گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

حکم "نجاست سگ" از کجا آمده است؟

  • ۲۲۲۷ نمایش

  • چرا اسلام، سگ را نجس می‌داند؟برخی افراد در این حکم، شک و شبهه‌ای ندارند و تنها از "فلسفه نجاست سگ" سؤال می‌کنند و می‌خواهند بدانند آیا در اسلام، فقط "حکم نجاست سگ" بیان شده یا علاوه بر این، به فلسفه این حکم نیز اشاره شده است؟
     

    به گزارش گناه شناسی به نقل از فرهنگ نیوز ، مسأله نجاست سگ، یکی از مسائل فقهی اسلام است که در جامعه امروزی، اطلاع از چگونگی آن برای بسیاری حائز اهمیت است. عده‌ای از سر کنجکاوی می خواهند بدانند که: چرا اسلام سگ را نجس می‌داند؟ و در کدام آیات یا روایات از متون دینی ما، علت نجاست سگ بیان شده است؟ برخی افراد در این حکم، شک و شبهه‌ای ندارند و تنها از "فلسفه نجاست سگ" سؤال می‌کنند و می‌خواهند بدانند آیا در اسلام، فقط "حکم نجاست سگ" بیان شده یا علاوه بر این، به فلسفه این حکم نیز اشاره شده است؟

    عده ای نیز دم از حقوق حیوانات می زنند و حکم نجاست را بر خلاف حقوق سگ می دانند!، از نگاه آنان سگ یک حیوان با وفا است و همین را دلیلی برای طهارتش می دانند. علاوه بر این از کوچک ترین دستاویزها برای اثبات سلیقه شان استفاده می کنند:

    - مگر می شود سگ با این وفاداریش نجس باشد؟

    - در قرآن و روایات از نجاست سگ سخنی به میان نیامده است!؟

    - قرآن با نام بردن از سگ اصحاب کهف، از این حیوان تمجید کرده است!

    - حضرت علی(ع) مردم را به یادگیری ده خصلت ارزنده سگ و به کار بستن این خصائص در زندگی توصیه فرموده‌اند!

    - و ...

    حال آنکه معلوم نیست نام بردن از سگ اصحاب کهف در قرآن چه ربطی به نجاست یا طهارت سگ دارد؟ وفاداری سگ و مفید بودنش، چه ربطی به عدم نجاست او دارد؟ و چگونه می‌توان از سخن امیرالمومنین(ع) پی به طهارت سگ برد؟

    اگر چنین باشد، آیا می توان سخن پیامبر(ص)، که بدعت‌گزاران را سگان دوزخ(۱) می داند، دلیلی بر نجاست سگ گرفت؟! آیا این‌گونه سخن گفتن صحیح است؟

    همان‌طور که ملاحظه فرمودید، برخورد سلیقه‌ای با مسائل و ربط دادن همه چیز برای اثبات سلیقه شخصی، بخصوص برای کسانی که صلاحیت اظهار نظر در مسائل شرعی را ندارند تا جایی پیش می رود که در اصل و اساس مسأله‌ای تشکیک می‌کنند.

    اگر مفید بودن و وفادار بودن سگ برای حکم به طهارتش کافی باشد، پس خون که حیات انسان با کمبود آن در خطر می‌افتد، نباید نجس باشد؟ آیا کسی در فواید و نیاز انسان به خون و همچنین در نجس بودن آن شک دارد؟ آیا به بهانه اینکه انسان اشرف مخلوقات هست، می‌توان نجاست خون او را انکار کرد؟

    ما فعلاً قصد پرداختن به این سخنان را نداریم و در ضمن مباحث پیش رو به پاسخ آن ها اشاره خواهیم کرد.

    در این نوشتار با جست‌وجو در منابع اسلامی از جمله قرآن و روایات معصومین علیهم السلام و ... در پی یافتن ادله این حکم خواهیم بود، پس از آن به چند مسأله که فرع بر مساله نجاست سگ است، خواهیم پرداخت.

    مسائلی از قبیل نجاست انواع سگ، خرید و فروش آن، نگهداری سگ در خانه، حقوق سگ به عنوان یک حیوان، فلسفه نجاست سگ در اسلام و در نهایت پاسخ به چند سوال.

    امّا لازم است قبل از آن، مفهوم و معنای «نجس» بخصوص در اصطلاح فقهی آن، مورد بررسی قرار گیرد و سپس اصل مساله را دنبال کنیم:

    مفهوم نجس

    واژه «نـجـس» از نـظر لغت شناسان به معناى کثیفى، ناپاکى، ضدطهارت، ضد نظافت و به معنای پلیدى آمده است (۲).

    بهترین تعریف لغوی از راغب اصفهانى است که نجس را به معنای پلیدی ظاهری و باطنی می داند، او مى نویسد: « النجاسة القذارة و ذلک ضربان: ضرب یدرک بالحاسة وضرب یدرک بالبصیرة ... » نجاست، قذارت وکثیفى است که بردو نوع می باشد:

    ۱- آنکه با حواس انسان قابل درک است.

    ۲- آنکه با دیده بصیرت درک می شود.

    یعنی گاهی نجس دانستن چیزی بخاطر پلیدی باطنی آنست و تاثیر منفی بر روح و روان انسان می گذارد. راغب اصفهانی در ادامه برای معنای دوم، مصداقی را ذکر کرده و می گوید: « والثانی : وصف الله تعالى به المشرکین فقال: (إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ)(۳) ... : خداوند تعالی مشرکان را به آن توصیف کرده و فرموده : (مشرکان نجس هستند) »(۴)

    نجس در اصطلاح فقهی

    در فقه اسلامی «نجس» به شیئی گفته می شود که بخاطر شدّت پلیدی باید از آن دوری و اجتناب کرد، و نحوه اجتناب و دوری از آن را شرع بیان کرده است مثلا: آبی که با عین نجاست برخورد کرده، قابل نوشیدن نیست و نمی توان با آن، وضو و غسل گرفت؛ و با لباسی که نجس شده، نمی توان نماز خواند و ... .

    پس نجس در فقه یعنی: شیئی که دارای شدّت پلیدی است که باید به نحوی خاص، از آن دوری کرد؛ و نحوه اجتناب از آن را شرع مشخص می کند. یا به عبارتی دیگر نجاست چیزی است که به کار بردن آن در نماز و طواف و تغذیه، به دو جهت حرام می باشد: یکی شدّت پلیدی که در آن هست و دیگری دستور به دوری و اجتناب از آن.

    لفظ «نجس» با ظهور خود و تبادر، بر این معنا دلالت دارد. شـیـخ طـوسى،(۵) طبرسى،(۶) آیة اللّه حکیم،(۷) راوندى،(۸) میرزا محمد مـشـهـدى(۹) و فـخـر رازى (۱۰) در تفسیر «نجس» گفته اند: کلمه «نجس» نزد ما معناى روشنى دارد و آن نجاست فقهى است. (۱۱)

    عده ای نیز معتقدند پس از ظهور اسلام، کثرت استعمال لفظ نجس در این معنا به گونه ای بوده که سبب ثبوت حقیقت شرعیه شده است، یعنی هرگاه پس از اسلام این لفظ بدون قرینه بکار رود همین معنای فقهی از آن برداشت می شود نه معنای لغوی. (چنانکه واژه صلاة با اینکه قبل از اسلام به معنای دعا بود، پس از اسلام به معنای حرکات خاصی که نماز نام دارد، بکار می رود.) لازم به ذکر است، علاوه بر ابن زهره(۱۲) و راوندى(۱۳) که مدعى حقیقت شرعیّه در این باره هستند، شیخ انصارى نیز مى نویسد: در وجود معناى حقیقت شرعیه برای لفظ «نجس» جاى شک ندارد . حال که چنین است روشن می شودکه، اگر واژه نجس در متن روایات آمد به کدامیک از این دو معنا خواهد بود:

    - پلیدی تنها (معنای لغوی) یا،

    - پلیدی خاصّی که باید به نحوی خاص از آن دوری شود. (معنای فقهی)

    علاوه بر این، تعابیر دیگری نیز هستند که شارع با آنها معنای نجاست فقهی را، قصد می کند. بعضی از این تعابیر عبارتند از:

    «لاتشرب منه، لاتتوضاء منه، لاتصل فیه، یجتنب عنه، اذا اصابه یدک مع الرطوبه فطهّره، صب علیه الماء و(۱۴)... :

    منوش از آن، وضو مگیر از آن، در آن نماز مگذار، از آن اجتناب کن، هرگاه دست مرطوبت آن را لمس کرد تطهیر کن، بر آن آب بریز و...»

    نتیجه اینکه، هرگاه واژه «نجس» و «تعابیر مرادف آن» در متون اسلامی بکار رفت، معنای فقهی نجاست مدّ نظر است.

    نجاست سگ در قرآن

    پیش از این گفتیم یکی از سوالات مطرح در مساله نجاست سگ، اینست که : آیا در قرآن که کاملترین کتاب آسمانی است به نجاست سگ اشاره ای شده است یا نه؟

    در قرآن کریم در سه مورد از سگ سخن گفته شده که عبارتند از:

    ۱- ماجرای سگ اصحاب کهف: خداوند در سوره کهف در مورد سگ اصحاب کهف چنین می فرماید:

    «... سگشان بر آستانه ی غار دو دست‏خود را دراز کرده بود.»(۱۵) «... وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ ...» (۱۶)

    در این آیه هیچ گونه اشاره ای به طهارت و نجاست سگ نشده است، نهایت استفاده ای که از این آیه می شود، اینست که:

    - اصحاب کهف سگ نگهبانی را همراه داشتند.

    - سگ در دهانه غار، یعنی محلی غیر از محلّ استراحت اصحاب کهف آرمیده بود(بِالْوَصِیدِ).(۱۷)

    تنها نکته قابل توجه در اینجا، مساله همراه داشتن سگ است که در ذیل عنوان «نگهداری سگ در خانه» به آن خواهیم پرداخت. (که نگهداری سگ نگهبان اشکالی ندارد.)

    ۲- ماجرای بلعم باعورا: خداوند در سوره اعراف، بلعم باعورا را به سگ تشبیه کرده ‏است و چنین می فرماید: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ» (۱۸)

    سخن از یک عالم دانشمند است که ابتدا در مسیر حق بود، به گونه‏اى که کسى انتظار انحراف او را نداشت. سرانجام دنیاپرستى و پیروى از هواى نفس او را به سقوط کشاند. به نحوى که تشبیه به سگ شده است. اما چرا به سگ تشبیه شده؟ زیرا او بر اثر شدت هواپرستى و چسبیدن به لذات جهان ماده، یک حال عطشِ نامحدود به خود گرفته که همواره دنبال دنیاپرستى مى ‏رود نه به خاطر نیاز و احتیاج بلکه به شکل بیمارگونه‏اى همچون یک «سگ هار» که بر اثر بیمارى هارى، حالت عطش کاذب به او دست مى‏دهد و در هیچ حال سیراب نمى ‏شود.(۱۹)

    در این آیه نیز نه سخن از طهارت سگ است و نه سخن از نجاست آن آمده است.

    نکته قابل توجه اینست که: اگر در آیه قبل، ذکر سگ اصحاب کهف دلیلی بر تمجید و طهارت او باشد، این آیه نیز به وجود نوعی مزمت و پستی در سگ دلالت دارد که سبب شده خداوند حالت یک عالم هواپرست را به آن تشبیه کند و می توان از آن بر نجاست سگ استناد کرد! امّا حقیقت اینست که هر دو سخن، سست و باطلند .

    ۳- حکم صید سگ شکارچی: خداوند در ابتدای سوره مائده می فرماید:

    «یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ ...»(۲۰)

    از تو سؤال مى‏کنند چه چیزهایى براى آنها حلال شده است؟ بگو : آنچه پاکیزه است ، براى شما حلال گردیده ؛ و (نیز) صید حیوانات شکارى و سگ‏هاى تربیت یافته ... .

    در این آیه سخن از حلال بودن گوشت حیوانی است که توسط سگ شکاری صید شده است نه نجاست یا طهارت سگ. هرچند دلالت بر قابل استفاده بودن صیدی که توسط سگ شکاری انجام شده دارد و در روایات نیز آمده است که این صید را می توان پس از شستن محل تماس سگ استفاده کرد.

    این سه آیه تنها مواردی بودند که در آن سخن از سگ به میان آمده، امّا در آن نه اشاره به طهارت سگ شده نه نجاست آن. حال که ثابت شد قرآن دلالتی بر نجاست و طهارت سگ ندارد، آیا می توان نتیجه گرفت که پس سگ نجس نیست؟

    آیا همه احکام باید در قرآن ذکر شده باشند؟

    آیا می توان حکمی را فقط بخاطر عدم ذکر آن در قرآن انکار کرد؟(۲۱)

    آیا حرام بودن گوشت سگ در قرآن ذکر شده است؟

    آیا کسی در حرام بودن گوشت سگ شک دارد؟ با اینکه در سوره انعام(۲۲) محرمات فقط چهار موردند: ۱- مردار(مَیْتَة) ۲- خون(دَماً مَسْفُوحاً) ۳- گوشت خوک(لَحْمَ خِنزیرٍ) ۴- و حیوانی‌ که‌ برای‌ بت‌ها ذبح‌ شده‌ باشد.( أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ). گوشت‌ سگ‌ که‌ از این‌ها نیست‌، پس‌ طبق‌ این‌ آیه‌ اگر ذبحش‌ کنیم‌ حلال‌ است‌!(۲۳)بنابراین منکران نجاست سگ باید خوردن گوشت سگ را نیز به ناچار حلال بدانند با اینکه همه، آن را حرام می دانند.

    پاسخ اینست که:

    اولاً: قرآن کریم در احکام فقهی معمولا به کلیات بسنده کرده است . به عبارتی دیگر قرآن همچون قانون اساسی است که فروع قوانین مدنی، حقوقی، جزائی و ... را در آن نمی توان یافت.

    ثانیاً: تبیین و تفسیر آن را به پیامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»(۲۴) یعنی ای پیامبر ما ذکر بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر ایشان نازل شد (قرآن) تبیین و تفسیر نمایی و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بیان فرموده، از سخنان پیامبر(ص) و امامان(ع) اطاعت کنیم:«وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(۲۵) یعنی ای مردم هر چه را رسول الله(ص) به شما دستور داد ، اجرا کنید و هر چه را نهی کرد باز ایستید.

    اگر پیامبر اکرم (ص) مى فرمایند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی»(۲۶) ، من دو چیز گرانبها را در میان شما به امانت مى گذارم که این دو از هم جدا نمى شوند «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»، اگر به هر دوى آنها تمسک کردید هلاک نمى شوید. سرّ این فرمایش پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) این است که تمام آنچه ما به آن احتیاج داریم در نصّ و ظاهر قرآن نیامده است و ما باید در کنار قرآن روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) را در نظر بگیریم. اما اگر گفتیم یکى را قبول داریم، اگر گفتیم «حَسبُنا کِتابُ الله»، و عترت را رها کردیم، ضمانتى براى هدایت ما نخواهد بود. این دو چیز را باید با هم داشته باشیم تا بتوانیم به هدایت برسیم.(۲۷)

    خلاصه اینکه برای به دست آوردن حکم شرعی، قرآن یکی از منابع استنباط احکام الهی می باشد، علاوه بر کتاب آسمانی ما، روایات معصومین(ع) یکی دیگر از منابع است که اگر حکمی در قرآن ذکر نشده بود باید به این روایات رجوع شود.

     

    نجاست سگ در روایات

    عمده دلیل برای حکم به نجاست سگ، روایات می باشند. احادیث زیادی در این باره وارد شده است بطوری که در کتاب ارزشمند وسائل الشیعه و بحارالانوار ، ابواب مختلفی در این رابطه وجود دارد با عناوین : «بَابُ نَجَاسَة سُؤْرِ الْکَلْبِ وَ الْخِنْزِیرِ»، «بَابُ طَهَارَة عَرَقِ جَمِیعِ الدَّوَابِّ وَ أَبْدَانِهَا وَ مَا یَخْرُجُ مِنْ مَنَاخِرِهَا وَ أَفْوَاهِهَا إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِیرَ»، «بَابُ نَجَاسَة الْکَلْبِ وَ لَوْ سَلُوقِیّاً»، «بَابُ جَوَازِ لُبْسِ جِلْدِ مَا لَا یُؤْکَلُ لَحْمُهُ مَعَ الذَّکَاة وَ شَعْرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ صُوفِهِ وَ الِانْتِفَاعِ بِهَا فِی غَیْرِ الصَّلَاة إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِیرَ وَ جَوَازِ الصَّلَاة فِی جَمِیعِ الْجُلُودِ إِلَّا مَا نُهِیَ عَنْهُ»، «بَابُ کَرَاهَة اتِّخَاذِ کَلْبٍ فِی الدَّارِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَلْبَ صَیْدٍ أَوْ مَاشِیَة أَوْ یُضْطَرَّ إِلَیْهِ أَوْ یُغْلَقَ دُونَهُ الْبَابُ»، «بَابُ تَحْرِیمِ بَیْعِ الْکِلَابِ إِلَّا کَلْبَ الصَّیْدِ وَ کَلْبَ الْمَاشِیَة وَ الْحَائِطِ وَ جَوَازِ بَیْعِ الْهِرِّ وَ الدَّوَابِّ» و ...

    هر یک از ابواب فوق، روایاتی را در بر دارد که بیان کننده نجاست سگ اند . کسی که از علوم دینی کمترین اطلاعی داشته باشد با دیدن عنوان این ابواب یقین به حکم نجاست سگ در اسلام می کند چه رسد به اینکه روایات هر باب را مطالعه و بررسی کند.

    روایاتی که از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربار نجاست سگ به ما رسیده اند، دو گونه می باشند:

    دسته نخست: روایاتی که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند:

    ۱- «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِیرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: الْکَلْبُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: أَ لَیْسَ هُوَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.»(۲۸)

    عذافر از امام صادق(ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگیر. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است.

    ۲- «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ(۲۹).»

    عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق(ع) نقل می کند: همانا خداوند نیافرید خلقی را که نجس تر از سگ باشد.

    ۳- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ فَضْلِ الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَیْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ، فَلَمْ أَتْرُکْ شَیْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ؛ حَتَّى انْتَهَیْتُ إِلَى الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ.»(۳۰)

    فضلمی گوید از امام صادق(ع) از پس مانده حیوانات (گربه ، گوسفند، گاو، شتر،...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالی ندارد. تا اینکه از سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پلید و نجس است.

    ۴- «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ: رِجْسٌ نِجْسٌ، لَا یُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ، وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّة ثُمَّ بِالْمَاءِ.(۳۱)

    راوی حکم سگ را از امام صادق (ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پلید و نجس است، از اضافه آبی که آشامیده نباید وضو گرفته شود، آن آب را بریز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوى.»

    ۵- «عَنْ مُعَاوِیَة بْنِ شُرَیْحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ یُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ یُتَوَضَّأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلْتُ أَ لَیْسَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ، لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.(۳۲)

    ابن شریح، حکم نیم خورده سگ را از امام صادق(ع) پرسید که آیا مى توان از آن نوشید یا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوى پرسید: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.»

    ۶- «عَنْ أَبِی سَهْلٍ الْقُرَشِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ. قُلْتُ: هُوَ حَرَامٌ؟ قَالَ: هُوَ نَجَسٌ؛ أُعِیدُهَا عَلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ هُوَ نَجَسٌ.(۳۳)

    ابی سهل می گوید از امام صادق(ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: از حیوانات مسخ شده است. گفتم آیا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه این سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.»

    و مواردی دیگر .

    همانطور که در بحث لغوی گذشت، با وجود حقیقت شرعیه برای واژه نجس، این دسته از روایات برای اثبات حکم نجاست سگ کفایت می کنند، و به صراحت بیانگر آن هستند.

    دسته دوم: روایاتی که واژه نجس در آنها ذکر نشده، امّا با قرائن موجود در آن، نجاست سگ اثبات می شود. در این روایات، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با نجاسات دیگر، بیان شده است. مانند:

    ۱- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْکَلْبِ‏ یَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ، قَالَ: اغْسِلِ الْإِنَاءَ .(۳۴)

    ابن مسلم می گوید از امام صادق(ع) سوال کردم: اگر سگی از ظرفی آب بیاشامد وظیفه چیست؟ آن حضرت فرمود: لازم است ظرف را بشوئید.»

    ۲- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إِذَا وَلَغَ الْکَلْبُ فِی الْإِنَاءِ فَصُبَّهُ.(۳۵)

    امام صادق(ع) فرمود: هرگاه سگ از ظرفی آب خورد، آن آب را دور بریز.»

    ۳- «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)، قَالَ‏: لَیْسَ بِفَضْلِ السِّنَّوْرِ بَأْسٌ أَنْ یُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ یُشْرَبَ؛ وَ لَا یُشْرَبُ سُؤْرُ الْکَلْبِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ حَوْضاً کَبِیراً یُسْتَقَى مِنْهُ.(۳۶)

    ابی بصیر از امام صادق(ع) نقل می کند: نیم خورده سنور را می توان نوشید و با آن وضو گرفت، و نیم خورده سگ را نمی توان نوشید مگر از حوض بزرگی آب خورده باشد.»

    ۴- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ، قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): إِنْ‏ أَصَابَ ثَوْبَکَ مِنَ الْکَلْبِ رُطُوبَة فَاغْسِلْهُ ... .(۳۷)

    فضل از امام صادق(ع) نقل می کند: هرگاه رطوبتی از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشوی.»

    ۵- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ یُصِیبُ شَیْئاً (مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ)، قَالَ: یَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهُ.»(۳۸)

    محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشوید.

    ۶- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِیِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ یَدَکَ.(۳۹)

    محمد بن مسلم می گوید: از امام صادق(ع) در مورد سگ سلوقی(۴۰) سوال کردم؛ حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»

    ۷- «عَنْ عَلِیٍّ (ع)... قَالَ: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ، فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ؛ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْیَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ.(۴۱)

    حضرت علی (ع) فرمود: از نزدیک شدن به سگ ها بپرهیزید؛ و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، ـ لباسش را ـ بشوید و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشد.»

    و مواردی دیگر.

    همانطور که ملاحظه می کنید در احـادیـث بالا، حکم عدم جواز آشامیدن و وضـو گرفتن از نیم خورده سگ به صراحت بیان شده است، که قرینه ای بر نجاست سگ است. به بیان ساده تر: در این دسته از روایات حکم نجاست سگ آمده است بدون اینکه لفظ نجس، ذکر شده باشد، و این حکم با تعابیر دیگری بیان شده است.

    در نتیجه برای اثبات نجاست سگ، روایات دسته دوم نیز به تنهایی کفایت می کنند. این احادیث و روایات بقدری زیادند که هرگز نمی توان در اعتبار و قطعیّت آنها اشکال کرد؛ و با وجود چنین ادله قاطعی برای هیچ مسلمان و مؤمنی جای هیچ گونه شک و شبهه ای باقی نخواهد ماند.

    روایات دیگری نیز هستند که در خلال بحث های آینده به آنها اشاره خواهد شد:

    دسته نخست: روایاتی که قانون خرید و فروش سگ را بیان می کنند.

    دسته دوم: روایاتی که در مورد نگهداری سگ وارد شده اند.

    دسته سوم : روایاتی که بیانگر حقوق سگ بعنوان یک حیوان است.

    نجاست سگ و اجماع فقهاء

    فقهای عظام شیعه، سگ را یکی از نجاسات می دانند و این حکم بین آنها اجماعی است.(۴۲)

    در مذاهب اسلامی، تنها گروهی که سگ را نجس نمی دانند مالکی ها ـ یکی از فرق اهل سنت ـ هستند که آنها هم معتقدند احکام و دستورات مربوط به سگ، باید به صورت تعبّدی عمل شود. آنها با اینکه سگ را نجس نمی دانند، اما از روی تعبد ظرفی را که سگ لیسیده، هفت بار می شویند. شافعیه و حنابله نیز می گویند: این ظرف باید هفت بار تطهیر شود، که یک بار آن به صورت خاکمال است. آنها تقدم خاکمال بر شستن را شرط نمی دانند.(۴۳)

    محمد جواد مغنیه، در کتاب «الفقه علی المذاهب الخمسه» چنین می نویسد:

    «الکلب نجس إلاّ عند مالک، ولکنّه قال: یغسل الإناء مِن ولوغه سبعاً، لا للنجاسة بل تعبداً. وقال الشافعیة والحنابلة: یغسل الإناء مِن ولوغ الکلب سبع مرات إحداهنّ بالتراب. وقال الإمامیة: غسل الإناء مِن ولوغ الکلب مرة بالتراب، ثُمّ بعدها مرتین بالماء»(۴۴).

    نجاست انواع سگها

    در نجاست سگ فرقی بین انواع آن نیست، و حکم همه سگ ها یکی است. گروهی تصور کرده اند فقط سگهایی نجس هستند که از نگهداری آنها، نهی شده است، مثل سگهای ولگرد ، امّا سگهای نگهبان و سگ شکاری یا سگهایی که امروزه توسط پلیس و گروه های امداد بکار گرفته می شوند، پاک هستند. این تصور صحیح نمی باشد، انواع سگ ها ـ چه شکاری و چه سگ چوپان و... ـ نجس هستند و آب دهان و تمامی بدن آنها نجس است. این مطلب نیز از روایات معصومین(ع) استفاده می شود:

    ۱. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِیِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ یَدَکَ.(۴۵)

    محمد بن مسلم از امام صادق(ع) در مورد سگ سلوقی (یک نوع سگ شکاری معروف) سوال کرد. حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»

    ۲. «عَنْ عَلِیٍّ(ع)... قَالَ تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْیَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ(۴۶).

    حضرت علی(ع) فرمود: از نزدیک شدن به سگها بپرهیزید و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، بشوید ـ لباسش را ـ و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشید.»

    و فتوای علما و فقها از قدیم تاکنون بر نجاست انواع سگ هایی که در خشکی زندگی می کنند، بوده است. فقط شیخ صدوق(ره) درمورد سگ شکاری فرموده است: مقداری آب به محلّ ملاقات بپاشید، کافی است و شستن لازم نیست(۴۷). با این حال سگ را نجس می داند.

    بنابراین، اگر سگ شکاری، حیوان حلال گوشتی را شکار کرد، محل اصابت با دهان سگ باید شسته شود. و اگر دست و بدن و لباس انسان با بدن سگ ها حتی سگ شکاری برخورد کند، در صورتی که بدن سگ و یا ملاقی تر باشد، نجس می شود(۴۸).

    خرید و فروش سگ

    پس از بیان حکم نجاست سگ در اسلام، این سوالات مطرح می شود که:

    آیا خرید و فروش آن جایز است یا خیر؟ اگر حرام می باشد، این حکم برای انواع سگ است یا برای بعضی؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات، بیان مقدمه ای ضروری است.

    عدم دخالت نجاست در معامله

    بعضی به اشتباه برای حرمت خرید و فروش سگ اینگونه استدلال کرده اند:

    «یکی از انواع معاملات حرام، معامله عین نجاست است. یعنی اگر چیزی نجس است، معامله آن حرام است. علما وقتی نظرشان این است که سگ نجس است، خودبخود معامله آن هم حرام می شود. اما اغلب علما معتقدند که اگر معامله عین نجاست، منفعت و سود عقلایی داشته باشد، در آن مورد حرمت آن برداشته می شود.»

    حکم تحریم خرید و فروش، دایر مدار منفعت و سود عقلایی است، نه نجس و پاک بودن. ـ یعنی اگر شیئی سود عقلایی داشت معامله اش جایز است و الّا جایز نیست، چه نجس باشد و چه طاهر ـ بنابراین، نجاست شیء، نقشی در حرمت معامله آن ندارد و بهتر است چنین گفته شود:

    یکی از شرایط مبیع ـ یعنی شیء مورد معامله ـ داشتن منفعت و سود عقلایی ـ یا به عبارتی مالیّت داشتن آن ـ است و چون عین نجاسات غالباً منفعت و سودی ندارند، مالیّت نداشته و صلاحیت خرید و فروش را ندارند. امّا هرگاه همین نجاسات دارای منفعت و سودی شدند، معامله آنها صحیح است و دارای مالیّت بوده و قابل خرید و فروشند. مانند خون که نجس است، اما هم اکنون از آن استفاده عقلایی می شود و مالیّت دارد، بنابراین خرید و فروش آن مجاز است.

    پس نمی توان گفت: معامله مردار، خون و سگ چون نجس هستند حرام است. بلکه گفته می شود: چون منفعت عقلایی و مالیّت ندارند حرام است، امّا اگر دارای منفعتی شد، معامله اش جایز است.(۶۱)

    لازم به ذکر است که در گذشته بیشتر نجاسات، منفعت حلالی نداشتند و بهمین خاطر علما حکم به حرمت معامله نجاسات می دادند. این سبب شده تا عده ای تصوّر کنند معامله شیء نجس، مطلقاً حرام می باشد و علّت تحریم هم چیزی جز نجاست نیست.

    خلاصه اینکه صرف نجس بودن، سبب حرمت معامله نجاسات از جمله سگ نمی شود تا کسی بگوید: چرا با اینکه انواع سگ ـ سگ صید، شکار، ولگرد و زینتی ـ نجس هست، امّا معامله سگ صید جایز است ولی معامله سگ زینتی حرام است. چراکه ملاک در اینجا انتفاع و عدم انتفاع عقلائی است، نه چیز دیگری.

    روایات خرید و فروش سگ

    روایات وارد شده، از خرید و فروش سگ نهی کرده و بهای آن را «سُحت(۶۲)» می دانند. مثل:

    ۱- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْعَامِرِیِّ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ ثَمَنِ الْکَلْبِ الَّذِی لَا یَصِیدُ؛ فَقَالَ: سُحْتٌ؛ وَ أَمَّا الصَّیُودُ فَلَا بَأْسَ(۶۳).

    از امام صادق(ع) در مورد بهای سگی که شکاری نیست، سوال شد. حضرت فرمود: سُحت (حرام) است؛ اما (گرفتن بهای) سگ صید اشکالی ندارد.

    ۲- عَنِ الرِّضَا(ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: وَ ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ(۶۴).

    امام رضا(ع) در سخنی فرمود: بهای سگ، سُحت (حرام) است.

    ۳- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ ثَمَنِ کَلْبِ الصَّیْدِ؛ قَالَ: لَا بَأْسَ بِثَمَنِهِ وَ الْآخَرُ لَا یَحِلُّ ثَمَنُهُ(۶۵).

    ابی بصیر از امام صادق(ع) از بهای سگ شکاری سوال کرد، حضرت فرمود: اشکالی ندارد؛ اما بهای دیگر سگها حلال نیست.

    ۴- فِی حَدِیثٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ: ثَمَنُ الْخَمْرِ وَ مَهْرُ الْبَغِیِّ وَ ثَمَنُ الْکَلْبِ الَّذِی لَا یَصْطَادُ مِنَ السُّحْتِ(۶۶).

    رسول خدا(ص) در سخنی فرمود: بهای شراب ، بهای زناکار، و بهای سگی که شکار نمی کند، سُحت (حرام) است.

    ۵- عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ، عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ثَمَنُ الْکَلْبِ سُحْتٌ وَ السُّحْتُ فِی النَّار(۶۷).

    امام رضا(ع) فرمود: قیمت سگ سُحت است و سُحت در آتش است.

    این دسته از روایات غالباً اشاره به سگ صید دارند، امّا شامل سگهای دیگری هم که منفعت عقلایی دارند می شوند، چنانکه شیخ طوسی در مبسوط(۶۸)، سگ گله و نگهبان را همانندِ سگ صید می داند.(۶۹) از این روایات و سخن علما ـ که قبلا گذشت ـ استفاده می شود: هر سگی که منفعت عقلایی داشت، خرید و فروشش جایز؛ و الّا حرام است. و اگر سگ های زینتی و سگ ولگرد و ... خرید و فروش آنها حرام است بخاطر اینست که یا فاقد منفعت عقلایی بوده و یا منفعت قابل توجّهی ندارند.

     

    نگهداری سگ در خانه

    مساله نجس بودن سگ، غیر از حرمت نگهداری از آن است . نگهداری از سگ برای کسانی که استفاده عقلایی از آن ندارند، کراهت شدید دارد؛ و در روایات، امری ناپسند دانسته شده است (۷۰).بنابراین نگهداری سگ برای نگهبانی و شکار، و سگی که امروزه مورد استفاده پلیس و نیروهای امداد می باشد، مکروه نیست. (البته این به معنای عدم نجاست این سگ ها نمی باشد.)

    در بعضی از روایات آمده است که خانه ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمی شوند. این کراهت سبب می شود که حتی نماز خواندن در چنین خانه ای مکروه باشد.(۷۱) ما در اینجا به بیان برخی از روایاتی که به نحوی بر کراهت نگهداری سگ در خانه اشاره دارند، می پردازیم:

    ۱- وَ قَالَ الصَّادِقُ(ع): لَا تُصَلِّ فِی دَارٍ فِیهَا کَلْبٌ إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَلْبَ صَیْدٍ، وَ أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً، فَلَا بَأْسَ، وَ إِنَّ الْمَلَائِکَة لَا تَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ تَمَاثِیلُ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ بَوْلٌ مَجْمُوعٌ فِی آنِیَة.(۷۲)

    امام صادق(ع) فرمود: نماز مگذار در خانه ای که در آن سگ است مگر اینکه سگ صید باشد، و دربی برویش بسته شود ، در این صورت اشکالی ندارد ...

    ۲- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی فَقَالَ إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِکَة لَا نَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لَا إِنَاءٌ یُبَالُ فِیه‏.(۷۳)

    پیامبر اسلام(ص) فرمود: همانا جبرئیل بر من وارد شد و گفت: ما ملائکه بر خانه ای که در آن سگ و مجسمه و ظرفی که در آن ادرار می کنند، وجود دارد، داخل نمی شویم.

    ۳- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع): قَالَ یُکْرَهُ أَنْ یَکُونَ فِی دَارِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ الْکَلْبُ.(۷۴)

    امام صادق(ع) فرمود: ناپسند است در خانه مرد مسلمان سگ باشد.

    ۴- عَنْ زُرَارَة عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ یَتَّخِذُ کَلْباً إِلَّا نَقَصَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ عَمَلِ صَاحِبِهِ قِیرَاطٌ.(۷۵)

    زراره از امام صادق(ع) نقل می کند: کسی سگی را نگهداری نمی کند مگر اینکه هر روز از عمل او کاسته می شود.

    ۵- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): لَا خَیْرَ فِی الْکَلْبِ‏ إِلَّا کَلْبَ الصَّیْدِ أَوْ کَلْبَ مَاشِیَة.(۷۶)

    امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: خیری در نگهداری سگ نیست، به جز سگ شکاری و سگ گلّه.

    ۶- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: لَا تُمْسِکْ کَلْبَ الصَّیْدِ فِی الدَّارِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ بَابٌ.(۷۷)

    امام صادق(ع) فرمود: سگ شکاری را در خانه‌ات نگهداری مکن مگر اینکه بین تو و او دربی باشد.(محل زندگی او جدا باشد)

    ۷- عَن أَبِی رَافِع قَالَ: جَاءَ جِبرَئِیل إِلَى النَبِی(ص) فَاستَأذَن عَلَیهِ- فَأذن لَهُ، فأبطأ، فأخذ رِدَاءَه فَخرجَ- فَقَالَ: قَد أذنا لَکَ- قَالَ: أَجل وَ لَکنا لا ندخل بَیتَاً فیه کَلب و لا صورة- فَنظروا فإذا فِی بَعضِ بُیُوتِهِم جرو-.(۷۸)

    از ابى رافع نقل‏ کرده‏اند که گفت: جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد، و اجازه ورود خواست، رسول خدا(ص) به وى اجازه داد، اما جبرئیل وارد نشد، ناگزیر رسول خدا(ص) رداى خود را گرفت و بیرون شد و فرمود: ما به تو اجازه ورود دادیم؟ جبرئیل گفت: بله، و لیکن ما فرشتگان به خانه‏اى که در آن سگ و یا مجسمه باشد داخل نمى‏شویم. رسول خدا(ص)- که گویا تا آن لحظه از وجود سگ در خانه خبر نداشت- نظر کرد و دید که در بعضى از مرافق خانه ایشان توله سگى وارد شده.(۷۹)

    از مجموع روایات استفاده می شود که نگهداری سگهای مفید مثل سگ نگهبان، با وجود اینکه کراهت ندارد،(۸۰) امّا بهتر است محل زندگی او جدای از محل زندگی انسان باشد، بگونه ای که حداقل بینشان دربی فاصله شود. یعنی خانه‌ای جداگانه برای سگ ساخته شود.

    و اگر در برخی روایات از نگهداری سگهای مفید هم نهی شده، در صورتی است که محل زندگی او جدا نباشد. اما نگهداری سگهای دیگر ـ غیر از سگ شکاری و سگ نگهبان و هر سگی که برای کارهای عقلایی بکار گرفته می شود ـ کراهت داشته و ناپسند است.

    البته با توجه به مساله نجاست سگ که قبلا ثابت شد، این حکم معقول به نظر می آید و دستورات دین نسبت به دوری از نجاسات مؤیّد آنست. هرچند اسلام برای رفاه انسان، نگهداری سگهای مفید را مکروه نمی داند.

    لازم به ذکر است با اینکه علامه طباطبائی متن آخرین روایت را مضطرب و آن را از روایات مجعول می داند.(۸۱) اما به دلیل اینکه مجموع این روایات ـ که می گویند: «جبرئیل و ملائکه وارد خانه ای که سگ در آن است، نمی شوند» ـ ، روایات متضافرند،(۸۲) و متضافر بودن براى حجیت کافى است، اگرچه سند تک تک آن ها ضعیف باشد.(۸۳) بنابراین این روایات به وضوح دلالت بر کراهت شدید نگهداری سگ در منزل دارند.

    زشتی و قبح سگ بازی

    از آنچه گفته شد معلوم می شود که در اسلام نگهداری و انس گرفتن با سگ بدون اینکه مورد استفاده عقلایی قرار گیرد توصیه نشده بلکه مورد کراهت و مزمّت است. در سیره و سخنان معصومین(ع) نیز سگ بازی زشت تلقّی شده و سگ بازان سزاوار ملامت اند.

    نقل شده است هنگامی که امام حسین(ع) کنار قبر شریف پیامبر اکرم(ص) نشسته بود قاصدی آمد و گفت: امیر می خواهد به نزد او بروید. امّا امام(ع) که می داند معاویه مرده است و این دعوت برای گرفتن بیعت است، این دعوت را نمی پذیرد و در پاسخ کسی که از بیعت با یزید سوال می کند می فرماید: «من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد، چون یزید مردی است فاسق که فسق خود را آشکار کرده، شراب می نوشد، سگ بازی و... می کند و ما خاندان رسول خداییم».(۸۴)

    آری، امام(ع) سگ بازی را از مواردی می داند که سبب شده فسق یزید آشکار شود.

    در جای دیگر امام حسین(ع) طی نامه ای معاویه را توبیخ کرده و چنین می نویسد: «آیا تو آن کس نیستی که... پسر بچه ای را که شراب می خورد و سگ بازی می کند به امارت می رسانی!»(۸۵)

    نامه امام حسین(ع) یادآور نامه امیر المومنین(ع) به منذر بن جارود است که از سوی حضرت(ع) فرماندار بخشی از بلاد اسلامی بود و پس از اینکه تخلفات و خیانت های او برای امیر المومنین(ع) گزارش شد، توسط ایشان در طی نامه ای توبیخانه، احضار شد. امام(ع) در این نامه او را چنین توبیخ می کند:

    «... تَخْرُجُ لاَهِیاً مُتَنَزِّهاً ، تَطْلُبُ الصَّیْدَ ، وَ تُلاَعِبُ الْکِلاَبَ ...: (خبر رسیده است، تو) پیوسته مشغول گردش و صید (تفریحی) و بازی با سگ ها می باشی ...».(۸۶)

    با دقّت در کلام امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) درک زشتی و قبح سگ بازی و انس با او، دشوار نمی باشد.

    حقوق سگ به عنوان یک حیوان

    اسلام دین تعادل و میانه روی است. این اعتدال و میانه روی را به وضوح می توان در دستورات اسلامی مشاهده کرد. هرچند در اسلام سگ حیوانی نجس است، امّا این سبب نشده تا حقوق او به عنوان یک حیوان، نقض شود. رعایت حقوق سگ به این نیست که به آن دست بزنی ، و او را مونس و هم بازی خود قراردهی! بلکه با رسیدگی به آب و غذایش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعایت کرده ای. همانطور که به رعایت حقوق سایر حیوانات و سیرکردن و رفع تشنگی آن‏ها در روایات اسلامی تأکید شده است.

    پیشوایان و بزرگان مذهبی ما، با اینکه عقیده به نجاست سگ دارند، امّا ظلم به این حیوان را روا ندانسته، حق و حقوقی برای آن قائل شده اند. با مطالعه در آثار دانشمندان اسلامی این مساله به روشنی قابل درک است.

    در کتب فقهی آمده است: اگر شخصى، به مقدار وضو گرفتن آب داشته باشد، و بترسد که اگر با آن وضو بگیرد، دچار تشنگى شود، بر او واجب است که تیمم کند و آب را برای نوشیدن نگهدارد. صاحب جواهر(قدّس سرّه)، پس از نقل این فتوا مى نویسد: «وکذا الحیوان اذا کان کذلک وان کان کلبا»(۸۷) (اگر از تشنگى حیوانى نیز بترسد، حکم همین است، گرچه آن حیوان، سگ باشد.)

    شهید ثانى در بحث اطعمه و اشربه کتاب مسالک، مى نویسد: «و لو کان للانسان کلب غیر عقور جائع و شاة فعلیه اطعام الشاة»(۸۸) (اگر انسان، داراى سگ ـ بی‌آزارـ و گوسفندی گرسنه باشد، بر او واجب است تا گوسفند را آب و علف دهد.) یعنی نجات گوسفند بر سگ اولویت دارد.

    صاحب جواهر، در این حکم به شهید ثانی ایراد گرفته و می‌گوید: «فیه منع، بل قد یقال باولویة الکلب لامکان ذبح الشاة بخلاف الکلب»(۸۹) (حفظ جان سگ اولویّت دارد. زیرا مى توان گوسفند را سر برید؛ ولى این کار، در مورد سگ ممکن نیست.) 

    کلام این دو فقیه، گویاى واجب بودن حفظ جان حیوان حتى سگ است، هرچند در این مورد اختلاف بر سر اینست که حفظ حیات کدامیک اولویت دارد.(۹۰)

    اگر فقهای اسلام در نظرات فقهی خود اینگونه حقوق حیوانات حتی سگ را در نظر می گیرند، بخاطر این است که سخنشان برگرفته از روایات معصومین(ع) است.

    در متون روایی ما، روایات فراوانی هستند که توجه به حقوق سگ را ـ به عنوان یک حیوان ـ تأیید می کنند. در بعضی از روایات از اذیت و آزار سگ منع شده، در دسته ای دیگر به اطعام و سیراب‌کردن سگ توجه شده است. علاوه بر این روایاتی هستند که قاتل سگ را ملزم به پرداخت دیه می‌کند. از این روایات نیز شاید بتوان حق و حقوقی برای سگ در اسلام ثابت کرد. هرچند عده‌ای می گویند: روایات دیه سگ، حقی را برای این حیوان ثابت نکرده بلکه تنها خسارت مالی صاحبش را جبران می‌کند،(۹۱) امّا با در نظر گرفتن همه روایات، خلاف این مطلب ثابت می شود چرا که دیه انسان را نیز به ولیّ او می پردازند امّا این سبب نمی شود خود آن شخص ارزش و قدری نداشته باشد. پس وقتی در دین اسلام برای سگ دیه قرار داده می شود، می توان نتیجه گرفت که به این حیوان، ارزش و بهایی داده شده است و پرداخت دیه به صاحب آن جبرانگر همین بهاء و ارزش فوت شده است.

    نتیجه بحث

    خلاصه اینکه مسئله نجاست سگ، یکی از مسائل قطعی فقهی اسلام است. با اینکه در قرآن اشاره ای به این مسئله همانند بسیاری از مسائل دیگر نشده است اما این حکم در روایات معتبر صریحاً بیان شده است. در عین حال نجاست سگ سبب نشده معامله آن حرام باشد، چرا که نجاست هیچ مدخلیّتی در حرمت معامله نداشته، و حرمت خرید و فروش، دایر مدار این است که مبیع دارای منفعت عقلایی باشد یا نباشد. پس تنها معامله سگهایی که فاقد منفعت عقلایی می باشند، جایز نیست. امّا در مورد فلسفه نجاست سگ روایات معصومین(ع) مطلق بوده و فلسفه حقیقی این حکم بر ما پوشیده است و فلسفه نداشتن یک حکم، غیر از ندانستن فلسفه آن است.

     

     

    ______ ارجاعات ______

     

    (۱) ـ قال رسول الله (ص): اهل البدع کلاب اهل النار: بدعت گذاران سگ هاى دوزخند. (کنزالعمال، ج۱ ،ح ۱۰۹۴ و ۱۱۲۵).

    (۲) ـ صفی پور، منتهی الارب فی لغة العرب،ص ۱۲۲۸: نجس ناپاک، پلید و خلاف طاهر. طریحی، مجمع البیان، ج۴، ص۱۱: نجس الشیء، اذا کان قذراً غیر نظیف. فیروز آبادی، القاموس المحیط، ج۲ص۲۵۳: النجس ضد الطاهر و زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس ج۴ص۲۵۵: النجس ضد الطاهر.

    (۳) ـ التوبة/۲۸.

    (۴)ـ راغب اصفهانی، مفردات، حرف نون، لفظ نجس.

    (۵) ـ طوسی، تفسیر التبیان، ج۵، ص۲۳۴.

    (۶) ـ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۰.

    (۷) ـ سلسلة الینابیع الفقهیة، ج۱، ص۳۵۹ به نقل از فقه القرآن.

    (۸) ـ مستمسک عروة الوثقی، ج۱، ص۳۶۸.

    (۹) ـ کنز الدقائق، ج۴، ص۱۶۲.

    (۱۰) ـ تفسیر کبیر، ج۱۶، ص۲۴.

    (۱۱) ـ طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زمانی،ص۱۸۴.

    (۱۲) ـ شیخ انصاری، الطهاره، ص۳۲۵.

    (۱۳) ـ سلسلة الینابیع الفقهیة، ج۱، ص۳۵۹ به نقل از فقه القرآن.

    (۱۴) ـ طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زمانی،ص۱۸۸.

    (۱۵) ـ نقش یک سگ نیز بر دیوار غار است، و بالاى غار، صومعه‌‏اى قدیمى است و مسلمانان نیز مسجدى ساخته‏‌اند. (تفسیر نور ج ۰۷ ص۱۴۳)

    (۱۶) ـ کهف/۱۸.

    (۱۷) ـ «وَصِیْد» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» مى‏گوید: در اصل به معنى اطاق و انبارى است که در کوهستان براى ذخیره اموال ایجاد مى‏کنند، و در اینجا به معنى دهانه غار است . (تفسیر نمونه، ج‏۱۲، ص۴۰۶).

    (۱۸)ـ اعراف/ ۱۷۶.

    (۱۹) ـ تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۲۵.

    (۲۰) ـ مائده/۴.

    (۲۱) ـ عدد رکعات نماز ـ دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر، چهار رکعت عصر، سه رکعت مغرب و چهار رکعت عشاء ـ در قرآن ذکر نشده است، با اینکه از مسلمات بوده و اختلافی در آن نیست.

    (۲۲) ـ انعام /۱۴۵.

    (۲۳) ـ آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، محمد تقی مصباح یزدی‏، ص۵۳.

    (۲۴) ـ نحل/۴۴.

    (۲۵) ـ حشر/۷.

    (۲۶) ـ وسائل الشیعه ج ۲۷ ص۳۳.

    (۲۷) ـ آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مصباح یزدی‏، محمد تقی ص۵۳.

    (۲۸) ـ وسائل‌‏الشیعة ج ۱ ص ۲۲۶.

    (۲۹) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۱ ص۲۲۷.

    (۳۰) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۳ ص۴۱۳.

    (۳۱) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۳ ص۴۱۵.

    (۳۲) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۳ ص۴۱۶.

    (۳۳) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۳ ص۴۱۶.

    (۳۴) ـ وسائل‏ الشیعة ج۱ ص۲۲۵.

    (۳۵) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۱ ص۲۲۶.

    (۳۶) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۱ ص۲۲۶.

    (۳۷) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۳ ص۴۱۴.

    (۳۸) ـ وسائل‏‌الشیعة ج ۳ ص ۴۱۶.

    (۳۹) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۳ ص ۴۱۶.

    (۴۰) ـ منسوب به محلّی.

    (۴۱) ـ وسائل‏‌الشیعة ج۳ ص ۴۱۷.

    (۴۲) ـ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج ۵، ص ۳۶۶ – ۳۶۸، چاپ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربى.

    (۴۳) ـ الفِقه على المذاهِب الخمسَة، تألیف محمّد جَواد مغنِیّة، ص۵۵.

    (۴۴) ـ همان.

    (۴۵) ـ وسائل‏‌الشیعة، ج۳، ص۴۱۶.

    (۴۶) ـ وسائل‏‌الشیعة، ج۳ ص۴۱۷.

    (۴۷) ـ با استفاده از مستمسک العروة الوثقی ,ج ۱ ص ۳۶۳.

    (۴۸) ـ توضیح المسائل مراجع , ج ۱ ص ۸۳ .

    (۶۲)ـ تأمین مال به کمک وسیله‏‌اى باطل، سحت شمرده شده است. «وفی الکافی، بإسناده عن السکونی عن أبی عبد الله قال: السحت ثمن المیتة و ثمن الکلب و ثمن الخمر- و مهر البغی و الرشوة فی الحکم و أجر الکاهن. أقول: ما ذکره فی الروایة إنما هو تعداد من غیر حصر، و أقسام السحت کثیرة کما فی الروایات، و فی هذا المعنى و ما یقرب منه روایات کثیرة من طرق أئمة أهل البیت علیهم السلام» (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۵، ص۳۶۱.)

    (۶۳) - وسائل‏‌الشیعة ج۱۷، ص۱۱۹.

    (۶۴) - وسائل‏‌الشیعة ج۱۷،ص ۱۱۹.

    (۶۵) - وسائل‏‌الشیعة ج۱۷،ص۱۱۹.

    (۶۶) - وسائل‏‌الشیعة ج۱۷،ص۱۱۹.

    (۶۷) - وسائل‏‌الشیعة ج۱۷،ص۱۲۰.

    (۶۸) - وسائل‏‌الشیعة ج۱۷،ص۱۲۰.

    (۶۹) - امروزه سگ‌های «پلیس» و «امداد» نیز همین حکم را دارند.

    (۷۰) ـ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، واژه سگ.

    (۷۱) - مرحوم علامه حلّی در کتاب منتهی می فرماید: نماز خواندن در خانه ای که در آن سگ باشد، کراهت دارد. (بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۵۳. ـ توضیح المسائل مراجع، ج۱، مسئله ۱۰۵.)

    (۷۲) ـ من لا یحضره الفقیه، ج‏۱ ، ۲۴۶ ، باب المواضع التی تجوز الصلاة فیها و المواضع التی لا تجوز فیها ..... ص۲۴۰.

    (۷۳) ـ الکافی، ج‏۳ ، ۳۹۳، باب الصلاة فی الکعبة و فوقها و فی البیع و الکنائس و المواضع التی تکره الصلاة فیها ..... ص ۳۸۷.‏ الکافی، ج‏۳ ، ۳۹۵، باب الصلاة فی ثوب واحد و المرأة فی کم تصلی و صلاة العراة و التوشح ..... ص۳۹۳ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج‏۵۶، ۱۷۷، باب ۲۳ حقیقة الملائکة و صفاتهم و شؤونهم و أطوارهم ..... ص۱۴۴.

    (۷۴) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏۶۲، ص۵۰ ـ وسائل‏الشیعة، ج ۱۱ ،ص۵۳۰.

    (۷۵) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏۶۲، ص۵۰.

    (۷۶) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏۶۲، ص ۵۳ ـ وسائل‏الشیعة، ج ۱۱ ،ص۵۳۰.

    (۷۷) ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏۶۲، ص ۵۳.

    (۷۸) ـ المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‏۵، ص ۲۰۹.

    (۷۹) ـ ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج‏۵، ص۳۳۶و۳۳۷.

    (۸۰) ـ مفتاح الکرامة ۸/۸۵ ـ کتاب المکاسب ۱/ ۱۹۷ ـ جواهر الکلام ۲۲/۱۳۸.

    (۸۱) ـ ترجمه المیزان، ج‏۵، ص ۳۳۷ـ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۵، ص۲۱۰.

    (۸۲)ـ فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره ۱۷ و ۱۸، خرازی، سید محسن، حکم نقاشی و مجسمه سازی از نگاه شریعت.

    (۸۳) ـ شرح این مطلب در کتاب «انوار الاصول» آمده است. رجوع کنید به : انوار الاصول، ج ۲، ص ۴۸۶ .

    (۸۴) - الاخبار الطوال، ص ۲۲۷.

    (۸۵)- الامامة والسیاسه، ج۱، ۲۰۳ و ۲۰۴ و سیره معصومان، سید محسن امین، ترجمه: على حجّتى کرمانى، ج ۴، ص ۸۷.

    (۸۶)- تمام نهج البلاغه، ص ۸۱۵ به نقل از تاریخ الیعقوبی ج ۲ ص ۲۰۳. و أنساب الأشراف، بلاذری ج ۲ ص ۱۶۳.

    (۸۷)ـ جواهرالکلام ، ج۵/ ص۱۱۴.

    (۸۸)ـ مسالک الافهام، ج۲/ ص۲۵۰.

    (۸۹)ـ جواهرالکلام، ج۳۶/ ص۴۳۷.

    (۹۰)ـ این مسئله در رسائل فقهی علامه جعفری نیز مطرح شده است. (جعفری، محمد تقی، رسائل فقهی، مؤسسه نشر کرامت۱۳۷۷، ج۱، ص ۱۱۹-۱۱۸.)

    (۹۱)ـ انصاری، شیخ مرتضی، کتاب المکاسب، انتشارات علامه، ص ۷، دو سطر به آخر.

    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    ** ***** *** ****** **** **** ** *** *** ****** **** ***** ** ****** *** ** **** *** ******* ** ******** ** *** ***** ** *** ******** ****** ** ******* ***** ** ****** ***** ** *** ** ******* ** ***** ***** ** ** **** ** ** ****** *** ***** ****** ** ** ****** *** *****
    ***** *** ***** **** ***** ***** *** ** ****** **** *** *** *** *** *** **** ** *** *** ****** **** ** ** *** *** ***** ***** ** ** ***** **** ** *****
    ***** ** ***** **** **** ***** **** *** *** ***** ** ****** **** **** **** ***** **** ** ***** ** ******* *** ***** **** **** ** ** ** ** ***** ** ***** *** ****
    *** *** ***** ***** ** *** ****** *** ****** ******
    استفاده از 8 آی پی مختلف از چند کشور!!!! برای شایعه پراکنی، دروغگویی و شبهه افکنی با نام ادریس!!!!! بدون درج ایمیل!!!!

    5.115.240.254
    5.112.246.240
    213.52.130.214
    213.168.248.119
    5.117.2.179
    5.114.202.71
    5.112.172.121
    128.199.70.241
    یک وقت همجنس باز
    یک وقت مذهبی
    یک وقت فوق لیسانس!!! بیکار
    یک وقت غلطهای املایی بسیار ابتدایی در حد دبستان ===» شعن!!! بجای شأن
    براتون متاسفم
    از این به بعد اسپم خواهید شد!!!
    هنوز در حدی نیستید که بتوانید با شبهات ابتدایی یک دین بزرگ و دستورات متعالی آنرا به چالش بکشید! یا بخواهید ما رو سر کار بگذارید.
    برای همتون متاسفم
    برید خدا روزیتونو جای دیگه حواله بده!!
    موضوع سگ نجس است درست نیست هیچ جای قرآن که از نظر مسلمانان بالاترین چیز میباشد ،کسانیکه سگ را نجس میدانند پس بدانید خوک اگر نجس است چون مدفوع خود را میخورد ،سگهای وحشی امکان دارد درصد کمی اینکار را بکنن و بزاق دهانشان نجس باشد ،ولی سگهای خونگی که از خیلی از آدما بهتر زندگی میکنن چیزی از نجاست در آنها وجود ندارد ،الان آدمها نجس تر از هر موجودی شده اند ،هر کس به حیوانی که زبون حرف زدن و دفاع کردن در مقابل انسان ندارد ظلم کنید اگر اعتقاد به خدا و پیامبر دارین این حرف نزنید ،هیچ بنده ای حق ندارد به حیوانات ظلم کند ،در ایران سگ را دشمن خونی فرض کردن ،اونها رو از صاحبانشان جدا میکنن و حتی در ماشین باشد ماشین به پارکینگ میرود این کجای قرآن نوشته شده ،به اسم قرآن و خدا به حیوانات ظلم نکنید ،ایشون گفتن وفاداری سگ دلیل به نجس بودنش نیست ،تو آدما این صفتم پیدا نمیشود ،اونها از هر آدمی پاکترن ،نجس کسایی هستن که به جای جمع کردن گند خودشان مردم را به چیزهای دیگر منحرف میکنن
    خواهر محترم
    سلام
    ملاک نجس بودن اشیاء یا حرام بودن کارها حب و بغهای شخصی و سلیقه انسانها نیست
    بلکه فقط شریعت است که از قرآن و روایات گرفته شده
    این اگر و مگرهایی که ذکر کردید همه مربوط به فواید احکام شریعت است نه علت آنها!!
    انسان مومن و عبد باید به دستورات شرع عبودیت داشته باشد، نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب تر!
    نجاست ده چیز است:
            1 ـ بول         2 ـ غائط         3 ـ مَنى         4 ـ مردار              5 ـ خون
            6 و 7 : سگ و خوک         8 ـ کافر         9 ـ شراب             10 ـ فقّاع

    البته بعضیها عرق جنب از حرام و عرق شترنجاستخوار را نیز نجس میدانند!
    جواب کامل شبهه شما در پست فوق موجود است!
    با دقت مطالعه فرمایید!
    موفق و پیروز باشید!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    بسم الله الرحمن الرحیم
    حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
    الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
    گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
    با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
    سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
    در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
    باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
    موضوعات
    پیوندها

    طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

    کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.