بیخیالی دولت در حوزه فرهنگ دینی (که لااقل از سالهای ۱۳۶۹ تا به امروز شاهد آن بودهایم) و عدم احساس مسئولیت نسبت به حجاب و عفاف در جامعه میرود پردهدری و وقاحت خیابانی را به اوج برساند. وقتی دولتها همّ و غم خود را در حوزه اقتصاد متمرکز کرده ( که البته در آن هم دستاوردی جز رکود و بیکاری و... نداشتهاند) و رسما از اجرای وظایف خود در حوزه گسترش فرهنگ دینی و مقابله با مفاسد اجتماعی و اخلاقی شانه خالی میکنند و برای کسب رای افراد فاسق و منحرف جامعه حاضر به هرگونه باج دادن (البته به شکل عقبنشینی از خطوط قرمز اخلاقی و فقهی جامعه) به افراد بیحجاب، بیحیا و فاسد اخلاقی بوده و هستند، وقتی رؤسای جمهوری به اشکال مختلف، سیاست لائیسیته را به صورت عملی در پیش گرفته و با قاطعیت معکوس پرداختن به رفتارهای جنسی و اخلاقی جوانان را وظیفه خود نمیدانند، هنگامی که مصوبه ترویج عفاف و حجاب بیش از ۱۰ سال است که خاک میخورد (آن مصوبهای که رهبر انقلاب آن را تایید نموده و بر اجرای آن تاکید فرمودهاند) نتیجه آن خواهد بود که عفونت فرهنگی جامعه را چنان دربربگیرد که شاهد سر باز کردن این عفونت به شکل جلوهگریهای ماهوارهای در کوی و برزن کشور امامزمان -عجلالله فرجه- باشیم!
در این میان دستگاههای فرهنگی مانند صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد و... (که تعداد و گسترهشان هم کم نیست) سهم خود را دارند. کمکاری و ضعف در ترویج فرهنگ دینی از یکسو و گسترش فساد و سکس پنهان از سویی دیگر (به ویژه در محصولات سینمایی و نمایشی تلویزیونی و مطبوعات زرد) از دیگر عوامل شکلدهنده وضعیت ولنگار در حوزه پوشش است! ( البته بعید است که این دستگاهها در این خصوص مسئولیتپذیر بوده و حاضر به پذیرش کمکاریها و یا غلطکاریهای خود باشند اما این عدم پذیرش تاثیری در واقعیت نخواهد داشت!)
نگاههای مناسبتی و اقدامات فصلی نیز بر آتش تجریگری و بیحجابی در خیابانها افزوده است. آنجایی که شلکن و سفتکنهای دستگاههای حکومتی در اوجگیری وقاحتهای خیابانی نقش تسهیل کننده را بازی کردند.
آیتالله رضا سبط الشیخ انصاری معتقد است نگاههای مناسبتی و اقدامات فصلی پوزخندی به ترویج حجاب و عفاف در جامعه است. تولیت حوزه علمیه آیتاللهالعظمی سبطالشیخ انصاری دزفول ولنگاری در عرصه فرهنگ را نتیجه تصاحب منصبها بهدست بیکفایتها و بیعرضهها میداند و نتیجه نادیده گرفتن اصولی مثل حجاب را انحطاط میداند. مطالبهگری، نوشدارویی است که به نظر وی میتواند ما را از مهلکه شیطانی بیحجابی برهاند. با آیتالله انصاری به گفتوگو پیرامون ولنگاری در حوزه پوشش و اقدامات صورت گرفته در این رابطه نشستیم که ماحصل آن پیشروی شماست:
اقدامات مناسبتی خوب یا بد
جلوهگریهای خیابانی گویای کمکاریها و بیعملی دولتها و مسئولینی است که هرازگاهی مورد عتاب و خطاب متدینین نیز قرار گرفتهاند. هم آنهایی که نه خود کار میکنند و نه میگذارند کسان دیگری در این حوزه ورود جدی و اثرگذار داشته باشند. با این وضعیت شاهد اقدامات مناسبتی و فصلی مانند همین هفته حجاب و عفاف و یا گشتهای ناجا نیز هستیم. فکر میکنید این اقدامات مقطعی و موجهای فصلی چقدر میتواند به بهبود اوضاع ولنگار در پوشش کمک کند؟
تذکری که داده نشد!
اولا گرچه این حرکت ها، اعتراضها و این مطالبهی حقوق اولیه هر مسلمانی لازم است ولی هرگز کافی نیست. من فکر میکنم عامل و اصل و منشا بروز و ظهور این مصائب را ما نادیده گرفتهایم و بعد میآییم به فروع میپردازیم. همین جا میخواهم مطلبی را بیان کنم، اولین مصاحبه مطبوعاتی که رئیس جمهور داشتند، خب یک خانم خبرنگاری آمد سئوالش را مطرح کرد درصورتی که رعایت حجاب نکرده بود. من هیچ زمانی مثل آن زمان حسرت نخوردم و آرزو نکردم. آرزویم این بود که ایشان خیلی مشفقانه و محترمانه تذکر بدهند و بگویند دخترم، من به عنوان رئیس قوه مجریه و بلکه مهمتر به عنوان یک روحانی از شما تقاضا میکنم این ضروری دین را رعایت کنید. ولی ابداً ایشان تذکر ندادند و اگر تذکر میدادند این مطلب نهادینه میشد. از هزاران منبر، مجلس و موعظه در باب حجاب بیشتر اثر داشت.
پوزخندی به اصل ماجرا
ما وقتی میبینیم صدا و سیما از وجود زن مسلمان به عنوان تبلیغ کالا استفاده میکند. وقتی میبینیم در بازار، فروشندگان از دختران و زنان به عنوان یک ابزار جهت فروش بیشتر استفاده میکنند و اتاق اصناف و مسئولین مربوطه اصلا توجهی به این مسئله ندارند. وقتی ما میبینیم افرادی به عنوان احقاق حقوق زنان، فریاد حضور زنان به عنوان تماشاگر در ورزشگاهها میدهند، خب این حرکتهای مقطعی اثری نخواهد داشت. چه بسا حتی یک پوزخندی باشد. لذا فکر میکنم ما از اصل غافل شدهایم.
وضعیت ننگین در اجتماع
ارشاد اسلامی ما که هم به نسبت اسمش و هم به اسلامی بودنش باید توجه بیشتری بکند، گویا مهمترین ماموریتش برگزاری مجالس کنسرت است. لذا میبینیم که چه تلاشی که در این مورد نمیکنند. خب اینها همه عوامل بیبند وباری، بیحجابی است. حجابی که نص صریح قرآن و ضروری دین است. حجابی که نشانه یک مملکت مسلمان خصوصا شیعه است. الان ما در عرصه اجتماع با یک وضعیت ننگینی مواجه هستیم. بنده که در شهر دزفول هستم، از سالها پیس به شکلهای مختلف نسبت به این وضعیت بسیار تاسف بار حاشیه رودخانه تذکر دادم ولی متاسفانه گویا گوش شنوایی نیست یا همه نسبت به این ولنگاری یک حالت پذیرش و تسلیمی برایشان بوجود آمده است. لذا فکر میکنم باید به اصل توجه کرد.
اصلی که کم شد!
مشخصاً بفرمایید این اصلی که بیان میکنید و باید به آن توجه کرد، چیست؟
اصل این است که ببینیم مسئولین مربوطه مثلا صدا و سیما نسبت به نمایش حجاب و وقار و متانت زن چه حرکتی انجام داده است. ارشاد، سازمان تبلیغات و یا خود مسئولین چه کردهاند. یک وقتی خدمت یکی از آقایان که سمت بالایی داشتند؛ گفتم یک سئوالی دارم از محضرتان، شما گاهی اوقات در یک جلسهای هستید که در آن جلسه چند نفر از بانوان هم حضور دارند و حجاب را رعایت نکردند و نیمی از موهایشان بیرون است، خب به مقتضای یک مسئله شرعی در یک مجلس وقتی یک امری برخلاف حدود الهی وجود دارد باید تذکر مشفقانه داد یا ترک جلسه کرد. تا حالا شده شاهد چنین تذکری باشید؟ گفت: متاسفانه خیر. ببینید اصل همان مطلبی است که در رابطه ریاست جمهوری گفتم. باید ایشان تذکر میدادند اما تذکر ندادند.
بیتعصبها در منصبند!
در دستگاههای دولتی و ادارات دیگر این خیابان نیست که بگوییم نمیشود با تک تک افراد روبرو شد. اینجا میتوانند از کارمندان بخواهند که با یک وضعیت مناسبی بیایند. اگر بخواهیم کمی دقیقتر بگویم، متصدی خیلی از امورات ما افرادی شدند که نسبت به دین تعصب لازم را ندارند. اگر آن تعصب و آن غیرت دینی میبود در مقابل زیرپا رفتن حدود الهی به این شکل اینقدر بیتفاوتی نشان نمیدادند. بنابراین همین طور که در سئوال مطرح شد، مقطعی یک حرکتی انجام میشود، مجددا شاهد وضعیتی بدتر و اسفبارتر از گذشته خواهیم بود.
نظارت نداریم
یعنی عزمی وجود ندارد و وضع موجود همانی است که میخواهند.
عزمی وجود ندارد. یکی از مسائلی که از آن غفلت کردیم عدم توجه به اصل نظارت در همه امورات بود. لذا میبینیم بیتوجهی به این مسئله باعث شده با چه پریشانیهایی که آشکار و پنهان است مواجه باشیم. اختلاس و همین ماجرای حقوقهای آنچنانی به خاطر عدم نظارت بوده است. مگر امکان دارد بدون نظارت صحیح و دقیق یک اداره کوچک را انسان مدیریت کند. بنابراین میبینیم که نظارت در مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نبوده است.
یک توصیه قرآنی و عقلانی
اگر بخواهیم ریشهای تر مسئله را بیان کنیم، وقتی کار بهدست افرادی که کاردان نیستند داده شود ما با چنین وضعیتی روبرو میشویم. وقتی ما در انتخاب افراد برای سپردن مسئولیت به آنها چه در عرصه شهر، استان و یا کشور به معیارهای قرآنی و عقلانی توجه نکنیم، افرادی امورات را عهدهدار میشوند که آن کفایت و قابلیت لازم را ندارند و این مسئلهای است که خیلی مورد توجه اولیای دینی است. در آیات قرآن و روایات رسیده نسبت به این مسئله توصیه شده است.
گناه بزرگی که مرتکب شدیم
اگر بخواهیم صریحتر صحبت کنیم، شعر شعرا را اگر نگاه کنید باهم یکسان نیستند. برخی محرومیتها و درسهای اجتماعی را بیان میکنند. برخی دیگر مطالب باطل و پوچیها و دعوت کردن مردم به بیبندوباری در اشعارشان وجود دارد. چیزی که باعث سرودن این اشعار مختلف میشود، نگرش و جهان بینی و نوع تفکر شاعر است. نگاه بکنید آیا استانداران ما همه یک فکر دارند. زمانی رئیس جمهور ما شهید رجائی بود. آیا اگر شهید رجائی امروز در بین ما بود اینگونه رفتار میکرد که الان شاهدش هستیم، مسلماً نه. لذا توصیه اما راحل رحمتالله علیه نسبت به اینکه دقت کنید به چه کسی دارید رای میدهید. مقام معظم رهبری هم همین طور. ما یک گناه بزرگی به هر دلیل مرتکب شدیم در بعضی از عرصهها بر اساس تمایلات فردی، فرقه ای، حزبی و منافع شخصی آمدیم رای دادیم و یک نفر را به عنوان فلان مسئول انتخاب کردیم. خب مسلماً چون آن مسئول واجد شرایط لازم نیست یا نمیتواند کار بکند و کفایت لازم را ندارد یا در جهت منویات و تفکرات خودش حرکت میکند. الان مشکل اصلی ما همین مسئله است. مثلا در عرصه سیاست خارجی، دولت مردان ما طرز فکری داشتند. طرز فکری که شاید برای افرادی که با مسائل کمترین آشنایی داشتند معلوم بود یعنی دل خوش بودن به وعدهای کشوری مثل آمریکا ولی آنها اینگونه فکر کردند و رفتند جلو و میبینیمفرجام این برجام الان چه شده است.
نشانی از انحطاط
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند یکی از نشانههای انحطاط یک ملت و یک جامعه این است که اصول را زیرپا میگذارند. وقتی اصول را زیرپا گذاشتند میآیند و به فروع میپردازند و در چنین شرایطی افراد نالایق امورات را بدست میگیرند افراد قابل منزوی میشوند، این فرموده مولای متقیان است. حالا این اصول چیست؟ یکی از این اصول حجاب است. حجاب اصل قرآنی است. نسبت به این اصل بیتفاوت شده ایم. نتیجه این بیتفاوتی همین نابسامانیها و نابهنجاریهای است که با آن مواجه هستیم. درسته که لازمه حرکت کنند ولی کافی نیست. یعنی اگر صد قدم برای بهبود چنین وضعی لازم داریم، این اجتماعات و شعارها یک قدم آن است.
عذاب، سرانجام بیعملی
رهاسازی و بیتفاوتی نسبت به ولنگاری در پوشش به همین نابسامانیها که شاهدش هستیم ختم خواهد شد یا حد یقف دیگری هم میشود تصور کرد؟
این نابسامانیها ظاهر قضیه است و حقیقت ماجرا بیش از این هاست. همچنانی که اگر از اختلاسی یک دفعه خبر میدهیم نشانه این نیست که کل اختلاسی که صورت گرفته همین است، بیش از این هاست. لذا آنچه را که ما میبینیم ظاهر است، آنچه که در پنهان است چندین برابر ظاهر ماجراست. و اگر به همین روش عمل کنیم یکی از مبانی لایتغیر الهی این است، اصول را زیرپا بگذاریم نتیجهاش این است، گناه بکنید مواجه با پریشانیها میشوید. مبتلای به عذاب میشوید. عذابی متناسب با آن گناهی که انجام داده اید. به همین روش اگر پیش برویم، اولیای امور اگر به همین شکل حرکت بکنند ما شاهد بدتر شدن اوضاع خواهیم بود و هر چقدر که اوضاع بدتر بشود از بین بردنش هم به مراتب سخت تر خواهد شد.
آنچه در انتظار ماست
سرانجام و ماحصل چنین رویکردی چیست؟
ان الله لایغییر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم، آنچه که امروز ما با آن مواجه هستیم محصولی است که بذر آن را دیروز کاشتهایم. حالا امروز چه کنیم؟ امروز اگر بیتفاوت باشیم، نا امید بشویم، سکوت بکنیم و بگوییم دیگر کاری نمیشود انجام داد. بذر این بیتفاوتی که امروز میکاریم، فردا برداشت خواهیم کرد و محصولش خیلی بدتر خواهد بود.
مطالبهگری، نوشداروی این روزها
کارنامه دولتها در حوزه حجاب و عفاف در ادوار گذشته پر از خالی است، دستگاههای حکومتی مثل صدا و سیما، سازمان تبلیغات، ستاد احیا و دیگری و دیگری هم اقدام قابل تامل و منسجم و اثرگذاری از آنها دیده نشده است. با این وضعیت چه باید کرد؟
فکر میکنم رهنمودهای مقام معظم رهبری کارگشاست. یکی از رهنمودهای اخیر ایشان که در گذشته هم این را بیان میفرمودند مطالبه بود. یعنی مطالبه کنید. و این مطلب را حتی ایشان در جلساتی که مسئولین بلند پایه مملکتی بودند مثل اعضای مجلس خبرگان که یکی از اعضای خبرگان نقل کردند، گفت ایشان فرمودن آقا مطالبه کنید. ببینید ما مطالبه نمیکنیم. مردم یک شهر چرا حقوق خودشان را مطالبه نمیکنند.
حجاب یک حق است، این را چرا مطالبه نمیکنید. منتهی اهل حق و متدینین پراکنده هستند. با هم حرکت نمیکنند. نمونش را در انتخابات میبینیم. آن هایی که یک هدف دارند در یک جهت حرکت نمیکنند. حکایت ما در مثل شده است حکایت آن دو گروهی که سر طنابی را میگیرند و هر دو طرف میکشند، هر دو طرف از نیروی خودشان استفاده میکنند، ولی نیروهای همدیگر را خنثی میکنند. بنابراین مطالبه باید به شکل معقولی باشد. یعنی در سایه یک اتحاد، اتحادی که محورش هم حق و قرآن باشد، رهنمودهای پیشوایان دینی و دلسوزانی مثل مقام معظم رهبری باشد. ما این مطالبه را فراموش کرده ایم.
با اعتراض راهگشا باشیم
مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان فرمودند مطالبه کنید. یعنی مردم این شهر حقشان را از مسئول ارشاد مطالبه کنند. اول با وظایف ارشاد آشنا بشوند که اولویتهای کاری آن چیست؟ آیا در اختیار قرار دادن کامپیوتر به مساجد که گیم نت در آن برگزار بشود یا همت خود را مصروف برگزاری مجالس کنسرت کردن است ولو به قیمت درگیری با عالمان شهر و دلسوزان. ما ببینیم طلبمان از سازمان تبلیغات چیست. طلب مان از امام جمعه چیست. با اینها آشنا بشویم و بعد آنها را مطالبه کنیم. و مسئولین هم جز یک عده اندکشان تا مجبور نشوند نسبت به وظیفه شان عمل نمیکنند. یک مثال بزنم، در یک برنامه کودکی خواسته یا ناخواسته نسبت به برادران آذری زبان یک بیاحترامی صورت گرفت. و آنها آمدند واکنش نشان دادند.
ببینید مقامات بلند پایه در آن استان، امام جمعه خیلی از افراد دیگر آمدند، پخش کردند و عذرخواهی که ما قصدی نداشتیم. در حالی که چه بسا اینها اصلا غرضی نداشتند. فقط گفتند که نسبت به زبان ما یک بیاحترامی صورت گرفته است. چه حرکتی انجام دادند. حالا اگر عدهای میخواستند از این حرکت سوءاستفاده کنند، ما به آن جریان کاری نداریم. ولی اصل مطالبه درست بود و بلافاصله آنها کنار کشیدند. حدود الهی زیرپا میرود.
حجاب نشانه مسلمان است. این براحتی در مملکت ما زیرپا میرود. هیچ کس هیچی نمیگویید. این یعنی بیتفاوت بودن، این بیتفاوتی را همه در آن مقصرند. همه در این قضیه تقصیر دارند، همه در پیشگاه الهی مسئول خواهند بود و باید اعتراض خودشان را اعلام کنند.
مطالبهای که وجود ندارد
اصل هشتم قانون اساسی نیز برای اجرایی کردن سازوکار این مطالبه است، مطالبهای که مردم نسبت به مسئولان و خودشان و مسئولان نسبت به مردم خواهند داشت. به همین خاطر است که بیتفاوت و منفعل نبودن متدینین به مطالبه از مسئولان ختم نمیشود و خود میتوانند راسا بر اساس فرضیه و قانون امر و نهی اسلامی وارد عرصه شوند. نظر شما در این رابطه چیست؟
مطالبه به شکل پسندیده بدون اینکه آب گل آلودهای درست بشود که دیگران بخواهند ماهی مرادشان را از آن بگیرند و سنجیده انجام بشود. مسئولین خودشان را ناچار میبینند. والا عملا ما متوجه شدیم جز یک عدهای اندک، مسئولین اصلا دنبال این امورات نیستند. هیچ آبی از آتش آنها گرم نمیشود. ارشاد چه کرده است؟ سازمان تبلیغات چه کرده است؟ ائمه جماعات اکثرشان چه کردهاند؟ ائمه جماعات در هر شهری رئیس شورای فرهنگ عمومی شهر هستند. عدم اتحاد و همدلی و همزبانی روحانیت یک شهر، این خودش مصیبتی است که نمیگذارد مطالبه شکل بگیرد. بنابراین این مطالبه الان وجود ندارد.
حوزههای علمیه کجای این قصهاند
توقعی که وجود دارد این است که در پیشانی این مطالبهگری حوزههای علمیه قرار گیرند، چرا ما این روزها صدایی از حوزههای علمیه نمیشنویم؟
ابتدا یک جواب حمایتی و بعد جواب انتقادی به این دغدغه میدهم. آن متدینینی که هرازگاهی مطالبه حقی را میکنند و شعار حق سر میدهند، همان کسانی هستند که توسط روحانیت در مساجد راهنمایی و هدایت میشوند و به آنها خط داده میشود. مطلب دیگر هم اینکه مراجع تقلید حرف هایشان را میزنند شما کافی است توصیهها و تذکرات آیت الله صافی گلپایکانی را نگاه کنید در امورات مختلف. ولی این توصیهها را متاسفانه صدا و سیما پخش نمیکند.
صدا و سیما از یک مصاحبه چهل دقیقهای که با بنده با اصرار میگیرد ۳۰ثانیه اش را آن هم در برنامهای که خودش میخواهد و جملهای که خودش انتخاب کرده است از باب مصادره به مطلوب پخش میکند. این یک نکته حمایتی، اما در اینجا هم آن حرکتی که باید شاهد باشیم نیستیم. من خلاصه اش کردم در یک شهر، در این شهر قرار بود کنسرتی برگزار بشود، موضع گرفتم و پای موضع خودم هم ایستادم، نتیجهای هم که باید گرفته بشود، گرفته شد اما هیچ کس با این حرکت هم زبان نشد بلکه جلسه در رد این حرکت گرفته شد. یعنی همدلی نیست.
بسترسازان حرامخواری و بدحجابی
مقصر اولیه، متهمین ردیف اول نابسامانیها در امور اقتصادی، سیاسی و اقتصادی و خانوادگی مسئولین هستند. آنهایی که بسترساز حرام خواریاند، آنهایی که بسترساز بدحجابی هستند. آنها بستر را فراهم میکنند و به نام مردم، مثلا میگویند که مردم نیاز به شادی و تفریح دارند و این شادی و تفریح را از طریق مجالس حرامی مثل کنسرت میخواهند تامین کنند و جالب اینکه یک اقلیتی حاضر به رفتن به چنین مجالسی هستند. از صد هزار نفر اگر حساب بکنیم دو هزار نفرشان هم نمیروند. اسم این دوهزار نفر را میگذارند مردم، به نام زنان و حقوق زنان، میگویند میخواهیم برویم ورزشگاه مردان نیمه برهنه را تماشا کنند. اولا این حق نیست و این برخلاف حق زنان است. خب چند نفر از زنان خواستار رفتن به ورزشگاهها و دیدن ورزشگاران با آن وضعیت هستند، میگویند زنان، مگر اینان چند نفر هستند. لذا بسترسازان این نابسامانیها خود مسئولین هستند.
منبع: یالثارات
- يكشنبه ۱۰ مرداد ۹۵
- ۱۰:۳۷
- ۸۰۱
- ۰