عموم مردم از «عشق» به عنوان یکی از گرانبهاترین تحفه های هستی یاد میکنند و عاشق بودن را سعادت خود میدانند. کمتر کسی پیدا میشود که از آن فراری باشد و در اعماق قلب خود آن را آرزو نکند. قبل از هر چیز باید دانست که عشق عبارت است از: دوستی و محبت در حد زیاد. و آن بر دو نوع است:
عشق الهی، که مراد از آن محبت و دوستی وافر نسبت به خداوند متعال و هر کسی که در جهت و طریق اوست، میباشد مانند: عشق و دوستی نسبت به پیامبر خداصلی الله علیه وآله، ائمه اطهارعلیهم السلام و اولیاء اللَّه. چنین عشق و محبتی، ممدوح، و دارنده آن قابل ستایش است.
نوع دیگری از عشق، عشق مجازی است که منشأ آن، خواسته های غریزی و امیال نفسانی و شهوت میباشد و بحث ما در این مقاله، بر محور این عشق متمرکز است؛ عشقی که برخی از جوانان در دوران جوانی به آن دچار شده و خواسته یا ناخواسته سرنوشت خود را دست خوش ناملایمات آن میسازند(1) و در بیشتر مواقع باناکامی و شکست مواجه میشوند. چنین عشقی، ارمغانی جز پشیمانی و از بین رفتن نقد جوانی برای آنها به همراه نخواهد داشت. به قول مولوی:
گروهی بر این باورند که شروع زندگی بدون عشق، ورود به کارزار نامشخصی است که هیچ تجربه ای در آن نیست.
این گروه، از عشق به عنوان ضامن زندگی مشترک یاد میکنند و هر پیوندی را که عاری از عشق پیشین باشد، نفی مینمایند. ایشان بر این عقیده اند که آشنایی دو جوان و رفتارهای محبّت آمیزشان، پایداری زندگی آینده آنان را تضمین میکند و آن گاه با شناختی دقیق از یکدیگر پا به عرصه زندگی میگذارند و... .
همه این حرفها یک روی سکّه است و خوب است در اینجا روی دیگر سکّه را هم بنگریم و از حقایق آن با خبر شویم. متأسفانه افرادی که دم از عشق پیش از ازدواج - که معمولاً به صورت خیابانی یا اینترنتی و یا ... پدید میآید - میزنند، خود و دیگران را فریب میدهند و یا از حقیقت همیشه تلخی که در ادامه این داستانها به وجود میآید، خبر ندارند؛ حقیقتی که آمار و ارقام از آن خبر میدهد و دفاتر طلاق از چهره آن پرده بر میدارد.
متأسفانه تحقیقات نشان میدهد 95 درصد از ازدواجهای اینترنتی و خیابانی ناموّفق هستند.(2) (ما خودمان هم با این سن سی و اندی سال موارد بسیار متعددی را دیده و یا شنیده ایم! ازدواجهای متعددی که خیلی رمانتیک شروع شده ، با هزار آرزو و امید ولی یا به طلاق کشیده شده یا اینکه آن دو نفر مجبور شده اند یک عمری بسوزند و بسازند)
به راستی اگر عشقی که ادعا میکنند، ضامن پیوند آنها میباشد، پس چرا بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی از زندگی، سر از دادگاه ها و دفترهای طلاق در میآورند؟ چرا آن دو دلداده عاشق این چنین به خون هم تشنه اند؟ مگر آنها یکدیگر را از صمیم قلب دوست نداشتند و تمام وجود یکدیگر را با عشق در نیامیخته بودند؟
بعد از تحقیق و تأمل به این نتیجه میرسیم که شکست در زندگی مشترک، دارای علل فراوانی است که یکی از مهمترین آنها عشقهای غلط قبل از ازدواج است. ما در این رهگذر به برخی از آثار عشق مجازی قبل از ازدواج اشاره میکنیم:
1. شناخت سطحی
به طور کلی، عشق یا همان علاقه شدید قلبی، راه تعقل و تفکر را بسته و عیوب معشوق را بر عاشق میپوشاند. عاشق چیزی جز زیباییهای معشوق را نمیبیند؛ حتّی کاستیها و نقایص او را کمال میانگارد. به عبارت دیگر، محبّتی که پشتوانه معرفتی نداشته باشد، باعث میشود انسان کورکورانه در مقابل فرد مورد نظر، تسلیم شود و با تفکر و تعقل در مورد آن تصمیم گیری نکند. از همین رو، وقتی دو جوان از دو جنس مخالف با هم آشنایی پیدا میکنند، به علت شور و هیجان زیادی که دارند، فقط در فکر برقراری ارتباط صمیمی با هم هستند. دختر به این میاندیشد که چگونه محبوبیت خویش را نزد پسر افزایش دهد و پسر در این اندیشه است که چگونه میتواند اوقات بیشتری را با او بگذراند و از همراهی او لذت ببرد و به قول حافظ:
بنابراین، هیچ یک در فکر بررسی دقیق طرف مقابل نیست و سعی میکند او را همان طور که میخواهد، ببیند؛ نه آن طور که هست. در نتیجه، شناخت آن دو، یک شناخت سطحی است که محدوده آن در چشم و ابرو و صورت و قیافه خلاصه میشود و حتی هنگام گفتگو در مورد روحیات هم، به بحث در مورد خصوصیاتی میپردازند که آتش عشق را در میان آنها شعله ور میکند؛ به طوری که هرگز از نقاط تاریک روحیات خویش سخنی به میان نمیآورند تا نکند این محفل عاشقانه بر هم ریزد و اینجاست که آغازی برای یک سرانجام و پایان تلخ شکل میگیرد. عدم شناخت واقعی دو طرف از یکدیگر موجب تشدید روابط عاشقانه میشود و شعله های این عشق، ریشه های عقل و خرد را میسوزاند. (3)
سرانجام با اصرار فراوان و کشمکشهای خانوادگی موفق به ازدواج میشوند؛ ازدواجی که با گذشت هر روز، حرارت عشق آنها را نیز کاهش میدهد و نقطه های مبهم وجودشان که قبلاً در صدد مخفی کردن آنها بودند، برای هم آشکار میشود. از این رو، روند نزولی عشقشان آن قدر ادامه مییابد که آنها را به دشمنانی سرسخت تبدیل میکند و بدین ترتیب، پس از گذشت مدت کمی از زندگی، دعواها، تنشها، پرخاشها و خرده گیریها شروع میشود و دنیای رمانتیک تصوراتشان به معرکه جنگ و جدال تبدیل میگردد و آن گاه چاره ای جز متارکه نمیبینند.
2. وعده های دروغین
دختر و پسری که قبل از ازدواج رابطه غیر مجاز دارند و به معاشقه میپردازند، معمولاً از جاده اعتدال خارج میشوند و شخصیت خویش را برای هم آن چنان معرفی میکنند که هر یک از دیگری فرشته ای بی نقص در ذهن میپروراند. همچنین در این دوران هر کدام وعده های دست نیافتنی بسیاری را به دیگری میدهد. به عنوان مثال، پسرها میگویند: «برای لحظه ای نیز تو را تنها نخواهم گذاشت.» «تمام زندگی من تو هستی.» «لحظه به لحظه به تو عشق خواهم ورزید.» و وعده های اقتصادی خود را این گونه بیان میکند: «بهترین منزل را در بهترین نقطه شهر برایت مهیا میکنم.» «زیباترین لباسها را برایت فراهم میکنم.» و...
این وعده های خیالی افزون بر آنکه اکثراً دروغ است، نشانگر شخصیت نامتعادل میباشد و به قول امیر المؤمنین علیه السلام: «خصلتی زشتتر از دروغ گویی نیست.» (4) از این رو، باعثِ به وجود آمدن یک تصور غلط برای طرفین، قبل از ورود به زندگی میگردد و آنها با همین تصورات و توقعات، وارد زندگی مشترک میشوند و هنگامی که در متن زندگی قرار گرفتند، حقایق تلخ و بعضاً غیر قابل تحملّی را میبینند که موجب یکّه خوردنشان میگردد و همین غافل گیری سبب میشود تا اولین برخورد آنها با اتهام به یکدیگر و آگاهی به عدم صداقت طرف مقابل آغاز شود. و این نتیجه همان وعده های پوچ و تهی است که بی حساب به یکدیگر میدادند؛ غافل از آنکه «اَلْکِذْبُ فَسَادُ کُلِّ شَی ءٍ؛ دروغ تباه کننده همه چیز است.» (5)
البته این تصورات خیلی هم بی ربط نیست؛ چرا که اساساً دختری که بتواند با پسری این چنین ارتباط برقرار کند، معنایش این است که جرأت برقراری این گونه ارتباطها را با پسرهای دیگری هم داشته و گرنه هرگز پاسخ مثبت به هیچ جنس مخالفی برای برقراری ارتباط خارج از محدوده دینی نمیداد؛ حتی به همین شخصی که الآن شوهر اوست. از این رو، کارشناسان به تمام دختران توصیه میکنند از دادن پاسخ مثبت به خواستگاران خیابانی خودداری کنند؛ چرا که در اکثر موارد زندگیهای این افراد با بی اعتمادی مرد به آنها همراه میگردد و عاقبت از هم میپاشد. باید دختران در انتظار خواستگار مطلوب خویش بمانند؛ زیرا اولاً این انتظار با فطرت دختران که بر پایه حیا استوار است، بیشتر سنخیت دارد و باعث میشود این گوهر با ارزش که برای دختران از بایستهترین ویژگیها محسوب میشود، محفوظ بماند و ثانیاً انتظار کشیدن و عمری آسوده زیستن بهتر از ارتباط غیر مشروع و شکست غیر قابل جبران در زندگی است. شاید در ابتدا فکر کنید این خواستگار، مرد رویاهای شما نیست؛ ولی مطمئن باشید حتی اگر خودتان نیز اقدام میکردید، نمیتوانستید به مرد مورد نظر خویش دست پیدا کنید؛ چون هرگز انسان نمیتواند کسی را پیدا کند که به طور کامل و از همه لحاظ مطابق میل و خواسته اش باشد. پس بهتر است در این ماجرا طبق سنت دیرینه و مرسوم خویش که ریشه در آیین مذهبی و ملّی مان دارد، عمل کنیم و پس از انجام تحقیقات لازم در خصوص شخصیت خواستگار مورد نظر، به خداوند متعال توکل کنیم.
و اما عشق چه میشود؟
شاید خواننده گرامی بگوید: شما بدون در نظر گرفتن نیازِ انسان به عشق ورزی و محبت، هر چه خواستید گفتید. مگر میشود به جوان بگوییم که عاشق نباش! مگر میشود این موهبت خدادادی را از او سلب کرد! اصلاً یکی از مهمترین و به یاد ماندنیترین خاطرات زندگی، مربوط به معاشقه های دوران جوانی است. چگونه از جوانها بخواهیم در صدد ساختن خاطره های شیرین برای آینده شان نباشند!
پاسخ این است که ما هرگز با عشق مخالف نیستیم و هرگز در صدد رد کردن آن نخواهیم بود. چگونه آن را رد کنیم! در حالی که ادبیات و فرهنگ دینی ما پر است از مفاهیم عاشقانه؛ به طوری که از مجموع آنها اهمیّت عشق در زندگی انسان دانسته میشود؛ چنان که حافظ میگوید:
و نیز میگوید:
پس نه ما، بلکه هیچ کس نمیتواند لزوم عشق را در زندگی بشر رد کند. حتی باید گفت: یکی از مهمترین تفاوتهای آدمی با موجودات دیگر، عاشق شدنِ اوست؛ اما همان طور که گفتیم، عشق واقعی و اصیل، عشقی است که در راه خداوند متعال و برای او تحقق پذیرد؛ حتّی اگر این عشق در مورد خانواده، همسر و فرزندان باشد.
چاره کار؟
چرا عده ای خود را محتاج عشق قبل از ازدواج میبینند؟ آیا نیاز به عشق در این مرحله یک نیاز طبیعی است؟
حقیقت آن است که عشقهای آتشین امروزی، محصول دوری از سیستم پیشنهادی اسلام در مورد ازدواج است. اصولاً عمل به پیشنهادات اسلام در زمینه ازدواج، از به وجود آمدن زمینه عشقهایی که دارای آثار سوء است، جلوگیری میکند و دیگر، اشخاص نیازی به عشقهای این چنینی در خود احساس نمیکنند؛ زیرا عشق نتیجه نیاز است و بنابراین، دو نفر به دلیل احتیاج و دوری از یکدیگر، در آتش محبت میسوزند و گرنه وقتی که وصال مهیا میشود، عشق نیز از بین میرود؛ چرا که نیاز بر طرف میشود. به قول افلاطون: «وصال مدفن عشق است.»امروزه دخترها و پسرها تا سالها بعد از بلوغ جنسی، موفق به ازدواج نمیشوند و باید در آتش هجران جنس مخالف بسوزند و فشار وارده از قوای جنسی را تحمل کنند. همین عدم دست رسی و عدم ارضای جنسی در وقت مناسب، به اضافه دیدن جنس مخالف، سبب کشش و جذبه ای میشود که منجر به عشق مجازی میگردد. آنها به خاطر شعله کشیدن نیازهایی که همه وجودشان را فرا گرفته، بدون در نظر گرفتن معیارهای انتخاب، با یک نگاه دل میبازند و آن را پنجره ای به سمت آزادی خود میپندارند. بنابراین، ازدواج نکردن در زمان نیاز و در نتیجه، دور ماندن دو جنس مخالف برای مدتهای طولانی از یکدیگر، مهمترین علت ایجاد عشق غلط میباشد و حال آنکه در اسلام برای جلوگیری از ایجاد چنین عشقهای مجازی و در امان ماندن از آسیبهای ناشی از آن، ازدواجِ به هنگام مورد سفارش است. امام صادق علیه السلام میفرماید: «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ اَنْ لَا تَطْمَثَ اِبْنَتُهُ فِی بَیْتِهِ؛ (6) از سعادت مرد آن است که دخترش در خانه او عادت ماهانه نبیند.» این بدان معناست که هر چه سریعتر باید در جهت ازدواج فرزند خود اقدام کرد. بنابراین، دختر و پسر قبل از آنکه آینده شان از جانب آثار مخرّب عشقهای زود گذر و خیابانی تهدید شود، در کنار هم قرار میگیرند و از همان ابتدا به آرامش میرسند و این نکته از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چون با وجود ازدواجهای اسلامی، زوج جوان بدون داشتن گذشته ای پر از التهاب و اضطراب، عاری از هر گناه و انحراف، زندگی مشترک خویش را شروع میکنند و جامعه ای که چنین زوجهایی در آن باشد، جامعه ای کم طلاق، پر نشاط و سالم خواهد بود. با توجه به اینکه هنوز فرهنگ ازدواجهای اسلامی در جامعه ما پیدا نشده است، باید جوانان تمام سعی خود را در جهت کنترل غرایز و مهار کردن علایق خویش بگمارند و بدانند که با این کار علاوه بر تضمین آینده اخلاقی و روانی خویش، از اجر اخروی نیز برخوردار خواهند شد که پاداشی معادل پاداش شهید دارد؛ چه آنکه امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ عَشِقَ شَیْئاً وَ کَتَمَ وَ عَفَّ وَ مَاتَ ماتَ شَهِیداً؛ (7) هر کس به چیزی عاشق شود و آن را ابراز نکند و عفت به خرج دهد و در همین حال بمیرد، شهید از دنیا رفته است.»
به هر حال، کنترل غرایز در چنین شرایطی تنها راه ممکن برای جوانان است؛ خصوصاً دختران که خلقتشان بر اساس محبت شکل گرفته و در صورت ایجاد علاقه، به سختی میتوانند از کسی دل بکنند. آنها باید از محیطهایی که امکان ورودشان به عرصه های پر خطر را تقویت میکند، خودداری کنند. به عنوان مثال، یکی از این محیطهای پر خطر، چت در اینترنت است که متأسفانه بعضی از خانواده ها از خود درایتی بروز نمیدهند و دختران جوان خود را در این محیط، آزاد میگذارند که نتیجه آن در برخی مواقع، دوستیهای نافرجام، از بین رفتن آبروی اجتماعی، تهدید آینده و دهها ضایعه دیگر است.
محبت بعد از ازدواج
نیاز انسان به محبّت ورزی نسبت به جنس مخالف غیر قابل انکار است و هیچ زمانی برای انتظار این محبّت بهتر از زمان بعد از ازدواج نیست؛ آن زمان که دو جوان به عقد هم در میآیند و قرار است عمری با هم زندگی کنند.
ازدواج میعادگاهی است که دو انسان را با دو سلیقه و دیدگاه مختلف در کنار یکدیگر جمع میکند و قرار بر این است که این پیمان تا پایان عمر باقی بماند؛ اما مگر میتوان بدون هیچ گونه جنجال و برخوردی در عین صلح و صفا با هم زندگی کرد! حتی اگر آن دو خیلی به هم شبیه باشند، باز هم در صحنه هایی از زندگی با تناقص و اختلاف رأی مواجه میشوند.
تنها عاملی که باعث میشود آن دو بتوانند به زندگی خویش ادامه دهند، وجود محبّت و علاقه وافر است. به راستی آیا شما اکسیری کارسازتر از محبّت میشناسید که بتواند دو نفر را با سلایق متفاوت در کنار هم جمع کند؟ آیا چیزی جز صمیمیت میتواند آنها را بر نادیده گرفتن عیوب و نقایص یکدیگر موفق کند؟
علاوه بر این، محبّتی که در آن زمان ایجاد میشود، صادقانه و از صمیم قلب خواهد بود؛ به خلاف دوستیهای کاذب که پر از اضطراب و تقبیحات اجتماعی است. زوجین در سایه محبّتهای بعد از ازدواج میتوانید کمبودهای عاطفی و نیازهای احساسی خویش را به طور کامل جبران کنند.
بنابراین، جوانان میتوانند با کمی صبر و تحمل و اندکی سعی و تلاش به همراه اهتمام والدین برای ازدواج به موقع آنان، خود را از گرداب دوستیهای قبل از ازدواج برهانند و محبّت سرشار خویش را برای بعد از آن ذخیره کنند تا با این کار برای همیشه طعم شیرین محبّت ورزی را در زندگی بچشند.
• پاورقی
1) امام رضاعلیه السلام فرمود: «اَلْحُبُّ دَاعِی الْمَکَارِهِ؛ عشق و محبت مایه گرفتاری است.» (میزان الحکمة، محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، اول، 1375 ش، ج 1، ص 498.
2) افق حوزه، ش 27، 9/4/82، ص 6؛ به نقل از کتاب آمارها پرده بر میدارند، اصغر جدایی، ص 112.
3) این برداشتی است از کلام امیر عارفان حضرت علی علیه السلام که میفرماید: «مَنْ عَشِقَ شَیْئاً اَعْشَی بَصَرَهُ وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ؛ هر کس به چیزی عشق بورزد، دیده بصیرتش را کور میکند و قلبش را مریض میگرداند.» (نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات مشرقین، ششم، خطبه 109) .
4) لَا شِیمَةَ اَقْبَحَ مِنَ الْکِذْبِ.» (میزان الحکمة، ج 3، ص 2677، ح 17398.)
5) عیون الحکم و المواعظ، ص 43.
6) حدائق الناضرة، محقق بحرانی، مؤسسه نشر اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1377 ش، ج 23، ص 154.
7) مغنی المحتاج، محمد بن الشربینی الخطیب، بیروت، انتشارات مصطفی البابی الحلبی، 1376 ق، ج 1، ص 350.
عشق الهی، که مراد از آن محبت و دوستی وافر نسبت به خداوند متعال و هر کسی که در جهت و طریق اوست، میباشد مانند: عشق و دوستی نسبت به پیامبر خداصلی الله علیه وآله، ائمه اطهارعلیهم السلام و اولیاء اللَّه. چنین عشق و محبتی، ممدوح، و دارنده آن قابل ستایش است.
نوع دیگری از عشق، عشق مجازی است که منشأ آن، خواسته های غریزی و امیال نفسانی و شهوت میباشد و بحث ما در این مقاله، بر محور این عشق متمرکز است؛ عشقی که برخی از جوانان در دوران جوانی به آن دچار شده و خواسته یا ناخواسته سرنوشت خود را دست خوش ناملایمات آن میسازند(1) و در بیشتر مواقع باناکامی و شکست مواجه میشوند. چنین عشقی، ارمغانی جز پشیمانی و از بین رفتن نقد جوانی برای آنها به همراه نخواهد داشت. به قول مولوی:
عشقهایی کز پی رنگی بُوَد عشق نَبوَد عاقبت ننگی بُوَد
این گروه، از عشق به عنوان ضامن زندگی مشترک یاد میکنند و هر پیوندی را که عاری از عشق پیشین باشد، نفی مینمایند. ایشان بر این عقیده اند که آشنایی دو جوان و رفتارهای محبّت آمیزشان، پایداری زندگی آینده آنان را تضمین میکند و آن گاه با شناختی دقیق از یکدیگر پا به عرصه زندگی میگذارند و... .
متأسفانه تحقیقات نشان میدهد 95 درصد از ازدواجهای اینترنتی و خیابانی ناموّفق هستند.(2) (ما خودمان هم با این سن سی و اندی سال موارد بسیار متعددی را دیده و یا شنیده ایم! ازدواجهای متعددی که خیلی رمانتیک شروع شده ، با هزار آرزو و امید ولی یا به طلاق کشیده شده یا اینکه آن دو نفر مجبور شده اند یک عمری بسوزند و بسازند)
به راستی اگر عشقی که ادعا میکنند، ضامن پیوند آنها میباشد، پس چرا بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی از زندگی، سر از دادگاه ها و دفترهای طلاق در میآورند؟ چرا آن دو دلداده عاشق این چنین به خون هم تشنه اند؟ مگر آنها یکدیگر را از صمیم قلب دوست نداشتند و تمام وجود یکدیگر را با عشق در نیامیخته بودند؟
بعد از تحقیق و تأمل به این نتیجه میرسیم که شکست در زندگی مشترک، دارای علل فراوانی است که یکی از مهمترین آنها عشقهای غلط قبل از ازدواج است. ما در این رهگذر به برخی از آثار عشق مجازی قبل از ازدواج اشاره میکنیم:
به طور کلی، عشق یا همان علاقه شدید قلبی، راه تعقل و تفکر را بسته و عیوب معشوق را بر عاشق میپوشاند. عاشق چیزی جز زیباییهای معشوق را نمیبیند؛ حتّی کاستیها و نقایص او را کمال میانگارد. به عبارت دیگر، محبّتی که پشتوانه معرفتی نداشته باشد، باعث میشود انسان کورکورانه در مقابل فرد مورد نظر، تسلیم شود و با تفکر و تعقل در مورد آن تصمیم گیری نکند. از همین رو، وقتی دو جوان از دو جنس مخالف با هم آشنایی پیدا میکنند، به علت شور و هیجان زیادی که دارند، فقط در فکر برقراری ارتباط صمیمی با هم هستند. دختر به این میاندیشد که چگونه محبوبیت خویش را نزد پسر افزایش دهد و پسر در این اندیشه است که چگونه میتواند اوقات بیشتری را با او بگذراند و از همراهی او لذت ببرد و به قول حافظ:
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
سرانجام با اصرار فراوان و کشمکشهای خانوادگی موفق به ازدواج میشوند؛ ازدواجی که با گذشت هر روز، حرارت عشق آنها را نیز کاهش میدهد و نقطه های مبهم وجودشان که قبلاً در صدد مخفی کردن آنها بودند، برای هم آشکار میشود. از این رو، روند نزولی عشقشان آن قدر ادامه مییابد که آنها را به دشمنانی سرسخت تبدیل میکند و بدین ترتیب، پس از گذشت مدت کمی از زندگی، دعواها، تنشها، پرخاشها و خرده گیریها شروع میشود و دنیای رمانتیک تصوراتشان به معرکه جنگ و جدال تبدیل میگردد و آن گاه چاره ای جز متارکه نمیبینند.
2. وعده های دروغین
دختر و پسری که قبل از ازدواج رابطه غیر مجاز دارند و به معاشقه میپردازند، معمولاً از جاده اعتدال خارج میشوند و شخصیت خویش را برای هم آن چنان معرفی میکنند که هر یک از دیگری فرشته ای بی نقص در ذهن میپروراند. همچنین در این دوران هر کدام وعده های دست نیافتنی بسیاری را به دیگری میدهد. به عنوان مثال، پسرها میگویند: «برای لحظه ای نیز تو را تنها نخواهم گذاشت.» «تمام زندگی من تو هستی.» «لحظه به لحظه به تو عشق خواهم ورزید.» و وعده های اقتصادی خود را این گونه بیان میکند: «بهترین منزل را در بهترین نقطه شهر برایت مهیا میکنم.» «زیباترین لباسها را برایت فراهم میکنم.» و...
این وعده های خیالی افزون بر آنکه اکثراً دروغ است، نشانگر شخصیت نامتعادل میباشد و به قول امیر المؤمنین علیه السلام: «خصلتی زشتتر از دروغ گویی نیست.» (4) از این رو، باعثِ به وجود آمدن یک تصور غلط برای طرفین، قبل از ورود به زندگی میگردد و آنها با همین تصورات و توقعات، وارد زندگی مشترک میشوند و هنگامی که در متن زندگی قرار گرفتند، حقایق تلخ و بعضاً غیر قابل تحملّی را میبینند که موجب یکّه خوردنشان میگردد و همین غافل گیری سبب میشود تا اولین برخورد آنها با اتهام به یکدیگر و آگاهی به عدم صداقت طرف مقابل آغاز شود. و این نتیجه همان وعده های پوچ و تهی است که بی حساب به یکدیگر میدادند؛ غافل از آنکه «اَلْکِذْبُ فَسَادُ کُلِّ شَی ءٍ؛ دروغ تباه کننده همه چیز است.» (5)
3. عدم اعتماد
یکی از بارزترین آثار عشق مجازی قبل از ازدواج، عدم اعتماد به یکدیگر است. در این پیوندها هیچ یک از دختر و پسر به گذشته یکدیگر اعتماد ندارند و به دیده شک به هم مینگرند. این حالت بیشتر در پسرها دیده میشود. پسران به طور طبیعی به این فکر میافتند که از کجا معلوم، همسرم قبل از من با کس دیگری نیز آشنا نبوده باشد و پس از این نیز طرح دوستی با کسی دیگر نریزد و دامانش به خیانت آلوده نشود. شاید دست دیگران نیز به حریم او راه پیدا کرده است! آیا من اولین و تنها کسی هستم که به محدوده شخصی او قدم میگذارد یا غیر از من پای کس دیگری هم در میان بوده است؟البته این تصورات خیلی هم بی ربط نیست؛ چرا که اساساً دختری که بتواند با پسری این چنین ارتباط برقرار کند، معنایش این است که جرأت برقراری این گونه ارتباطها را با پسرهای دیگری هم داشته و گرنه هرگز پاسخ مثبت به هیچ جنس مخالفی برای برقراری ارتباط خارج از محدوده دینی نمیداد؛ حتی به همین شخصی که الآن شوهر اوست. از این رو، کارشناسان به تمام دختران توصیه میکنند از دادن پاسخ مثبت به خواستگاران خیابانی خودداری کنند؛ چرا که در اکثر موارد زندگیهای این افراد با بی اعتمادی مرد به آنها همراه میگردد و عاقبت از هم میپاشد. باید دختران در انتظار خواستگار مطلوب خویش بمانند؛ زیرا اولاً این انتظار با فطرت دختران که بر پایه حیا استوار است، بیشتر سنخیت دارد و باعث میشود این گوهر با ارزش که برای دختران از بایستهترین ویژگیها محسوب میشود، محفوظ بماند و ثانیاً انتظار کشیدن و عمری آسوده زیستن بهتر از ارتباط غیر مشروع و شکست غیر قابل جبران در زندگی است. شاید در ابتدا فکر کنید این خواستگار، مرد رویاهای شما نیست؛ ولی مطمئن باشید حتی اگر خودتان نیز اقدام میکردید، نمیتوانستید به مرد مورد نظر خویش دست پیدا کنید؛ چون هرگز انسان نمیتواند کسی را پیدا کند که به طور کامل و از همه لحاظ مطابق میل و خواسته اش باشد. پس بهتر است در این ماجرا طبق سنت دیرینه و مرسوم خویش که ریشه در آیین مذهبی و ملّی مان دارد، عمل کنیم و پس از انجام تحقیقات لازم در خصوص شخصیت خواستگار مورد نظر، به خداوند متعال توکل کنیم.
و اما عشق چه میشود؟
شاید خواننده گرامی بگوید: شما بدون در نظر گرفتن نیازِ انسان به عشق ورزی و محبت، هر چه خواستید گفتید. مگر میشود به جوان بگوییم که عاشق نباش! مگر میشود این موهبت خدادادی را از او سلب کرد! اصلاً یکی از مهمترین و به یاد ماندنیترین خاطرات زندگی، مربوط به معاشقه های دوران جوانی است. چگونه از جوانها بخواهیم در صدد ساختن خاطره های شیرین برای آینده شان نباشند!
پاسخ این است که ما هرگز با عشق مخالف نیستیم و هرگز در صدد رد کردن آن نخواهیم بود. چگونه آن را رد کنیم! در حالی که ادبیات و فرهنگ دینی ما پر است از مفاهیم عاشقانه؛ به طوری که از مجموع آنها اهمیّت عشق در زندگی انسان دانسته میشود؛ چنان که حافظ میگوید:
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه سر بسپارند چاره نیست
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
چاره کار؟
چرا عده ای خود را محتاج عشق قبل از ازدواج میبینند؟ آیا نیاز به عشق در این مرحله یک نیاز طبیعی است؟
حقیقت آن است که عشقهای آتشین امروزی، محصول دوری از سیستم پیشنهادی اسلام در مورد ازدواج است. اصولاً عمل به پیشنهادات اسلام در زمینه ازدواج، از به وجود آمدن زمینه عشقهایی که دارای آثار سوء است، جلوگیری میکند و دیگر، اشخاص نیازی به عشقهای این چنینی در خود احساس نمیکنند؛ زیرا عشق نتیجه نیاز است و بنابراین، دو نفر به دلیل احتیاج و دوری از یکدیگر، در آتش محبت میسوزند و گرنه وقتی که وصال مهیا میشود، عشق نیز از بین میرود؛ چرا که نیاز بر طرف میشود. به قول افلاطون: «وصال مدفن عشق است.»امروزه دخترها و پسرها تا سالها بعد از بلوغ جنسی، موفق به ازدواج نمیشوند و باید در آتش هجران جنس مخالف بسوزند و فشار وارده از قوای جنسی را تحمل کنند. همین عدم دست رسی و عدم ارضای جنسی در وقت مناسب، به اضافه دیدن جنس مخالف، سبب کشش و جذبه ای میشود که منجر به عشق مجازی میگردد. آنها به خاطر شعله کشیدن نیازهایی که همه وجودشان را فرا گرفته، بدون در نظر گرفتن معیارهای انتخاب، با یک نگاه دل میبازند و آن را پنجره ای به سمت آزادی خود میپندارند. بنابراین، ازدواج نکردن در زمان نیاز و در نتیجه، دور ماندن دو جنس مخالف برای مدتهای طولانی از یکدیگر، مهمترین علت ایجاد عشق غلط میباشد و حال آنکه در اسلام برای جلوگیری از ایجاد چنین عشقهای مجازی و در امان ماندن از آسیبهای ناشی از آن، ازدواجِ به هنگام مورد سفارش است. امام صادق علیه السلام میفرماید: «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ اَنْ لَا تَطْمَثَ اِبْنَتُهُ فِی بَیْتِهِ؛ (6) از سعادت مرد آن است که دخترش در خانه او عادت ماهانه نبیند.» این بدان معناست که هر چه سریعتر باید در جهت ازدواج فرزند خود اقدام کرد. بنابراین، دختر و پسر قبل از آنکه آینده شان از جانب آثار مخرّب عشقهای زود گذر و خیابانی تهدید شود، در کنار هم قرار میگیرند و از همان ابتدا به آرامش میرسند و این نکته از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چون با وجود ازدواجهای اسلامی، زوج جوان بدون داشتن گذشته ای پر از التهاب و اضطراب، عاری از هر گناه و انحراف، زندگی مشترک خویش را شروع میکنند و جامعه ای که چنین زوجهایی در آن باشد، جامعه ای کم طلاق، پر نشاط و سالم خواهد بود. با توجه به اینکه هنوز فرهنگ ازدواجهای اسلامی در جامعه ما پیدا نشده است، باید جوانان تمام سعی خود را در جهت کنترل غرایز و مهار کردن علایق خویش بگمارند و بدانند که با این کار علاوه بر تضمین آینده اخلاقی و روانی خویش، از اجر اخروی نیز برخوردار خواهند شد که پاداشی معادل پاداش شهید دارد؛ چه آنکه امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ عَشِقَ شَیْئاً وَ کَتَمَ وَ عَفَّ وَ مَاتَ ماتَ شَهِیداً؛ (7) هر کس به چیزی عاشق شود و آن را ابراز نکند و عفت به خرج دهد و در همین حال بمیرد، شهید از دنیا رفته است.»
به هر حال، کنترل غرایز در چنین شرایطی تنها راه ممکن برای جوانان است؛ خصوصاً دختران که خلقتشان بر اساس محبت شکل گرفته و در صورت ایجاد علاقه، به سختی میتوانند از کسی دل بکنند. آنها باید از محیطهایی که امکان ورودشان به عرصه های پر خطر را تقویت میکند، خودداری کنند. به عنوان مثال، یکی از این محیطهای پر خطر، چت در اینترنت است که متأسفانه بعضی از خانواده ها از خود درایتی بروز نمیدهند و دختران جوان خود را در این محیط، آزاد میگذارند که نتیجه آن در برخی مواقع، دوستیهای نافرجام، از بین رفتن آبروی اجتماعی، تهدید آینده و دهها ضایعه دیگر است.
محبت بعد از ازدواج
نیاز انسان به محبّت ورزی نسبت به جنس مخالف غیر قابل انکار است و هیچ زمانی برای انتظار این محبّت بهتر از زمان بعد از ازدواج نیست؛ آن زمان که دو جوان به عقد هم در میآیند و قرار است عمری با هم زندگی کنند.
ازدواج میعادگاهی است که دو انسان را با دو سلیقه و دیدگاه مختلف در کنار یکدیگر جمع میکند و قرار بر این است که این پیمان تا پایان عمر باقی بماند؛ اما مگر میتوان بدون هیچ گونه جنجال و برخوردی در عین صلح و صفا با هم زندگی کرد! حتی اگر آن دو خیلی به هم شبیه باشند، باز هم در صحنه هایی از زندگی با تناقص و اختلاف رأی مواجه میشوند.
تنها عاملی که باعث میشود آن دو بتوانند به زندگی خویش ادامه دهند، وجود محبّت و علاقه وافر است. به راستی آیا شما اکسیری کارسازتر از محبّت میشناسید که بتواند دو نفر را با سلایق متفاوت در کنار هم جمع کند؟ آیا چیزی جز صمیمیت میتواند آنها را بر نادیده گرفتن عیوب و نقایص یکدیگر موفق کند؟
علاوه بر این، محبّتی که در آن زمان ایجاد میشود، صادقانه و از صمیم قلب خواهد بود؛ به خلاف دوستیهای کاذب که پر از اضطراب و تقبیحات اجتماعی است. زوجین در سایه محبّتهای بعد از ازدواج میتوانید کمبودهای عاطفی و نیازهای احساسی خویش را به طور کامل جبران کنند.
بنابراین، جوانان میتوانند با کمی صبر و تحمل و اندکی سعی و تلاش به همراه اهتمام والدین برای ازدواج به موقع آنان، خود را از گرداب دوستیهای قبل از ازدواج برهانند و محبّت سرشار خویش را برای بعد از آن ذخیره کنند تا با این کار برای همیشه طعم شیرین محبّت ورزی را در زندگی بچشند.
• پاورقی
1) امام رضاعلیه السلام فرمود: «اَلْحُبُّ دَاعِی الْمَکَارِهِ؛ عشق و محبت مایه گرفتاری است.» (میزان الحکمة، محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، اول، 1375 ش، ج 1، ص 498.
2) افق حوزه، ش 27، 9/4/82، ص 6؛ به نقل از کتاب آمارها پرده بر میدارند، اصغر جدایی، ص 112.
3) این برداشتی است از کلام امیر عارفان حضرت علی علیه السلام که میفرماید: «مَنْ عَشِقَ شَیْئاً اَعْشَی بَصَرَهُ وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ؛ هر کس به چیزی عشق بورزد، دیده بصیرتش را کور میکند و قلبش را مریض میگرداند.» (نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات مشرقین، ششم، خطبه 109) .
4) لَا شِیمَةَ اَقْبَحَ مِنَ الْکِذْبِ.» (میزان الحکمة، ج 3، ص 2677، ح 17398.)
5) عیون الحکم و المواعظ، ص 43.
6) حدائق الناضرة، محقق بحرانی، مؤسسه نشر اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1377 ش، ج 23، ص 154.
7) مغنی المحتاج، محمد بن الشربینی الخطیب، بیروت، انتشارات مصطفی البابی الحلبی، 1376 ق، ج 1، ص 350.
- چهارشنبه ۴ دی ۹۲
- ۰۸:۳۱
- ۱۰۷۵
- ۰