فلسفه تحریم رقص
فقها در مورد رقص، دیدگاه هاى مختلفى دارند. برخى به جواز آن براى هم جنس و نیز زن براى شوهر، نظر داده اند و برخى دیگر نیز تنها رقص زن براى شوهر را مجاز دانسته اند. دلایل فقهى این دو دیدگاه، در کتاب هاى مربوطه، موجود است.
مستند کسانى که رقص را حرام دانسته اند، احادیثى است که در آن از برخى امور از جمله رقص نهى شده است. پیرامون دلیل عقلى و به تعبیر دقیق تر دلیل عقلایى یا فلسفه تحریم آن نیز گفتنى است که فلسفه بعضى از احکام را باید در غایات و نتایجى که یک کار به دنبال دارد، جست و جو کرد. از دیدگاه اسلام، چون انسان موجودى با کرامت و داراى ارزش فوق العاده است، بایستى تمام همت خود را مصروف کمال خواهى کند و براى این منظور، زمینه ها را فراهم ساخته و از آنچه که او را از این هدف باز مى دارد، پرهیز کند. از جمله موانع جدى انسان در این راه، اشتغال به لهو و لعب و غفلتى است که از این طریق عاید انسان مى گردد.
به همین
منظور در شریعت الهى، تمهیداتى براى جلوگیرى از فرو رفتن فرد و جامعه، در منجلاب
هوس ها و غفلت ها، پیش بینى شده است که از جمله آنها، تحریم مسکرات، قمار و رقص مى
باشد (رقص براى غیرهمسر). البته ممکن است پرسیده شود که آیا چند دقیقه رقص، موجب
غفلت مى گردد؟ بلى ممکن است یک حادثه چندان آثار مشهودى نداشته باشد ولى اگر چنین
عادت هایى در جامعه فراگیر شود، جامعه به همان دامى خواهد افتاد که اکنون بسیارى از
جوامع بدان دچار شده اند یعنى، فرو رفتن در غفلت ها و شهوت ها و بازماندن از مسیر
کمال. بنابراین به منظور پیشگیرى از فساد در جامعه رقص تحریم شده است، به علاوه
روایاتى داریم که رسول خدا (ص) مى فرمایند:
أَنْهَاکُمْ عَنِ الزَّفْنِ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْکُوبَاتِ وَ الْکَبَرَاتِ.(1)
من شما را از رقص و... نهى مى کنم.!!باز هم تأکید مى کنیم که اگر نگرش وحى را به انسان و جهان نادیده بگیریم، نه تنها تحریم رقص بلکه فلسفه تحریم بسیارى از محرمات دیگر نیز، قابل درک نخواهد بود.
رقص زن براى زنان نیز ممکن است باعث برخى از تحریکات شهوانى شود لیکن کیفیت تائثیر آن بسیار محدودتر مى باشد و ممکن است بر افراد خاصى اثر بگذارد، لیکن این که رقص زن براى زن اساسا حرام است یا نه؟ در فتاواى مجتهدین اتفاق نظر نیست و برخى آن را جایز مى دانند. نکته دیگرى که توجه بدان شایسته است، این مى باشد که فرضا رقص حرام باشد لزوما به خاطر آن نیست که موجب گناه دیگرى شود بلکه ممکن است از این جهت باشد که خود نوعى لهو و موجب دورى از یاد خداست.
1. الکافى 6 432 باب الغناء..... ص: 431
- دوشنبه ۹ دی ۹۲
- ۰۸:۳۶
- ۱۷۲۹
- ۰