برای پرش به موضوع مورد نظر می توانید روی لینکهای ذیل کلیک کنید:
سخاوتمندترین مردم و بخشنده ترین و بهترین در به جا آوردن صله رحم
نوشته روی قبضه شمشیر حضرت رسول الله (ص) (درباره سختترین مجازات)
تأثیر مصیبت و بیمارى در پاک شدن گناهان
نقش بیماری، صبر بر بیماری و شکوه به خدای متعال از بیماری در نجات مومنین
عواقب و آثاراخروی گناهان و برخی از اعمال
مجازات موحّدانِ مرتکب گناه کبیره
دنیا و اهل دنیا برای چه آفریده شدند؟
ایمنی از روز قیامت درصورت خوف از خدا در دنیا
انسانها بنده ی دنیا هستند... دین داران واقعی را هنگام بلا بشناسید
اجتناب از غفلت و سرگرم شدن به دنیا
عواقب دنیوی گناهان و برخی از اعمال
عاقبت همنشینی با افراد پست و مجالست با معصیت کارانت
زندگی با ظالمان ننگ و مرگ سعادت است
نوشته روی شمشیر امام حسین علیه السلام (درباره بخیل و حریص و حسود)
گریان بودن از خشیت خداوند سبب نجات از آتش است
می خواهی به بهترین آرزوهایت برسی؟
نصایح و اندرزهای حضرت امام حسین علیه السلام
سخن ناراحت کننده پشت سر برادر دینی ات نگو
از کثرت سوگند بپرهیزید و چهار دلیل سوگند زیاد خوردن
از تفاوت ها و نشانه های مومن و منافق
حوایج مردم به سوی شما نعمت است
ویژگی شیعیان ( قلب تهی از مکر و حیله و عوام فریبی)
وجوب امر به معروف و نهی از منکر
سیره حضرت امام حسین علیه السلام
پذیرش عذرخواهی و پوزش دیگران به روش امام حسین علیه السلام
لزوم پرهیز از مجادله و بگو مگو
ترین ها
زشتترین چیز
کفایة الأثر عن یحیى بن یعمن: کُنتُ عِندَ الحُسَینِ علیه السلام: إذ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ مِنَ العَرَبِ مُتَلَثِّما، أسمَرُ شَدیدُ السُّمرَةِ، فَسَلَّمَ ورَدَّ الحُسَینُ علیه السلام، فَقالَ: یَابنَ رَسولِ اللّهِ! مَسأَلَةٌ! قالَ: هاتِ.... قالَ: فَما أقبَحُ شَیءٍ؟
قالَ: الفِسقُ فِی الشَّیخِ قَبیحٌ، وَالحِدَّةُ فِی السُّلطانِ قَبیحَةٌ، وَالکَذِبُ فی ذِی الحَسَبِ قَبیحٌ، وَالبُخلُ فی ذِی الغِنى، وَالحِرصُ فِی العالِمِ.
کفایة الأثر به نقل از یحیى بن یَعمُن (نعمان): نزد امام حسین علیه السلام بودم که عربى به شدّت گندمگون و نقابدار بر او وارد شد و سلام کرد. امام حسین علیه السلام پاسخ داد. [مرد عرب] گفت: اى فرزند پیامبر خدا! سؤالى دارم.
فرمود: «بگو...».
گفت: زشتترین چیز، چیست؟
فرمود: «فسق و فُجورِ در پیرمرد، خشم در سلطان، دروغ در انسانِ بزرگ، بخل در توانگر و حرص در دانشمند».[1]
باشخصیت ترین افراد
قیلَ لِلْحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مَنْ أعْظَمُ النّاسِ قَدْراً؟
قالَ: مَنْ لَمْ یُبالِ الدُّنْیا فى یَدَیْ مَنْ کانَتْ.
از حضرت امام حسین علیه السلام سؤال شد: با شخصیّت ترین افراد چه کسى است؟
در جواب فرمود: آن کسى است که اهمیّت ندهد که دنیا در دست چه کسى مى باشد.[2]
سخاوتمندترین مردم و بخشنده ترین و بهترین آنها در به جا آوردن صله رحم
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَة، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن کسى است که کمک نماید به کسى که امیدى به وى نداشته است.
و بخشنده ترین افراد آن شخصى است که ـ نسبت به ظلم دیگرى با آن که توان انتقام دارد ـ گذشت نماید.
صله رحم کننده ترین مردم و دید و بازدید کننده نسبت به خویشان، آن کسى ست که صله رحم نماید با کسى که با او قطع رابطه کرده است.[3]
سعادتمند حقیقى
کتاب من لا یحضره الفقیه بإسناده عن الإمام الحسین علیه السلام: بَینا أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام ذاتَ یَومٍ جالِسٌ مَعَ أصحابِهِ یُعَبِّئُهُم لِلحَربِ، إذا أتاهُ شَیخٌ عَلَیهِ شَحبَةُ السَّفَرِ، فَقالَ: أینَ أمیرُ المُؤمِنینَ؟ فَقیلَ: هُوَ ذا، فَسَلَّمَ عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ:
یا أمیرَ المُؤمِنینَ، إنّی أتَیتُکَ مِن ناحِیَةِ الشّامِ، وأنَا شَیخٌ کَبیرٌ قَد سَمِعتُ فیکَ مِنَ الفَضلِ ما لا احصی، وانّی أظُنُّکَ سَتُغتالُ، فَعَلِّمنی مِمّا عَلَّمَکَ اللّهُ.
قالَ: نَعَم یا شَیخُ: مَنِ اعتَدَلَ یَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ، ومَن کانَتِ الدُّنیا هِمَّتَهُ اشتَدَّت حَسرَتُهُ عِندَ فِراقِها، ومَن کانَ غَدُهُ شَرَّ یَومَیهِ فَهُوَ مَحرومٌ، ومَن لَم یُبالِ بِما رُزِئَ مِن آخِرَتِهِ إذا سَلِمَت لَهُ دُنیاهُ فَهُوَ هالِکٌ، ومَن لَم یَتَعاهَدِ النَّقصَ مِن نَفسِهِ غَلَبَ عَلَیهِ الهَوى، ومَن کانَ فی نَقصٍ فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ.
یا شَیخُ! ارضَ لِلنّاسِ ما تَرضى لِنَفسِکَ، وَائتِ إلَى النّاسِ ما تُحِبُّ أن یُؤتى إلَیکَ.
ثُمَّ أقبَلَ عَلى أصحابِهِ فَقالَ: أیُّهَا النّاسُ!
أما تَرَونَ إلى أهلِ الدُّنیا یُمسونَ ویُصبِحونَ عَلى أحوالٍ شَتّى؛ فَبَینَ صَریعٍ یَتَلَوّى، وبَینَ عائِدٍ ومَعودٍ، وآخَرَ بِنَفسِهِ یَجودُ، وآخَرَ لا یُرجى، وآخَرَ مُسَجّىً، وطالِبِ الدُّنیا وَالمَوتُ یَطلُبُهُ، وغافِلٍ ولَیسَ بِمَغفولٍ عَنهُ، وعَلى أثَرِ الماضی یَصیرُ الباقی.
فَقالَ لَهُ زَیدُ بنُ صوحانَ العَبدِیُّ: یا أمیرَ المُؤمِنینَ! أیُّ سُلطانٍ أغلَبُ وأقوى؟
قالَ: الهَوى.
قالَ: فَأَیُّ ذُلٍّ أذَلُّ؟
قالَ: الحِرصُ عَلَى الدُّنیا.
قالَ: فَأَیُّ فَقرٍ أشَدُّ؟
قالَ: الکُفرُ بَعدَ الإِیمانِ.
قالَ: فَأَیُّ دَعوَةٍ أضَلُّ؟
قالَ: الدّاعی بِما لا یَکونُ.
قالَ: فَأَیُّ عَمَلٍ أفضَلُ؟
قالَ: التَّقوى.
قالَ: فَأَیُّ عَمَلٍ أنجَحُ؟
قالَ: طَلَبُ ما عِندَ اللّهِ عز و جل.
قالَ: فَأَیُّ صاحِبٍ لَکَ شَرٌّ؟
قالَ: المُزَیِّنُ لَکَ مَعصِیَةَ اللّهِ عز و جل.
قالَ: فَأَیُّ الخَلقِ أشقى؟
قالَ: مَن باعَ دینَهُ بِدُنیا غَیرِهِ.
قالَ: فَأَیُّ الخَلقِ أقوى؟
قالَ: الحَلیمُ.
قالَ: فَأَیُّ الخَلقِ أشَحُّ؟
قالَ: مَن أخَذَ المالَ مِن غَیرِ حِلِّهِ، فَجَعَلَهُ فی غَیرِ حَقِّهِ.
قالَ: فَأَیُّ النّاسِ أکیَسُ؟
قالَ: مَن أبصَرَ رُشدَهُ مِن غَیِّهِ، فَمالَ إلى رُشدِهِ.
قالَ: فَمَن أحلَمُ النّاسِ؟
قالَ: الَّذی لا یَغضَبُ.
قالَ: فَأَیُّ النّاسِ أثبَتُ رَأیا؟
قالَ: مَن لَم یَغُرَّهُ النّاسُ مِن نَفسِهِ، ومَن لَم تَغُرَّهُ الدُّنیا بِتَشَوُّفِها .
قالَ: فَأَیُّ النّاسِ أحمَقُ؟
قالَ: المُغتَرُّ بِالدُّنیا وهُوَ یَرى ما فیها مِن تَقَلُّبِ أحوالِها.
قالَ: فَأَیُّ النّاسِ أشَدُّ حَسرَةً؟
قالَ: الَّذی حُرِمَ الدُّنیا وَالآخِرَةَ، ذلِکَ هُوَ الخُسرانُ المُبینُ.
قالَ: فَأَیُّ الخَلقِ أعمى؟
قالَ: الَّذی عَمِلَ لِغَیرِ اللّهِ، یَطلُبُ بِعَمَلِهِ الثَّوابَ مِن عِندِ اللّهِ عز و جل.
قالَ: فَأَیُّ القُنوعِ أفضَلُ؟
قالَ: القانِعُ بِما أعطاهُ اللّهُ عز و جل.
قالَ: فَأَیُّ المَصائِبِ أشَدُّ؟
قالَ: المُصیبَةُ بِالدّینِ.
قالَ: فَأَیُّ الأَعمالِ أحَبُّ إلَى اللّهِ عز و جل؟
قالَ: انتِظارُ الفَرَجِ.
قالَ: فَأَیُّ النّاسِ خَیرٌ عِندَ اللّهِ؟
قالَ: أخوَفُهُم للّهِ، وأعمَلُهُم بِالتَّقوى، وأزهَدُهُم فِی الدُّنیا.
قالَ: فَأَیُّ الکَلامِ أفضَلُ عِندَ اللّهِ عز و جل؟
قالَ: کَثرَةُ ذِکرِهِ، وَالتَّضَرُّعُ إلَیهِ بِالدُّعاءِ.
قالَ: فَأَیُّ القَولِ أصدَقُ؟
قالَ: شَهادَةُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ.
قالَ: فَأَیُّ الأَعمالِ أعظَمُ عِندَ اللّهِ عز و جل؟
قالَ: التَّسلیمُ وَالوَرَعُ.
قالَ: فَأَیُّ النّاسِ أصدَقُ؟
قالَ: مَن صَدَقَ فِی المَواطِنِ.
ثُمَّ أقبَلَ علیه السلام عَلَى الشَّیخِ فَقالَ: یا شَیخُ! إنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ خَلقا ضَیَّقَ الدُّنیا عَلَیهِم نَظَرا لَهُم، فَزَهَّدَهُم فیها وفی حُطامِها، فَرَغِبوا فی دارِ السَّلامِ الَّتی دَعاهُم إلَیها، وصَبَروا عَلى ضیقِ المَعیشَةِ، وصَبَروا عَلَى المَکروهِ، وَاشتاقوا إلى ما عِندَ اللّهِ عز و جلمِنَ الکَرامَةِ، فَبَذَلوا أنفُسَهُمُ ابتِغاءَ رِضوانِ اللّهِ، وکانَت خاتِمَةُ أعمالِهِمُ الشَّهادَةَ، فَلَقُوا اللّهَ عز و جل وهُوَ عَنهُم راضٍ، وعَلِموا أنَّ المَوتَ سَبیلُ مَن مَضى ومَن بَقِیَ، فَتَزَوَّدوا لِاخِرَتِهِم غَیرَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ، ولَبِسُوا الخَشِنَ، وصَبَروا عَلَى البَلوى، وقَدَّمُوا الفَضلَ، وأحَبّوا فِی اللّهِ وأبغَضوا فِی اللّهِ عز و جل، اولئِکَ المَصابیحُ وأهلُ النَّعیمِ فِی الآخِرَةِ، وَالسَّلامُ.
قالَ الشَّیخُ: فَأَینَ أذهَبُ وأدَعُ الجَنَّةَ، وأنَا أراها وأرى أهلَها مَعَکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ؟! جَهِّزنی بِقُوَّةٍ أتَقَوّى بِها عَلى عَدُوِّکَ.
فَأَعطاهُ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام سِلاحا وحَمَلَهُ، وکانَ فِی الحَربِ بَینَ یَدَی أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام یَضرِبُ قُدُما، وأمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام یَعجَبُ مِمّا یَصنَعُ، فَلَمَّا اشتَدَّ الحَربُ أقدَمَ فَرَسَهُ حَتّى قُتِلَ رَحمَةُ اللّهِ عَلَیهِ وأتبَعَهُ رَجُلٌ مِن أصحابِأمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فَوَجَدَهُ صَریعا، ووَجَدَ دابَّتَهُ ووَجَدَ سَیفَهُ فی ذِراعِهِ، فَلَمَّا انقَضَتِ الحَربُ أتى أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام بِدابَّتِهِ وسِلاحِهِ وصَلّى عَلَیهِ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام، وقالَ:
هذا وَاللّهِ السَّعیدُ حَقّا، فَتَرَحَّموا عَلى أخیکُم.
کتابُ مَن لا یَحضَرُهُ الفقیه به سندش، از امام حسین علیه السلام: روزى امیر مؤمنان علیه السلام با یارانش نشسته بود و آنان را براى جنگ، آماده مىکرد. پیرمردى که گَرد سفر بر او نشسته بود، بر ایشان وارد شد و گفت: امیر مؤمنان، کجاست؟
گفته شد: این جاست.
بر وى سلام داد و سپس گفت: اى امیر مؤمنان! من از شام به سوى تو آمدهام. پیرمردى کهنسال هستم که از فضایل تو، بىشمار شنیدهام و گمان مىبَرَم که به زودى، غافلگیرانه کشته مىشوى (ترور مىشوى). پس، از آنچه خدا به تو آموخته است، به من بیاموز.
فرمود: «باشد، اى پیر! هر کس دو روزش برابر باشد، زیانکار است و هرکس همّتش دنیا باشد، حسرتش به گاه جدایى از آن، بسیار است و هر کس فردایش بدتر از امروزش باشد، ناکام است و آن که چون دنیایش به سلامت است، از خرابى آخرتش باکى نداشته باشد، هلاک است و هر کس مراقب کاستىِ خود نباشد، مغلوب هواى نفس مىگردد و هر کس رو به کاستى دارد، مرگ برایش بهتر است.
اى پیر! براى مردم، آن بپسند که براى خود مىپسندى و با مردم، آن گونه رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار کنند».
سپس به یارانش رو کرد و فرمود: «اى مردم! آیا به اهل دنیا نمىنگرید که در حالتهاى گوناگون، صبح و شام مىکنند: افتادهاى که به خود مىپیچد، و عیادت کننده و عیادت شونده، و دیگرى که در حالِ جان دادن است، و کسى که به او امیدى نیست، و آن یکى که مُرده است، و طالب دنیا که مرگ به دنبال اوست، و غافلى که [خدا] از او غافل نیست، و این که ماندگان، در پىِ رفتگاناند؟!».
زید بن صوحان عبدى به امام علیه السلام گفت: اى امیر مؤمنان! کدام قدرتمند، چیرهتر و نیرومندتر است؟
فرمود: «هَوَس».
گفت: کدام خوارى، خوارتر است؟
فرمود: «حرص داشتن به دنیا».
گفت: کدام فقر، سختتر است؟
فرمود: «کافر شدن پس از ایمان داشتن».
گفت: کدام دعوت، گمراه کنندهتر است؟
فرمود: «دعوت به چیزِ نشدنى».
گفت: کدام کار، برتر است؟
فرمود: «پرهیزگارى».
گفت: کدام عمل، کامیابتر است؟
فرمود: «طلبیدن آنچه نزد خداى عز و جل است».
گفت: کدام همراهت بدتر است؟
فرمود: «آن که نافرمانى از خدا را برایت مىآراید».
گفت: بدبختترینِ مردم کیست؟
فرمود: «آن که دینش را به دنیاى دیگرى بفروشد».
گفت: نیرومندترینِ مردم کیست؟
فرمود: «بردبار».
گفت: بخیلترین و حریصترینِ مردم کیست؟
فرمود: «آن که مال را از راه ناروایش به چنگ آورد و در راه ناروایش خرج کند».
گفت: زیرکترینِ مردم کیست؟
فرمود: «آن که راه هدایتش را از بیراهه تشخیص دهد و به سوى هدایتش برود».
گفت: بردبارترینِ مردم کیست؟
فرمود: «کسى که خشمگین نمىشود».
گفت: استواراندیشترینِ مردم کیست؟
فرمود: «کسى که مردم، او را فریفته خودش نکنند و دنیا، شیفته آمال و آرزوهایش نکند».
گفت: احمقترینِ مردم کیست؟
فرمود: «فریفته دنیا با همه دگرگونىهایى که در آن مىبیند».
گفت: حسرتمندترینِ مردم کیست؟
فرمود: «آن که از دنیا و آخرتْ محروم مانده، که این، خسارتى آشکار است».
گفت: کورترینِ مردم کیست؟
فرمود: «آن که براى غیر خدا کار کند؛ ولى پاداش کارش را از خداوند عز و جلبخواهد».
گفت: کدام قناعت، برتر است؟
فرمود: «قناعت به هر چه خداى عز و جل عطا کرده است».
گفت: کدام مصیبت، سختتر است؟
فرمود: «مصیبت در دین».
گفت: محبوبترین عمل نزد خداى عز و جل چیست؟
فرمود: «انتظار گشایش [از جانب خداوند]».
گفت: کدام مردم نزد خدا بهترند؟
فرمود: «بیمناکترینِ آنها از خدا و عمل کنندهترینِ آنها به پرهیزگارى و بىرغبتترین آنها به دنیا».
گفت: کدام سخن در نزد خدا برتر است؟
فرمود: «فراوانى ذکر او و زارى به درگاهش با دعا».
گفت: راستترین سخن، کدام است؟
فرمود: «گواهى به یکتایى خدا».
گفت: کدام عمل نزد خداى عز و جل بزرگتر است؟
فرمود: «تسلیم [اراده خدا بودن] و پارسایى».
گفت: پایدارترینِ مردم کیست؟
فرمود: «آن که در میدانهاى سخت، پایدارى کند».
سپس به پیرمرد رو کرد و فرمود: «اى پیرمرد! خداوند عز و جل مردمى را آفرید و از سرِ عنایت، دنیا را بر آنان تنگ گرفت و آنان را به آن و به خار و خاشاکش بىرغبت کرد. از این رو، به سراى سلامت که به آن دعوتشان کرده علاقهمند شدند و بر تنگى زندگى، شکیبایى نمودند و بر ناخوشى، شکیب و به سوى کرامت الهى، شوق ورزیدند. پس جانهایشان را در طلب خشنودى خدا بذل نمودند و فرجامِ کارشان شهادت گشت و خداى عز و جل را خشنود از خویش، دیدار کردند و دانستند که مرگ، راهِ رفتگان و ماندگان است. پس براى آخرتشان چیزى غیر از زر و سیم، توشه کردند و زِبْر پوشیدند و بر بلا، شکیبایى کردند و زیادى [اموال] را پیش فرستادند و براى خدا، دوستى و دشمنى ورزیدند. اینان، چراغ هدایتاند و در آخرت، صاحب نعمت. والسّلام!».
پیرمرد گفت: پس به کجا بروم و بهشت را وا نهم، در حالى که بهشت و اهلش را همراه تو مىبینم، اى امیر مؤمنان؟! مرا با امکاناتى تجهیز کن که در برابر دشمنت نیرو بگیرم.
امیر مؤمنان، سلاحى به او داد و بر مَرکبى سوارش کرد. در جنگ، پیشاپیش امام علیه السلام شمشیر مىزد و امیر مؤمنان، از کار او در شگفت بود. چون جنگْ شدید شد، پیرمرد، اسبش را پیش راند تا به شهادت رسید خدایش رحمت کند. مردى از یاران امیر مؤمنان علیه السلام، به دنبال او رفت و وى را افتاده یافت که [افسارِ] اسب و شمشیرش در دستش بود. چون جنگ به پایان رسید، اسب و سلاحش را نزد امیر مؤمنان آورد. ایشان بر او درود فرستاد و فرمود: «به خدا سوگند، خوشبخت حقیقى، این است. براى برادرتان رحمت بخواهید».[4]
شریفترینِ مردم
محاضرات الادباء: قالَ رَجُلٌ لِلحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام: مَن أشرَفُ النّاسِ؟
فَقالَ علیه السلام: مَنِ اتَّعَظَ قَبلَ أن یوعَظَ، وَاستَیقَظَ قَبلَ أن یوقَظَ.
فَقالَ: أشهَدُ أنَّ هذا هُوَ السَّعیدُ.
مردى به حسین بن على علیه السلام گفت: شریفترینِ مردم کیست؟
فرمود: «کسى که پیش از آن که اندرزش دهند، خود، اندرز گیرد و پیش از آن که بیدارش کنند، بیدار شود».
مرد گفت: گواهى مىدهم که خوشبخت حقیقى، چنین کسى است.[5]
نوشته روی قبضه شمشیر حضرت رسول الله (ص) (درباره سختترین مجازات)
کشف الغمّة بإسناده عن الإمام الحسین علیه السلام: وَجَدتُ فی قائِمِ سَیفِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله صَحیفَةً مَربوطَةً، فیها: أشَدُّ النّاسِ عَذابا القاتِلُ غَیرَ قاتِلِهِ، وَالضّارِبُ غَیرَ ضارِبِهِ، ومَن جَحَدَ نِعمَةَ مَوالیهِ فَقَد بَرِئَ مِمّا أنزَلَ اللّهُ عز و جل.
کشف الغمّة به سندش، از امام حسین علیه السلام: به قبضه شمشیر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، نوشتهاى بسته شده بود که در آن بود: «سختترین کیفر را کُشندهاى دارد که کسى را جز به قصاص، کشته باشد و زنندهاى، که کسى را جز به قصاص، زده باشد و البته هر کس که ولىنعمتهاى خود را ناسپاسى کند، از آنچه خداوند عز و جل نازل کرده، بیزارى جسته است».[6]
پاک شدن گناهان
تأثیر مصیبت و بیمارى در پاک شدن گناهان
الأمالی بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أمیر المؤمنین علیهماالسلام: المَرَضُ لا أجرَ فیهِ، ولکِنَّهُ لا یَدَعُ عَلَى العَبدِ ذَنبا إلّا حَطَّهُ، وإنَّمَا الأَجرُ فِی القَولِ بِاللِّسانِ وَالعَمَلِ بِالجَوارِحِ، وإنَّ اللّهَ بِکَرَمِهِ وفَضلِهِ یُدخِلُ العَبدَ بِصِدقِ النِّیَّةِ وَالسَّریرَةِ الصّالِحَةِ الجَنَّةَ.
الأمالى، طوسى به سندش، از امام حسین، از امام على علیهماالسلام نقل می کند که: بیمارى، پاداشى ندارد؛ امّا هیچ گناهى از بنده را وا نمىگذارد، جز آن که آن را مىزداید. البتّه پاداش، فقط در گفتن با زبان و عمل با اعضاست و خداوند، با کَرَم و فضل خویش، بنده را به دلیل درستىِ نیّت و باطن شایستهاش به بهشت درمىآورد.[7]
نقش بیماری، صبر بر بیماری و شکوه به خدای متعال از بیماری در نجات مومنین
طبّ الأئمّة لابنی بسطام بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهما السلام: عادَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام سَلمانَ الفارِسِیَّ، فَقالَ: یا أبا عَبدِ اللّهِ! کَیفَ أصبَحتَ مِن عِلَّتِکَ؟
فَقالَ: یا أمیرَ المُؤمِنینَ! أحمَدُ اللّهَ کَثیرا، وأشکو إلَیکَ کَثرَةَ الضَّجَرِ.
قالَ: فَلا تَضجَر یا أبا عَبدِ اللّهِ، فَما مِن أحَدٍ مِن شیعَتِنا یُصیبُهُ وَجَعٌ إلّا بِذَنبٍ قَد سَبَقَ مِنهُ، وذلِکَ الوَجَعُ تَطهیرٌ لَهُ.
قالَ سَلمانُ: فَإِن کانَ الأَمرُ عَلى ما ذَکَرتَ وهُوَ کَما ذَکَرتَ فَلَیسَ لَنا فی شَیءٍ مِن ذلِکَ أجرٌ خَلَا التَّطهیرَ.
قالَ عَلِیٌّ علیه السلام: یا سَلمانُ! إنَّ لَکُمُ الأَجرَ بِالصَّبرِ عَلَیهِ، وَالتَّضَرُّعِ إلَى اللّهِ عَزَّ اسمُهُ وَالدُّعاءِ لَهُ؛ بِهِما یُکتَبُ لَکُمُ الحَسَناتُ، ویُرفَعُ لَکُمُ الدَّرَجاتُ، وأمَّا الوَجَعُ فَهُوَ خاصَّةً تَطهیرٌ وکَفّارَةٌ.
قالَ: فَقَبَّلَ سَلمانُ ما بَینَ عَینَیهِ وبَکى، وقالَ: مَن کانَ یُمَیِّزُ لَنا هذِهِ الأَشیاءَ لَولاکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ؟
طبّ الأئمّة علیهم السلام، دو پسر بسطام به سندش، از امام حسین علیه السلام: امیر مؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام از سلمان فارسى عیادت کرد و به او فرمود: «اى ابو عبد اللّه! با بیمارىات، چه مىکنى؟».
سلمان گفت: اى امیر مؤمنان! خدا را فراوان مىستایم و از فراوانىِ بیمارى به تو شِکوه مىبرم.
امام علیه السلام فرمود: «اى ابو عبد اللّه! ناراحتى مکن. هیچ یک از پیروان ما نیست که دردى به او برسد، جز به سبب گناهى که پیشتر از او سر زده است و این هم، مایه پاک شدن اوست».
سلمان گفت: اگر این گونه است که مىگویى که چنین است، پس ما پاداشى از این بیمارىها جز همان پاک شدن نداریم!
على علیه السلام فرمود: «اى سلمان! شما با شکیبایى بر آن، و نیز با گریه و زارى و دعا به پیشگاه خداى والا نام، پاداش مىبرید. با این دو (شکیبایى و زارى)، برایتان پاداش نوشته مىشود و درجات شما بالا برده مىشود؛ امّا خودِ درد، فقط پاک شدن و جبران [گناه] است».
سلمان، میان دو چشم على علیه السلام را بوسید و گریست و گفت: اى امیر مؤمنان! اگر تو نبودى، چه کسى این چیزها را برایمان روشن مىکرد؟[8]
عواقب و آثاراخروی گناهان و برخی از اعمال
مجازات موحّدانِ مرتکب گناه کبیره
تاریخ بغداد بإسناده عن الحسین علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إنَّ أصحابَ الکَبائِرِ مِن مُوَحِّدِی الامَمِ کُلِّهِم؛ الَّذین ماتوا عَلى کَبائِرِهِم غَیرَ نادِمینَ ولا تائِبینَ، مَن دَخَلَ النّارَ مِنهُم فِی البابِ الأَوَّلِ مِن جَهَنَّمَ؛ لا تَزرَقُ أعیُنُهُم، ولا تَسوَدُّ وُجوهُهُم، ولا یُقرَنونَ ولا یُغَلَّونَ بِالسَّلاسِلِ، ولا یُجَرَّعونَ الحَمیمَ، ولا یُلبَسونَ القَطِرانَ؛ حَرَّمَ اللّهُ أجسادَهُم عَلَى الخُلودِ مِن أجلِ التَّوحیدِ، وصُوَرَهُم عَلَى النّارِ مِن أجلِ السُّجودِ.
تاریخ بغداد به سندش، از امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «موحّدانِ مرتکب کبیره همه امّتها که با گناه کبیره، امّا بدون پشیمانى و توبه مىمیرند، از درِ اوّل دوزخْ وارد مىشوند، چشمهایشان کور نمىشود و صورتهایشان سیاه نمىگردد و غُل و زنجیر نمىشوند و آبِ جوشان نمىنوشند و مسِ ذوب شده، نمىپوشند. خدا، پیکرهایشان را به سبب موحّد بودنشان، از ماندگارى همیشه [در دوزخ] و صورتهایشان را به دلیل سجده کردن، از آتش [دوزخ]، دور داشته است».[9]
عقوبت پوشیدن لباس شهرت
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مَنْ لَبِسَ ثَوْباً یُشْهِرُهُ کَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: هرکس لباس شهرت - و انگشت نما از هر جهت - بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسى از آتش مى پوشاند.[10]
دنیا شناسی
خشنودی مخلوق، غضب خالق
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): لا أفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق
رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد. [11]
دنیا و اهل دنیا برای چه آفریده شدند؟
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): إنَّ اللهَ خَلَقَ الدُّنْیا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ أهْلَها لِلْفَناءِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: به درستى که خداوند متعال دنیا ـ و اموال آن ـ را براى آزمایش افراد آفریده است. و موجودات دنیا را جهت فناء ـ و انتقال از این دنیا به جهانى دیگر ـ آفریده است.[12]
غنیمت شمردن عمر
إرشاد القلوب عن الإمام الحسین علیه السلام: یَابنَ آدَمَ، إنَّما أنتَ أیّامٌ، کُلَّما مَضى یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ.
إرشاد القلوب از امام حسین علیه السلام: اى زاده آدم! تو، همین روزهایى. هر روزى که برود، بخشى از تو مىرود.[13]
ایمنی از روز قیامت درصورت خوف از خدا در دنیا
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): لا یَأمَنُ یوم الْقِیامَةِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللهَ فی الدُّنْیا.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: کسى در روز قیامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن که در دنیا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصیت نگردد.[14]
انسانها بنده ی دنیا هستند... دین داران واقعی را هنگام بلا بشناسید
قال حُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَ الدّینُ لَعِبٌ عَلى ألْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: افراد جامعه بنده و تابع دنیا هستند و مذهب، بازیچه زبانشان گردیده است و براى إمرار معاش خود، دین را محور قرار داده اند ـ و سنگ اسلام را به سینه مى زنند ـ .
پس اگر بلائى (همانند خطر ـ مقام و ریاست، جان، مال، فرزند و موقعیّت، ... ـ )انسان را تهدید کند، خواهى دید که دین داران واقعى کمیاب خواهند شد.[15]
اجتناب از غفلت و سرگرم شدن به دنیا
قال حُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا ـ و تجمّلات آن ـ قرار ندهید که همانا قبر، خانه اى است که تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفید و نجات بخش مى باشد، پس مواظب باشید که غفلت نکنید.[16]
عواقب دنیوی گناهان و برخی از اعمال
آثار گناهان
الأمالی للطوسی بإسناده عن الحسین عن علیّ علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: مَا اختَلَجَ عِرقٌ ولا عَثَرَت قَدَمٌ إلّا بِما قَدَّمَت أیدیکُم، وما یَعفُو اللّهُ عز و جل عَنهُ أکثَرُ.
. الأمالى، طوسى به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «رگى نلرزید و گامى نلغزید، جز در نتیجه دستاوردهایتان، و البته آنچه [از گناهان که] خداوند عز و جل عفو مىکند، بیشتر است».[17]
عاقبت همنشینی با افراد پست و مجالست با معصیت کاران
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مُجالَسَةُ أهْلِ الدِّناءَةِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَةُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَةٌ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بدبختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت کاران موجب شکّ و بدبینى خواهد شد.[18]
زندگی با ظالمان ننگ و مرگ سعادت است
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): إنّی لا أری الْمَوْتَ إلاّ سَعادَة، وَ لاَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَماً.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: به درستى که من از مرگ نمى هراسم و آن را جز سعادت نمى بینم; و زندگى با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مى شناسم.[19]
ترجمه ای دیگر از حدیث بصورت عکس نوشته ذیل
روی تصویر کلیک کنید
مردم با دو چیز هلاک می شوند
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): أَهْلَکَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: دو چیز مردم را هلاک و بیچاره گردانده است:
یکى ترس از این که مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردند.
و دیگرى فخر کردن ـ در مسائل مختلف ـ و مباهات بر دیگران است.[20]
غلو مایه هلاکت
الإمام الحسین علیه السلام: الغُلُوُّ وَرطَة.
امام حسین علیه السلام: غلو، [مایه] هلاکت است.[21]
نوشته روی شمشیر امام حسین علیه السلام (درباره بخیل و حریص و حسود)
مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: قیلَ: کانَ مَکتوبا عَلى سَیفِ الحُسَینِ علیه السلام: البَخیلُ مَذمومٌ، وَالحَریصُ مَحرومٌ، وَالحَسودُ مَغمومٌ.
مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمى: گفته شده که بر شمشیر حسین علیه السلام نوشته بوده است: «بخیل، نکوهیده است و حریص، محروم است و حسود، اندوهگین».[22]
نتیجه ی معصیت خداوند
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِیَةِ اللهِ کانَ أفْوَتُ لِما یَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجیىءِ ما یَحْذَرُ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: هرکس از روى نافرمانى و معصیتِ خداوند، کارى را انجام دهد، آنچه را آرزو دارد سریع تر از دست مى دهد و به آنچه هراسناک و بیمناک مى باشد مبتلا مى گردد.[23]
پاداش برخی از اعمال
گریان بودن از خشیت خداوند سبب نجات از آتش است
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): الْبُکاءُ مِنْ خَشْیَةِ الله نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ قالَ: بُکاءُ الْعُیُونِ، وَ خَشْیَةُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: گریان بودن به جهت ترس از ـ عذاب ـ خداوند، سبب نجات از آتش دوزخ خواهد بود; و فرمود: گریان بودن چشم و خشیت داشتن دل ها یکى از نشانه هاى رحمت الهى ـ براى بنده ـ است.[24]
می خواهی به بهترین آرزوهایت برسی؟
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مَنْ عَبَدَاللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللهُ فَوْقَ أمانیهِ وَ کِفایَتِهِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: هرکس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نماید; خداى متعال او را به بهترین آرزوهایش مى رساند و امور زندگیش را تأمین مى نماید.[25]
ثواب باز کردن گره مشکلات مومن
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ کَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: هرکس گره اى از مشکلات مؤمنى باز کند و مشکلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.[26]
نصایح و اندرزهای حضرت امام حسین علیه السلام
اینگونه اعمال را انجام دهید
قال حُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): إعْمَلْ عَمَلَ رَجُل یَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ بِالاْجْرامِ، مُجْزى بِالاْحْسانِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: کارها و أمور خود را همانند کسى تنظیم کن و انجام ده که مى داند و مطمئن است که در صورت خلاف تحت تعقیب قرار مى گیرد و مجازات خواهد شد. و در صورتى که کارهایش صحیح باشد پاداش خواهد گرفت.[27]
چاره گناه
بحار الأنوار: رُوِیَ أنَّ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلام جاءَهُ رَجُلٌ وقالَ: أنَا رَجُلٌ عاصٍ ولا أصبِرُ عَنِ المَعصِیَةِ، فَعِظنی بِمَوعِظَةٍ.
فَقالَ علیه السلام: افعَل خَمسَةَ أشیاءَ وأذنِب ما شِئتَ، فَأَوَّلُ ذلِکَ: لا تَأکُل رِزقَ اللّهِ وأذنِب ما شِئتَ، وَالثّانی: اخرُج مِن وِلایَةِ اللّهِ وأذنِب ما شِئتَ، وَالثّالِثُ: اطلُب مَوضِعا لا یَراکَ اللّهُ وأذنِب ما شِئتَ، وَالرّابِعُ: إذا جاءَ مَلَکُ المَوتِ لِیَقبِضَ روحَکَ فَادفَعهُ عَن نَفسِکَ وَأذنِب ما شِئتَ، وَالخامِسُ: إذا أدخَلَکَ مالِکٌ فِی النّارِ فَلا تَدخُل فِی النّارِ وأذنِب ما شِئتَ.
روایت شده است که مردى نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت: من، مردى گُنهکارم و در برابر گناه، شکیبایى ندارم. مرا اندرزى ده.
امام علیه السلام فرمود: «پنج کار را انجام بده و سپس، هر گناهى که خواستى، بکن. نخست، آن که روزىِ خدا را نخور و هر گناهى خواستى، بکن. دوم، از ولایت خدا بیرون برو و هر گناهى خواستى، بکن. سوم، جایى که خدا تو را نبیند، پیدا کن و هر گناهى خواستى، بکن. چهارم، چون فرشته مرگ آمد تا قبضِ روحت کند، او را از خود بران و هر گناهى خواستى، بکن. پنجم، چون مالک (فرشته جهنّمْ) تو را به دوزخْ وارد کرد، به آن، وارد مشو و هر گناهى خواستى، بکن».[28]
سخن ناراحت کننده پشت سر برادر دینی ات نگو
قال حُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): لا تَقُولَنَّ فى أخیکَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْکَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ یَقُولَ فیکَ إذا تَوارَیْتَ عَنْهُ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: سخنى ـ که ناراحت کننده باشد ـ پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن که دوست داشته باشى که همان سخن پشت سر خودت گفته شود.[29]
از کثرت سوگند بپرهیزید و چهار دلیل سوگند زیاد خوردن
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): احْذَرُوا کَثْرَةَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ یَحْلِفُ الرَّجُلُ لِعَلَل أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَة یَجِدُها فی نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ عَلى الضَّراعَةِ إلى تَصْدیقِ النّاسِ إیّاهُ. وَ إمّا لِعَىّ فی الْمَنْطِقِ، فَیَتَّخِذُ الاْیْمانَ حَشْواً وَصِلَةً لِکَلامِهِ. وَ إمّا لِتُهْمَة عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَیَرى أَنَّهُمْ لایَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْیَمینِ. وَ إمّا لاِرْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَیْرِ تَثْبیت.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانید که همانا انسان به جهت یکى از چهار علّت سوگند یاد مى کند:
در خود احساس سستى و کمبود دارد، به طورى که مردم به او بى اعتماد شده اند، پس براى جلب توجّه مردم که او را تصدیق و تأیید کنند، سوگند مى خورد.
و یا آن که گفتارش معیوب و به دور از حقیقت است، و مى خواهد با سوگند، سخن خود را تقویت و جبران کند.
و یا در بین مردم متّهم است ـ به دروغ و بى اعتمادى ـ پس مى خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف نماید.
و یا آن که سخنان و گفتارش متزلزل است ـ هر زمان به نوعى سخن مى گوید ـ و زبانش به سوگند عادت کرده است.[30]
چاره جویی کار با نافرمانی خدا
الکافی عن الفضل بن أبی قرّة عن أبی عبد اللّه [الصادق] علیه السلام: کَتَبَ رَجُلٌ إلَى الحُسَینِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ: عِظنی بِحَرفَینِ.
فَکَتَبَ إلَیهِ: مَن حاوَلَ أمرا بِمَعصِیَةِ اللّهِ، کانَ أفوَتَ لِما یَرجو وأسرَعَ لِمَجیءِ ما یَحذَرُ.
الکافى به نقل از فضل بن ابى قُرّه، از امام صادق علیه السلام: مردى در نامهاى به امام حسین که درودهاى خدا بر او باد نوشت: مرا، دو جمله اندرز بده.
امام علیه السلام به او نوشت: «هر کس کارى را با نافرمانى خدا چارهجویى کند، آنچه را امید مىبَرَد، بیشتر از دست مىدهد و آنچه از آن بیم دارد، زودتر بر سرش مىآید.[31]
از تفاوت ها و نشانه های مومن و منافق
قال حُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): إیّاکَ و ما تَعتَذِرُ مِنهُ؛ فإنَّ المُؤمِنَ لا یُسیءُ و لا یَعتَذِرُ، و المُنافِقَ کُلَّ یَومٍ یُسیءُ و یَعتَذِرُ.
ضمن فرمایشى حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: زنهار از کارى که از آن پوزش بخواهى، همانا شخص مؤمن خلاف و کار زشت انجام نمى دهد و عذرخواهى هم نمى کند. ولى فرد منافق هر روز مرتکب خلاف و کارهاى زشت مى گردد و همیشه عذرخواهى مى نماید.[32]
پیشقدم شدن در صلح و آشتی
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): أیُّما إثْنَیْنِ جَرى بَیْنَهُما کَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، کانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: چنانچه دو نفر با یکدیگر نزاع و اختلاف نمایند و یکى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پیشقدم شود، همان شخص سبقت گیرنده، جلوتر از دیگرى به بهشت وارد مى شود.[33]
از این نوع ظلم حتما بپرهیزید
قال حُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): یا بُنَىَّ! إیّاکَ وَظُلْمَ مَنْ لایَجِدُ عَلَیْکَ ناصِراً إلاّ اللهَ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: بپرهیز از ظلم و آزار رساندن نسبت به کسى که یاورى غیر از خداوند متعال نمى یابد.[34]
حوایج مردم به سوی شما نعمت است
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ الله عَلَیْکُمْ، فَلا تَمیلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِماً.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: توجّه داشته باشید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى است، پس نسبت به نعمت ها روى، بر نگردانید; وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهد شد.[35]
کرامت و فضیلت انسان در چیست؟
مستدرک الوسائل: قیلَ لِلحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام: مَا الفَضلُ؟ قالَ: مِلکُ اللِّسانِ، وبَذلُ الإِحسانِ.
قیلَ: فَمَا النَّقصُ؟ قالَ: التَّکَلُّفُ لِما لا یَعنیکَ.
به امام حسین علیه السلام گفته شد: فضیلت (برترى) چیست؟
فرمود: «در اختیار داشتن زبان و نیکى کردن [به دیگران]».
گفته شد: نقصان چیست؟
فرمود: «این که آنچه را به تو مربوط نیست، به زحمت بر دوش گیرى».[36]
ویژگی شیعیان ( قلب تهی از مکر و حیله و عوام فریبی)
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ کُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: شیعیان و پیروان ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ـ آن کسانى هستند که أفکار و درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ و عوام فریبى سلامت و تهى باشد . [37]
وجوب امر به معروف و نهی از منکر
معصیت خدا و بی اعتنایی!
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): لا یَحِلُّ لِعَینٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّهَ یُعصى فَتَطرِفُ حَتّى تُغَیِّرَه.
براى چشم مؤمن، روا نیست که ببیند خدا، نافرمانى مىشود، مگر آن که هنوز چشمش را نبسته، بر آن بر آشوبد. [38]
سیره حضرت
پذیرش عذرخواهی و پوزش دیگران به روش امام حسین علیه السلام
قال َحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى إلىَ الْیُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِکَ مِنْهُ، وَ ذلِکَ أَنَّ أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) حَدَّثَنى أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ (صلى الله علیه وآله)یَقُولُ: لا یَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم که شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او را بفهمم، از او مى پذیرم و گذشت مى نمایم، چون که پدرم امیرالمؤمنین علىّ (علیه السلام) از جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت نمود: کسى که پوزش و عذرخواهى دیگران را نپذیرد، بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.[39]
لزوم پرهیز از مجادله و بگو مگو
منیة المرید عن الإمام الحسین علیه السلام لِرَجُلٍ قالَ لَهُ: اجلِس حَتّى نَتَناظَرَ فِی الدّینِ: یا هذا، أنَا بَصیرٌ بِدینی، مَکشوفٌ عَلَیَّ هُدایَ، فَإِن کُنتَ جاهِلًا بِدینِکَ فَاذهَب فَاطلُبهُ، ما لی ولِلمُماراةِ على مذهب الشکّ والریبة، ویقال للمناظرة: مُماراة (النهایة: ج 4 ص 322 «مرا»).! وإنَّ الشَّیطانَ لَیُوَسوِسُ لِلرَّجُلِ ویُناجیهِ ویَقولُ: ناظِرِ النّاسَ لِئَلّا یَظُنّوا بِکَ العَجزَ وَالجَهلَ.! وإنَّ الشَّیطانَ لَیُوَسوِسُ لِلرَّجُلِ ویُناجیهِ ویَقولُ: ناظِرِ النّاسَ لِئَلّا یَظُنّوا بِکَ العَجزَ وَالجَهلَ.
مُنیَة المُرید از امام حسین علیه السلام، به مردى که به ایشان گفت: بنشین تا در دین، مناظره کنیم: اى مرد! من، دینم را مىشناسم و راهم برایم معلوم است. اگر تو به دین خود، جاهلى، برو و آن را بجوى. مرا با مجادله (بگومگو) چه کار؟ همانا شیطان، انسان را وسوسه مىکند و درِ گوشى به او مىگوید: با مردم، مناظره کن تا مردم به تو گمان ناتوانى و نادانى نبرند.[40]
*****اختصاصی گناه شناسی****
[1] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 316، حدیث 4117.
[2] . دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث، ج2، ص: 94 حدیث 923.
[3] . میزان الحکمه، ج2، ص: 390 حدیث 3142.
[4] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 346 حدیث 4140.
[5] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 314، حدیث 4115.
[6] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 322، حدیث 4124.
[7] . حکمت نامه امام حسین (علیه السلام)، ج2، ص: 241حدیث: 696.
[8] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 324 حدیث 4127.
[9] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 322، حدیث 4125.
[10] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 396 حدیث 4189.
[11] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 216 حدیث 411.
[12] . نهج الشّهادة: ص 196 به نقل از سایت اندیشه قم
[13] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 334، حدیث 4135.
[14] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 141 حدیث 3993.
[15] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج5، ص: 248 حدیث 1488.
[16] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج13، ص: 132 حدیث 3524.
[17] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 320، حدیث 4123
[18] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج75، ص: 122
[19] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج13، ص: 130 حدیث 3521.
[20] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 252، حدیث 4059.
[21] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 262 حدیث4065.
[22] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 314، حدیث 4116.
[23] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 314 حدیث 4114.
[24] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 140 حدیث 3934 و 3935.
[25] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج13، ص: 397حدیث 3557.
[26] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج75، ص: 128
[27] . میزان الحکمه، ج8، ص: 169 حدیث 14483
[28] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 320، حدیث 4122.
[29] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج75، ص: 127.
[30] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 263 حدیث 4068.
[31] .. دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 314، حدیث 4114.
[32] . میزان الحکمه، ج7، ص: 129حدیث 12231.
[33] . کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، ج2، ص: 33
[34] . الکافی (ط - دارالحدیث)، ج4، ص: 23.
[35] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 184 حدیث 3963.
[36] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 315، حدیث 4118.
[37] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج13، ص: 276 حدیث 3666.
[38] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج13، ص: 460 حدیث 3813.
[39] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 218 حدیث 4013.
[40] . دانش نامه امام حسین (علیه السلام) بر پایه قرآن و حدیث، ج14، ص: 264حدیث 4069.
- دوشنبه ۱۱ آبان ۹۴
- ۲۰:۱۷
- ۳۴۲۱
- ۳