"اینکه این مغازه مجهز به دوربین مدار بسته است از جمله (این عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم )در نظر ما تاثیر گذار تره"
واقعا چقدر تامل برانگیز
شرمنده ایم؟؟؟؟!!! یا حاضر و یا ناظر!
عالم مجازی هم محضر خداست.
آنکه می گفت از لغو بپرهیزید که نشانه آنانکه مرا دوست دارند و من نیز آنان را دوست دارم آنست که از لغو دوری می کنند چنانچه نشانه بهشت من آنست که از لغو در آن خبری نیست ، پرهیز از لغو را همیشه و همه جا دوست داشت . او لغو را بیهودگی و دوری از یاد الهی می دانست و می دانست که ما در دنیای مجازی پنداشته شده مان چقدر با لغو و بیهودگی دست و پنجه نرم می کنیم و چقدر حرف بیهوده و لغو می زنیم و چقدر حرف بیهوده و لغو می شنویم و چقدر بیهوده و لغو می بینیم و چقدر لغو و بیهوده نفس می کشیم
" آنکه گفت از گناه بپرهیزید می گفت از همه گناهان بپرهیزید . او گناه را فقط در تماشای صحنه ای شهوت آلود خلاصه نکرده بود . او غیبت کردن و غیبت شنیدن را گناهی عظیم و نابخشودنی می دانست . و میدانست که در دنیایی که ما مجازی اش خوانده ایم چقدر غیبت بر زبان آورده میشود و چقدر غیبت شنیده میشود . او آبروی انسان ها را ناموس خود میدانست و میدانست که در دنیای مجازی ما چقدر به ناموس الهی تعرض خواهد شد . او بر زبان آوردن و نشر آنچه نمیدانیم را گناه میدانست و میدانست در دنیای مجازی پنداشته ما چه حرفها که ما میان هزاران و بیشتر نفر اشاعه میدهیم بی آنکه از راست و دروغش پرس و جو کرده باشیم . آنکه خود را ستار میدانست و پرده برداشتن از لغزش های دیگران را تعرض به ستاریت و پرده پوشی خودش میدانست ، میدانست که در دنیای مجازی ما چه آبروهای عزیزی که بر زمین ریخته خواهد شد و چه حریم های محترمی که شکسته خواهد شد و چه خبط هایی که میبایست نادیده گرفته میشدند اما در دنیای مجازی ما جار زده میشدند و چه کوس های رسوایی کسان که فریاد برداشته میشدند . آنکه گفت همدیگر را به تقوای الهی فرا بخوانید میدانست که روزگاری در دنیای مجازی ما دعوت به گناه یک فضیلت پنداشته می شود
آنکه گفت مباد که گناه در نظرتان کوچک جلوه کند دلش برای دنیایی میتپید که گناهان در آن کوچک جلوه میکردند و ما به بهانه مجازی بودنش انبوه گناهانی که با آنها دست و پنجه نرم میکردیم را به هیچ میگرفتیم . و آنکه گفت مبادا گناه برایتان عادی جلوه کند دلش برای روزگاری میتپید که دل ما برای دوری از گناه نمیتپید . او ساحتی را میدید که ما از شدت رواج و معمولی بودن گناه از اساس در گناه بودن گناه شک کنیم و به آن خو بگیریم و عادت کنیم
آنکه گفت عالم محضر خداست با عینک های ما عالم را تکه تکه نکرده بود . او همآنکه گفت تقوا ، تقوا را برای همیشه و همه جا میخواست و انکه گفت نفس، نفس را در همه جا میگفت و آنکه از خطر شیطان گفت از خطر شیطان در همه جا گفت . همه جا بی آنکه لحنش در گذر از دنیای حقیقی - به قول ما - به سوی دنیای مجازی - به قول ما - تغییر کرده باشد . گفت اتقوا الله و رعایت تقوای الهی را در مجاز پنداری های ما هم میخواست . گفت مراقب هوای نفس باشید که ان النفس لاماره بالسو و دلش میخواست در آوردگاه ساحت های نو نیز تازیانه تقوا بر گرده نفس رام نشده نشسته باشد و مهارش در دست گرفته شده باشد . آنکه گفت گناه ، همه گناهان را میگفت . اگر دروغ را گناه میدانست فرقی میان دنیای حقیقی و مجازی نمیگذاشت ، اگر تهمت زدن و تهمت شنیدن را حرام خوانده بود فرقی میان حقیقی و مجازی اش نگذاشته بود . اگر از تیرهای شیطان ما را بر حذر میداشت نگران چشم هایی که در مقابل دنیای مجازی پنداشته در تیررس کمان داران شیطان قرار داشتند هم بود . او فریب واژه ها و سایه ها را نخورده بود .ه همه همه عالم را میگفت . آفاق و انفسش را . ازل و ابدش را . زمین و آسمانش را . غیب و شهادتش را . پنهان و پیدایش را . ما تبدون و ما تکتمون " و آنچه ما حقیقی نامش میدهیم و آنچه مجازی صدایش میکنیم را . و همو که گفت در محضر خدا معصیت نکنید منظورش این بود که در محضر خدا معصیت نکنی
آنکه گفت حقیقت و مجاز ، حقیقت دیگری جز آنچه ما میپنداریم را قصد کرده بود و مجاز دیگری غیر آنچه ما مجاز میپنداریم . حقیقتِ حقیقت از نگاه او آن یکی بود که یکی بود و هیچ نبود جز او ، وحده لا اله الا هو . جز وجه ذوالجلال او بود که نبود و مجاز بود . بعدها بود که مجازی ها برای خود حقیقتی قائل شدند . دنیایشان را جدی گرفتند و همان دنیای مجازی را به حقیقی و مجازی تقسیم کردند . خورشید را به فراموشی سپردند و برای سایه ها اصالت قائل شدند و ما فریب واژه ها و سایه ها را خوردیم . دنیای حقیقی دنیای خورشید او بود و دنیای مجازی عالم سایه های وهم آلود ما . آنکه میگفت از کویر مجاز به خنکای حقیقت کوچ کنید از هجرت الی الله میگفت که انی مهاجر الی ربی انه هو العزیز الحکیم ".
- سه شنبه ۳ آذر ۹۴
- ۱۵:۳۴
- ۱۳۴۹
- ۰