آنچه در این مقال می خوانید:
(عرض) موجود بى ثبات و زوال پذیر
سؤال مهم: چرا خداوند این امور را در نظرها زینت داده؟!
بازیچه کودکانه و لهو و سرگرمى
قرآن در موارد متعدّدى زندگى دنیا را نوعى بازیچه کودکانه و لهو و سرگرمى مىشمرد، مىفرماید:
«وَ مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا الّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ ...؛ زندگى دنیا چیزى جز بازى و سرگرمى نیست.»[1]
در جاى دیگر مىفرماید: «اعْلَمُوا انَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِى الْامْوَالِ وَ الْاوْلَادِ ...؛ بدانید زندگى دنیا فقط بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزونطلبى در اموال و فرزندان است.»[2]
در حقیقت دنیاپرستان را به کودکانى تشبیه مىکند که از همه چیز غافل و بىخبرند و تنها به سرگرمى و بازى مشغولند و حتّى خطراتى را که در یک قدمى آنها وجود دارد نمىبینند!
بعضى از مفسّران زندگى انسان را به پنج دوران (از کودکى تا چهل سالگى) تقسیم کردهاند و براى هر دورانى مدّت هشت سال قائلند و مىگویند: هشت سال به بازى مشغول است، هشت سال به لهو و سرگرمىها، هشت سال در بحبوحه جوانى به سراغ زینت و زیبایى مىرود، هشت سال به تفاخر و فخرفروشى مىپردازد و بالاخره در هشت سال آخر به دنبال تکاثر و افزونطلبى در اموال و نیروها مىرود و در اینجا شخصیّت انسان تثبیت مىشود و این حالت تا آخر عمر ممکن است باقى بماند و در نتیجه مجالى براى دنیاپرستان جهت اندیشیدن به حیات معنوى در ارزشهاى جاودانى باقى نماند.
فریب و غرور
در آیات دیگرى زندگى دنیا سرمایه «فریب و غرور» شمرده شده است، مىفرماید:
«... وَ مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا الّا مَتَاعُ الْغُرُورِ؛ زندگى دنیا چیزى جز سرمایه فریب نیست!»[3]
در جاى دیگر مىفرماید: «... فَلَاتَغُرَّنَکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَ لَایَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ؛ پس مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد و مبادا (شیطان) فریبکار شما را به (کرم) خدا مغرور سازد و فریب دهد!»[4]
این تعبیرات نشان مىدهد که زرق و برق دنیاى فریبنده یکى از موانع مهم بر سر راه تکامل معنوى انسان است که تا این مانع را پشت سر ننهد راه به جایى نمىبرد.
زندگى دنیا همچون سرابى است که تشنهکامان را در بیابان سوزان تعلّقات مادّى به سوى خود فرامىخواند، امّا هنگامى که نزد آن مىآیند چیزى که عطش را فرونشاند پیدا نیست، بلکه دویدن در این بیابان سوزان آنها را تشنهتر مىکند، باز سراب را در فاصله دیگرى جلو خود مىبینند و به گمان اینکه آنجا آب است به سوى آن مىشتابند و باز هم تشنهتر و تشنهتر مىشوند تا هلاک گردند.
بسیارند کسانى که سالها به سوى دنیا دویدهاند، هنگامى که به آن رسیدهاند صریحاً اعلام مىکنند نه تنها گمشده خود را (یعنى آرامش و آسایش) پیدا نکردهاند، بلکه «شهد» آن را با «شرنگ» و «گل» آن را با «خار» همراه دیدهاند، غالباً به جاى آرامش، نگرانىها و اضطرابهاى آنها براى حفظ آنچه دارند چندین برابر شده است!
مایه غفلت از آخرت
گروه دیگرى از آیات از این حقیقت پرده برمىدارد که مجذوب شدن به زرق و برق دنیا انسان را از آخرت غافل مىکند؛ یعنى شغل شاغل و همّ واحد آنها مىشود و تمام توجّه آنان را به سوى خود جلب مىکند.
مىفرماید: «یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمُ غَافِلُونَ؛ آنها تنها ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند و از آخرت غافلند!»[5]
آنها حتّى زندگى دنیا را نشناختهاند و به جاى اینکه آن را مزرعه آخرت و قنطره و گذرگاهى براى نیل به مقامات معنوى و میدانى براى ورزیدگى و تمرین جهت به دست آوردن فضایل اخلاقى بشناسند آن را به عنوان هدف نهایى و مطلوب حقیقى و معبود واقعى خود شناختهاند و طبیعى است که چنین افرادى از آخرت غافل مىشوند.
در جاى دیگر مىفرماید: «ارَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ؛ آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت راضى شدهاید؟!» سپس مىافزاید: «فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِى الْآخِرَةِ الّا قَلِیلٌ؛ با اینکه متاع زندگى دنیا در برابر آخرت چیز اندکى بیش نیست».[6]
آرى افراد کم ظرفیّت و هوسباز، چنان دنیاى کوچک و ناپایدار در نظرشان بزرگ جلوه مىکند که حیات جاویدان و ابدى را که مملوّ از مواهب الهى است به فراموشى مىسپارند.
(عرض) موجود بى ثبات و زوال پذیر
در بخش دیگرى از آیات، دنیا به عنوان «عَرَض» (بر وزن غَرَض) به معنى موجود بى ثبات و زوال پذیر تعبیر شده است، از جمله مىفرماید: «... تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ ...؛ شما سرمایه زوالپذیر دنیا را طلب مىکنید در حالى که نزد خداوند غنیمتهاى فراوانى براى شما (در سراى آخرت) است».[7]
در جاى دیگر خطاب به اصحاب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مىفرماید: «شما متاع ناپایدار دنیا را مىخواهید ولى خداوند سراى دیگر را براى شما مىخواهد»، (... یُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ ...)[8]
در آیات دیگرى نیز همین گونه تعبیر دیده مىشود که نشان مىدهد گروهى از مسلمانان یا غیر مسلمین به خاطر حرص در جمع آورى متاع زوالپذیر و ناپایدار دنیا از پرداختن به مواهب پایدار الهى در سراى دیگر و ارزشهاى والاى انسانى و مقام قرب به خدا باز مىمانند. آرى نعمت حقیقى زوال ناپذیر نزد اوست و باقى همه «عرض» و «عارضى» و زوال پذیر است.
این تعبیر هشدارى است به همه دنیاپرستان که مراقب باشند سرمایههاى عظیم انسانى خود را فداى امور زوالپذیر نکنند.
زینت زندگی دنیا
در بخش دیگرى از آیات، از مواهب مادّى دنیا تعبیر به زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا شده است[9].
تعبیراتى مشابه آن در آیات دیگر نیز آمده است، مانند: «مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا نُوَفِّ الَیْهِمْ اعْمَالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیهَا لَایُبْخَسُونَ؛ کسانى که زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا به طور کامل به آنها مىدهیم و چیزى از آنها کم و کاست نخواهد شد (ولى در آخرت بهرهاى نخواهند داشت)».[10]
در جاى دیگر خطاب به زنان پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرماید: «یَا ایُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِازْوَاجِکَ انْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ امَتِّعْکُنَّ وَ اسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلًا؛ اى پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مىخواهید بیایید با هدیهاى شما را بهرهمند سازم و به طرز نیکویى رها سازم! (تا بتوانید به مقصد خود برسید)». [11]
این تعبیرات به خوبى نشان مىدهد که این زرق و برقها تنها زیور و زینتى است براى حیات دنیاى مادّى. بدیهى است هرگز در مورد امور حیاتى و سرنوشتساز تعبیر به زینت نمىشود آن هم زینت «حیات دنیا» که به معنى زندگى پست است.
شایان توجّه اینکه: حتّى زینت بودن آن هم در آیات دیگر زیر سؤال رفته است و تعبیر به «زُیِّنَ» شده که نشان مىدهد یک زینت مصنوعى و خیالى و پندارى است، نه یک زینت واقعى و حقیقى.
مثلًا در سوره بقره آیه 212 مىخوانیم: «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاةُ الدُنْیَا ...؛ زندگى دنیا براى کافران زینت داده شده است»!
و در سوره آل عمران آیه 14 مىفرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ ...؛ محبّت امور مادّى از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و ... در نظر مردم زینت داده شده است»!
این تعبیرات و تعبیرات مشابه آن نشان مىدهد که حتّى زینت بودن این امور جنبه پندارى و خیالى دارد و گرفتاران آنها در واقع گرفتار خیال و پندار خویشند.
سؤال مهم: چرا خداوند این امور را در نظرها زینت داده؟!
به یقین براى آزمایش انسانها و تربیت و پرورش آنهاست؛ زیرا هنگامى که این اشیاى زینتى جالب و دلربا که غالباً با گناه و حرام آلوده است به خاطر خدا رها مىکند، نهال ایمان و تقوا در وجود آنها بارور مىشود وگرنه صرف نظر کردن از اشیاى غیر جالب افتخارى محسوب نمىشود.
به تعبیر دقیقتر تمایلات افسار گسیخته درونى و هوا و هوسهاى سرکش، امور مادّى و گناه آلود را در نظر انسان جلوه مىدهد، بنابراین زینت بودنش از درون انسان مىجوشد و اگر به خدا نسبت داده شده است به خاطر آن است که خداوند چنین اثرى را در آن تمایلات و هوسهاى سرکش آفریده و اگر در بعضى از آیات به شیطان نسبت داده شده، مانند «... وَ زُیِّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ اعْمَالَهُم ...؛ شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داد»[12] نیز به خاطر همین است که این تزیین از یک نظر کار خداست چرا که اثر هر چیزى از اوست و از نظر دیگر کار هوسهاى درونى است و از دیدگاه سوم کار شیطان است (دقّت کنید).
به هر حال از مجموعه آیات بالا به دست مىآید که حبّ دنیا هرگاه به صورت افراطى در آید انسان را به بیگانگى از خدا مىکشاند.
منبع:
اخلاق در قرآن، ج2، ص:106 تا 110.
- پنجشنبه ۱۸ تیر ۹۴
- ۰۲:۲۰
- ۱۰۲۵
- ۱