آثار گناه بر عقل و قلب و اجتماع
هرگاه بنده گناهی انجام دهد نقطه سیاهی در دل او پیدا میشود. اگر توبه کرد پاک میشود و اگر به گناه خود ادامه داد، آن نقطه سیاه زیادتر میشود تا اینکه همه قلب را میگیرد و در این موقع است که دیگر او رستگار نمیگردد.
چرا افسردگیام زیاد شده؟ چرا قوای عقلی و حافظهام ضعیف شده؟ چرا رزق و روزیام با مشکل مواجه شده؟ اصلاً چرا تلاشهایم به نتیجه نمیرسد؟ چرا علیرغم تمنّای زیادی که دارم، در مسائل معنوی پیشرفت نمیکنم و احساس خوش معنویت و آرامش به من دست نمیدهد؟ چرا؟ وقتی این سؤالات و صدها سۆال دیگر از این قبیل را بررسی و علتیابی میکنیم، به یک پاسخ میرسیم و آن هم گناه است.
آری همه این مشکلاتی که ذکر شد نتیجه و آثار گناه است. اگر متوجه بشویم که علت همه مشکلات ما ناشی از ارتکاب گناه است عزم ما برای ترک گناهان دو چندان میشود؛ لذا این مقاله در صدد است که در چند شماره به بخشی از آثار زیانبار و مهلک گناهان بپردازد، به امید اینکه جامعه ما از لوث گناهان پاک شود.
آثار فردی گناه
1. کاهش قوای عقلى
قوای عقلی و فکری هر انسانی ثابت و پایدار نیست، بلکه متناسب با افعالی که از او صادر میشود این قوا شدت و ضعف پیدا میکند. گناه از اموری است که باعث ضعیف شدن قوای عقلی و فکری انسان میشود. چرا که عقلانیت انسان از جنس نور است و گناه تولید کننده ظلمت و این دو با هم جمع نمیشوند. از پیامبر خدا نقل شده که به ابن مسعود سفارش میکند: از مستی گناه بپرهیز چرا که برای گناه هم جنونی مانند جنون شراب وجود دارد، بلکه جنونش شدیدتر است.[1]
انسانی که قوای عقلی او رو به ضعف بگذارد، هر خیری از او دور میشود و آمادگی هر اشتباه و خطایی را پیدا میکند. چرا که فرمودند: فقط با عقل است که هر خیری به دست میآید.[2]
2. از بین رفتن محفوظات
همه دیدهایم که انسانها از نظر قوه حافظه برابر نیستند، بلکه با هم اختلاف دارند. اموری هم در زیاد و کم شدن حافظه تأثیر دارند که از آن جمله معصیت الهی است. بنابر روایات اهل بیت (علیهم السلام) معصیت باعث از بین رفتن محفوظات از ذهن انسان میشود.
انسان با ادامه گناه، لحظه به لحظه، در تاریکى روحى بیشترى فرو میرود، و به جایى میرسد که گناهانش در نظرش حسنات جلوه میکند، و گاه به گناهش افتخار میکند! در این مرحله راههاى بازگشت به روى او بسته میشود، و تمام پلها پشت سرش ویران میگردد و این خطرناکترین حالتى است که ممکن است براى یک انسان پیش آید
ابن مسعود از پیامبر «صلوات الله علیه و آله» نقل میکند: از گناهان بپرهیز چرا که گناهان از بین برنده خیرات هستند. وقتی بنده گناه میکند، به واسطه انجام آن، علمی را که یاد گرفته بود فراموش میکند.[3]
اگر بنا باشد انسان زحمت تحصیل علم را بکشد اما معلوماتش باقی نماند، پس زحمت او بینتیجه است و همیشه در جهالت باقی خواهد ماند.
3. قساوت قلب
یکی از اموری که در سعادت انسانها نقش کلیدی دارد، داشتن قلبی تأثیرپذیر و رقیق است. اگر قلب انسان را قساوت بگیرد، دیگر نسبت به امور لطیف و ظریف و نورانی تأثیرپذیر نخواهد بود. در نتیجه بسیاری از امور که باعث تنبه و رشد دیگران است در رشد و ترقی او تأثیر نخواهد داشت. البته آدمی با دلی نرم و رقیق به دنیا میآید و خود اوست که باعث قساوت قلب خود میشود. از جمله اینکه مرتکب گناه میشود و گناه باعث قساوت قلب آدمی میشود. چنان که در سوره مطففین میخوانیم: «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»[4]چنین نیست که آنان میپندارند، بلکه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است!
و در روایات آمده است: هرگاه بنده گناهی انجام دهد نقطه سیاهی در دل او پیدا میشود. اگر توبه کرد پاک میشود و اگر به گناه خود ادامه داد، آن نقطه سیاه زیادتر میشود تا اینکه همه قلب را میگیرد و در این موقع است که دیگر او رستگار نمیگردد.[5]
انسانی که دچار قساوت قلب گردد نه تنها با خالق خود مشکل پیدا میکند، بلکه در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی خود نیز دچار مشکل میشود. انسانی که دل او سخت شده، نمیتواند از احساسات لطیف و پاک برخوردار باشد و در نتیجه زندگی سرد و خشنی خواهد داشت.
بدترین اثر گناه و ادامه آن، تاریک ساختن قلب، و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. گناهان از اعضاء و جوارح، سرازیر قلب میشوند، و قلب را به یک باتلاق متعفن و گندیده مبدل میسازند. اینجاست که انسان راه و چاه را تشخیص نمیدهد، و مرتکب اشتباهات عجیبى میشود که همه را حیران میکند و با دست خود تیشه به ریشه سعادت خویش میزند و سرمایه خوشبختى خویش را به باد فنا میدهد. در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) میخوانیم: کثرة الذنوب مفسدة للقلب. (گناهان زیاد قلب انسان را فاسد میکند)
و در حدیث دیگرى از همان حضرت میخوانیم. ان العبد اذا اذنب ذنبا نکتت فى قلبه نکتة سوداء، فان تاب و نزع و استغفر صقل قلبه، و ان عاد زادت حتى تعلو قلبه، فذلک الرین الذى ذکر اللَّه فى القرآن: «کلّاً بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.»(هنگامى که بنده گناه کند نقطه سیاهى در قلب او پیدا میشود، اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار نماید، قلب او صیقل مییابد و اگر باز هم به گناه برگردد سیاهى افزون میشود، تا تمام قلبش را فرا گیرد، این همان زنگارى است که در آیه) کلّاً بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ به آن اشاره شده.
از نظر اصول روانشناسى نیز این معنى ثابت شده که اعمال آدمى همواره بازتابى در روح او دارد، و تدریجاً روح را به شکل خود در میآورد، حتى در تفکر و اندیشه و قضاوت او مۆثر است.
این نکته نیز قابل توجه است که انسان با ادامه گناه، لحظه به لحظه، در تاریکى روحى بیشترى فرو میرود، و به جایى میرسد که گناهانش در نظرش حسنات جلوه میکند، و گاه به گناهش افتخار میکند! در این مرحله راههاى بازگشت به روى او بسته میشود، و تمام پلها پشت سرش ویران میگردد و این خطرناکترین حالتى است که ممکن است براى یک انسان پیش آید.[6]
4. زوال نعمتها
یکی از آثار مهمی که گناهان در زندگی هر فرد یا اجتماعی میگذارد از بین رفتن نعمتهایی است که خداوند به آنان عطا فرموده است. آری پایداری بسیاری از نعمتهای الهی مشروط به انجام ندادن گناه و اطاعت او است. چنان که در قرآن کریم میخوانیم: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ [7]
(و اگر اهل آبادیها ایمان میآوردند و پارسایى میکردند، حتماً برکاتى از آسمان و زمین بر آنان میگشودیم، اما) آنان حق را تکذیب کردند، پس به سبب آنچه همواره کسب میکردند، گرفتارشان کردیم. امیر مۆمنان على (علیهالسلام) میفرماید: و ایم اللَّه! ما کان قوم قط فى غض نعمة من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، لان اللَّه لیس بظلام للعبید (به خدا سوگند هیچ ملتى از آغوش ناز و نعمت زندگى گرفته نشد، مگر به واسطه گناهانى که مرتکب شدند، زیرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمیدارد)
سپس افزود: و لو ان الناس حین تنزل بهم النقم، و تزول عنهم النعم، فزعوا الى ربهم بصدق من نیاتهم، و وله من قلوبهم، لرد علیهم کل شارد و اصلح لهم کل فاسد (هر گاه مردم موقعى که بلاها نازل میشود، و نعمتهاى الهى از آنان سلب میگردد، با صدق نیت رو به درگاه خدا آورند، و با قلبهایى آکنده از عشق و محبت به خدا از او درخواست حل مشکل کنند، خداوند آنچه را از دستشان رفته به آنان باز میگرداند، و هر گونه فسادى را براى آنان اصلاح میکند) و از این بیان رابطه گناهان با سلب نعمتها به خوبى آشکار میشود. [8]
انسانی که دچار قساوت قلب گردد نه تنها با خالق خود مشکل پیدا میکند، بلکه در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی خود نیز دچار مشکل میشود. انسانی که دل او سخت شده، نمیتواند از احساسات لطیف و پاک برخوردار باشد و در نتیجه زندگی سرد و خشنی خواهد داشت
5. نزول بلاها
بدون شک هر امری که در عالم اتفاق میافتد بدون علت نیست. از آن جمله بلاها و مشکلاتی است که بر سر راه افراد یا جوامع نهاده میشود و بدانها گرفتار میشوند. اگر انسانها در مدار بندگی خداوند قدم بر میداشتند از بسیاری از بلاها و مشکلات در امان بودند و همواره در حفظ و حراست خداوند به سر میبردند. اما بر اثر انجام گناه و معصیت الهی مستحق نزول بلا میشوند. در سوره شوری میخوانیم: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ (سوره شوری آیه 03) (و هر مصیبتى به شما رسد پس به سبب دستاورد شماست! و بسیاری) از خطاهاى شما را میبخشد.
در ذیل همین آیه در تفسیر المیزان میخوانیم: مصائب و ناملایماتى که متوجه جامعه شما میشود، همه به سبب گناهانى است که مرتکب میشوید، و خدا از بسیارى از آن گناهان درمى گذرد و شما را به جرم آن نمیگیرد. پس آیه شریفه در معناى این آیات است: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون» [9] (سوره روم آیه 41) «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا.» [10](سوره اعراف آیه 96)«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» [11](سوره رعد آیه 11) و آیات دیگرى که همه دلالت دارد بر اینکه بین اعمال آدمى و نظام عالم ارتباطى خاص برقرار است. به طورى که اگر جوامع بشرى عقاید و اعمال خود را بر طبق آنچه فطرت اقتضا دارد وفق دهند، خیرات به سویشان سرازیر و درهاى برکات به رویشان باز میشود، و اگر در این دو مرحله به فساد بگرایند، زمین و آسمان هم تباه میشود، و زندگیشان را تباه میکند.
نکته:
1- در روایات اهل بیت (علیهم السلام) بیان شده که هر گناه بلای خاصی را در پی خواهد داشت و اثر هر گناه را بیان کردهاند. به عنوان مثال در مورد زنا فرمودهاند که هرگاه زنا در جامعه زیاد و علنی شود موجب زیاد شدن زلزله میشود.[12]
2- در روایات آمده که هرچه انسانها گناهان جدیدتری را انجام دهند باعث میشود بلاهای جدیدتری بر سر آنان ببارد.[13]
پینوشتها:
[1]. بحار، ج 74، ص 501.
[2]. مستدرک وسایل، ج 11، ص 209.
[3]. بحار، ج 70، ص 773.
[4]. سوره مطففین، آیه 14.
[5]. الکافی، ج 2، ص 271؛ وسائل الشیعة، ج 02، ص 791؛ تفسیر نمونه، ج 26، ص 662.
[6]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 266.
[7]. (سوره اعراف آیه 96)
[8]. تفسیر نمونه، ج 20، ص 310؛ همچنین رجوع کنید: ترجمه تفسیر المیزان، ج 8، ص 247.
[9]. اگر فساد در خشکی و دریا پیدا شود، به سبب گناهانی است که مردم میکنند، و پیدا شدن آن برای این است که خداوند نمونهای از آثار شوم اعمالشان را به ایشان بچشاند، شاید برگردند.
[10]. و اگر مردم شهرها ایمان میآوردند و تقوی پیشه میکردند، ما برکتهایی از آسمان و زمین به رویشان میگشودیم، اما به جای ایمان و تقوی تکذیب کردند.
[11]. خدا نعمتهای هیچ قومی را دگرگون نمیسازد، تا آنکه خودشان وضع خود را دگرگون کنند و رفتار خود را تغییر دهند.
[12]. تهذیب الأحکام، ج 3، ص 741.
[13]. الکافى، ج 2، ص 572.
منبع: تبیان
- يكشنبه ۲۰ مهر ۹۳
- ۰۷:۱۲
- ۱۳۴۰
- ۱