بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ... مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ [1]
ترجمه:
بگو پناه مىبرم به پروردگار سپیده صبح...و از شر هر حسودى هنگامى که حسد مىورزد.
تفسیر
" حسد" یک خوى زشت شیطانى است که بر اثر عوامل مختلف مانند ضعف ایمان و تنگ نظرى و بخل در وجود انسان پیدا مىشود، و به معنى درخواست و آرزوى زوال نعمت از دیگرى است.
" حسد" یک خوى زشت شیطانى است که بر اثر عوامل مختلف مانند ضعف ایمان و تنگ نظرى و بخل در وجود انسان پیدا مىشود، و به معنى درخواست و آرزوى زوال نعمت از دیگرى است.
حسد سرچشمه بسیارى از گناهان کبیره است.
این به خاطر آن است که حسود در واقع معترض به حکمت خدا است که که چرا به افرادى نعمت بخشیده؟ و مشمول عنایت خود قرار داده است؟ همانگونه که در آیه 54 نساء مىخوانیم: أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ.
کار حسد ممکن است به جایى رسد که حتى براى زوال نعمت از شخص محسود خود را به آب و آتش زند و نابود کند، چنان که نمونهاش در داستانها و تواریخ معروف است.
در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلى که در جهان واقع شد از ناحیه" قابیل" نسبت به برادرش" هابیل" بر اثر انگیزه" حسد" بود.
" حسودان" همیشه یکى از موانع راه انبیا و اولیا بودهاند، و لذا قرآن مجید به پیامبر ص دستور مىدهد که از شر حاسدان به خدا و رب فلق پناه برد.
گر چه مخاطب در این سوره و سوره بعد شخص پیامبر ص است ولى مسلما منظور الگو و نمونه است و همه باید از شر حسودان به خدا پناه برند.
خداوندا! ما نیز از شر حسودان به ذات مقدس تو پناه مىبریم.
وجه شرارت حسد در روایات
در روایات نکوهش شدیدى از حسد شده به گونهاى که در باره کمتر صفتى از صفات رذیله چنین نکوهش دیده مىشود.
حسود از بیاری از نعمتها و فیوضات محروم است و این محرومیت منشأ همان شری است که باید از آن به خدا پناه ببریم به عنوان نمونه کافى است که به چند حدیث زیر توجه شود:
حسد از بین برنده حسنات
در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله مىخوانیم: «الْحَسَدُ یَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ حسد حسنات را مىخورد همان گونه که آتش هیزم را مىخورد».[2]
تعبیر بالا به خوبى نشان مىدهد که آتش حسد مىتواند تمام خرمن سعادت انسان و حسنات او را بسوزاند و زحمات یک عمر او را بر باد دهد به گونهاى که دست خالى از دنیا برود.
حسد از بین برنده ایمان
همین معنى به صورت شدیدترى از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده است، مىفرمایند: «انَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْایمانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ حسد ایمان را مىخورد همان گونه که آتش هیزم را مىخورد».[3]
آرى صفت رذیله حسد نه تنها خرمن حسنات را مىسوزاند که خرمن ایمان را نیز خاکستر مىکند. شرح این سخن در تحلیلهاى آینده خواهد آمد.
بدترین بیماریها
در حدیث دیگرى از امام امیر مؤمنان علیه السلام آمده است: «الْحَسَدُ شَرُّ الْامْرَاضِ؛ حسد بدترین بیمارى اخلاقى است».[4]
طبق این حدیث هیچ بیمارى اخلاقى بدتر از حسد نیست و شخص حسود محروم از سلامت روانی است.
سرچشمه رذائل
از همان حضرت نقل شده است که فرمود: «رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ؛ سرچشمه صفات رذیله حسد است».[5]
کشنده حسود
و نیز از همان حضرت در یک تعبیر کنایى آمده است که فرمود: «لِلَّهِ دَرُّ الْحَسَدِ مَا اعْدَلَهُ بَدَءَ بِصَاحِبِهِ فَقَتَلَهُ؛ آفرین بر حسد! چقدر عدالتپیشه است، نخست به سراغ صاحبش مىرود و او را مىکشد»![6]
باعث شقاوت دنیا و آخرت
باز از همان حضرت نقل شده که فرمود: «ثَمَرَةُ الْحَسَدِ شَقَاءُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة؛ میوه درخت حسد شقاوت دنیا و آخرت است»![7]
آفت دین
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است: «آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ؛ آفت دین و ایمان (سه چیز است) حسد و خود بزرگ بینى و فخرفروشى».[8]
ورود به جهنم قبل از حساب و کتاب
در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم: «سِتَّةٌ یَدْخُلُونَ النَّارَ قَبْلَ الْحِسَابِ بِسِتَّةٍ؛ شش گروهند که قبل از حساب الهى وارد آتش دوزخ مىشوند به خاطر شش چیز»!
«قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ؟؛ عرض کردند اى رسول خدا! آنها کیانند»؟
«قَالَ: الْامَرَاءُ بِالْجَوْرِ، وَ الْعَرَبُ بِالْعَصَبِیَّةِ، وَ الدَّهَاقِینُ بِالتَّکَبُّرِ، وَ التُّجَّارُ بِالْخِیَانَةِ، وَ اهْلُ الرُّسْتَاقِ بِالْجَهَالَةِ، وَ الْعُلَمَاءُ بِالْحَسَدِ؛ زمامداران به خاطر ظلم و بیدادگرى، عرب به خاطر تعصّب، کدخدایان و خانها به خاطر تکبّر، تجّار به خاطر خیانت به مردم، روستاییان به خاطر جهل و دانشمندان به خاطر حسد»![9]
به این ترتیب حسد در درجه اول بلاى بزرگ براى دانشمندان است!
بیماری بزرگ امتها
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «انَّهُ سَیُصِیبُ امَّتِى دَاءُ الْامَمِ! قَالُوا: وَ مَاذَا دَاءُالْامَمِ؟! قَالَ: الْاشَرُ وَ الْبَطَرُ وَ التَّکَاثُرُ وَ التَّنَافُسُ فِى الدُّنْیَا، و التَّبَاعُدُ و التَّحَاسُدُ حَتَّى یَکُونَ الْبَغْىُ، ثُمَّ یَکُونُ الْهَرْجُ!؛ به زودى بیمارى (بزرگ) امّتها، امّت مرا فرامىگیرد! عرض کردند: بیمارى (بزرگ) امّتها چیست؟ فرمود: هوسرانى و عیّاشى و فزونطلبى، مسابقه در دنیاپرستى، اختلاف و نفاق و حسد نسبت به یکدیگر و سرانجام به ظلم و ستم و سپس به هرج و مرج مبتلا مىشوند»![10]
منبع: اخلاق در قرآن ج2 ص 120 تا 133 و تفسیر نمونه.
[1] . سوره فلق
[2] . المحجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 325.
[3] . اصول کافى، جلد 2، صفحه 306، حدیث 1 و 2.
[4] . غرر الحکم، شرح فارسى، جلد 1، صفحه 91.
[5] . همان مدرک.
[6] . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 1، صفحه 316؛ بحار الانوار، جلد 70، صفحه 241.
[7] . غرر الحکم، حدیث 6857.
[8] . المحجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 327.
[9] . المحجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 327.
[10] . غرر الحکم شرح فارسى، جلد 1، صفحه 326.
- يكشنبه ۲۱ تیر ۹۴
- ۰۲:۵۲
- ۷۳۱
- ۰