گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى / به زنا نزدیک هم نشوید!!

  • ۱۱۸۵ نمایش
  • وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِیلاً [1]

     و نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بد راهى است.

    تفسیر

    گناه کبیره ای که در این آیه بعد به آن اشاره مى شود مساله زنا و عمل منافى عفت است مى‏گوید:" نزدیک زنا نشوید چرا که عمل بسیار زشتى است و راه و روش بدى است.

    در این بیان کوتاه به سه نکته اشاره شده.

    الف- نمى‏گوید زنا نکنید، بلکه مى‏گوید به این عمل شرم ‏آور نزدیک نشوید، این تعبیر علاوه بر تاکیدى که در عمق آن نسبت به خود این عمل نهفته شده، اشاره لطیفى به این است که آلودگى به زنا غالبا مقدماتى دارد که انسان را تدریجا به آن نزدیک مى‏کند، شرابخواری، چشم‏ چرانى یکى از مقدمات آن است، برهنگى و بى حجابى مقدمه دیگر، کتابهاى بدآموز و" فیلمهاى آلوده" و" نشریات فاسد" و" کانونهاى فساد" هر یک مقدمه‏اى براى این کار محسوب مى‏شود.

    همچنین خلوت با اجنبیه (یعنى بودن مرد و زن نامحرم در یک مکان خالى و تنها) عامل وسوسه ‏انگیز دیگرى است.

    بالآخره ترک ازدواج براى جوانان، و سختگیریهاى بى دلیل طرفین در این زمینه، همه از عوامل" قرب به زنا" است که در آیه فوق با یک جمله کوتاه همه آنها را نهى مى‏کند، و در روایات نیز هر کدام جداگانه مورد نهى قرار گرفته است.

    ب- جمله" إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً" که مشتمل بر سه تاکید است (ان و استفاده از فعل ماضى و تعبیر به فاحشه) عظمت این گناه آشکار را آشکارتر مى‏کند.

    ج- جمله" ساءَ سَبِیلًا" (راه زنا بد راهى است) بیانگر این واقعیت است که این عمل راهى به مفاسد دیگر در جامعه مى‏گشاید.

    فلسفه تحریم زنا

    1- پیدایش هرج و مرج در نظام خانواده، و از میان رفتن رابطه فرزندان و پدران، رابطه ‏اى که وجودش نه تنها سبب شناخت اجتماعى است، بلکه موجب حمایت کامل از فرزندان مى‏گردد، و پایه ‏هاى محبتى را که در تمام طول عمر سبب ادامه این حمایت است مى‏گذارد.

    خلاصه، در جامعه‏اى که فرزندان نامشروع و بى پدر فراوان گردند روابط اجتماعى که بر پایه روابط خانوادگى بنیان شده سخت دچار تزلزل مى‏گردد.

    براى پى بردن به اهمیت این موضوع کافى است یک لحظه چنین فکر کنیم که چنانچه زنا در کل جامعه انسانى مجاز گردد و ازدواج برچیده شود، فرزندان بى هویتى که در چنین شرائطى متولد شوند تحت پوشش حمایت کسى نیستند، نه در آغاز تولد و نه به هنگام بزرگ شدن.

    از این گذشته از عنصر محبت که نقش تعیین کننده‏اى در مبارزه با جنایتها و خشونتها دارد محروم مى‏شوند، و جامعه انسانى به یک جامعه کاملا حیوانى توأم با خشونت در همه ابعاد، تبدیل مى‏گردد.

    2- این عمل ننگین سبب انواع برخوردها و کشمکشهاى فردى و اجتماعى در میان هوسبازان است، داستانهایى را که بعضى از چگونگى وضع داخل محله‏هاى بدنام و مراکز فساد نقل کرده و نوشته‏اند به خوبى بیانگر این واقعیت است که در کنار انحرافات جنسى بدترین جنایات رخ مى‏دهد.

    3- تجربه نشان داده و علم ثابت کرده است که این عمل باعث اشاعه انواع بیماریها است و با تمام تشکیلاتى که براى مبارزه با عواقب و آثار آن امروز فراهم کرده‏اند باز آمار نشان مى‏دهد که تا چه اندازه افراد از این راه سلامت خود را از دست داده و مى‏دهند.

    4- این عمل غالبا سبب سقوط جنین و کشتن فرزندان و قطع نسل مى‏گردد، چرا که چنین زنانى هرگز حاضر به نگهدارى اینگونه فرزندان نیستند، و اصولا وجود فرزند مانع بزرگى بر سر راه ادامه اعمال شوم آنان مى‏باشد، لذا همیشه سعى مى‏کنند آنها را از میان ببرند.

    و این فرضیه کاملا موهوم که مى‏توان اینگونه فرزندان را در مؤسساتى زیر نظر دولتها جمع‏آورى کرد شکستش در عمل روشن شده، و ثابت گردیده که پرورش فرزندان بى پدر و مادر به این صورت چقدر مشکلات دارد، و تازه محصول بسیار نامرغوبى است، فرزندانى سنگدل: جنایتکار بى شخصیت و فاقد همه چیز!

     5- نباید فراموش کرد که هدف از ازدواج تنها مساله اشباع غریزه جنسى نیست، بلکه اشتراک در تشکیل زندگى و انس روحى و آرامش فکرى، و تربیت فرزندان و همکارى در همه شئون حیات از آثار ازدواج است که بدون اختصاص زن و مرد به یکدیگر و تحریم زنان هیچیک از اینها امکان پذیر نیست.

    روایتی در مورد پیامدهای زنا

    امیرالمؤمنین امام على علیه السلام در حدیثى مى‏گوید: از پیامبر شنیدم چنین مى‏فرمود:

    فى الزنا ست خصال: ثلث فى الدنیا و ثلث فى الآخرة:

    فاما اللواتى فى الدنیا فیذهب بنور الوجه، و یقطع الرزق، و یسرع‏ الفناء.

    و اما اللواتى فى الآخرة فغضب الرب و سوء الحساب و الدخول فى النار- او الخلود فى النار-:

    " در زنا شش اثر سوء است، سه قسمت آن در دنیا و سه قسمت آن در آخرت است.

    اما آنها که در دنیا است یکى این است که صفا و نورانیت را از انسان مى‏گیرد روزى را قطع مى‏کند، و تسریع در نابودى انسانها مى‏ کند.

    و اما آن سه که در آخرت است غضب پروردگار، سختى حساب و دخول- یا خلود- در آتش دوزخ است"[2]

    داستانی قرآنی در مورد نزدیک شدن به زنا عاقبت آن

    در روایات از زن به دام شیطان[3] تعبیر شده که به وسیله آن مردان مؤمن را گرفتار می‌کند! و همچنین در روایات آمده که در جایی که دو نفر نامحرم خلوت کنند نفر سومشان شیطان است و آنقدر وسوسه می‌کند تا به گناه آلوده شوند[4] و نیز در جایی دیگر آمده است که نگاه آلوده تیری است از تیرهای شیطان[5] و درواقع نگاه آلوده و خلوت با نامحرم هر دو نزدیک شدن به گناه هستند که باید از آنها اجتناب کرد.

    در ادامه داستانی را خواهید خواند که در آن شیطان موجبات خلوت مردی بسیار مؤمن و عابد را با دختری نامحرم فراهم می‌کند و او را وسوسه کرده و با نگاه آلوده ‏‏‏ عابد تیر خلاص را زده و او را گرفتار گناهان بزرگ‌تر از قبیل تجاوز و قتل کرده و در نهایت او را به کفر می‌رساند.

    برصیصاى عابد در بنى اسرائیل پایگاه دار و مستجاب الدعاء بود از میان مردمان بیرون، صومعه‏اى داشت در آنجا عبادت مى‏کردى و خداوندانقرآنی  حاجت‌ها از جایهاى دور نزد وى آمدندى تا وى دعا کردى.

     

    در آن روزگار ملکى بود در بنى اسرایل وى را مرگ آمد: از وى دو پسر بماند و دخترى که در روزگار وى بجمال وى کس نبود. و آن دختر را گاه گاهى صرع افتادى که همه اطبا در آن عاجز آمدند. حکیمان گفتند این را هیچ حیلت نیست مگر آنکه این را نزد برصیصاى عابد برید تا وى دعا کند مگر بهتر شود. وى را برگرفتند و نزد برصیصا بردند. شیطان آن بدید گفت: اکنون وقت آنست که برصیصا را از راه ببرم. بیامد بر در صومعه وى بایستاد. چون کسان ملک آنجا رسیدند گفت: اکنون وقت نیست که وى را پیش برصیصا برید که وى در نماز درازست نماز بر وى نتوان شورانید صواب آنست که او را اینجا بگذارید و شما بازگردید. دختر را آنجا بگذاشتند و خود بازگشتند. (آنگه) برصیصا را گفت:

     

    هین هرگز توانى چنین که بدست آرى دختر بکر با چنین جمال بى‏هوش مى‏نداند که با وى چه مى‏بود، هین مراد خویش از وى برآر و کس را از آن خبر نبود.

     

    آن دختر در آن بیهوشى جامه از خود باز اوگند، برصیصا او را برهنه بدید هواى تن بر وى غالب گشت. ابلیس بوسوسه جد کرد تا برصیصا قصد فاحشه کرد،با آن دختر. چون بآخر رسید دختر به هوش آمد گفت: اى ناحفاظ فاحش، ببینى که چه کردى با من!!!؟؟؟ برصیصا اندوهگین و پشیمان فروماند. ابلیس وى را گفت: اکنون که چنین کردى کار یکباره کن، وى را بکش و پنهان کن. برصیصا همچنان بکرد و چون کس به طلب دختر آمد وى گفت: من هنوز در نماز دراز بودم که وى برفت.

     

    ابلیس بر هیأت پیرى آمد و گفت: تو دروغ مى‏گوئى، بل که با وى زنا کردى، چون بترسیدى که وى بگوید وى را بکشتى و فلان جاى پنهان کردى بجستند دختر را کشته باز یافتند، در ساعت رسنى در گردن برصیصا کردند و بشهر آوردند و دارى بزدند و خلقى روى بنهاد بنظاره.

     

    چون وى را بردار کردند ابلیس بیامد در هوا پیش وى آمد گفت: مرا مى‏دانى، این همه من کرده‏ام که ترا در اینجا اوگنده‏ام، هم من توانم که ترا از اینجا برهانم گر یک کار بکنى. برصیصا گفت: هین چه کنم، گفت: مرا سجود کنى.

     

    عابد گفت: بر سردار چون سجود کنم: ابلیس گفت: همچنان که هستى سرى در من جنبان. برصیصا سر فرو آورد و ابلیس را سجود کرد و کافر شد. ابلیس گفت:

     

    مرا این بس «انى برىء منک» آنکه بر سبیل سخریت گفت: «إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ».

     

    ابلیس ناپدید گشت و عابد را بکشتند بر کفر.[6]

     

    در قرآن کریم به داستان برصیصا این چنین اشاره شده است:

     

    (کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ فَکانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِی النَّارِ خالِدَیْنِ فی‌ها وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمِینَ‏)[7]

     

     این منافقین در مثل مانند شیطان‌اند که بانسان گفت بخدا کافر شو پس از آنکه انسان باطاعت او کافر شد آنگاه باو مى‏گوید من از تو بیزارم زیرا از عقاب پروردگار جهانیان سخت می‌ترسم.

     

    منابع:

     تفسیر نمونه، ج‏12، ص: 100تا 105

     ترجمه رهنما، ج‏4، ص: 297.


    [1] . اسراء 32

    [2] . تفسیر مجمع جلد 6 صفحه 414.

    [3] . . امیرالمؤمنین على علیه السلام: لیسَ لِاءبلیسَ وَهَقٌ أعظَمَ مِنَ الغَضَبِ و النِّساءِ. ابلیس، کمندى بزرگ‌تر از خشم و زنان در اختیار ندارد. (میزان الحکمه ج‏5، ص 561، حدیث:9586).

    [4] . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: لا یَخلُوَنَّ رجُلٌ بامرأةٍ إلّا کانَ ثالِثَهُما الشّیطانُ. «هیچ مردى با زنى خلوت نمى‏کند، مگر این که سومین آن‌ها شیطان است.»(میزان الحکمه ج‏10 472، حدیث:18758).

    [5] . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله‏ از قول پروردگار خود فرمود: النَّظرَةُ سَهمٌ مَسمومٌ مِن سِهامِ إبلیسَ، مَن ترک‌ها مِن مَخافَتی أبدَلتُهُ إیمانا یَجِدُ حَلاوَتَهُ فی قَلبِهِ. نگاه کردن، تیرى از تیرهاى زهرآلود ابلیس است. هر که از ترس من آن را ترک کند در عوضش ایمانى به او دهم که حلاوت آن را در دل خویش بیابد. (میزان الحکمه، ج‏12، 242، ح 20331)

    [6] . ترجمه رهنما، ج‏4، ص: 297.

    [7] . سوره حشر/17.

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    بسم الله الرحمن الرحیم
    حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
    الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
    گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
    با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
    سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
    در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
    باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
    موضوعات
    پیوندها

    طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

    کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.