قشر جوان ایران مساله جدیای به نام چگونگی ارضای جنسی دارد که اگر راهکار صحیحی در پیش روی آن قرار نگیرد به تدریج فساد اخلاقی و روابط نامشروع میان دختران و پسران افزایش میباید و به نوعی جامعه ما به سوی قبح زدایی از روابط نامشروع دختر و پسر حرکت میکند.
ایران به دلیل جوان بودن بخش عمده ای از جمعیت خود در سالهای اخیر در مسایل جنسی با چالش مواجه شده است.متاسفانه در سالهای اخیر و با افزوده شدن به جمعیت جوان و در حال انتظار برای ازدواج خطر انحرافات اخلاقی و جنسی نیز افزوده شده است. بسیاری از صاحب نظران معتقدند آنچه که امروز در جامعه ایرانی در خصوص فرهنگ جنسی مطرح است نتیجه خرده فرهنگهای سنتی ، ایرانی و غربی است که ماهیتی مشوش به اوضاع فرهنگ جنسی در کشور داده است.
1. جوانان ما امروز از یک طرف فرهنگ نابسامان جنسی غرب را در پیش رو دارند ،
2. ازیک طرف با نگاههای باستانی ایرانیان به مقوله ازدواج روبه رو هستند و
3. از سوی دیگر در بطن یک جامعه دینی زندگی میکنند که اقتضائات خاص به خود را دارد.
4. از سوی دیگر چالش دیگری مسایل جنسی را تحت تاثیر قرار داده و آن کاهش سن بلوغ است.
برخی کارشناسان یکی از اصلی ترین دلایل رواج آسیبهای اجتماعی همچون انحرافات جنسی ، بدپوششی و غیره را، تاخیر در سن ازدواج جوانان آن هم در مقطعی که سن بلوغ در ایران کاهش یافته است میدانند. به عبارت بهتر به دلیل فاصله افتادن میان سن بلوغ تا سن ازدواج احتمال به انحراف کشیده شدن جوانان افزایش مییابد. سن ازدواج یکی از شاخصههای مهم برای ارزیابی میزان سلامت و بهداشت جسمی و روانی افراد یک جامعه محسوب میشود. در کشور ما که هنجارهای دینی نزد عموم مردم از مطلوبیت خاصی برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعیتی را تشکیل میدهند، این ارزیابی در حوزه اخلاق اجتماعی و روحیه جمعی نیز مطرح میشود و دامنه تاثیر سن ازدواج را به حوزههای رفتاری و فرهنگی هویتی نسل جوان میکشاند. بررسی سن ازدواج جوانان ایرانی در چند دهه اخیر، روندی صعودی را نشان میدهد.امروزه هزاران پسر در دبستان بلوغ جنسی را تجربه میکنند که باید در نظر داشت در بلوغ جنسی تغییر الگوی تغذیه، استفاده از فضای مجازی و استفاده از برخی مواد تحریک آمیز به عنوان مثال در شامپوها مهم است و مربیان مدارس باید به این موضوع بها دهند. در واقع امروزه اطلاعات کودکان در زمینه مسائل جنسی و سن بلوغ به صورت لگاریتمی افزایش یافته است و این اطلاعات به نوعی حس جنسی را در کودکان افزایش میدهد. در حال حاضر اطلاعاتی که در اختیار کودکان در زمینه مسائل جنسی قرار داده میشود نسبت به گذشته افزایش یافته است لذا میزان ذخیره مغزی در زمینه مسائل بلوغ زیاد شده و این اطلاعات وقتی انبوه میشوند حسهای کاذبی را در کودکی که به سن بلوغ نرسیدهاند، بر میانگیزد.
قرآن کریم بلوغ
را سن ازدواج میداند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد میکند. روایات ائمه و
تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه میگذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن
توانایی جنسی و رغبت به تاهل میداند. یعنی سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمیآید
که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه شود، ازدواج واجب میشود. اما در جوامع
امروزی به دلایلی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و اغلب این فاصله
معقول پنداشته میشود. جوامع غربی این خلا زمانی یا در حقیقت دوره بحرانی را با
روابط آزاد جنسی که پشتوانه قانونی دارد، میپوشانند اما جامعه دینی ما چنین
راهکاری را برنمیتابد. بالطبع در چنین شرایطی، آشکار شدن آسیبهای دوره بحرانی
ناگزیر است چرا که نه میتوان مطابق راهکار دینی، سن ازدواج را به دوران بلوغ
نزدیک کرد و نه شرایط فرهنگی و اجتماعی دنیای معاصر اجازه میدهد جامعه در شرایطی
سالم افزایش سن ازدواج را تاب بیاورد. در این باره توسلی به آموزههای دینی مبنی بر
خویشتنداری تنها گزینه پیش روست که باز هم به دلیل شرایط فرهنگی روز و حاد بودن
آسیبهای تاخیر در ازدواج به صورت عمومی و گسترده راه به جایی نمیبرد.
البته تاخیر در سن ازدواج در ایران را
میتوان به نحوی شبح الگوهای غربی زندگی نیز دانست. امروز برخی از جوانان کمتر زیر
بار ازدواج میروند و اساسا تز تک همسری را که تحدیدی بر لذت گرایی است رد میکنند.
در نگاه غربی بوالهوسی، عیاشی و بی وفایی به همسر به صورت یک فرهنگ درآمده است؛ به
عبارت دیگر، تبدیل علاقه از یک همسر به همسر دیگر چیزی است که نه تنها قبح خود را
از دست داده، بلکه شکل یک هنجار اجتماعی به خود گرفته است. بسیاری از کسانی
که هم خانگی اختیار کرده اند، به راحتی عشق خود را از یکی به دیگری انتقال میدهند
و این از لحاظ زندگی خانوادگی، افزایش طلاق و ازدواج مجدد، نوعی ساختار خانوادگی
جدید در غرب ایجاد کرده است.
همچنین آمارها
نشان میدهند که در کشور ما فاصله بین سن بلوغ تا ازدواج
نسبت به گذشته در دختران 15سال و در پسران حدود 20سال به تاخیر افتاده است. همچنین
تعداد دخترانی که از سن ازدواج شان گذشته، چهار و نیم میلیون نفر و آمار زنان بیوه
به یک و نیم میلیون نفر رسیده است.
اگر این معضلات را در کنار مسایل اقتصادی نیز قرار دهیم به خوبی مشخص میشود که
قشر جوان ایران مساله جدیای به نام چگونگی ارضای جنسی دارد که اگر راهکار صحیحی
در پیش روی آن قرار نگیرد به تدریج فساد اخلاقی و روابط نامشروع میان دختران و
پسران افزایش میباید و به نوعی جامعه ما به سوی قبح زدایی از روابط نامشروع دختر
و پسر حرکت میکند.
البته امکان ازدواج نیز به نوعی از پیش
روی جوانان و علی الخصوص زنان برداشته شده است . در نگاه سنتی و قدیمی روابط میان
خویشاوندان موجب میشد تا امکان ازدواج برای دختران فراهم شود اما با گسترش کلان شهر نشینی و قطع
صله رحم با خویشاوندان این امکان از بین رفته است و از این رو دختران غیر
از محیطهای آموزشی و یا کاری محلی را برای همسریابی پیدا نمیکنند و همین امر نیز
به موضوع گسترش بدحجابیها دامن زده است.
البته تاثیر نارضایتیها جنسی تنها به موضوع اخلاق
یا خانواده باز نمیگردد بلکه برخی از تحلیل گران معتقدند این نارضایتیها توان
ایجاد جنبشهای اجتماعی را نیز دارند. به عنوان مثال جنبش سبز علی رغم تمام هویت
سیاسی خویش از بستری جنسی پدید آمد و بدون شک یکی از اصلی ترین درخواستهای اغتشاش
گران ایجاد آزادی و رها شدن از قیود دینی بود.از این روست که باید گفت عدم توجه به مسایل جنسی و نبود
راهکارهایی مشروع برای ارضای جنسی جوانان چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت میتواند
تهدید آفرین باشد و علی الخصوص قشر زنان را به دلیل آسیب پذیر بودن و عدم بهره
مندی از موقعیتهای اجتماعی که غالبا پسران از آن برخوردار هستند در معرض یک خطر
جدی قرار دهد.
منبع : دقائقی با من باش
- پنجشنبه ۲۴ بهمن ۹۲
- ۱۵:۴۰
- ۲۱۲۵
- ۲