قالَ الإمامُ جَعْفَرُ بنُ محمّد الصَّادقُ علیه السلام:
1- حَدیثی حَدیثُ أبی، وَ حَدیثُ أبی حَدیثُ جَدی، وَ حَدیثُ جَدّی حَدیثُ الْحُسَیْنِ، وَ حَدیثُ الْحُسَیْنِ حَدیثُ الْحَسَنِ، وَ حَدیثُ الْحَسَنِ حَدیثُ أمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ حَدیثُ أمیرَالْمُؤْمِنینَ حَدیثُ رَسُولِ اللَّهِ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، وَ حَدیثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.[1]
سخن و حدیث من همانند سخن پدرم می باشد و سخن پدرم همچون سخن جدّم و سخن جدّم نیز مانند سخن حسین و نیز سخن او با سخن حسن یکی است و سخن حسن همانند سخن امیرالمؤمنین علیّ و کلام او از کلام رسول خدا می باشد که سخن رسول اللَّه به نقل از سخن خداوند متعال خواهد بود.
2- مَنْ حَفِظَ مِنْ شیعَتِنا أرْبَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقیامَةِ عالِماً فَقیهاً وَلَمْ یُعَذِّبْهُ.[2]
هرکس از شیعیان ما چهل حدیث را حفظ کند و به آن ها عمل نماید، خداوند او را دانشمندی فقیه در قیامت محشور می گرداند و عذاب نمی شود.
3- قَضاءُ حاجَةِالْمُؤْمِنِ أفْضَلُ مِنْ ألْفِ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلةٍ بِمَناسِکِها، وَ عِتْقِ ألْفِ رَقَبَةٍ لِوَجْهِ اللَّهِ، وَ حِمْلانِ ألْفِ فَرَسٍ فی سَبیلِ اللَّهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها.[3]
برآوردن حوائج و نیازمندی های مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادی هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است.
4- أَوَّلُ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُالصَّلاةُ، فَإنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ، وَ إذا رُدَّتْ، رُدَّ عَلَیْهِ سائِرُ عَمَلِهِ.[4]
اوّلین محاسبه انسان در پیشگاه خداوند پیرامون نماز است، پس اگر نمازش قبول شود بقیه عبادات و اعمالش نیز پذیرفته می گردد وگرنه مردود خواهد شد.
5- إذا فَشَتْ أرْبَعَةٌ ظَهَرَتْ أرْبَعَةٌ: إذا فَشا الزِّنا کَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إذا اُمْسِکَتِ الزَّکاةُ هَلَکَتِ الْماشِیَةُ، وَ إذا جارَ الْحُکَّامُ فِی الْقَضاءِ اُمْسِکَ الْمَطَرُ مِنَ السَّماءِ، وَ إذا ظَفَرَتِ الذِّمَةُ نُصِرُ الْمُشْرِکُونَ عَلَی الْمُسْلِمینَ.[5]
هنگامی که چهار چیز در جامعه شایع و رایج گردد چهار نوع بلا و گرفتاری پدید آید:
چنانچه زنا رایج گردد زلزله و مرگ ناگهانی فراوان شود.
چنانچه زکات و خمسِ اموال پرداخت نشود حیوانات اهلی نابود شود.
اگر حاکمان جامعه و قُضات ستم و بی عدالتی نمایند باران رحمت خداوند نمی بارد.
و اگر اهل ذمّه تقویت شوند مشرکین بر مسلمین پیروز آیند.
6- مَنْ عابَ أخاهُ بِعَیْبٍ فَهُوَ مِنْ أهْلِ النَّارِ.[6]
هرکس برادر ایمانی خود را برچسبی بزند و او را متّهم کند از اهل آتش خواهد بود.
7- الصَّمْتُ کَنْزٌ وافِرٌ، وَ زَیْنُ الْحِلْمِ، وَ سَتْرُالْجاهِلِ[7]
سکوت همانند گنجی پربهاء، زینت بخش حلم و بردباری است؛ و نیز سکوت، سرپوشی بر آبروی شخص نادان و جاهل می باشد.
8- إصْحَبْ مَنْ تَتَزَیَّنُ بِهِ، وَلاتَصْحَبْ مَنْ یَتَزَّیَنُ لَکَ.[8]
با کسی دوستی و رفت و آمد کن که موجب عزّت و سربلندی تو باشد و با کسی که می خواهد از تو بهره ببرد و خودنمائی می کند همدم مباش.
9- کَمالُ الْمُؤْمِنِ فی ثَلاثِ خِصالٍ: الْفِقْهُ فی دینِهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ، وَالتَّقْدیرُ فِی الْمَعیشَةِ.[9]
شخصیّت و کمال مؤمن در سه خصلت است: آشنا بودن به مسائل و احکام دین، صبر در مقابل شداید و ناملایمات، زندگی او همراه با حساب و کتاب و برنامه ریزی دقیق باشد.
10- عَلَیْکُمْ بِإتْیانِ الْمَساجِدِ، فَإنَّها بُیُوتُ اللَّهِ فِی الْاءرْضِ و مَنْ أتاها مُتَطِّهِراً طَهَّرَهُ اللَّهُ مِنْ ذُنُوبِهِ، وَ کَتَبَ مِنْ زُوَّارِهِ[10]
بر شما باد به دخول در مساجد، چون که آن ها خانه خداوند بر روی زمین است؛ و هر کسی که با طهارت وارد آن شود خداوند متعال او را از گناهان تطهیر می نماید و در زمره زیارت کنندگانش محسوب می شوند.
11- مَن قالَ بَعْدَ صَلوةِالصُّبْحِ قَبْلَ أنْ یَتَکَلَّمَ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَلا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ إلاَّ بِاللَّهِ الْعَلیّ الْعَظیمِ» یُعیدُها سَبْعَ مَرَّاتٍ، دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعینَ نَوْعاً مِنْ أنْواعِ الْبَلاءِ، أهْوَنُهَاالْجُذامُ وَالْبَرَصُ.[11]
هر کسی بعد از نماز صبح پیش از آن که سخنی مطرح کند، هفت مرتبه بگوید: «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، لا حول و لا قوّة إلاّ باللَّه العلیّ العظیم» خداوند متعال هفتاد نوع بلا از او دور گرداند که ساده ترین آن ها مرض پیسی و جذام باشد.
12- مَنْ تَوَضَّأَ وَ تَمَنْدَلَ کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ، وَ مَنْ تَوَضَّأَ وَلَمْ یَتَمَنْدَلْ حَتّی یَجُفَّ وُضُوئُهُ، کُتِبَ لَهُ ثَلاثُونَ حَسَنَةً[12]
هرکس وضو بگیرد و با حوله خشک نماید یک حسنه دارد و چنانچه خشک نکند سی حسنه خواهد داشت.
13- لَإفْطارُکَ فی مَنْزِلِ أخیکَ أفْضَلُ مِنْ صِیامِکَ سَبْعینَ ضِعْفاً[13]
اگر افطاری روزه ات را در منزل برادر مؤمنت، انجام بدهی ثوابش هفتاد برابر اصل روزه است.
14- إذا أفْطَرَ الرَّجُلُ عَلَی الْماءِ الْفاتِرِ نَقی کَبِدُهُ، وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ، وَ قَویَّ الْبَصَرَ وَالْحَدَقَ[14]
چنانچه انسان روزه خود را با آب جوش افطار نماید کبدش پاک و سالم باقی می ماند و قلبش از کدورت ها تمیز و نور چشمش قوی و روشن می گردد.
15- مَنْ قَرَءَالْقُرْآنَ فِی الْمُصْحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ، وَ خُنِّفَ عَلی والِدَیْهِ وَ إنْ کانا کافِرَیْنِ.[15]
هر که قرآن شریف را از روی آن قرائت نماید بر روشنائی چشمش افزوده گردد؛ و نیز گناهان پدر و مادرش سبک شود گرچه کافر باشند.
16- مَنْ قَرَءَ قُلْ هُوَاللَّهُ أحَدٌ مَرَّةً واحِدَةً فَکَأنَّما قَرَءَ ثُلْثَ الْقُرآنِ وَ ثُلْثَ التُّوراةِ وَ ثُلْثَ الْإنْجیلِ وَ ثُلْثَ الزَّبُورِ[16]
هر که یک مرتبه سوره توحید را تلاوت نماید، همانند کسی است که یک سوّم قرآن و تورات و انجیل و زبور را خوانده باشد.
17- إنَّ لِکُلِّ ثَمَرَةٍ سَمّاً، فَإذا أتَیْتُمْ بِها فأمسُّوهَاالْماء، وَاغْمِسُوها فِی الْماءِ[17]
هر نوع میوه و ثمره ای، مسموم و آغشته به میکرب ها است؛ هر گاه خواستید از آن ها استفاده کنید با آب بشوئید.
18- عَلَیْکُمْ بِالشَّلْجَمِ، فَکُلُوهُ وَأدیمُوا أکْلَهُ، وَاکْتُمُوهُ إلاَّ عَنْ أهْلِهِ، فَما مِنْ أحَدٍ إلاَّ وَ بِهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذامِ، فَأذیبُوهُ بِأکْلِهِ[18]
شلغم را اهمیّت دهید و مرتّب آن را میل نمائید و آن را به مخالفین معرّفی نکنید، شلغم رگ جذام را قطع و نابود می سازد.
19- یُسْتَجابُ الدُّعاءُ فی أرْبَعَةِ مَواطِنَ: فِی الْوِتْرِ، وَ بَعْدَ الْفَجْرِ، وَ بَعْدَالظُّهْرِ، وَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ[19]
در چهار وقت دعا مستجاب خواهد شد: هنگام نماز وِتر، بعد از نماز صبح، بعد از نماز ظهر، بعد از نماز مغرب.
20- مَنْ دَعا لِعَشْرَةٍ مِنْ إخْوانِهِ الْمَوْتی لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ أوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ[20]
هرکس که در شب جمعه برای ده نفر از دوستان مؤمن خود که از دنیا رفته اند دعا و طلب مغفرت نماید، از اهل بهشت قرار خواهد گرفت.
21- مِشْطُ الرَّأسِ یَذْهَبُ بِالْوَباءِ، وَ مِشْطُاللِّحْیَةِ یُشَدِّدُ الْأضْراسَ[21]
شانه کردن موی سر موجب نابودی وَبا و مانع ریزش مو می گردد و شانه کردن ریش و محاسن ریشه دندان ها را محکم می نماید.
22 قالَ علیه السلام أیُّما مُؤْمِنٍ سَئَلَ أخاهُ الْمُؤْمِنَ حاجَةً وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلی قَضائِها فَرَدَّهُ عَنْها، سَلَّطَاللَّهُ عَلَیْهِ شُجاعاً فی قَبْرِهِ، یَنْهَشُ مِنْ أصابِعِهِ[22]
چنانچه مؤمنی از برادر ایمانیش حاجتی را طلب کند و او بتواند خواسته اش را برآورد و انجام ندهد، خداوند در قبرش یک افعی بر او مسلّط گرداند که هر لحظه او را آزار رساند.
23- وَلَدٌ واحِدٌ یَقْدِمُهُ الرَّجُلُ، أفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ یَبْقُونَ بَعْدَهُ، شاکینَ فِی السِّلاحِ مَعَ الْقائِمِ (عَجَّلَ اللَّهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف)[23]
اگر انسانی یکی از فرزندانش را پیش از خود به عالم آخرت بفرستد بهتر از آن است که چندین فرزند به جای گذارد و در رکاب امام زمان علیه السلام با دشمن مبارزه کنند.
24- إذا بَلَغَکَ عَنْ أخیکَ شَیْی ءٌ فَقالَ لَمْ أقُلْهُ فَاقْبَلْ مِنْهُ، فَإنَّ ذلِکَ تَوْبَةٌ لَهُ. وَ- إذا بَلَغَکَ عَنْ أخیکَ شَیْی ءٌ وَ شَهِدَ أرْبَعُونَ أنَّهُمْ سَمِعُوهُ مِنْهُ فَقالَ: لَمْ أقُلْهُ، فَاقْبَلْ مِنْهُ[24]
چنانچه شنیدی که برادرت یا دوستت چیزی بر علیه تو گفته است و او تکذیب کرد قبول کن. همچنین اگر چیزی را از برادرت بر علیه خودت شنیدی و نیز چهل نفر شهادت دادند، ولی او تکذیب کرد و گفت: من نگفته ام، حرف او را بپذیر.
25- لایَکْمُلُ إیمانُ الْعَبْدِ حَتّی تَکُونَ فیهِ أرْبَعُ خِصالٍ: یَحْسُنُ خُلْقُهُ، وَسَیْتَخِفُّ نَفْسَهُ، وَیُمْسِکُ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ، وَیُخْرِجَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ[25]
ایمان انسان کامل نمی گردد مگر آن که چهار خصلت در او باشد: اخلاقش نیکو باشد، نفس خود را سبک شمارد، کنترل سخن داشته باشد، اضافی ثروتش حق الله، حق الناس را بپردازد.
26- داوُوا مَرْضاکُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَادْفَعُوا أبْوابَ الْبَلایا بِالْإسْتِغْفارِ[26]
مریضان خود را به وسیله پرداخت صدقه مداوا و معالجه نمائید و بلاها و مشکلات را با استغفار و توبه دفع کنید.
27- إنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَیْکُمُ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ فی أفْضَلِ السَّاعاتِ، فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعاءِ فی إدْبارِ الصَّلَواتِ.[27]
خداوند متعال پنج نماز در بهترین اوقات را بر شما واجب گرداند، پس سعی کنید حوایج و خواسته های خود را پس از هر نماز با خداوند مطرح و درخواست کنید.
28- کُلُوا ما یَقَعُ مِنَ الْمائِدَةِ فِی الْحَضَرِ، فَإنَّ فیهِ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءٍ، وَلا تَأکُلُوا مایَقَعُ مِنْها فِی الصَّحاری[28]
هنگام خوردن غذا در منزل، آنچه که اطراف سفره و ظرف می ریزد جمع کنید و میل نمائید که در آن ها شفای دردهای درونی است، ولی چنانچه در بیابان سفره انداختید؛ اضافه های آن را رها کنید (برای جانوران).
29- أرْبَعَةٌ مِنْ أخْلاقِ الْأنْبیاءِ: الْبِرُّ، وَالسَّخاءُ، وَالصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ، وَالْقِیامُ بِحَقِّ الْمُؤمِنِ.[29]
چهار چیز از اخلاق پسندیده پیغمبران الهی است: نیکی، سخاوت، صبر و شکیبائی در مصائب و مشکلات، اجراء حقّ و عدالت بین مؤمنین.
30- إمْتَحِنُوا شیعتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ: عِنْدَ مَواقیتِ الصَّلاةِ کَیْفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَیْها، وَ عِنْدَ أسْرارِهِمْ کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ إلی أمْوالِهِمْ کَیْفَ مُواساتُهُمْ لِإخْوانِهِمْ فیها.[30]
شیعیان و دوستان ما را در سه مورد آزمایش نمائید:
1 مواقع نماز، چگونه رعایت آن را می نمایند.
2 اسرار یکدیگر را چگونه فاش و یا نگهداری می کنند.
3 نسبت به اموال و ثروتشان که چگونه به دیگران رسیدگی می کنند و حقوق خود را می پردازند.
31- مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إذا رَغِبَ، وَ إذا رَهِبَ، وَ إذَااشْتَهی، وإذا غَضِبَ وَ إذا رَضِیَ، حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّارِ[31]
هر که در چهار موقع، مالک نفس خود باشد: هنگام رفاه و توسعه زندگی، هنگام سختی و تنگ دستی، هنگام اشتهاء و آرزو و هنگام خشم و غضب؛ خداوند متعال بر جسم او، آتش را حرام می گرداند.
32- إنَّ النَّهارَ إذا جاءَ قالَ: یَابْنَ آدَم، أعْجِلْ فی یَوْمِکَ هذا خَیْراً، أشْهَدُ لَکَ بِهِ عِنْدَ رَبِّکَ یَوْمَ الْقیامَةِ، فَإنّی لَمْ آتِکَ فیما مَضی وَلاآتیکَ فیما بَقِیَ، فَإذا جاءَاللَّیْلُ قالَ مِثْلُ ذلِکَ.[32]
هنگامی که روز فرا رسد گوید: تا می توانی در این روز از کارهای خیر انجام بده که من در قیامت در پیشگاه خداوند شهادت می دهم و بدان که من قبلاً در اختیار تو نبودم و در آینده نیز پیش تو باقی نخواهم ماند. همچنین هنگامی که شب فرارسد چنین زبان حالی را خواهد داشت.
33- یَنْبَغی لِلْمُؤْمِنِ أنْ یَکُونَ فیهِ ثَمان خِصال:وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَکُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ، قانِعٌ بِما رَزَقَهُ اللَّهُ، لا یَظْلِمُ الْأعْداءَ، وَ لا یَتَحامَلُ لِلْأصْدِقاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ فی تَعِبٌ، وَ النَّاسُ مِنْهُ فی راحَةٍ[33]
سزاوار است که هر شخص مؤمن در بردارنده هشت خصلت باشد:
هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام، هنگام بلاها و آزمایش ها بردبار و صبور، هنگام رفاه و آسایش شکرگزار، به آنچه خداوند روزیش گردانده قانع باشد.
دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذیّت قرار ندهد، بر دوستان برنامه ای را تحمیل ننماید، جسمش خسته؛ ولی دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند
34- من ماتَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ عارِفاً بِحَقِّنا عُتِقَ مِنَ النّارِ وَ کُتِبَ لَهُ بَرائَةٌ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ.[34]
هرکس که در روز جمعه فوت نماید و از دنیا برود؛ و عارف به حقّ ما اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد، از آتش سوزان دوزخ آزاد می گردد؛ و نیز از عذاب شب اوّل قبر در امان خواهد بود.
35- إنَّ الرَّجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاةَاللَّیْلِ، إنَّ الْعَمَلَ السَّیِّی ءَ أسْرَعُ فی صاحِبِهِ مِنَ السِّکینِ فِی اللَّحْمِ[35]
چه بسا شخصی به وسیله انجام گناهی از نماز شب محروم گردد، همانا تأثیر گناه در روان انسان سریع تر از تأثیر چاقو در گوشت است.
36- لاتَتَخَلَّلُوا بِعُودِالرَّیْحانِ وَلابِقَضیْبِ الرُّمانِ، فَإنَّهُما یُهَیِّجانِ عِرْقَ الْجُذامِ[36]
به وسیله چوب ریحان و چوب انار، دندان های خود را خلال نکنید، برای این که تحریک کننده عوامل مرض جذام و پیسی می باشد.
37- تَقْلیمُ الأظْفارِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ یُؤمِنُ مِنَ الْجُذامِ وَالْبَرَصِ وَالْعَمی، وَ إنْ لَمْ تَحْتَجْ فَحَکِّها حَکّاً. وَ- أخْذُ الشَّارِبِ مِنَ الْجُمُعَةِ إلَی الْجُمُعَةِ أمانٌ مِنَ الْجُذامِ[37]
کوتاه کردن ناخن ها در روز جمعه موجب سلامتی از جذام و پیسی و ضعف بینائی چشم خواهد شد و اگر امکان کوتاه کردن آن نباشد سر آن ها را بتراش.
و کوتاه کردن سبیل در هر جمعه سبب ایمنی از مرض جذام می شود.
38- إذا أوَیْتَ إلی فِراشِکَ فَانْظُرْ ماسَلَکْتَ فی بَطْنِکَ، وَ ما کَسَبْتَ فی یَوْمِکَ، وَاذْکُرْ أنَّکَ مَیِّتٌ، وَ أنَّ لَکَ مَعاداً.[38]
در آن هنگامی که وارد رختخواب خود می شوی، با خود بیندیش که در آن روز چه نوع خوراکی ها و آشامیدنی ها از چه راهی به دست آورده ای و میل نموده ای.
و در آن روز چه چیزهائی را چگونه و از چه راهی کسب و تحصیل کرده ای.
و در هر حال متوجّه باش که مرگ تو را می رباید؛ و سپس در صحرای محشر جهت بررسی گفتار و کردارت حاضر خواهی شد.
39- إنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إثْنَیْ عَشَرَ ألْفَ عالَم، کُلُّ عالَمٍ مِنْهُمْ أکْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمواتٍ وَ سَبْعِ أرَضینَ، ما یُری عالَمٌ مِنْهُمْ أنّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عالَماً غَیْرُهُمْ وَ أنَاالْحُجَّةُ عَلَیْهِمْ[39]
همانا خداوند متعال، دوازده هزار جهان آفریده است که هر یک از آن ها نسبت به آسمان ها و زمین های هفت گانه بزرگ تر می باشد؛ و من و دیگر ائمّه دوازده گانه از طرف خداوند بر همه آن ها حجّت و راهنما هستیم.
40- حَدیثٌ فی حَلالٍ وَ حَرامٍ تَأخُذُهُ مِنْ صادِقٍ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فیها مِنْ ذَهَبٍ وَفِضَّةٍ.[40]
سخنی را درباره مسائل حلال و حرام و احکام دین خدا، از راست گوی مؤمنی دریافت کنی؛ بهتر و ارزشمندتر است از تمام دنیا و ثروت های آن.
[1]. جامع الاحادیث الشیعه: ج 1 ص 127 ح 102، بحارالأنوار: ج 2، ص 178، ح 28.
[2]. أمالی الصدوق: ص 253.
[3]. أمالی الصدوق: ص 197.
[4]. وسائل الشیعه: ج 4 ص 34 ح 4442.
[5]. وسائل الشیعة: ج 8 ص 13.
[6]. اختصاص: ص 240، بحارالأنوار: ج 75، ص 260، ح 58.
[7]. مستدرک الوسائل: ج 9 ص 16 ح 4.
[8]. وسائل الشیعه: ج 11 ص 412.
[9]. أمالی طوسی: ج 2 ص 279.
[10]. وسائل الشیعة: ج 1 ص 380 ح 2.
[11]. امالی طوسی: ج 2 ص 343.
[12]. وسائل الشیعة: ج 1 ص 474 ح 5.
[13]. من لایَحضره الفقیه: ج 2 ص 51 ح 13.
[14]. وسائل الشیعه: ج 10 ص 157 ح 3.
[15]. وسائل الشیعه: ج 6 ص 204 ح 1.
[16]. وسائل الشیعه: ج 6 ص 225 ح 10.
[17]. وسائل الشیعه: ج 25 ص 147 ح 2.
[18]. وسائل الشیعه: ج 25 ص 208 ح 4.
[19]. جامع احادیث الشیعة: ج 5 ص 358 ح 12.
[20]. جامع احادیث الشیعة: ج 6 ص 178 ح 78.
[21]. وسائل الشیعة: ج 2 ص 124 ح 1.
[22]. أمالی طوسی: ج 2، ص 278، س 9، وسائل الشیعة: ج 16، ص 360، ح 10.
[23]. بحارالأنوار: ج 79 ص 116 ح 7 و ح 8 و ص 123 ح 16.
[24]. مصادقةالاخوان: ص 82.
[25]. امالی طوسی: ج 1 ص 125.
[26]. مستدرک الوسائل: ج 7 ص 163 ح 1.
[27]. مستدرک الوسائل: ج 6 ص 431 ح 6.
[28]. مستدرک الوسائل: ج 16 ص 288 ح 1.
[29]. أعیان الشّیعة: ج 1، ص 672، بحارالأنوار: ج 78، ص 260، ذیل ح 108.
[30]. وسائل الشیعة: ج 4 ص 112.
[31]. وسائل الشیعة: ج 15 ص 162 ح 8.
[32]. وسائل الشیعة: ج 16 ص 93 ح 2.
[33]. اصول کافی: ج 2، ص 47، ح 1، ص 230، ح 2 و نزهةالنّاظر حلوانی: ص 120، ح 70.
[34]. مستدرک الوسائل: ج 6 ص 66 ح 22.
[35]. اصول کافی: ج 2 ص 272.
[36]. أمالی صدوق: ص 321، بحارالأنوار: ج 66، ص 437، ح 3.
[37]. وسائل الشیعة: ج 7 ص 363 و 356.
[38]. دعوات راوندی ص 123، ح 302، بحارالأنوار: ج 71، ص 267، ح 17.
[39]. خصال: ص 639، ح 14، بحارالأنوار: ج 27، ص 41، ح 1.
[40]. وسائل الشیعة، ج27، ص: 98
- شنبه ۹ مرداد ۹۵
- ۰۸:۵۲
- ۲۳۵۰
- ۰