بسم الله الرحمن الرحیم
انَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ انْ تُؤَدُّوا الْاماناتِ الى اهْلِها وَ اذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ انْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ انَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ انَّ اللَّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً. [1]
2- خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامى که میان مردم داورى مىکنید، به عدالت داورى کنید! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مىدهد خداوند شنوا و بیناست.
امانتداری از مهمترین فضایل اخلاقى و ارزشهاى اسلامى و انسانى است که با تأکید فراوان در قرآن و احادیث از آن یاد شده است و علماى اخلاق و سالکان الى الله اهمیت فوق العادهاى براى آن قائلند، و به عکس خیانت از بزرگترین گناهان و نکوهیدهترین رذایل اخلاقى است.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- لزوم رعایت امانت در هر چیز کوچک و بزرگ
- خیانت در امانت نشانه بی ایمانی
- راست گویى و اداء امانت نسبت به نیکوکار و بدکار جزء تعلیمات همه انبیاء
- لزوم رعایت امانت نسبت به همه حتی شقی ترین افراد
- رسیدن صاحب امانت به مقامات عالی
- خیانت موجب فقر
- امانت به منزله رأس اسلام
- امانت موجب سلامتی در دنیا و آخرت
واژه امانت در قرآن
در قرآن مجید امانت به صورت مفرد یا جمع بارها تکرار شده.
و در مورد شش نفر از پیامبران بزرگ الهى جمله «انِّى لَکُمْ رَسُولٌ امِینٌ» من براى شما فرستاده امینى هستم» در آیات قرآن درباره نوح علیه السلام (شعراء- 107) و هود (شعراء 125) و صالح (شعراء- 143) و لوط (شعراء- 162) و شعیب (شعراء- 178) و موسى (دخان- 18) دیده مىشود، که نشانه واضحى از اهمیت این فضیلت اخلاقى است که در کنار امر رسالت قرار گرفته، و بدون آن هرگز اعتماد امتها به رسولان جلب نمىشود.
دایره امانت در زندگی انسان
امانت سرمایه اصلى جامعه انسانى و سبب پیوند مردم با یکدیگر و نظم معاش و معاد آنها است، در حالى که خیانت آتش سوزانى است که همه پیوندها را از میان مىبرد، و سبب هرج و مرج جامعه و فقر و ضعف و بدبختى است. امانت از صفاتى است که هم در رابطه خلق با خالق و هم انسانها نسبت به یکدیگر و هم انسان نسبت به خودش و هم نسبت به محیط زیست او صادق است. کتابهاى آسمانى و آیینهاى الهى امانتهاى خدا در نزد مردم است.
نعمتهاى معنوى و مادى که خداوند در جسم و جان انسان آفریده هم امانتهاى او هستند.
اموال و ثروتهاى مردم و پستها و مقامهاى اجتماعى، امانتهایى است که مردم مأمور به حفظ آنها هستند.
فرزندان در دست پدر و مادر، و شاگردان در نزد معلّمان همه امانتهاى الهىمحسوب مىشوند.
آب و خاک و هوا و آنچه خداوند براى زندگى و حیات بشر در جهان طبیعت آفریده هر کدام امانتى گرانبها در دست انسانها است، که خیانت نسبت به آنها گناه بزرگى است.
با توجه به وسعت مفهوم «امانت» و «خیانت» و گسترش دامنه آن در ابعاد مختلف اهمیت این فضیلت اخلاقى بیش از پیش آشکار مىشود.
در تفسیر کبیر فخر رازى مىخوانیم که براى امانت سه شاخه بیان شده است؛ امانات پروردگار، و امانتهاى مردم و امانات خویشتن. سپس در شرح هر یک از اینها بحث مشروحى دارد از جمله انجام واجبات و ترک محرمات را جزء امانات الهى مىشمرد، و آنها را به شاخههاى متعدد، از جمله امانت زبان، امانت چشم و گوش ذکر مىکند (زبان باید به گناه گردش نکند، چشم نگاه خیانتآمیز ننماید و گوش، گفتار حرام نشنود).
و امانتهاى مردمى را از قبیل سپردههایى که نزد یکدیگر دارند و ترک کمفروشى و ترک غیبت و رعایت عدالت از ناحیه حکومتها، و عدم تحریک عوام در تعصبهاى باطل و مانند آن را مىشمرد.
و امانت انسان را نسبت به خویش این مىداند که آنچه را خیر دین و دنیاى او است برگزیند، و تسلیم شهوت و غضب و گناهان ناشى از آنها نشود.[2]
گسترش مفهوم امانت و شمول آن نسبت به بسیارى از وظایف مهم و نعمتها در بسیارى از تفاسیر از جمله تفسیر «ابو الفتوح رازى» و قرطبى و «فى ظلال» و «مجمع البیان» و غیر اینها مورد تأکید واقع شده است.
با این وجود امانت معنى بسیار وسیع و گستردهاى دارد که شامل تمام مواهب الهى و نعمتهاى خداداد مىشود.
از قرآن مجید و اسلام و ایمان و ولایت گرفته تا کوچکترین مواهب مادى و معنوى همه در مفهوم وسیع امانت درج است.
احادیثى که مىگوید امانت موجب غنى و بىنیازى، و خیانت موجب فقر است ناظر به امانتهاى مالى و مادى است.
ولى بعضى از آیات و روایات که اشاره به عرضه شدن امانت به آسمانها و زمین مىکند به یقین به معنى امانت مادى و مالى نیست، بلکه فراتر از آن است، و ناظر به امانتهاى معنوى مىباشد.
در حدیثى از امیر مؤمنان علیه السلام مىخوانیم هنگامى که وقت نماز فرا مىرسید حال او دگرگون مىشد، و هنگامى که از آن حضرت سؤال مىکردند مىفرمود: «وقت نماز رسیده همان وقت امانتى که خداوند آن را در آسمانها و زمین عرضه داشت، و از حمل آن ابا کردند و ترسان شدند».[3]
در حدیثى مىخوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامى که خداوند ارواح پیغمبر صلى الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیها السلام و ائمّه معصومین علیهم السلام را آفرید، سخنانى فرمود: از جمله این که: «وَلایَتُهُمْ امانَةٌ عِنْدَ خَلْقِى؛ ولایت آنها امانتى است در نزد خلق من».[4]
از احادیث دیگرى استفاده مىشود که خلافت رسول اللَّه صلى الله علیه و آله امانت است.[5]
یا این که نماز و زکات و حج امانت است.[6]
و یا همسران نزد شما امانت الهى هستند.[7]
و در نهج البلاغه در نامه امیر مؤمنان على علیه السلام به اشعث بن قیس مىخوانیم که فرمود: «وَ انَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَلکِنَّهُ فِى عُنُقِکَ امانَةً؛ فرماندارى براى تو وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتى است در گردن تو».[8]
و نیز در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم که مجالس (خصوصى که اسرار در آن گفته مىشود) امانت است.[9]
حتى در بعضى از روایات دارد که غسل جنابت (به عنوان یک تکلیف الهى) امانتى است که خداوند نزد بندگانش گذارده است.[10]
به هر حال امانت و خیانت را نمىتوان در عمل خاص و برنامه معینى محدود ساخت چرا که آثار و پىآمدهاى آن نیز تنها در بخش امانت و خیانت مالى محدود نمىشود.
تفسیر آیه
در آیه فوق با صراحت دو دستور بیان شده است؛ دستورى درباره امانت و دستور دیگرى درباره عدالت، مىفرماید: خداوند به شما دستور مىدهد که امانتها را به صاحبان آنها برسانید، و هنگامى که میان مردم داورى مىکنید از روى عدالت داورى کنید. خداوند پند و اندرزهاى خوب به شما مىدهد. خداوند شنوا و بینا است. (انَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ انْ تُؤَدُّوا الْاماناتِ الَى اهْلِها وَ اذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ انْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ انَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ، انَّ اللَّه کانَ سَمِیعاً بَصِیراً).
با این که مسأله حکومت عادلانه و داورى صحیح در میان مردم جایگاه بسیار والایى دارد، در عین حال پیش از آن دستور به اداى امانات داده شده است که نشانه اهمیت فوق العاده آن است. و ترتیبى که در آیه اشاره شده شاید به خاطر این است که امانت مفهوم عامى دارد که داورى عادلانه در میان مردم یکى از مصادیق آن است، زیرا امانت به مفهوم عام آن تمام مقامات و پستهاى اجتماعى را که امانتهاى خدا و امانتهاى مردم، در دست صاحبان آن مقامها است شامل مىشود.
تأکیدهائى که در ذیل آیه آمده از یک سو توصیه به امانت و عدالت را پند و اندرزهاى نیک پروردگار مىشمرد، و از سوى دیگر به همگان هشدار مىدهد که خدا مراقب اعمال آنها است. اهمیت مضاعفى به این دو موضوع یعنى رعایت امانت و عدالت مىدهد.
شأن نزول آیه
آنچه در شأن نزول این آیه نقل شده نیز به خوبى گستردگى مفهوم امانت را نشان مىدهد زیرا در شأن نزول مىخوانیم هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله با پیروزى کامل وارد مکه شد، «عثمان بن طلحه» کلید دار کعبه را احضار فرمود و کلید را از او گرفت تا درون کعبه را از لوث بتها پاک سازد. پس از انجام این مقصود عباس عموى پیامبر صلى الله علیه و آله تقاضا کرد منصب کلید دارى بیت الله که مقام بسیار برجستهاى بود، به او سپرده شود، ولى پیامبر صلى الله علیه و آله چنین نکرد و کلید را به دست «عثمان بن طلحه» داد در حالى که آیه فوق را تلاوت مىفرمود: «انَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ انْ تُؤَدُّوا الْاماناتِ الى اهْلِها ...» این در حالى است که هنوز «عثمان» مسلمان نشده بود.
امانت و خیانت در روایات
در احادیثى که از پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام به ما رسیده است اهمیت فوقالعادهاى به این مسأله داده شده گاه از امانت به عنوان یکى از اصول اساسى مشترک در میان همه ادیان آسمانى یاد شده، و گاه به عنوان نشانه اصلى ایمان و گاه به عنوان سبب جلب و جذب رزق و روزى و اعتماد مردم، سلامت دین و دنیا و غنا و بىنیازى یاد شده است که گلچینى از این روایات را در ذیل از نظر مىگذرانیم:
لزوم رعایت امانت در هر چیز کوچک و بزرگ
در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله خطاب به على علیه السلام مىخوانیم که فرمود: «یا ابَالْحَسَنِ ادِّ الامانَةَ الَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ فِى ما قَلَّ وَجَلَّ حَتَّى فِى الخَیْطِ وَ الَمخِیطِ؛ اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نیکوکار باشد یا بدکار، چه کم باشد چه زیاد به صاحبش برسان، حتى در نخ و سوزن».[11]
على علیه السلام مىگوید این سخن را پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ساعتى پیش از وفاتش به من فرمود و سه بار آن را تکرار کرد.
خیانت در امانت نشانه بی ایمانی
در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم که فرمود: «لا ایْمانَ لِمَنْ لا امانَةَ لَهُ؛ کسى که امانت را رعایت نمىکند ایمان ندارد».[12]
این تعبیر نشان مىدهد که در تمام ادیان آسمانى راستى و امانت جزء مهمترین تعلیمات بوده و از اصول ثابت ادیان الهى شمرده مىشود.
4- از همان امام بزرگوار نقل شده که براى آزمایش ایمان مردم فرمود: «لا تَنْظُرُوا الَى طُوْلِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ، فَانَّ ذلِکَ شَئْىٌ اعْتادَهُ فَلَو تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذلِکَ وَلکِنْ انْظُرُوا الى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ اداءِ امانَتِهِ؛ نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید (و تنها آن را نشانه دیانت آنها ندانید) چرا که این چیزى است که ممکن است به آن عادت کرده باشد، و هرگاه آن را ترک کند، نگران مىشود ولى نگاه به راست گویى و امانت آنها کنید».[13]
5- شبیه همین معنى با تعبیر تکان دهندهترى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «لاتَنْظُرُوا الَى کَثْرَةِ صَلاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ کَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّیْلِ وَلکِنْ انْظُرُوا الى صِدقِ الْحِدِیثِ وَ اداءِ الْامانَةِ؛ نگاه به فزونى نماز و روزه آنها و کثرت حج و نیکوکارى آنها و سر و صدایشان در شب (هنگام راز و نیاز با خدا) نکنید، بلکه نگاه به راست گویى و امانت آنها کنید».[14]
هدف از این تعبیر این نیست که نماز و روزه و حج و انفاق، سبک شمرده شود، بلکه هدف آن است که اینها تنها نشانه دیندارى افراد معرفى نگردد، بلکه به دو رکن اساسى دین یعنى راستى و امانت بیشتر توجه شود.
راست گویى و اداء امانت نسبت به نیکوکار و بدکار جزء تعلیمات همه انبیاء
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است: «انَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً الَّا بِصِدْقِ الْحِدِیثِ وَ اداءِ الْامانَةِ الَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ؛ خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد، مگر این که راست گویى و اداء امانت نسبت به نیکوکار و بدکار جزء تعلیمات او بود».[15]
لزوم رعایت امانت نسبت به همه حتی شقی ترین افراد
امام سجاد علیه السلام در این زمینه تعبیر عجیبى دارد؛ به شیعیانش مىفرمود:
«عَلَیْکُمْ بِاداءِ الْامانَةِ فَوالَّذِى بَعَثَ مُحَمّداً صلى الله علیه و آله بِالحَقِّ نَبِیّاً لَوْ انَّ قاتِلَ ابِىَ الْحُسَیْنِ ابْنِ عَلِىٌّ علیهما السلام ائْتَمَنَنِى عَلَى السَّیْفِ الَّذِى قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّیْتُهُ الَیْه؛ به شما باد به اداء امانت، سوگند به آنکس که محمد صلى الله علیه و آله را به حق پیامبر خویش قرار داد، اگر قاتل پدرم حسین علیه السلام شمشیرى را که با آن پدرم را شهید کرد نزد من امانت مىسپرد (و من امانت او را قبول مىکردم) در امانتش خیانت نمىنمودم».[16]
شبیه همین معنى- به تعبیر دیگرى- از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «انَّ ضارِبَ عَلِىٌّ بِالسَّیْفِ وَ قاتِلَه لَوْ ائْتَمَنَنِى وَ اسْتَنْصَحَنِى وَ اسْتَشارَنِى، ثُمَّ قَبِلتُ ذلِکَ مِنْهُ، لَادَّیْتُ الَیْهِ الْامانَةَ؛ آن کس على علیه السلام را با شمشیر زد و شهید کرد، هرگاه امانتى نزد من بگذارد یا نصیحتى بخواهد یا مشورتى کند، و من از او بپذیرم، حق امانت را بجا مىآورم».(در نصیحت و مشورت و هم در امانتهاى عادى).[17]
رسیدن صاحب امانت به مقامات عالی
از حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام نقل شده به خوبى استفاده مىشود که حتى مقامات عظیم پیشوایان بزرگ همچون على علیه السلام در سایه صدق الحدیث و اداء الامانة بود، امام به یکى از یارانش به نام «عبد الله بن ابى یعفور» فرمود: «انْظُرْ ما بَلَغَ بِهِ عَلِىٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله فَالْزَمْهُ؛ نگاه کن ببین على علیه السلام که در سایه چه چیزى آن همه مقام نزد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله پیدا کرد، آن را بشناس و رها مکن. سپس افزود: «فَانَّ عَلِیّاً علیه السلام انَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ اداءِ الْامانَةِ؛ زیرا على علیه السلام به آن همه مقامات در نزد پیامبر صلى الله علیه و آله رسید به خاطر راست گویى و اداى امانت بود».[18]
خیانت موجب فقر
در حدیث دیگرى در مورد آثار مهم دنیوى امانت و خیانت از على علیه السلام مىخوانیم «الْامانَةُ تَجُرُّ الرِّزْقَ وَ الْخِیانَةُ تَجُرَّ الْفَقْرَ؛ امانت رزق و روزى مىآورد، و خیانت مایه فقر است».[19]
امانت به منزله رأس اسلام
در حدیث کوتاه و بسیار پر معنى از همان بزرگوار مىخوانیم: «رَأْسُ الْاسْلامِ الْامانَةُ؛ رأس (ریشه و اساس و سرچشمه) اسلام امانت است».[20]
امانت موجب سلامتی در دنیا و آخرت
شبیه همین معنى با کمى تفاوت از لقمان حکیم نقل شده فرمود: «یا بُنَّىَّ ادِّ الْامانَةَ تَسْلُمُ لَکَ دُنْیاکَ وَ آخِرَتُکَ وَکُنْ امِیناً تَکُنْ غَنِیّاً؛ پسرم! امانت را ادا کن تا دنیا و آخرت تو سالم باشد، و امین باش تا غنى شوى».[21]
12- این بحث را با حدیث ناب دیگرى از رسول اللّه صلى الله علیه و آله پایان مىدهیم فرمود:
«لاتَزالُ امَّتِى بِخَیْرٍ ما تَحابُّوا وَ تَهادُّوا وَ ادَّوُا الْامانَةَ وَ اجْتَنِبُوا الْحَرامَ وَ وَقَّرُوا الضَّیْفَ وَ اقامُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ فَاذا لَمْ یَفْعَلُوا ذلِکَ ابْتَلَوا بِالْقَحطِ وَ السِّنِیْنِ؛ امت من همواره در مسیر خیر و سعادتند مادام که با یکدیگر محبت کنند و به یکدیگر اعتماد کنند، و امانت را به صاحبان آن بپردازند و از حرام پرهیز کنند، مهمان را گرامى دارند، نماز را بر پا کنند، و زکات را بپردازند، و هنگامى که چنین نکردند به قحطى و خشکسالى گرفتار مىشوند».[22]
این روایات که تنها گلچینى از روایات مربوط به امانت در منابع اسلامى است، به خوبى نشان مىدهد که امانت چه جایگاهى در میان تعلیمات اسلامى دارد، و خیانت تا چه حد زیانبار، ویران گر و مایه بدبختى و دورى از خدا است. هر یک از روایات بالا به یکى از ابعاد آثار سازنده امانت و ابعاد ویرانگر خیانت اشاره مىکند که تأمل و دقت در آنها چیزهاى بسیار به انسان مىآموزد.
منبع: اخلاق در قرآن،ج3،ص 174 تا 185.
[1] . (نساء- 58)
[2] . تفسیر فخر رازى، جلد 10، صفحه 139. (ذیل آیه مورد بحث).
[3] .نور الثقلین، جلد 4، صفحه 313.
[4] . بحار الانوار، جلد 26، صفحه 320.
[5] . همان، جلد 99، صفحه 175.
[6] . همان، صفحه 274.
[7] . همان، جلد 21، صفحه 381.
[8] . نهج البلاغه، نامه 5.
[9] . جة البیضاء، جلد 3، صفحه 327.
[10] . بحار الانوار، جلد 10، صفحه 181.
[11] . بحار الانوار، جلد 74، صفحه 273.
[12] . . همان.
[13] . . اصول کافى ، صفحه 105، حدیث 13.
[14] . بحار الانوار، جلد 72، صفحه 114، حدیث 5.
[15] . اصول کافى، جلد 2، صفحه 104.
[16] . همان مدرک، حدیث 3.
[17] . مجموعه ورّام، جلد 1، صفحه 20.
[18] . اصول کافى، جلد 2، صفحه 104، حدیث 5.
[19] . بحار، جلد 78، صفحه 60.
[20] . شرح غرر الحکم، جلد 4، صفحه 47.
[21] . معانى الاخبار، صفحه 253؛ بحار الانوار، جلد 72، صفحه 117.
[22] . بحار الانوار، جلد 72، صفحه 115.
- پنجشنبه ۲۵ تیر ۹۴
- ۰۳:۴۷
- ۱۵۷۰
- ۱