ماهواره زندگیمان را نابود کرد
شوهرم ازدواج پنهانی کرد
دخترم افت تحصیلی شدید داشت
به گزارش گناه شناسی به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا؛ به قصد مصاحبه با افراد مراجعه کننده به یکی از مجتمع های قضایی خانواده در تهران رفته بودیم که به طور اتفاقی به خانمی بر خورد کردیم که برای انجام کارهای پایانی پرونده طلاق خود به آنجا مراجعه کرده بود، از وی خواهش کردیم که قدری در مورد علل و عوامل رخداد چنین حادثه تلخ در زندگی زناشویی صحبت کند که ابتدا وی امتناع کرد ولی با اسرار ما وقتی را در گوشه ای از حیاط آنجا اختصاص داد و پیرامون این موضوع گفت و گویی صورت گرفت که مشروح آن در ادامه آمده است:
در ابتدا از مشخصات سنی، تحصیلی و خانوادگی خودتان برایمان شرح دهید.
من یک خانم 32 ساله هستم ، لیسانس معماری را از دانشگاه آزاد اخذ کردم و حدود 7 سال هست که ازدواج کردم و صاحب دو فرزند دختر نیز می باشم. یکی از فرزندانم کلاس دوم دبستان است و دیگری به مهدکودک می رود. شوهرم(البته دیگر باید بگویم شوهر سابق) نیز 36 ساله و دارای فوق دیپلم بهداشت میباشد که در کار حمل و نقل مواد پتروشیمی شرکت معتبر بین المللی دارد. از نظر مالی نیز هیچ نوع کم و کسری در زندگی نداشتیم و تقریبا یک زندگی مرفه را ترتیب داده بودیم.
علت مراجعه شما به دادگاه خانواده چه بوده؟
اختلاف با همسرم که در نهایت منجر به مراجعه من به دادگاه برای گرفتن طلاق با رضایت کامل از سوی طرفین گردید.
اگر برای شما مقدوره از علت طلاق برایمان بگویید؟
ما تقریباً دو سال اول زندگیمان را با خوبی و خوشی شروع کردیم و چون دختر عمو پسرعمو بودیم از اول همه ما را به نام هم می خواندند و عشق و عاطفه به وفور میان ما موج می زد. ما به خاطر شغل همسرم مجبور شدیم از کرج به تهران عزیمت کنیم و در یکی از محله های مرکزی شهر ساکن شدیم. من هم در یکی از شرکت های مرتبط با رشته تحصیلیام شغلی پیدا کردم و دیگر دلبستگی ام به تهران روزافزون می شد. ارتباط ما هم کم کم در آپارتمانی که بودیم با همسایگان طبقات دیگر زیاد شد و من متوجه شدم که تمام همسایگان دارای ماهواره هستند و هرروز از فیلم هایی که در ماهواره پخش می شد برایمان توصیف و تعریف می کردند. خلاصه، کار با تعاریفی که از ماهواره پیش شوهرمان کردیم و تنوعی که در برنامه های ماهواره بودم شوهرم راغب شد که تجهیزات ماهواره را برای منزلمان تدارک ببیند تا اوقاتی از شب که پیش هم هستیم سرگرم این شبکه ها بشویم.
شبکه من و تو محبوب ترین شبکه بین اهالی ساختمان بود و هرشب این شبکه و برنامه های منحصر به فرد آن من جمله بفرمایید شام و... برابیمان بسیار دلچسب بود ولی خودم شخصاً دوست نداشتم که یک مرد به تماشای برنامه های این شبکه بنشیند چرا که بالاخره بیشتر عوامل برنامه خانم هایی بودند که از نظر حجاب و مدل لباس پوشیدن، در شان دیدن برای یک آقا نبودند. ولی از قضا همسر ما با یک حلم و علاقه فراوان به دیدن این برنامه نشست و هر روز از من می خواست که خودم را شبییه یکی از این عوامل برنامه کنم و من خوشم نمی آمد. کار به جایی رسید که دیگر یا طعنه می زد و یا صراحتاً من را به خاطر مدل لباس پوشیدنم در خانه مورد تخریب قرار می داد.
یک بار هم ناچاراً رفتم یک دست لباس شبیه همان خانمهای من و تو گرفتم و پوشیدم و آمدم کنار همسرم که در نهایت بهم گفت که اونها زیباتر از تو هستند. خلاصه کارمان به جایی رسید که دیگر خیلی کم با هم صحبت می کردیم و یا اون دیر وقت به خانه می آمد و اگر هم زود می آمد مشغول ماهواره می شد و به کل خانواده را از یاد برده بود.
شما نسبت به رفتار همسرتان واکنشی نشان نمی دادید یا علت این بی توجهی را از وی جویا نمی شدید؟
البته که واکنش نشان می دادم و می گفتم که چرا تو کم محلی می کنی ولی وی با خونسردی می گفت که تو بد احساس می کنی و من اصلا این طور نیستم که تو می پنداری.
آیا با این واکنشها اصلاح نشد؟
اصلاح که نشد هیچ به کل دیگر در یک تخت هم نمی خوابیدیم و مکان خواب خود را به حال و روی کاناپه انتقال داده بود و مثل دو تا غریبه با هم زندگی میکردیم. یک روز هم دیگر به ستوه آمدم و زدم رسیور ماهوره را شکاندم و وقتی همسرم به منزل آمد و صحنه را دید علی رغم توجیهم با شدت عصبانیت در مرز کتک زدن من پیش رفت که من هم قهر کردم و به خانه پدر رفتم و چندباری هم پدرم با وی صحبت کرد ولی افاقه ای نداشت. حتی آمد من را به خانه خودمان برگرداند ولی باز روز از نو و روزی از نوع شروع شد. دیگر پیامک بازی و تماسهای مشکوکی که همسرم را به خارج از خانه برای حرف زدن هدایت می کرد جای دیدن ماهواره را برای وی پر کرده بود. دیگر مشکوک شده بودم و یک روز ناچاراً به شرکت همسرم مراجعه کردم و که خواست خدا بود که از زبان یک پیرمرد خدماتی در شرکت شنیدم که با اشاره به منشی دفتر همسرم وی را همسر آقای رئیس معرفی کرد که همانجا خوشکم زد و بهت زده به در و دیوار می نگریستم و همانجا متوجه همه مسائل شدم.
به نظر شما عامل اصلی این قضیه ماهواره بوده است؟
صد درصد که عامل اصلی، ماهواره بوده است. مجذوبیت زن های شبکه های ماهواره ای که با تیپ و مدل های مختلف خود را در معرض نمایش قرار می دادند شوهر غافل من را هم تحریک کرده بودند و به نحوی با القائات مختلف من جمله اختلاط زن و مرد در مهمانیها و ... وی را از زن و زندگی دور کرد. در همین اواخر دوباره به ماهواره روی آورده بود و یک رسیور تازه خریده بود و به منزل آورده بود که دیگر این امر بر من یقین داد که عامل اصلی این طلاق عاطفی، ماهواره است. این منشی شرکت نیز دست کمی از خانم های شبکههای ماهواره ای نداشت.
فرزندان شما در مواجه با ما ماهواره آسیبی ندیدند؟
دختر بزرگ من افت تحصیلی شدیدی پیدا کرده بود که بنده را به مدرسه خواندن. در توضیحاتی که معلم دخترم در توصیف وضعیت او میداد متوجه شدم که برنامه های ماهواره بر روی او هم تاثیر گذاشته است. معلمش می گفت که دائم از برنامه های تلویزیونی صحبت میکند یا به گفته دوستان دخترم، گاهی از رقص های ماهواره تعریف می کند و سر کلاس می رقصد که واقعا خودم با شنیدن این اوصافِ دخترم شرمنده شدم. و معلمش صراحتاً به من گفت که آیا در خانه ماهواره دارید؟ که من جواب دادم بله و ایشان گفتند که هر چه سریعتر بساط ماهواره را از خانه جمع کنید.
توصیه شما به خانواده هایی که در معرض چنین آسیب هایی هستند چه می باشد؟
به نظر من خانوادههای ایرانی با دست خود زندگی شان را تباه نکنند. ماهواره معضلی است که دودمان خانواده را به باد می دهد. اصلا به نظر من برای همین قضیه ساخته شده و مبنای کار شبکه های فارسی زبان نیز همین است که هویت اصیل خانواده ای ایرانی را از بین ببرند و یک آشفتگی روحی و روانی در جامعه شکل دهند و آن فرهنگی را که آنها مدنظر دارند در جامعه ما پیاده کنند.
- جمعه ۱۵ خرداد ۹۴
- ۲۳:۵۵
- ۱۱۸۷
- ۶