از نظر علمی شطرنج چه اثراتی بر روح، روان و حافظه انسان دارد؟
آیا شطرنجی که در روایات آمده و با شدت تمام مذمت و نهی شده با شطرنجی که در عصر ما وجود دارد فرقی دارد؟
آیا حضرت امام خمینی ره و مراجع تقلید فتوا به حلال بودن بازی شطرنج داده اند!؟
آیا بازی شطرنج در دنیای امروزی از آلت قمار بودن خارج شده است؟
برای دیدن پاسخ این پرسشها در این مقاله علمی با ما همراه شوید!
چکیده
واژگان کلیدی:
شطرنج، روان شناسی، شطرنج بازان، استفتاء، امام خمینی(ره).
مقدمه
مدتی بود مسالهای به ظاهر ساده ولی شایع و فراگیر، ذهن مرا به خود مشغول کرده بود؛ و هر کجایی که میرفتم سخن از آن به میان بود؛ موضوعی که از جهات مختلف شایستهی تحقیق و بررسی بود و در نظر اکثر مردم او وضوح و روشنی قانع کنندهای برخوردار نبود.که آیا این بازی یک نوع ورزش فکری و تقویت کنندهی فکر است که اکثر مردم از آن دم میزنند؟بازی با آن چه حکمی دارد؟آیا قبل از اسلام نیز وجود داشته؟آیا شطرنج امروز با زمان قدیم فرقی دارد؟آیا کسی توانسته است از این طریق به تخصصهای علمی دست یابد؟آنان که مداومت دارند مانند استادان شطرنج، چه نظری و ایدهای دربارهی آن دارند؟روانشناسان در ارتباط با آن چه میگویند؟نظر حضرت امام (ره) در مورد شطرنج چیست؟ آیا جایز است یا نیست؟و دیگر آیاها و آیاهای دیگر...این موضوع فکر مرا سخت به خود مشغول نموده بود، تا فرصتی پیش آمد و توانستم این موضوع را از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار دهم.
فصل اول: واژه و تاریخچه شطرنج
واژه شطرنج
شطرنج مأخوذ از شترنگ فارسی که بازی معروف است و به فارسی آوند خوانند و سین لغتی است که در آن و آن مأخوذ است از شطاره یا شطیر.(1)تفسیرها و معانی گوناگونی که در لغت نامه ها برای شطرنج و واژگان آن آمده گواه آن است که واژه شطرنج معرب «شترنگ» فارسی و از ریشهی «چترنگ» پهلوی آمده است.(2) بعضی گفته اند: شطرنج در اصل « شتورنگا» بوده که یک لفظ هندی است و از دو لفظ «شتو» به معنای چهار و «رنگا» به مفهوم بخشی از سیاه ترکیب شده است که معنای حقیقی آن چهار ستون لشکر است که در صفحهی شطرنج به صورت فیل و اسب و ارابّهی جنگی و پیاده ها نشان داده شده است. بعد از حملهی اسکندر به هند «ارابّهی جنگی» به علت عدم کارآیی منسوخ شد و «رخ» یا «قلعه» جایگزین آن شد. به نظر جونزشتورنگا در قرن هشتم میلادی به ایران آمد و به مقتضای لهجهی ایرانی تبدیل به شترنگ گردید. پس از آمدن تازیان به ایران و غلبهی زبان عربی، شترنگ معرّب گردیده و شطرنج شد.(3) تاریخچهی پیدایش شطرنج به روایت فردوسی در شاهنامه، در زمان خسرو اول انوشیروان، سفیری از هند با هدایای فراوان و از جمله شطرنج به ایران آمد و از خسرو خواست، که دانشمندان ایران رمز بازی با شطرنج را بگشایند، و در صورتی که از عهده بر نیایند وی از تقدیم هدایا معذور خواهد بود. خسرو هفت روز مهلت خواست. در این مدت هیچ یک از فرزانگان دربار ساسانی به فهم آن نائل نیامدند جز بزرگمهر که راز شطرنج را گشود و سپس به هند سفر کرد و بازی نرد را که خود اختراع کرده بود، به هندیان عرضه داشت.(4) کارنامهی اردشیر بابکان (اشکانیان)کهن ترین سندی که در آن از لغت شطرنج صحبت شده است کارنامهی اردشیر بابکان (کارنامک ارتخسیر بابکان) می باشد. تاریخ نوشتن این سند در حدود سال ششصد میلادی است و به زبان پهلوی بوده و د ارای 5600 کلمه است. کتاب مزبور توسط صادق هدایت ترجمه شده است که بخشی از آن در اینجا نقل می شود: « اردوان، چونش اردشیر بدید، شاد شد، و گرامی کرد و فرمود که: هر روز با فرزندان و سپوهرگان خویش به نخجیر و چوگان شوید، و اردشیر همگونه کرد. و به یاری یزدان به چوگان و اسوباری و چترنگ و نو اردشیر و دیگر فرهنگ از ایشان همگی چیرو ورد بود».(5)
ساسانیان
موری، محقق بزرگ انگلیسی نظریهای در این باره دارد که به عنوان حسن ختام در انتهای فصلی از کتاب تاریخش که به شطرنج دوره ی ساسانیان اختصاص داده شده، نگاشته شده است.(6)
تاریخ شطرنج در اسلام
در دورهی اسلامی شطرنج در دربار خلفا، بتداء در زمان خلفای اموی و سپس در دورهی خلفای عباسی رواج زیادی پیدا کرد. عبدالملک مروان که در سال 65 هجری قمری بر مسند خلافت امویان نشست، اولین خلیفهای است که به شطرنج علاقه داشته است. از جمله نزدیکان وی میتوان الشعبی را نام برد. پس از وی در سال 86 قمری ولید بن عبدالملک به خلافت رسید او نیز با شطرنج آشنایی کامل داشت.(7)در بعضی نوشتههای قدیمی از ولید بن عبدالملک حکایتی نقل میکنند که خلاصهی آن چنین است:روزی خلیفه ولید بن عبدالملک با یکی از درباریانش به شطرنج میپردازد. به قرار معلوم ، حریف به رسم چاپلوسی و برای جلب حسن ظن خلیفه سعی نمیکند بر خلیفه پیروز شود همین که مطلب بر خلیفه روشن میشود ، سخت رنجیده خاطر میگردد و برای تنبیه او، با ضربهی مهرهی وزیر سر او را میشکند و میگوید: «لعنت برتو! آیا با چنین احساسی به شطرنج میپردازی؟»(8) ابتدا در زمان دوّمین خلیفهی عباسی، ابو جعفر منصور و بعد از منصور در سال 158 قمری پسرش المهدی و بعد از او با روی کار آمدن هارون پنجمین خلیفه عباسی در سال 170 قمری شطرنج گسترش چشمگیری پیدا کرد، به طوری که در عهد وی برای استادان شطرنج مقرری هم معلوم کرده بودند. زندگانی شخصی وی نیز خالی از شطرنج نبود،(9) چنان که بازی او با همسرش زبیده، مادر امین، و همبستری او با کنیز مطبخی و به وجود آمدن مأمون این مطلب را تائید میکند.صاحب منتخب التواریخ مینویسد :یک روز مأمون، زبیده ، مادر امین را دید که لبهایش تکان میخورد و چیزی میگوید.مأمون گفت : ای مادر، آیا مرا نفرین میکنی چون پسرت محمد امین را کشتهام؟گفت : نه به خدا قسم.پسر گفت :پس چه میگفتی؟مادر گفت : مرا معذور بدار.مأمون اصرار کرد.زبیده گفت: با خود متذکر این مطلب بودم که یک روز من با پدرت هارون الرشید مشغول بازی شطرنج بودیم به شرط این که هر کس در بازی غالب شود ، طرف مقابل باید به خواستهی او عمل کند. اتفاقاً پدرت غالب شد و از من خواست در پیش او عریان راه بروم، و من هم ناچار به اطاعت شدم ، ولی عصبانی و خشمگین بودم. با همان شرط، درخواست تجدید بازی را نمودم و این دفعه من غالب شدم. به پدرت گفتم : باید هم اکنون به مطبخ بروی و با «مراجل» که قبیح ترین و بد شکلترین کنیزان است، در آمیزی!پدرت هر چه اصرار و التماس کرد که او را از این کار معاف دارم، قبول نکردم و حتی حاضر شد تمام خراج یک سالهی مصر را به من بدهد، ولی من نپذیرفتم و در خواستهی خود پا فشاری کردم. ناچار پدرت با آن کنیز همبستر شد و نطفهی تو منعقد شد، پس در واقع خودم سبب قتل پسرم بودهام.(10) بعد از هارون فرزند دوم وی محمد امین در سال 193 قمری به خلافت رسید و او نیز به شطرنج علاقهمند بود. به قرار معلوم او در طفولیت شطرنج را نزد استاد خویش به نام الخزاعی آموحته بود. در دوران خلافت وی هنگامی که شهر بغداد به سبب اختلاف بین امین و برادر بزرگتر وی مأمون دچار وضع بحرانی گردیده بود و لشکریان مأمون تا حوالی شهر پیشروی کرده بودند:« در داخل شهر نیز شورشهایی برپا شد و هر آن احتمال تسخیر و سقوط شهر میرفت. در چنین موقعیتی رسولی نزد امین میآید که او را از چگونگی خطر و مسئولیتی که متوجهش میباشد ، مطلع سازد. فرستاده، چنان وی را غرق در شطرنج میبیند که بی اختیار فریاد میزند: «ای فرمانده بزرگ، اکنون وقت شطرنج نیست، هنگام استغاثه و قیام است!» امین در پاسخ با خونسردی میگوید: « صبر داشته باش دوست من، مگر نمیبینی تا چند حرکت دیگر به حریف کیش و مات خواهم گفت!»(11)بعد از او مامون در سال 196 قمری خلافت را آغاز کرد و اگر چه خودش در شطرنج مهارتی نداشت و به آنها توجه خاص میکرد و چون آنان را میدید، در آغوش میگرفت و حتی فرصت نمیداد به او تعظیم کنند. ولی استادان شطرنج را گرامی میداشت و همواره در کنار وی عدّهای از استادان و بزرگان شطرنج جمع بودند.(12) روی هم رفته در زمان وی شطرنج به حدی رواج یافت که به صورت جزئی از حیات عامه در آمد و به نماد آن دوران تبدیل شد. پس از انقراض خلافت عباسیان(13) کانون فعالیت شطرنج به سوریه، ترکیه و مصر کشانیده شد و در بین مغولها معمول گردید و به تدریج از خاورمیانه به داخل اروپا گسترش پیدا کرد.(14)این در حالی است که به هیچ عنوان شطرنج در سیره اهل بیت علیهم السلام ، پیامبر صلی الله علیه و آله و شاگردان آنها وجود نداشته است، بلکه از نظر آنها همان گون که خواهد آمد، شطرنج کاری لغو و باطل بوده، مسلماً کار لغوی که در دربار ظالمان و حاکمان خودسر و قاتلین ائمه اطهار علیهم السلام رواج داشته، مورد نهی اهل بیتعلیهم السلام واقع خواهد شد. و مؤمنین را از بازی با شطرنج نهی نمودهاند.
فصل دوم: شطرنج از دیدگاه شطرنج بازان
اسناد و مدارک اسلامی دربارهی حرمت شطرنج ، جای شک و تردید در حرمت آن باقی نمیگذارد. ولی عدّهای از مردم تا از آن طرف دیوار (غرب) مطلبی را نشنوند به دلشان نمینشیند و ما در این فصل سخنان شطرنج بازان جهان مانند شانتال شوده و غیره را بیان مینمائیم که معلوم شود چه اثراتی دارد.
شطرنج تقویت کنندهی فکر یا ورزشی خسته کننده
1- این مطلب از کارشناس معروف جهان«شانتال شوده دو سیلان فرانسوی» است که دربارهی وی گفته شده است : کسی جز شانتال نمیتواند عنوان قهرمان شطرنج جهان را به دست آورد. و مطبوعات جهان مخصوصاً مطبوعات شوروی قدرت او را ستوده و برتری او را بر سایر حریفان ستایش کردند.اینک مطلبی را از نوشتهی خود شانتال بخوانید:«همین قدر کافی است برای اثبات اینکه شطرنج ورزشی است بسیار خسته کننده، که پس از انتهای حرکت چهلم اگر نتیجه بدست نیامد بازی به تعویق میافتد چنان که در« ریک یاویک» اتفاق افتاد.»و حساب کردهاند جمیع ترکیبات احتمالی در چهار حرکت اول 318976584000 و در ده حرکت اول 169518829100544000000000000000 میباشد.وی سپس به قهرمانان شطرنج که ممکن است استعدادشان در هر مورد دیگر از حد متوسط پائین تر باشد اشاره کرده میگوید: « خواستم همین را بگویم که خطر واقعی شطرنج است زیرا پرداختن به شطرنج سایر منابع ذهنی را از کار میاندازد و دیگر فعالیتهای ذهنی بیهوده و پوچ میشود. شطرنج می تواند به مفهوم لغت اختلال حواس ایجاد کند». بعد شانتال نظر « الخین» قهرمان نابغه را تکرار میکند که همیشه میگفت : «برای برنده شدن باید از حریف خود متنفر شد …» و این یک زیان غیر قابل انکار اخلاقی به اضافه زیانهای دیگر است.(15)«کلیولند» ، روان شناس معروف آمریکائی پس از سالها بررسی ثابت کرده است که افراد کودن وکم هوش که در سایر رشته های فکری کمبود و نارسائی دارند، به خوبی میتوانند شطرنج بازی کنند و به درجه استادی برسند.(16)آیا واقعا همین بازی است که بعضی ادعا میکنند یک ورزش فکری است و نیاز به هوش و فکر قوی دارد به طوری که فقط افراد متفکر و دانا و با هوش میتوانند به آن بپردازند؟!!
روان شناسی شطرنج
1- « ارنست جانس» ضمن مطالعه استادانهی روان شناسی شطرنج، خاطر نشان میکند: مسلم است که انگیزهی بازیکنان شطرنج تنها جنبهی مبارزهای نمیباشد. بلکه انگیزهای زشت تر و ناپسندتر دارند که همان جنبهی پدرکشی این بازی است، زیرا هدف این بازی اسیر کردن و مات کردن است.(17)یک پزشک آمریکایی بعد از سالها تحقیق به این نتیجه رسیده که هر سال فقط در آمریکا هزارها نفر در اثر قمار جان خود را از دست میدهند، این پزشک ثابت کرده که: « هنگام قمار ضربان قلب بازیکنان خیلی بیشتر میشود و قلب یک پوکر باز ماهر معمولاً بیش از صدبار در دقیقه میزند».همین طپش غیر معمولی قلب باعث می شود که قماربازان یا پشت میز قمار سکته یا پانزده سال پیش از موعد طبیعی پیر شوند و بمیرند.(18)
2- «جان هس» نیز از این که در دوران اقامتش در زندان شطرنج بازی کرده بود احساس ندامت میکرد، زیرا معتقد بود که بدین طریق عواطف نا مطلوب خویش را بروز داده است.
یک ضرب المثل فرانسوی
در یک ضرب المثل فرانسوی نیز میخوانیم : اگر قلب مهربانی داشته باشی نمیتوانی شطرنج بازی کنی.(19)فرض میکنیم که بازی با شطرنج –اگر بدون برد و باخت باشد –یک نوع تقویت فکر باشد، اما تقویت فکر جنگجوئی است ، فکر ستیز، غلبه بر حریف، اسیر کردن و…مخصوصاً با توجه به این که مهرههای شطرنج با عناصر یک جنگ واقعی مطابقت دارد، میتوان گفت: بازی شطرنج یک جنگ فکری است. و از این گذشته شطرنج یک بازی استعماری است، زیرا یک جنگ استعماری را نشان میدهد که یادبود دورانهای تاریک زندگی بشر میباشد، بنابراین تقویت روحیه استعماری شطرنج یکی از زیانهای آن است. در اواخر قرن نوزدهم آندرسن قهرمان جهان، گفته است: « من تا به حال از هیچ آدم سالمی بازی شطرنج را نبردهام، زیرا هر کس پس از باخت، مدعی نوعی بیماری میشود».(20)«تارتاکوور» نابغه ی بزرگ شطرنج جهان که در سال 1950 عنوان استاد بزرگ بین المللی به او داده شد ، نیز شطرنج را هنر جنگ و ستیز نامیده است.(21)
حالت شطرنج باز بعد از باخت
«الخین» که نابغه شطرنج و صاحب عنوان قهرمانی جهان بود ، آن چنان خود خواه و خود بین بود که هر وقت می باخت از فرط خشم و عصبانیت با چوب دستی خویش اثاثیه اتاق را میشکست.(22)«ریچارد رتی» که او نیز از نوابغ شطرنج جهان به شمار میآید و الخین او را نابغه خوانده است ، بعد از هر باخت ، 24 ساعت خود را در یک اتاق زندانی میکرد.(23) « جیمزبلاکبرن» استاد بزرگ انگلیسی وقتی در یک بازی به «اشتای نیتس» که در سال 1886 میلادی قهرمان رسمی جهان شد، میبازد، آن چنان ناراحت میشود که با دست های نیرومندش حریف خود را از روی صندلی بلند کرده و از طبقهی دوم ساختمان به بیرون میاندازد ولی «اشتای نیتس» شانس آورده و کشته نمیشود.(24)
تقدیم همسر برای باخت در شطرنج
دیوان اشعار گارین(رومون گلان) که د ر قرن 13 میلادی منتشر شده است در زمینهی برد و باخت های غیر عادی در شطرنج اشاراتی دارد. اعتیاد و افراط در بازی شطرنج کار را به جائی میرساند که «شارل کبیر» به حریفش«گارین» اطمینان میدهد که اگر بازی را ببازد علاوه بر سلطنت کشور فرانسه، همسرش را نیز تقدیم وی خواهد کرد. و در تاریخ ثبت است که هندیها نیز از اعضای بدن خود گرفته تا بانوان حرم خود را در بازی شطرنج به قمار میگذاشتند.(25)
عاقبت شطرنج باز
یکی از شطرنج بازان میگوید:شطرنج مبارزهای تنگاتنگ با تنش و هیجان فوق العاده سیستم عصبی است.وقتی به مطالعه دربارهی زندگانی شطرنج بازان میپردازیم میبینیم که بسیاری از آنها در اثر شطرنج مبتلا به بیماریهای روانی یا قلبی شده اند و حتی مرگ برخی از آنها به خاطر حملات قلبی و یا مشکلات روانی بوده است.«پاول مورفی» نابغهی شطرنج جهان که در سن 12 سالگی بازیکنی معروف گردید، و در سال 1875 میلادی با شکست دادن تمام حریفان خود قهرمان آمریکا شناخته شد، یک سال پس از کسب مقام قهرمانی به علت یک نوع بیماری روانی فعالیت خود را در عرصهی شطرنج رها کرد. «آدلف آندرسن» استاد شطرنج جهان نیز بر اثر بیماری قلبی از دنیا رفت.(26)« ایوان مخوف» تزار روسیه بر اثر علاقهی شدید به شطرنج، در پای صفحهی شطرنج دچار حملهی قلبی شد.(27)سلطان محمد اول پادشاه عثمانی، از باخت در شطرنج به اندازه ای عصبانی میشود که هر مهره ای را که سبب باختش بود برای همیشه از صفحه شطرنج خود طرد می کرد و دور میانداخت.اواسط قرن 17 میلادی در نزدیکی هالبرد اشتاد(آلمان) دهکده ی شطرنج (اشتروبک) ساخته شد در این دهکده تمام اهالی، حتی اطفال خردسال شطرنج بازی میکردند. اهالی اشتروبک شطرنج را از (بره لات برناردوس) نامی که در زندان دهکده محبوس بود، آموختند. برناردوس شطرنج را به زندانبانان آموزش داد و آنها هم به نوبهی خود مربی بقیّه سکنه دهکده شدند و بتدریج همه، بازی شطرنج را آموختند و روایت شده که چنان ذوق و شوق بازی آنها را فرا گرفته بود که اهالی اشتروبک از عشق شطرنج ، حتی کار فلاحت (کشاورزی) و دامداری را رها کرده بودند و از سپیده دم تا نیمه های شب شطرنج میزدند! در تاریخ جنگهای، جنگ ترنتون در شرق آمریکا هم داستانی دارد، به این معنی که چون در جنگها استتار یکی از اصول اولیّه و مهم هر جنگی است لذا جرج واشنگتن که فرمانده نیروهای آمریکایی است، می کوشیده که تدارکات و نقل و انتقال حمله اش از چشم فرماندهان انگلیسی مخفی بماند ولی یکی از طرفداران انگلیسی ها موضوع را میفهمد و آن را طی نامه ای به اطلاع فرمانده نیروهای انگلیس میرساند اما چون سردار انگلیس مشغول بازی شطرنج بوده، نامه را با بی اعتنایی در جیب خود میگذارد تا سرفرصت آن را مطالعه کند و موقعی موضوع را میفهمد که هم بازی شطرنج را باخته بود و هم جنگ ترنتتون را.(28)(این واقعه در سالهای کسب استقلال آمریکا اتفاق افتاده است).آیا اگر میشنویم مرگ بعضی از شطرنج بازان به علت بیماری های روانی و اعصاب بوده تعجب آور است؟آیا همین بازی است که فکر را باز میکند در حالی که جیمز بعد از باخت در یک بازی حریف خود را از طبقهی دوم ساختمان به پائین پرتاب میکند؟آیا همین بازی یک هنر فکری است که شطرنج باز حاضر میشود در صورت باخت همسر خود را تقدیم برندهی بازی کند؟در سرگذشت کدام مخترع یا مکتشف خواندهاید که جزء قهرمانان شطرنج بوده است؟ و... .
ضربه های اخلاقی
اگر یاد خدا از زندگی حذف شود و مهر و عشق الهی یعنی ایمان از وجود بشر حذف گردد، چه میماند؟ موجودی با یک سلسله احساسات خشن و وحشی، بشری نا آرام، مضطرب، خائف، محزون و ناامید.به اتفاق همهی دانشمندان علم اخلاق، رمز خوشبختی و سعادت حقیقی بشر در تعدیل احساساتش نهفته است که از آن به عدالت تعبیر میشود و آن به معنای واقعی کلمه در منطبق کردن مسیر زندگی با راه خدا که صراط مستقیم است، خلاصه میشود، زیرا روح آرامش و اطمینان آنجا است. در حدیثی که از پیشوایان ما نقل شده، به این نکته لطیف اشاره شده که: « الانسان هو المرء المؤمن» انسان واقعی همان فردی است که ایمان داشته باشد.(29) و قمار از جمله وسایلی است که بوسیله آن بشر از یاد خدا محروم و از ایمان و بندگی باز داشته میشود. اینجا است که میفهمیم چرا اسلام قمار را به طور کلی حتی در صورتی که برد و باخت هم در کار نباشد حرام کرده است زیرا هیچ نوع قماری در واقع بدون برد و باخت نیست بلکه در مواردی که پول در میان نباشد این برد و باخت در وجود و فکر و اخلاق است.
چند مسئله :
سؤال1: آیا شطرنجی که در روایات آمده با شطرنجی که در عصر ما وجود دارد فرقی دارد؟
جواب:در کتابهای اصول، قاعده ای وجود دارد که می گوید: اگر یکی از ائمۀ اطهار علیهم السلام حکمی را برای شیئی قرار داد و برای آن قیدی نیاورد ( که مثلا آن شیء چه خصوصیاتی دارد) آن حکم برای تمام انواع آن شیء لازم الاجر است و حتی اگر در روایات نیز خصوصیات شطرنجی که ذکر نموده اند نیامده باشد و با فرض این مطلب که شطرنج امروزی با آن شطرنج فرق دارد طبق قاعده فوق، در مورد این شطرنج هم احکام گفته شده جاری است.البته ناگفته نماند که احادیث فراوانی از پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام دربارهی شطرنج با همین نام و خصوصیات ذکر شده است مانند روایت اول که از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده و یا احادیث دیگری که امام صادق علیه السلام شطرنج را با عنوان صاحب شاهین نام می برد. (وجه نامگذاری شطرنج به شاهَین وجود دو شاه و وزیر در دو طرف شطرنج می باشد). در اینجا روایاتی که صاحب شاهین را شطرنج معرفی نموده است به ذکر سند فقط اکتفاء مینمائیم و مشتاقان به تحقیق به کتب زیر که در پاورقی آمده مراجعه نمایند.(30)
سؤال2: آیا احادیثی که در زمان گذشته از لسان مطهر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بیان شده است به همان زمان مربوط است یا به زمان ما هم ربط دارد؟
جواب: بله –زیرا مراجع تقلید نیز احکام شرعی را از همین روایات بدست میآورند و چنانچه این احادیث مربوط به زمانهای قبل باشد و ربطی به زمان ما نداشته باشد پس احکام شرعی را چگونه میتوان بدست آورد؟مسائلی که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام حلال کردهاند تا قیامت حلال است و مسائلی که حرام کردهاند تا قیامت حرام است و با گذشت زمان نه حلالی حرام و نه حرامی حلال میشود و اگر کسی خلاف این حرف را بزند در دین بدعت آورده است.در کتاب اصول کافی روایتی در باره بدعت آمده است که حضرت میفرمایند:عن زراره قال، سالت ابا عبدالله علیه السلام عن الحلال و الحرام فقال: حلال محمد حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه حرام ابدا الی یوم القیامه، لا یکون غیره و لا یجیء غیره و قال علی علیه السلام : ما احد ابتدع بدعه الا ترک بها سنه.زراره گوید: از امام صادق علیه السلام راجع به حلال و حرام پرسیدم؟حضرت فرمودند: حلال محمد صلی الله علیه و آله همیشه تا روز قیامت حلال است و حرامش همیشه تا روز قیامت حرام ، غیر حکم او حکمی نیست و جز او پیغمبری نیاید و علی علیه السلام فرمود: هیچکس بدعتی ننهاد جز آنکه به سبب آن سنتی را ترک کرد.(31)حال بر فرض اینکه احادیث مربوط به زمان ما نباشد آیات قرآن چطور؟آیا نصی بالاتر از قرآن دارید؟ خودتان جواب را بدهید و قضاوت کنید.آیا می دانید که:این سخن : « شطرنج یک ورزش فکری است» تنها در کشورهای اسلامی که آن را حرام دانسته اند ، رواج دارد و در کشورهای غیر اسلامی از فکری بودن آن خبری نیست و تنها آن را به عنوان قمار میدانند؟ میدانید چرا؟ چون در کشورهای اسلامی تنها به بهانه های زیبا از جمله «ورزش فکری» می توان قمار و یا حرامی را جایز نمود و رواج داد. ولی چه باید کرد! بزرگترین مصیبت روز این شده که برخی از جوانان قول شانتال شوده ها، تارتاکوورها، روان شناسان آمریکایی و اروپایی را می پذیرند و اگر آن ها بگویند : شطرنج ذهن را کور می کندو یک جنگ فکری است قبول می کنند، اما در پذیرفتن قول اسلام چون و چرا می کنند. اسلامی که سادگی ها و زیبایی ها و جامع بودن قوانین آن در زمینه های مختلف اعتقادی، علمی، فقهی، اخلاقی و ... بر اساس منطق و استدلال، موجب شده که بزرگان زیادی را به سوی خود جذب کند، به طوری که « دونالد» آمریکایی در علت اسلام آوردنش می گوید: عوامل و جهات زیادی مرا به سوی اسلام جذب کرد که از آن جمله است: سادگی عقیده ی اسلامی و سهولت آن، عقیده ی اسلامی نه پیچیدگی دارد و نه مبهم است بلکه یک ایمان ساده ای است که از راه عقل و دقت در نظام آفرینش برای انسان حاصل می شود. بسیاری از سادگی ها و محاسن اسلام چه در قسمت عقاید و عبادات و چه در قسمت معاملات و غیر آن ، باعث گردید که به اسلام معتقد گردم.(32)
فصل سوم:رنج شطرنج
در پایان توجه خوانندگان عزیز را به مقالهای زیبا توسط نویسندهی معاصر مرحوم حسین عبداللهی خوروش نوشته شده جلب مینمائیم.آیا شطرنج مقوی اندیشه و عامل رشد فکر است؟ بدیهی است که شطرنج یک بازی فکری بوده و اندیشه انسانی را به کار میگیرد. لکن باید دید در پس این اندیشیدن چه چیز بدست میآید؟ آیا مطلب مهمی کشف و اختراعی انجام می گیرد؟ و یا تحولی در زندگی یکی از دو بازیکن حاصل میشود؟ آیا فائده اش به اندازه تحلیل چند مسئله ریاضی یا اجتماعی هست؟ و یا حداقل به اندازه حل نمودن یک جدول روزنامه فایده دارد؟یا بر عکس چنانچه ذیلاً خواهد آمد مغزی پر از درد ، اعصابی خسته و روانی آشفته برای انسان فراهم میآورد.بر آگاهان بازی شطرنج پوشیده نیست که کمتر بازی یا مسابقهای میتوان یافت که مانند شطرنج کلیه مشاعر و تمامی وجود انسان از جسم و روح او را اسیر و مجذوب خود سازد. دو حریف در شطرنج در تمام طول بازی که گاهی ساعتها به طول میانجامد و به قوت میتوان گفت در یک مصاف پیگیر تمامی فکر و مغز و اعصاب بازیکنان معطوف مهرههای سیاه و سپید شطرنج میباشد.قاعده بازی و اصولاً اصطلاحاتی همچون« بزرگان سیه، مهره بازی کنند» ایجاب میکند که به صورت یک آوانس هم که شده ، بازی از جانب مهره سفید شروع می شود و در پس آن صاحبان مهره های سفید و سیاه با حمله و گریزهای پیاپی به قلع و قمع مهرههای مقابل کوشیده ، باکشتن هر مهره از حریف شوکی بر روان دشمن وارد می کنند، خاصه اگر آن مهره، مهره مهمی باشد، در مقابل ،شعف و غروری واهی بر زننده مهره دست میدهد ... برای مثال ، بسیار اتفاق افتاده است که به نحوی از انحاء با کیش دادن (تهدید نمودن) شاه به وسیله فیل و به خصوص اسب که حملهاش چند جانبه بوده و باصطلاح «هم از توبره میخورد و هم از آخور» حریف به راحتی وزیر و در حقیقت فرمانده و بزرگترین قدرت بازی خود را از دست میدهد.حریف وزیر از کف داده ، با احتمال قوی ، دچار ضربه عصبی می شود. به ویژه اگر بازی مهم و در سطح بین المللی، مثلاً میان افرادی چون اسپاسکی و بابی فیشر باشد ...، طبیعی است حریف وزیر از کف داده از دیگر مهره های قوی استفاده میکند و گاهی شده است که با به میدان کشیدن رخ مصمم به عمل انتقامی میشود، به خصوص اینکه حریف او به موجب وزیر کشی خیالی در پرتو غرور کاذب و سرمستی بیجا از شراب پیروزی احتمالی به رجز خوانیهای تو خالی و بیثمر و نیز تحقیر حریف پرداخته و حتی گاهی به اعمال و حرکات غیر معقول دست میزند. غرور بیجا گاهی نیز او را از بازی صحیح و لازم مانند (قلعه) که شاه را در لاک دفاعی و یک حفاظ محکم قرار میدهد، محروم میسازد و بسیار شده است که بازی کنی که وزیر داده از غفلت ناشی از سرمستی موهوم حریف استفاده کرده و در یک فرصت مناسب با انتقال رخ به پشت جبهه دشمن ، شاه حریف را با یک کیش مهلک غافل گیر و او را که به اعتبار گرفتن وزیر، مطمئن به پیروزی کرده بود، مات و بازنده مینماید.در چنین حالتی، تنها آشنایان به شطرنج می توانند شدت فوق العاده کشنده «شوک و ضربه» محکم مغزی و احتمالاً قلبی بازنده را احساس کنند، این امر از بدیهیاتی است که حتی در ساده ترین و تفریحی ترین بازیهای شطرنج بر بازنده به خیال خود پیروز عارض می شود، بالا رفتن فشارخون در لحظات حساس درگیری با حریف به خصوص در هنگام باختنهای غیر منتظره حتمی است.پس به موجب کدام منطق و کدام مصلحت به سراغ شطرنج برویم؟ تنها به این سبب که شطرنج یک سرگرمی است، نباید ساعتها وقت پربها را که می باید صرف مسائل مثبت و سازنده گردد، ضایع و خراب نمود، به خصوص اینکه در پرتو آن نه سودی حاصل است و نه نتیجه و خدمتی عاید. سودش یک تصدیع حتم است و یک تخریب مغز و یک فرسایش اعصاب و یک تشویش افکار و اتلاف گرانبهاترین سرمایه عمر که اوقات عزیز آدمی میباشد. و اگر فرضاً بازی کنان شطرنج، کیف و لذتی خیالی هم برای آن قائلند ، باید دانست انسان نسبت به هر چیزی علاقه پیدا کرد، از برخورداری و تماس با آن چیز لذت می برد، معتادین به چرس، بنگ، هروئین ، ال اس دی، ماری جوانا و دیگر مواد مخدر از استعمال آنها لذت میبرند. الکل برای یک الکلی علیرغم همه مضرات فراوانش لذتبخش است.یک قمار باز با وجود همه زیانهای خانمان برانداز و همه بی آبروئیهای پیرامون قمار از کار خود لذت می برد یک لذت عاطل، یک لذت بی منطق، یک لذت واهی و جاهلانه.یک شطرنج باز از چه لذت می برد؟ از اوقات فراوان عمر عزیزی که از دست می دهد؟ از اعصاب فرسوده و روان آشفته ای که پیدا می کند؟ از کینه و عداوتی که با حریف خود هر یک در دل جای میدهند؟ و یا از توهمات واهی که غالباً بر آنها حکومت می کند؟ و چه زیبا می گوید آن اندیشمند بزرگ انگلیسی ولز که: « اگر خواستید به جنگ سیاستمداری روید لازم نیست که به سراغ توپ و تانک بروید، تنها کافی است او را با بازی شطرنج مشغول کنید».در خاتمه باید دید اسلام مکتبی که رسالت تندرستی جسم و روح انسان را به دوش دارد، پیرامون این آفت جسم و روح و اوقات انسان چه میگوید!؟(33)
فتوای امام خمینی (ره) درباره ی شطرنج
در این قسمت شایسته است متن استفتائیه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) را در مورد بازی شطرنج بررسی نمائیم. در شهریور ماه سال 1367 از محضر ایشان سؤالی در مورد شطرنج مطرح شد و ایشان هم پاسخ دادند. همین سؤال و جواب به دلیل عدم فهم درست و محتملا فرصت طلبی بعضی از افراد ، دستاویزی برای تجویز و حلیت و اشاعهی شطرنج واقع شد. عدهای هم که دنبال بهانهای در این زمینه بودند، با طرح این مساله که امام خمینی (رحمه الله علیه) شطرنج را حلال فرموده ، به سرعت آن را به عنوان یک رشتهی ورزشی در کنار سایر ورزش ها ، در مجامع فرهنگی کشور وارد کردند و برای ترویج آن ، تبلیغات گستردهای انجام گرفت.مناسب به نظر میرسد در ابتدا متن آن سؤال و جواب را بیاوریم، سپس به توضیح مطلب بپردازیم.
پاسخ امام(رحمه الله علیه) به دو سؤال فقهی
در روزنامه ی جمهوری اسلامی شهریور ماه 1367 در جدول اخبار روز، تحت عنوان : «پاسخ امام به دو سؤال فقهی» دو استفتاء از محضر مرحوم امام به همراه جواب آن ها چاپ شد که سؤال اول مربوط به خرید و فروش آلات مشترک موسیقی بود که از محل بحث ما خارج است، و سؤال دوم مربوط به بازی شطرنج است.عین متن استفتای دوم و جواب مرحوم امام از قرار ذیل است:
سئوال: اگر شطرنج آلت قمار بودن خود را به طور کلی از دست داده باشد و چون امروزه تنها به عنوان یک ورزش فکری از آن استفاده گردد، بازی با آن چه صورتی دارد؟جواب: بسمه تعالی- بر فرض مذکور اگر برد و باختی در بین نباشد اشکالی ندارد.(34)سپس در مهرماه همان سال این سؤال وجواب مورد نقد یکی از فضلای حوزهی علمیه قم ، حجت الاسلام و المسلمین قدیری قرار گرفت و ایشان طی نامهای به مرحوم امام سؤالاتی نقد آمیز مطرح کرد که در مورد شطرنج این چنین آمده است:
2- در سؤال دوم (یعنی در مورد شطرنج) سائل محترم از کجا ادعا میکند که امروز شطرنج آلت قمار بودن خود را به کلی از دست داده و تنها ورزش فکری شده است؟!مرحوم امام نیز در جواب نامهی آقای قدیری مطالبی را بیان فرمودند. از جمله در مورد شطرنج این چنین فرمودند:« …اما این که نوشته اید از کجا سائل به دست آورده شطرنج به کلی آلت قمار نیست ، این از شما عجیب است ، چون سؤال ها و جواب ها فرض است و بنابراین آن چه را من جواب دادهام در فرض مذکور است که اشکالی متوجه نیست و در صورت عدم احراز باید بازی نکنند…».(35)
تشریح پاسخ امام(رحمه الله علیه) در مورد شطرنج
با دقت و تأمل در سئوالها و جوابهای مذکور به خوبی روشن میشود که مرحوم امام فقط در یک فرض، بازی با شطرنج را تجویز فرموده اند و آن در صورتی است که بازی شطرنج به طور کلی آلت قمار بودن خود را از دست داده باشد و تنها به عنوان یک ورزش فکری از آن استفاده گردد که در این صورت بازی با آن بدون برد و باخت اشکالی ندارد.حلیت شطرنج در فرض مذکور تقریبا مورد اتفاق همهی فقهاء و مراجع تقلید است، زیرا حرمت شطرنج مبتنی بر آلت قمار بودن است.بنابراین اگر فرض شود روزی این عنوان زائل گردد و شطرنج از آلت قمار بودن خارج شود و به عنوان یک ورزش و بازی فکری در آید، حرمت منتفی خواهد شد و در این صورت همهی علماء قائل به جواز هستند. در این جا این نکته را نیز متذکر میشویم که خروج شطرنج از آلت قمار متوقف بر تحقق دو شرط اساسی است که هیچ کدام در مورد شطرنج تحقق پیدا نکرده است.
شرط اول: این که در هیچ کشور و مجتمعی قمار با آن ، متعارف نباشد و به عنوان آلت قمار محسوب نگردد.(36)
شرط دوم: این که : باید خروج این بازی از آلت قمار بودن به طور قطع و یقین ثابت گردد و صرف گمان و احتمال کفایت نمیکند، همچنان که در جواب امام راحل به آقای قدیری به این شرط تصریح شده است، آن جا که میفرمایند:«…در صورت عدم احراز (احراز یک مطلب یعنی قطع و یقین داشتن) باید بازی نکنند…».بنابراین همان طور که ملاحظه شد مرحوم امام (رحمه الله علیه) در فرضی که فقط با دو شرط اساسی تحقق پیدا میکند حکم به حلیت شطرنج فرمودهاند و این حکم، مطابق با قواعد فقهیه است و شاید اگر سؤال مذکور از هر کدام علمای بزرگوار پرسیده شود جواب، همان جواب امام باشد.(37)از همهی اینها گذشته استفتاءات دیگری از مرحوم امام در دست است که در آنها به طور مطلق به حرمت شطرنج تصریح گردیده است که توجه خوانندگان محترم را به آن سؤال ها و جوابها جلب میکنیم:
الف) آیا در اسلام شطرنج حرام است؟جواب: حرام است.
ب) اگر شطرنج بدون پول باشدآیا باز هم حرام است؟جواب: حرام است.
ج) بازیهای سرگرم کننده ولی بدون شرط بندی مانند شطرنج و تخته نرد و غیره چگونه است؟جواب: بازی با آلات قمار مطلقا حرام است.(38)کوتاه سخن اینکه حرمت شطرنج از مسائل متفق علیه بین فقها و مراجع عظام تقلید است و احدی از فقهای قدیم و جدید ما حکم به حلیت آن نکرده است مگر در فرض خاصی که مفصلا در این زمینه گفتگو شد.
قمار از نظر فقه اسلام
حرمت قمار در اسلام بنابر تصریح قرآن و روایات بسیار قطعی و مسلم است، و در این مورد همه فقها متفقند ، و اصولاً حرمت قمار از ضروریات دین به شمار می رود، یعنی منکر آن از دین اسلام و جماعت مسلمین بیرون است.(39)قمار بازی، یاد دادن و یادگرفتن آن، کمک به قمار باز در کارهای قمار، خرید و فروش و ساخحت آلات قمار، نشستن در مجلس قمار، همه حرام و گناه است و حتی در اسلام، از سلام دادن به قمار باز نهی شده است. (40)برای آنکه موارد قمار و بازی های حرام را بهتر بشناسیم به نکات زیر توجه کنید:
1-بازی با وسایل مخصوص قمار همراه با شرط بندی و برد و باحت چکونه است؟ از نظر همه ی علمای اسلام (شیعه و سنی) حرام است.
2- بازی با وسایل مخصوص قمار، ولی بدون شرط بندی و برد و باخت چطور؟ از نظر همه علمای شیعه و برخی از علمای سنی حرام است.
3- بازی با وسایلی غیز از وسایل مخصوص قمار، ولی همراه با شرط بندی و برد و باخت چگونه است؟ از نظر همهی علمای شیعه و بیش تر علمای سنی حرام است. (41)باید توجه داشت که اسلام آنچه را به زیان فرد واجتماع باشد حرام می داند و با هر آنچه بر جسم و روح و اخلاق و اقتصاد سالم و تلاش و فعالیت اصیل و اساسی لطمه وارد آورد مبارزه می کند، و برای ریشه کن ساختن فساد همه ی راه های نفوذ آن را می بندد، و هرگونه گرایش بدان را هر چند جزئی و ناچیز باشد محکوم می کند.و از طرف دیگر، هر نوع سرگرمی سودمند و سالم که باعث رشد و یا وسیله تفریح درست و تجدید نیروی جان و تن باشد، و انسان را برای نبرد با مشکلات زندگی و رویه های ناگوار، و نیز برای نظام جنگ و جهاد ورزیده و آماده سازد جایز و پسندیده می داند. اما بازی های بیهوده و بی ثمر که موجب رکود و عقب ماندگی است، نه سود مادی همگانی دارد و نه معنوی، از دیدگاه اسلام کار خوبی به شمار نمی رود و جز از ضایع شدن وقت و نیروهای ارزنده ی آدمی نتایج مثبتی ندارد.قرآن کریم در توصیف مومنان می فرماید: « و الذین هم عن اللغو معرضون» (42)ترجمه: مومنان کسانی هستند که از لغو و بیهوده روگردانند.لذا اگر بازی های بیهوده و بی فایده موجب شادی و غفلت مفرطی شود و انسان را از خدا بی خبر و لاابالی سازد حکم قمار را دارد، واز نظر اسلام ممنوع و حرام است.(43)« کل ما الهی عن ذکرالله فهو من المیسر» (44)ترجمه: هر لهو و بازی که انسان را از یاد خدا غافل کند حکم قمار را دارد.
آیا بازی با شطرنج حکم قمار را دارد؟
در میان علمای معروف است بازی کردن با آلات قمار به طور کلی اگر چه بدون شرطبندی هم باشد حرام است و ممکن است فلسفه ی این موضوع آن باشد که سر و کار داشتن با این آلات – خواه نا خواه- انسان را به قمار می کشاند و مخصوصاً درباره ی بازی با شطرنج اخبار متعددی از پیشوایان اسلام علیهم السلام به ما رسیده است که استعمال آلات این بازی به هر عنوان ممنوع است و عنوان ورزش فکری به این بازی دادن در حکم مزبور تاثیری ندارد، زیرا ممکن است سایر انواع قمار را نیز تحت این عنوان و به این نام انجام داد. چون در خیلی از انواع قمارها از جمله بازی با ورق این فعالیت فکری وجود دارد ولی مفاسد آن ها جای انکار نیست. لذا به صریح قرآن شریف و ورایات اسلامی (که در مقاله ای جداگانه آیات و روایات در رابطه با شطرنج را می آوریم)، آیین مقدس اسلام در چهارده قرن قبل، تمام اقسام قمار را بر مسلمین تحریم کرده است، به علاوه در آمدی که از راه برد و باخت به دست می آید حرام دانسته است.امام رضا علیه السلام فرموده اند:« خداوند تمام اقسام قمار را تحریم کرده و به مردم فرمان داده است از آن اجتناب نمایند. خداوند قمار را پلید خوانده و آن را عملی شیطانی دانسته و مردم را از آن برحذر داشته است، مانند بازی با شطرنج و نرد و دیگر بازی های قمار و بازی نرد و بدتر از قمار با شطرنج است.»(45)و روایات دیگر که از ذکر آن در اینجا خودداری می کنیم. و یا مطالبی در مورد روان شناسی و آثار مخرب و ضربه های اخلاقی را که در بالا گوشزد نمودیم به این نتیجه می رسیم که: آری، بازی کردن با شطرنج عمر انسان را تلف می کند، اعصاب را فرسوده و روان انسانی را آشفته می سازد.
نتیجهی بحث
طبق نظر امام خمینی(ره) و متخصصان طراز اول این رشته، شطرنج علاوه بر اینکه نمیتواند یک ورزش ذهنی باشد، بلکه زیانهای جسمی و روانی زیادی برای بازیکنان به ارمغان خواهد آورد.اکثریت عرف جامعه هم از دیر زمان تاکنون شطرنج را به عنوان یک قمار قلمداد میکنند.پس جای هیچ شک و تردیدی نمیماند که شطرنج از حالت قمار خارج نشده است و حتی یک استعمار فکری را در معیت خود به ارمغان میآورد و لذا سرگرمیهای تخدیری محسوب میشود که در کنار آن فرصتها و نیروهای فکری را به تباهی میکشد و حیات جمعی راهم در معرض فنا و نابودی قرار میدهد.لذا بر مسئولین عزیز و متعهد ذی ربط لازم و واجب است با آگاهی و شیوههای صحیح، هر چه زودتر با مبارزهای جدی، از تولید و نشر شطرنج و امثال آن جلوگیری کنند و جامعه را به سوی سرگرمیهای سالم رهبری نمایند.
پی نوشت ها:
[1]. منتهی الارب.
2 . شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات، ص 51.
3 . راز شطرنج، ص 15.
4 . راز شطرنج، ص 18.
5 . کارنامه اردشیر بابکان، ترجمه صادق هدایت، ص 173
6 . شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات، ص 58، به نقل از تاریخ شطرنج، ص 58، چاپ 1913میلادی آکسفورد.
7 . شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات، ص 65
8 . شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات، ص 65-66
9 . همان، ص 21.
10 . منتخب التواریخ، ص 504.
11 . شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات، ص 71-72.جرجیس المکین حدود چهار قرن بعد از دوران امین این مطلب را در کتاب مجموع المبارک یادآوری نموده و ارپنیوس هلندی آن را به لاتین ترجمه کرده است.
12 . همان، ص 71-72.
13 . زوال سلسله عباسیان ازاواخر قرن چهارم هجری قمری (قرن دهم میلادی)است.
14 . راز شطرنج، ص 23- 24.
15 . پاسخ به پرسشهای مذهبی، ص 402.
16. راز شطرنج، ص 65.
17. همان، ص 67.
18 . مبارزه با گناه، ص 64، به نقل از مجله روشنفکر، ش7، سال 42.
19 . راز شطرنج، ص 68.
20 . شطرنج از دیدگاه تاریخ وادبیات، ص 115- 117
21 . راز شطرنج، ص 69.
22 . همان، ص 72 .
23 . همان، ص 72.
24 . همان، ص 72.
25 . همان، ص 74. و شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات، ص 115- 117.
26 . راز شطرنج، ص 76.
27 . شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات، ص 116.
28 . شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات ص 115-117
29 . پاسخ به پرسشهای مذهبی ص 402
30 . فروع کافی، ج 6، ص 435، من لا یحضر الفقیه، ج 2، ص98، وسائل الشیعه، ج 10، ص 306 و ج 17، ص 319 ، بحار الانوار، ج 76، ص 232 و ج 93، ص340 و 373، امالی شیخ طوسی (ره)، ص 690 ، تهذیب، ج 3، ص60.
31 . اصول کافی، ج1، ص 75، ح 19.
32. راز شطرنج/ ص 70-71.
33. برگرفته از کتاب ره آورد، از کدامین افق، هفتمین و هشتمین مجموعه مقالات فرصت در غروب، از ص 7 تا 11.
34 . روزنامه جمهوری اسلامی ، یک شنبه 20/6/1367 برابر با 29/محرم/1409، شماره 2692، سال دهم.
35. روزنامه جمهوری اسلامی ، چهار شنبه 13/7/1367 برابر با 23/صفر/1409، شماره 2712، سال دهم. و مسائل عصر جدید، م58، ص 165 تا 167.
36 . از حجت الاسلام قرهی –یکی از اصحاب استفتای امام(ره) در این باره سؤال شد، ایشان در جواب گفتند: منظور امام(ره) در سطح جهانی است، یعنی در هیچ کشوری آلت قمار نباشد.
37. راز شطرنج، ص 101 تا 105.
38. استفتاءات، ج 2، صص 9و 10.
39.مصباح الفقاهه/ ج1/ ص 368؛ مکاسب شیخ انصاری/ چاپ تبریز/ مساله 15.
40. مفتاح الکرامه/ ج2/ ص 56؛ وسائل/ ج12/ ص 119، 237 و 243.
41. مصباح الفقاهه/ ج1/ ص 374 و 368.
42. مومنون/3.
43. مکاسب شیخ انصاری/ ص 54، مساله 20.
44. وسائل الشیعه/ ج12/ ص 235.
45. مستدرک الوسایل/ ج2/ ص 436.
منابع و مآخذ
1.شطرنج از دیدگاه تاریخ و ادبیات/ عزیز نقدی وند/ انتشارات کلیدر/ چاپ اول، 1381ش ، تهران.
2.راز شطرنج/ سعید رمزی/ انتشارات یوسف فاطمه سلام الله علیها/ چاپ اول، 1383شمسی.
3.پاسخ به پرسشهای مذهبی/ مکارم شیرازی، جعفقر سبحانی/ انتشارات نسل جوان.
4.مبارزه با گناه/ محمد رضا هاشم زاده/ موسسه انتشاراتی امامم عصر علیه السلام/چاپ اول، 1383ش.
5.ره آورد، از کدامین افق، هفتمین و هشتمین مجموعه مقالات فرصت در غروب/
6.وسائل الشیعه/ محمد بن حسن حر عاملی/ تحقیق ونشر موسسه آل البیت علیهم السلام،قم/ 1409 چاپ اول.
7.بحار الانوار/ محمد باقر مجلسی/ موسسه الوفا بیروت/1404ق.
8.اصول کافی/ محمد بن یعقوب کلینی/ انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم 1365.
9.امالی/ شیخ طوسی/ انتشارات اندیشه هادی/ چاپ اول سال 1388ش.
10.فروع کافی/ محمد بن یعقوب کلینی/ انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم 1365.
11.من لا یحضر الفقیه/ ابن بابویه قمی شیخ صدوق/ انتشارات جامعه مدرسین قم، چاپ سوم، 1413ق.
- پنجشنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۴
- ۱۹:۳۸
- ۲۸۸۰
- ۷