تحلیلی علمی از رابطه دوستی بین دخترها و پسرهای نامحرم
«مگر هر دوستی دختر و پسری باید به ازدواج ختم شود؟ ما فقط باهم دوستیم.» این جمله و جملاتی شبیه این را جوانهای امروزی میگویند و پدر و مادرها نیز میشنوند. رابطه دختر و پسر در دوران جدید موضوع بحثها و سمینارهای زیادی شده است. عدهای به شدت با آن مخالفند و مطرح کردنش را نوعی بیشرمی و بیحیایی تلقی میکنند و معتقدند روابط تنها در بستر ازدواج معنا مییابد و در غیر این صورت، حرام است و جایز نیست. عدهای هم خیلی آزادانه این مسئله را میپذیرند و معتقدند دنیا عوض شده و دوستی دختر و پسر هم از این قاعده مستثنا نیست و داشتن رابطه آنها خالی از اشکال است.
نظریه سومی هست که در آن نه آزادی مطلق و رها پذیرفته است و نه محدودیت و منع هرگونه رابطه، بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف در یک چارچوب مشخص تعریف شده است. در این زمینه، دکتر روشنک خدابخش، روانشناس، معتقد است: «نمیتوان رابطه انسانها با همدیگر را مسدود و یا حتی محدود کرد. دلایلی همچون تحصیل و دادوستدهای علمی، نیاز به طرح پرسش و پاسخ، قرض گرفتن جزوات و منابع درسی، و همکار شدن باعث میشود که نتوان به طور کلی به عدم ارتباط کاری و سازمانی یا تحصیل زن و مرد و دختر و پسر حکم داد. اما از سوی دیگر، دامن زدن به این گونه ارتباطات هم شاید خیلی ضرورت و با مسائل اجتماعات سازگاری نداشته باشد. به عبارت دیگر، داشتن ارتباط به معنای وجود هر گونه ارتباط لجامگسیخته در محل تحصیل، دانشگاه و محیط کار نیست.»
خوب یا بد؟
این کیفیت موضوع است که باعث میشود ما راجع به آن بتوانیم نظر دهیم. این سوال باید این گونه مطرح شود که کدامرابطه خوب و مفید است و کدام رابطه انسان را به سر منزل مقصود نمیرساند. در این مورد، دکتر خدابخش معتقد است: «هر ارتباط سالمی میتواند سازنده باشد، به شرط آنکه حد و حریمی برای آن قائل باشیم و تعریفی از آن کنیم که در آن منطق بر احساسات غلبه کند. اصولا در دوره نوجوانی، عنان و اختیار آدمی خیلی سخت قابل کنترل و مدیریت است، طوری که نیازهای جنسی به صورت طوفانی وارد حیات روانی میشود و چون همه چیز ناگهانی رخ میدهد، بین طبیعت و تربیت با شکافی مواجه میشویم که والدین میتوانند آن را به خوبی مدیریت و شناختهای لازم را به فرزندانشان منتقل کنند.»
جوانهای ما هم مثل جوانهای تمام دنیا رویهای منطقی دارند و مسائل را از طریق آن تجزیه و تحلیل میکنند. شما اگر با سلاح منطق پیش جوان بروید، بالطبع جوان هم منطقی جواب شما را میدهد، چون نوع بشر تفکر منطقی دارد، وگرنه هیچ علم و دانش و تمدنی پدید نمیآمد.»
دکتر خدابخش در جواب آنهایی که میگویند جوانهای امروزی حرفهای والدین را نمیپذیرند گفت: «متأسفانه، والدین ما به نحوه ارتباط برقرار کردن با جوانشان آگاه نیستند و همهاش از موضع بالا صحبت میکنند. اگر بخواهید با اعمال زور و نظر و جبههگیری خاصی با آنها برخورد کنید، جوانها هم مطابق طبع بشر مقاومت میکنند، چون آزادی از هر چیزی برایش مهمتر است. بنابراین، اگر چیزی یا تفکری آزادی جوان را به مخاطره بیندازد، او هم با لجاجت پاسخش را میدهد، ولی اگر شما با زبان خاص خودشان وارد گفتوگو شوید و وضعیت رشد، هوش و تفکر آنها را ملاک قرار دهید، آنها خیلی راحت به شما جواب مثبت میدهند. ولی اگر شما این کار را به صورت «دو دوتا پنج تا» انجام دهید، آنها هم به شما جواب خوبی نمیدهند.»
ارتباط هدفمند
دختران و پسران در دوران نوجوانی بدون طرح و برنامه خاصی با همدیگر آشنا و دوست میشوند. متأسفانه، این مسئله این روزها فناوریهای جدیدی مثل تلفن همراه و اینترنت، دیگر سختی نامهرسانیهای گذشته را به دنبال ندارند و دختر و پسر میتوانند با یک پیامک یا چت کردن با هم آشنا شوند و قرار ملاقات بگذارند و چون فاقد شناختهای لازم از همدیگرند و آیندهنگری خاصی ندارند، چه بسا دچار مشکلاتی هم بشوند. دکتر خدابخش، کسی که سالها با جوانها و نوجوانها در این زمینه کار کرده در این مورد میگوید: بچهها در این سن آمادگیهای زیستی و طبیعی برای گرایش به جنس مخالف را دارند، ولی آمادگیهای اجتماعی را ندارند و این مسئله مشکلات متعددی را موجب میشود. لذا نوجوانی را میبینید که در ارتباطی عاشقانه قرار میگیرد و به دلیل نداشتن توانمندیها و مهارتهای اجتماعی لازم دچار مشکل میشود.»
وی روی حریص بار نیاوردن بچهها به جنس مخالفشان تاکید میکند و چاره کار را در تربیت درست آنها میداند و میگوید: «اگر ما بتوانیم در خانواده و جامعهمان ارتباط بین دختر و پسر را با توجه به سطوح مختلف سنی میسر کنیم، اولا توانستهایم از حریص بودن بچهها به جنس مخالف جلوگیری کنیم، ثانیا شناختهایی را که لازم است تا حدود زیادی فراهم کردهایم.»
آب یا سراب؟
وی در ادامه صحبتهایش میگوید: «معمولا والدین ما با نسل جدید اختلاف نظرهایی دارند. اینکه گفته میشود آموزههای دینی و فرهنگی راههای ارتباط دختر و پسر را مسدود کرده اصلا درست نیست، بلکه بهتر است این گونه بگوییم که یک سری محدودیتهایی، آن هم به خاطر خودشان، در نظر گرفته که اجرای آن محدودیتها تنها به رشد خودشان کمک میکند.» ما نباید به تمام ارتباطات انسانی که دختر و پسر هم جزو آن است، تنها از دیدگاه زناشویی نگاه کنیم. خیلی وقتها- چه در دانشگاه و چه در محیط کار- این دو جنس ناچارند که با هم در ارتباط باشند، به ویژه امروزه که حضور زنان در کارهای اجتماعی افزایش پیدا کرده.» این مشاور خانواده در مورد جنبه آسیبشناسی این ارتباط معتقد است: «ارتباطدوستی به معنای اخص کلمه که یکی دوست پسر یا دوست دختر کس دیگری باشد، بعضی مواقع جنبهای آسیبزا دارد.دختر و پسران ما باید واقعبین باشند، هم جنبه مثبت را ببینند و هم منفی را. بعضی از این جوانها میگویند دیگر در دنیای امروزی دختر و پسر معنایی ندارد و وقتی من میخواهم با کسی دوست شوم، فرقی نمیکند که دختر است یا پسر، ولی من به آنها میگویم که اینگونه نیست، این یعنی ارتباط ضابطهمند نیست. این را میتوان ارتباطی دانست که بیشتر از عقل و منطق، شور و هیجان در آن دخیل است و نمیتواند به شکل درستی هم ادامه پیدا کند، چرا که هدفمند نیست.»
خانوادهها: بدانند یا نه؟
بچه باید آن قدر احساس دوستی و نزدیکی کند که مسائلش را با خانواده در میان بگذارد. نوجوان عاشق صحبت کردن است و خیلی راحت عقایدش را بیان میکند.به خودش نزدیک شوید و مهارتهای لازم را به او بیاموزید. به نوجوانها و جوانها هم توصیه میکنم که زیاد اهل پنهانکاری نباشند، چرا که معمولا کارهای پنهانی سر از موارد ضد قانون و ضد خانواده درمیآورد. بدانید که پدر و مادرها در هر صورت خیر و صلاح شما را میخواهند، اما چه بسا شیوه درست را بلد نباشند.»ایشان در مورد اینکه در دوران نوجوانی چه آموزشهایی لازم است میگوید: «باید آنها را در مورد رفتارهای پرخطر جنسی، اعتیاد و رانندگیهای خطرناک آگاه کرد. برای مثال، وقتی فرمان ماشین را از بچگی به او میدهید و از این کار خوشتان میآید و لذت میبرید، باید از همان موقع به این فکر کنید که اگر این بچه به سن نوجوانی رسید و از شما تقاضای ماشین کرد، چه میخواهید به او بگویید. اما اگر از همان دوران بگویید که ما کارتی داریم به نام گواهینامه گرفتنش لازمه رانندگی است، او قانونمند بار خواهد آمد.»
آسیبها
ما چگونه میتوانیم از آسیب این نوع مسائل جلوگیری کنیم و ازدوستیهایی که چه بسا پایانش به اینگونه موارد ختم میشود پرهیز کنیم. اینجا ما بزرگترها مقصریم که اطلاعات به فرزندانمان ندادهایم. اغلب کسانی که دچار مشکلاتی نظیر اینها میشوند متعلق به والدین پرکار، مشغول و گرفتارند که وقت و ارتباط درستی برای تعامل با فرزندانشان نمیگذارند، از احوال آنها کاملا غافلند، به دلیل گرفتاریهای متعدد بچهها را در اولویت آخر به حساب میآورند و بدتر از همه، میخواهند تصور کنند که این غیبت و فاصله خود را میتوانند با پول جبران کنند. وقتی شما طرح و برنامه خاصی برای پرورش فرزندتان نداشته باشید، بلوغ و تمایلات او را متوجه نشوید، این تبعات ناگوار پیش خواهد آمد.»
دکتر خدابخش دخترها و پسرها را هم مقصر میداند و میگوید: «خود خلوت کردن باعث میشود فکرهای نامناسب دیگری به ذهن دختر و پسر خطور کند. بنابراین، باید سعی کنند تا حد امکان در مکانهای خلوت و سرپوشیده قرار نگیرند.»
پسر یا دختر؛ کدام یک بیشتر آسیب میبینند؟!
دخترها چون در روابط عاطفیتر و احساسیترند، وقتی با شکست مواجه میشوند، بیشتر صدمه میبینند. آنها گاهی وقتها در شرایط بسیار منفی قرار میگیرند و امکان ازدواج بعدیشان به شدت کاهش مییابد. پسرها هم دنیای شکنندهای دارند و خیلی سخت خودشان را بازسازی میکنند. دختر و پسر احساس میکنند که روح لطیفشان را در یک سری روابط تیره کردهاند. با چه امید و آرزویی به هم دل میبندند، اما وقتی این روابط آنطور که تصور میکردند پیش نمیرود، دچار سرخوردگیهای فردی و اجتماعی میشوند.» اینجاست که «چرا انسان کند کاری که باز آرد پشیمانی» در موردشان مصداق پیدا میکند.
- دوشنبه ۱۹ آبان ۹۳
- ۱۷:۲۳
- ۱۶۵۸
- ۱