خلاصه و مفید درباره گناهانی که به نام فرهنگ و هنر با شدت تمام در حال ترویجند!!
گزیدهای از کتاب«غنا، موسیقی» (ادله حرام و گناه بودن آنها)
اشاره
بر هیچ کسی پوشیده نیست که موسیقی[1] و غنا[2] در کشور اسلامی ما با قدرت تمام توسط نهادهای رسمی و غیر رسمی، دولتی و غیر دولتی ترویج و تبلیغ می شود و سالانه به نام فرهنگ و هنر، بودجههای کلانی برای آنها هزینه میشود. بسیاری از رسانهها، روزنامهها و مجلات با نشر مقالات، اخبار یا صفحه ویژه و... در این زمینه فعالند. به آمار برخی کتابهایی که در سال 80 منتشر شده است توجه کنید:
در رشته هنر برای معماری، 20 کتاب تالیف، 12 کتاب ترجمه و 1 کتاب تصحیح شده است. (جمعا 22 مورد) ، ولی برای موسیقی، 41 تالیف و 14 ترجمه (جمعا 55) اثر ارائه شده است!!!!!!!.
در علوم خاص برای هیات و نجوم، 2 تالیف، 3 ترجمه و 1 تصحیح و در علوم کاربردی برای مواد و معدن جمعا 33 و برای مهندسی شیمی و نساجی جمعا 18 و برای علوم نظامی جمعا 2 کتاب منتشر شده است[3].
در رشته تاریخ و جغرافیا برای تاریخ اسلام و ملل اسلامی، جمعا 30 اثر و برای تاریخ ایران و ایران شناسی جمعا 351 اثر، منتشر شده است
در تهران، تنها یک ناشر؛ حدود هفتاد کتاب درباره موسیقی، ابزار و روش استفاده از آن منتشر و عرضه کرده که عناوین برخی از آنها چنین است: «آموزش دف؛ آموزش تنبک؛ آموزش مقدماتی پیانو؛ دستور مقدماتی تار و سه تار؛ آهنگهای ساده برای گیتار[4] بگذاریم و بگذریم از خیانتهایی که به نام هنر و فرهنگ بر اسلام و مسلمین روا داشته می شود!!!!
مقاله حاضر از کتاب «غنا، موسیقی» استخراج شده است. این کتاب یکی از اولین نمونه ها از یک طرح تحقیقاتی فقهی است که به کوشش رضا مختاری و محسن صادقی و جمعی از محققان فاضل حوزه علمیه قم، تهیه شده و بهترین و جامعترین منبع موجود در این زمینه برای محققین است. این اثر اکنون در سه مجلد (2778 صفحه) سامان یافته و بوستان کتاب قم، وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی، پخش آن را به عهده دارد.
جلد اول و دوم، پس از مقدمه طولانی، بیست و هفت رساله خطی را با تصحیح و تحقیق کامل به عنوان بخش اول در خود جای داده است و جلد سوم در 1600 صفحه؛ شامل پنج بخش ذیل است که از بخش دوم مباحث شروع شده است.
دوم: گفتارهای پراکنده درباره غنا؛
سوم: آراء فقیهان درباره غنا؛
چهارم: کتابشناسی غنا؛
پنجم: احادیث غنا؛
ششم: اهل سنت و غنا.
گفتنی است که جلد چهارم این کتاب نیز در دست تهیه میباشد.
مقاله حاضر گزیدهای است از بخش پنجم کتاب، که در 119 صفحه، و دو فصل؛ متن و سند همه احادیث غنا و موضوعات مربوط به آن را با نظمی خاص آورده است تا برای فقه پژوهانی که مایلند با همه احادیث غنا یکجا آشنا شوند، سودمند افتد.
سخنان فقها درباره احادیث غنا
پیشاپیش مناسب است سخنان چند تن از فقهای بنام را، در تفسیر احادیث غنا یادآور شویم:
شیخ انصاری رحمه الله گوید: «الغناء لا خلاف فی حرمته فی الجملة، والاخبار بها مستفیضة، وادعی فی الایضاح تواترها.»[5]
صاحب جواهررحمه الله نیز نوشته است: «والسنة متواترة فیه»[6]
امام خمینی رحمه الله گوید: «فقد وردت روایات مستفیضة او متواترة علی حرمته، وهی علی طوائف.»[7]
آیة الله خوئی رحمه الله گوید: «والروایات الواردة فی حرمة الغناء وان کان اکثرها ضعیف السند، ولکن فی المعتبر منها غنی وکفایة.»[8]
منابع
همه احادیث کتب اربعه اوائل؛ یعنی کافی، فقیه، تهذیب و استبصار و کتب اربعه اواخر؛ یعنی وافی، وسائل، بحار و مستدرک، درباره غنا و مباحث مربوط به آن، در این بخش درج شده است و احادیث عامه در بخش ششم، ضمن دو رساله و ده گفتار از مشهورین آنان نقل میشود. مراجعه کننده به این بخش، نیازی ندارد تا به سایر منابع رجوع کند؛ چون همه احادیث با همه خصوصیات و اختلافات سندی و متنی با دقت تمام ثبت و ضبط شده است.
باب 1. احادیثی که در تفسیر چهار آیه آمده است
آیه اول
ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام درباره «قول الزور» در آیه شریفه ذیل میپرسد. «فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور»؛[9] «و از بتهای پلید و از سخن باطل بپرهیزید.»
حضرت میفرماید: «الغناء»[10] . همچنین آن حضرت در پاسخ به زید شحام و دیگران نیز میفرماید: «الرجس من الاوثان؛ الشطرنج، وقول الزور؛ الغناء؛[11] منظور از بتهای پلید شطرنج است و منظور از قول زور غنا میباشد.»
یکی از شیعیان، از حضرت امام صادق علیه السلام پرسید: من کسی هستم که با شکار و چوگان سرگرم میشوم و خود را به بازی شطرنج مشغول میدارم. امام علیه السلام فرمود: «... اما صید که تلاشی بیهوده است و هر که از روی بازیچه، هوسبازی، بیهوده گرایی و خوشگذرانی در پی صید باشد؛ تلاشش بی فایده و باطل است و نماز و روزهاش در سفر [معصیت] کامل است و براستی که شخص مؤمن چنین فرصتهایی را ندارد؛ آخرت جویی او را از کارهای بیهوده و بازیچه بازداشته است.
و اما شطرنج، در همین مورد است که خدای عزیز و جلیل میفرماید: «فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور»؛ فقول الزور: الغناء، وان المؤمن عن جمیع ذلک لفی شغل، ما له وللملاهی! فان الملاهی تورث قساوة القلب وتورث النفاق. واما ضربک بالصولج فان الشیطان معک یرکض، والملائکة تنفر عنک، وان اصابک شی ء لم تؤجر، ومن عثر به دابته فمات دخل النار؛[12]
پس منظور از «قول زور» غناست و واقعا یک مؤمن برای چنین اموری بیکار نیست، او را با رامشگری و نوازندگی چکار!؟ رامشگری و نوازندگی قساوت قلب و نفاق به بار میآورد. اما چوگان زدنت؛ [کار درستی نیست] زیرا شیطان به همراهت میدود و فرشتگان از کنار تو کوچ میکنند و اگر در این وادی به مصیبتی دچار شدی، پاداشی نداری و هر که را چارپایش بر زمین زند و بمیرد، وارد آتش شود.»[13]
عبدالله بن ابوبکر بن محمد گوید: به دستشویی خانهام رفتم، کنیز همسایهام میزد و میخواند، من لحظهای ماندم و گوش دادم و بیرون شدم. هنگامی که شب فرا رسید، به محضر امام صادق علیه السلام [امام زمانم] شرفیاب شدم. آن گاه که حضرت مقابل من قرار گرفت، فرمودند: «الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا «اجتنبوا قول الزور»؛ از غنا بپرهیزید، از غنا بپرهیزید، از غنا بپرهیزید. [خداوند میفرماید] از قول زور بپرهیزید.» وی گوید: امام علیه السلام همواره میفرمود: «الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا» تا آنجا که آن مجلس برایم به تنگ آمد، در فشار روحی قرار گرفتم و دانستم که منظورش من هستم. جلسه پایان یافت، وقتی بیرون رفتم به غلامش معتب گفتم: به خدا سوگند، جز من کسی در نظرش نبود.[14]
آیه دوم
روایاتی در تفسیر آیه شریفه «والذین لا یشهدون الزور»؛[15] « [بندگان خاص خدای رحمان] کسانی هستند که شاهد زور نمیشوند.» وارد شده و غنا را یکی از مصادیق زور معرفی کرده اند. مجمع البیان، ذیل آیه، مینویسد: یعنی در جلسات باطل حاضر نمیشوند و از این قبیل است مجالس غنا، فحش و.... گفته شده: منظور آیه همان غناست. این تفسیر از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده است.[16]
آیه سوم
محمد بن مسلم گوید: از امام باقرعلیه السلام شنیدم که میفرمود: «غنا از چیزهایی است که خدای عزوجل بر آن وعده آتش داده است و این آیه را تلاوت فرمود: «ومن الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم ویتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین» ؛[17] «و بعضی از مردم سخنان بیهوده را میخرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند، برای آنها عذابی خوارکننده است.»
پنج روایت، دلالت دارد که یکی از موارد «لهو الحدیث» غنا و موسیقی است.[18]
به عنوان نمونه؛ ابو امامه از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل میکند: «لا یحل تعلیم المغنیات ولا بیعهن، واثمانهن حرام وقد نزل تصدیق ذلک فی کتاب الله تعالی: «ومن الناس من یشتری...» والذی نفسی بیده ما رفع رجل عقیرته یتغنی الا ارتدفه شیطانان یضربان بارجلهما علی صدره وظهره حتی یسکت؛[19] آموزش کنیزان رامشگر، حلال نیست، همچنین فروش آنان و قیمت گذاری آنها حرام است و تصدیق این مطلب در کتاب خداوند متعال نازل شده است که «ومن الناس من یشتری...» ؛ سوگند به آن خدایی که جانم در کف اختیار او است، هیچ کس صدایش را به غنا بلند نمیکند مگر این که دو شیطان بر دوشش سوار میشوند و با پاشنه پا بر سینه و پشتش میزنند، تا هنگامی که ساکت گردد.»
آیه چهارم
گروهی از شیعیان کوفه وارد مدینه شدند و به منزل شخصی که اهل غنا و موسیقی بود، رفتند. ابو ایوب خراز - که یکی از آنهاست - گوید: سپس نزد امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم، حضرت به ما فرمود: «این نزلتم؛ کجا منزل کردید!؟» گفتیم: نزد فلانی که کنیز خواننده دارد. در روایت دیگری سخن امام علیه السلام چنین است: «کیف فعلتم هذا؟؛ چگونه این کار را انجام دادید؟» عرض کردیم: جز خانه او جایی دیگر پیدا نکردیم و تا آنجا نرفته بودیم، نمیدانستیم. حضرت فرمود: «فکونوا کراما؛ بزرگوار باشید.»
ما واقعا منظورش را درک نکردیم و گمان کردیم میفرماید: کرم کنید و پول بیشتری به او بدهید، از اینرو برگشتیم و پرسیدیم ما منظور حضرت عالی را از جمله «کونوا کراما» نمیدانیم. آن گاه امام علیه السلام فرمود: «آیا نشنیده اید سخن خدای عزیز و جلیل را که در کتابش میفرماید: «واذا مروا بالغو مروا کراما» [20] ؛ [21] و هنگامی که به لغو و بیهودگی برخورند، بزرگوارانه از آن میگذرند.
باب 2. مذمت و نهی از غنا
ریان بن صلت در خراسان از امام رضاعلیه السلام میپرسد: سرورم، هشام بن ابراهیم عباسی میگوید: شما به او اجازه داده اید موسیقی بشنود و برای او حلال کرده اید. حضرت میفرماید: «کذب الزندیق، انما سالنی عن ذلک فقلت له: ان رجلا سال ابا جعفرعلیه السلام عن ذلک، فقال ابوجعفر: اذا میز الله بین الحق والباطل فاین یکون الغناء؟، فقال: مع الباطل، فقال له ابوجعفر: قد قضیت» ؛[22] این مرد ریاکار دروغ میگوید، در این باره از من پرسید، به او گفتم: شخصی از حضرت باقرعلیه السلام از این موضوع پرسید، و آن حضرت در پاسخش فرمود: «هنگامی که خدا حق و باطل را جدا کند غنا در کدام صف قرار میگیرد؟ آن مرد پاسخ داد: غنا در صف باطل قرار میگیرد. آن گاه امام باقرعلیه السلام فرمود: « [خوب] داوری کردی.»
امام صادق علیه السلام میفرماید: «بیت الغناء لا تؤمن فیه الفجیعة، ولا تجاب فیه الدعوة، ولا یدخله الملک؛[23] خانه غنا، خانهای است که نه از مرگ ناگهانی در امان است و نه دعا در آن مستجاب است و نه فرشته در آن وارد میشود.»
امام باقر و امام صادق علیهما السلام: «الغناء عش النفاق...؛[24] غنا لانه نفاق است.»
حضرت باقرعلیه السلام: «مجلس الغناء مجلس لا ینظر الله (عزوجل) الی اهله، والغناء اخبث ما خلق الله (تعالی) والغناء یورث النفاق ویعقب الفقر؛[25] جلسه غنا، نشستی است که خدا به اهل آن، نظر [رحمت] ندارد و غنا خبیثترین چیزی است که خدای تعالی آفریده است و نفاق میآورد و فقر [و فلاکت] در پی دارد.»
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اما یستحیی احدکم ان یغنی علی ظهر دابته وهی تسبح؛[26] آیا یکی از شما حیا نمیکند که سواره بر مرکب غنا میخواند با این که آن حیوان، تسبیح خدا را میگوید؟»
باب 3. نهی از غنا در قرائت قرآن کریم
رسول اکرم صلی الله علیه وآله: «اقرؤوا القرآن بالحان العرب واصواتها، وایاکم ولحون اهل الفسق واهل الکبائر فانه سیجیی ء من بعدی اقوام یرجعون القرآن ترجیع الغناء والنوح والرهبانیة، لا یجوز تراقیهم، قلوبهم مقلوبة وقلوب من یعجبه شانهم؛[27]
قرآن را با لحنها و آوازهای عرب بخوانید و از لحنهای بدکاران و اهل گناهان کبیره دوری کنید؛ زیرا که پس از من مردمانی آیند که قرآن را چون خوانندگی غنا و نوحه خوانی و رهبان مآبی در حنجره بچرخانند، چنین قرائتی از گلوگاه آنان نگذرد، دلشان وارونه است، و دل هر که از آنها خوشش آید [هم وارونه است] .»
باب 4. قیمت مغنیه و درآمدش
ابراهیم بن ابی البلاد گوید:
اسحاق بن عمر چند جاریه مغنیه داشت، در وقت مرگش سفارش کرد آنان را بفروشیم و پولش را نزد امام کاظم علیه السلام ببریم. من نیز - طبق وصیت - آنان را به سیصد هزار درهم فروختم و پولش را نزد امام علیه السلام بردم و عرض کردم: یکی از دوستان شما چنین سفارشی کرده است، انجام دادم و اینک پولش را تقدیم میکنم.
حضرت فرمودند: «لا حاجة لی فیه؛ ان هذا سحت، وتعلیمهن کفر والاستماع منهن نفاق وثمنهن سحت؛[28] من نیازی به این پول ندارم، واقعا این پول، نامشروع است و آموزش آنان کفر است و شنیدن از آنان نفاق است و قیمتشان حرام است.»
در روایت دیگری چنین تعبیر شده است: «ان ثمن الکلب والمغنیة سحت؛[29] به راستی قیمت سگ و کنیز مغنیه حرام است.»
در توقیعی که از ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام توسط محمد بن عثمان عمری - نایب خاص حضرت - رسیده، چنین آمده است: «... واما ما وصلتنا به فلا قبول عندنا الا لما طاب وطهر، وثمن المغنیة حرام...؛[30] و اما آن پولهایی که آوردی، ما نمیپذیریم جز آنچه پاک و پاکیزه باشد و قیمت کنیز آوازه خوان حرام است.»
باب 5. آلات لهو و لعب
در این باب ضمن 18 صفحه، 36 روایت در تحریم آلات موسیقی آمده است:
1. مامون از امام علی بن موسی الرضاعلیه السلام خواست تا امام، ایمان را برایش توصیف نماید. آن حضرت نوشت: «... الایمان هو اداء الامانة و... واجتناب ا لکبائر، وهی قتل النفس... والمحاربة لاولیاء الله (تعالی) ، والاشتغال بالملاهی، والاصرار علی الذنوب و...؛[31] ایمان؛ یعنی ادای امانت و... و دوری از گناهان کبیره که عبارت است از خونریزی و... و جنگ با اولیای خدای تعالی و سرگرمی به آلات لهو و اصرار بر گناهان و....»
2. از امام صادق علیه السلام درباره خمر پرسیدند. حضرت فرمود: «قال رسول الله صلی الله علیه وآله،... ان الله تعالی بعثنی رحمة للعالمین، ولامحق المعازف والمزامیر وامور الجاهلیة واوثانها وازلامها و...؛[32] پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: خدای تعالی مرا جهت رحمت برای همه جهانیان برانگیخت و [مرا مبعوث کرد] تا [ابزار گناه مثل] تیرهای قمار، سازها و کارهای جاهلی و بتها و بدعتها و... را براندازم.»
3. قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «انهاکم عن الزفن والمزمار وعن الکربات والکبرات؛ [33] شما را از بازی دف، ساز و نی، نرد و دایره و طبل و تنبور باز میدارم.»
4. در چند روایت از حضرت صادق علیه السلام این مضمون رسیده است: «در منزلی که چهل روز تار و تنبک (آلات موسیقی) به کار رود، خداوند شیطانی را به نام قفندر بر آن مسلط میکند و او به تمام اندام صاحب خانه مینشیند و در او میدمد، پس از آن، حیا و غیرت از او برداشته میشود، به گونهای که برایش مهم نیست هرچه دربارهاش بگویند و هرچه با ناموسش انجام دهند.[34] »
5. ابوصلب هروی از حضرت امام رضاعلیه السلام و او از پدران بزرگوارش از علی علیه السلام درباره علت عذاب اصحاب الرس چنین نقل میکند: «... یشربون الخمر، ویضربون بالمعازف ویاخذون الدستبند... ولا یتکلمون من الشرب والعزف...؛[35] [از جمله علل عذاب اصحاب رس این بود که] شراب میخوردند، تار و تنبک میزدند و دستان میگرفتند و از اینها نهی نمیکردند.»
باب 6. استماع غنا و تار
ایجاد نفاق، فقر و گرفتاری
امام صادق علیه السلام میفرماید: «استماع الغناء واللهو ینبت النفاق فی القلب کما ینبت الماء الزرع؛[36]شنیدن غنا و [اشعار] بیهوده، در دل نفاق میرویاند؛ همان گونه که آب، زراعت را میرویاند.»
امام علی علیه السلام: «... کثرة الاستماع الی الغناء یورث الفقر؛[37] پر شنیدن موسیقی فقرآور است.»
چند روایت از امام صادق علیه السلام بدین مضمون رسیده است: حضرت از یکی از یارانش میپرسد: «دیروز کجا بودی؟» آن مرد میگوید: دانستم که امام علیه السلام با خبر شده است، از اینرو عرض کردم: فدایت شوم، در راه میرفتم، فلانی مرا دید، دستم را گرفت و با اصرار به منزل خود کشانید و به زور ما را نگهداشت؛ کنیز آوازه خوانی هم داشت، قدری خوانندگی و نوازندگی کرد و بنده تا عصر آنجا بودم.
امام علیه السلام با ناراحتی فرمود: «ویحک، اما خفت امر الله ان یاتیک وانت علی تلک الحال؟ انه مجلس لا ینظر الله الی اهله، الغناء اخبث ما خلق الله (عزوجل) ؛[38] وای بر تو آیا نترسیدی که در چنان وضعی امر خدا (مرگ) سراغت آید؟ به راستی آن مجلسی است که خدا به اهل آن نگاه نمیکند؛ غنا خبیثترین آفریده خدای عزوجل است.»
توبه
مسعدة بن زیاد گوید: در محضر حضرت صادق علیه السلام بودم، مردی عرض کرد: پدر و مادرم فدایت! صدای آواز کنیزان رامشگر همسایه، به دستشویی ما میرسد و هنگامی که آنجا میروم، گاهی بیشتر مینشینم تا خوانندگی و نوازندگی آنها را بشنوم. حضرت فرمود: «چنین مکن.» آن مرد عرض کرد: به خدا قسم نزدشان نرفتم، تنها صدایی است که میشنوم. آن گاه حضرت فرمودند: «لله انت! اما سمعت الله (عزوجل) یقول: «ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا»؛[39]خدا به دادت برسد، آیا سخن خدای عزوجل را نشنیدهای که میفرماید: «براستی از [تمامی] شنیدن و دیدن و دل بازخواست خواهد شد.» آن مرد عرض کرد: این چنین است، ولی گویا تا کنون این آیه قرآن کریم را از هیچ عرب و عجمی نشنیده بودم؛ بنابراین - به خواست خدا - دیگر تکرار نمیکنم و جدا از خدا آمرزش میطلبم. آن گاه امام علیه السلام فرمودند: «بلند شو و غسل کن و هر چه میتوانی نماز بخوان، براستی که تو برنامه بسیار بدی داشتی. چقدر حالت بد بود اگر بر همین حال و وضعیت مرده بودی. حمد و سپاس الهی را به جا آور و توبه کن. آمرزش بخواه از هرچه ناپسند بوده است؛ زیرا خدا جز کارهای قبیح و زشت را بد نمیشمارد و کار قبیح را برای اهلش واگذار؛ زیرا هر کاری اهلی دارد.[40]»
· پاورقــــــــــــــــــــی
[1] . کسی اشکال نکند که صدای پرندگان و صدای آب دریا و آبشار و... هم موسیقی طبیعت است و قرآن هم موسیقی دارد و.... چون منظور ما از موسیقی همان صدایی است که از آلات خاص نواخته میشود
[2] . منظور از غنا خوانندگی است! البته خوانندگی با لحن و آهنگی که مناسب مجالس گناه است!
[3] . (گزارش بیستمین دوره معرفی کتاب جمهوری اسلامی ایران، ص 14 - 15.)
[4] . (غنا، موسیقی، ج 1، مقدمه، ص 70.)
[5] . المکاسب، ج 1، ص 283، چاپ کنگره شیخ انصاری، نیز رک: ایضاح الفوائد، ج 1، ص 405.
[6] . جواهر الکلام، ج 23، ص 44.
[7] . المکاسب المحرمه، ج 1، ص 203.
[8] . مصباح الفقاهة، ج 1، ص 307.
[9] . حج/30.
[10] . الکافی، ج 6، ص 431.
[11] . همان، ص 435.
[12] . الاصول الستة عشر، صص 50 و 51، کتاب زید الزسی.
[13] . بحارالانوار، ج 76، ص 356؛ مستدرک الوسائل، ج 13، ص 214 - 216.
[14] . امالی الطوسی، ص 720 - 721، المجلس 43، ج 3؛ وسائل الشیعه، ج 17، ص 309.
[15] . فرقان/72.
[16] . مجمع البیان، ج 7، ص 181، ذیل آیه؛ و ر. ک: الکافی، ج 6، صص 431 و 433؛ الوافی، ج 17، ص 209؛ وسائل الشیعه، ج 17، ص 304؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 208، ح 736؛ مستدرک الوسائل، ج 13، ص 213.
[17] . لقمان/6.
[18] . غنا، موسیقی، صص 2181 - 2183.
[19] . مجمع البیان، ج 8، ص 313.
[20] . فرقان/72.
[21] . لکافی، ج 6، ص 432؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 209، ح 766؛ مستدرک الوسائل، ج 13، ص 220.
[22] . عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 672.
[23] . الکافی، ج 6، ص 433؛ الوافی، ج 17، ص 214؛ وسائل الشیعة، ج 17، ص 303.
[24] . ثواب الاعمال، ص 554؛ بحارالانوار، ج 79، ص 162.
[25] . دعائم الاسلام، ج 2، ص 207، ح 756.
[26] . المحاسن، ص 375، کتاب السفر، ح 144.
[27] . الکافی، ج 2، ص 450.
[28] . الکافی، ج 5، ص 120.
[29] . تهذیب الاحکام، ج 6، ص 357، ح 1021؛ الاستبصار، ج 3، ص 61، ح 204.
[30] . الغیبة للطوسی، صص 176 - 177؛ کمال الدین، صص 483 - 485؛ وسائل، ج 17، ص 123.
[31] . عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 2، ص 261، 274، 278 و 289؛ تحف العقول، صص 422 - 423.
[32] . امالی الصدوق، ص 339، المجلس 65، ح 1.
[33] . الکافی، ج 6، ص 432؛ الوافی، ج 17، صص 210 - 211؛ وسائل الشیعه، ج 17، ص 313.
[34] . الکافی، ج 6، صص 433 - 434، ح 14 و 17.
[35] . علل الشرائع، ج 1، صص 40 - 42؛ عیون اخبار الرضاعلیه السلام، ج 1، ص 418، 422.
[36] . الکافی، ج 6، ص 434.
[37] . الخصال، ص 505.
[38] . الکافی، ج 6، ص 834؛ الوافی، ج 17، ص 216؛ دعائم الاسلام، ج 2، صص 207 - 208؛ مستدرک الوسائل، ج 13، صص 212 - 213.
[39] . اسراء/36.
[40] . الکافی، ج 6، ص 432؛ الفقیه، ج 1، صص 45 - 46، ح 177؛ تهذیب الاحکام، ج 1، ص 116، ح 304؛ الوافی، ج 17، صص 211 - 212.
- چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۹۳
- ۰۷:۴۳
- ۱۴۸۶
- ۴