گناه شناسی

سیصد و سیزده فدائی منجی انسانهایی هستند حلال زاده، با تربیتی درست، با ایمانی استوار چون کوه، دارای کسب حلال و گوش،چشم،زبان،شکم و دامن پاک

هلاکت در عقوق والدین و نجات در رضایت والدین

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

هنگام مرگ جوانی، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) کنار بستر او حضور یافتند و به جوان فرمودند: بگو لا اله الا الله، فرمود: زبانش بند آمد، چندبار تکرار کرد ولی زبان او بند شد،(ببینید گناه این جوان چقدر بزرگ است که با وجود تلقین پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله)  هم زبانش از گفتن کلمه توحید بند می‎آید!؟؟) پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زنی که کنار جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ زن گفت: بله، من مادر او هستم، فرمود: آیا از او ناراضی هستی؟ زن گفت: بله شش سال است با او صحبت نکرده ام، فرمود: از او راضی شو، زن گفت: یا رسول الله بخاطر رضایت تو خدا از او راضی شود. (من از او راضی شدم) سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) بجوان فرمود: بگو لا اله الا الله، جوان در این هنگام گفت: لا اله الا الله و پس از لحظاتی مرد.

متن عربی:

عن ابی عبد الله(علیه السلام):

ان رسول الله(صلی الله علیه و آله) حضر شابا عند وفاته فقال(صلی الله علیه و آله) له:

قل: لا اله الا الله،قال(علیه السلام): فاعتقل لسانه مرارا فقال(صلی الله علیه و آله) لامراة عند راسه: هل لهذا ام؟

قالت: نعم انا امه،قال(صلی الله علیه و آله): افساخطة انت علیه؟

قالت: نعم ما کلمته منذ ست حجج،قال(صلی الله علیه و آله) لها: ارضی عنه،قالت: رضی الله عنه برضاک یا رسول الله فقال له رسول الله(صلی الله علیه و آله): قال: لا اله الا الله قال(علیه السلام): فقالها... ثم طفی...

بحار الانوار، ج 74، ص 75.

مطلب مرتبط:

موجبات ورود به بهشت و دخول به جهنم در حین مرگ

چرا در اسلام، ارزش عمل به نیّت آن عمل و درجه اخلاص وابسته است؟

سؤال: چرا در اسلام، ارزش عمل به نیّت آن است و قبولى عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟

پاسخ: در کارهاى دنیوى نیز ارزش کارها، به نیّت آنها بستگى دارد. به این مثال‏ها توجّه کنید:

جرّاح و چاقوکش هر دو شکم پاره مى‏کنند، امّا کار جراح، خدمت است و کار چاقوکش جنایت.

همین جرّاح مى‎‏تواند براى پول کار کند و مى‏تواند براى نجات یک انسان کار کند، هر کدام از این هدف‏ها نیز ارزش مخصوص به خود دارد.

مثالهاى دیگر:

یک لیوان آب را به سه نفر عرضه مى‏کنیم؛ یکى نمى‏خورد، چون میل ندارد، دیگرى نمى‏خورد چون قهر کرده است، سومى نمى‎‏خورد و مى‏گوید: نفر چهارم از من تشنه‏‎تر است، آب را به او بدهید! این سه نفر، در ننوشیدن آب یکسانند ولى به خاطر آن که هدف‏هاى آنها متفاوت است، ارزش کارشان نیز تفاوت دارد.

در اسکناس‏ها نخى است که نشانه اصالت اسکناس و وسیله جدایى اسکناس اصلى از قلابى است، در عبادات نیز باید ریسمانى محکم میان بنده و خدا باشد که همان‏ قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد یا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نیست.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 29

چه کنیم تا در دنیا راحت زندگى کنیم؟

سؤال: چه کنیم تا در دنیا راحت زندگى کنیم؟

پاسخ: قرآن مى‏فرماید:«لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ» (حدید/23) آن گونه باشید که اگر چیزى را از دست دادید، تأسّف نخورید و اگر چیزى به شما دادند، شاد نشوید. راستى آیا مى‏شود انسان اینگونه متعادل باشد که دادن‏ها و گرفتن‏ها در او اثرى نگذارد؟

کارمند بانک، یک روز مسئول دریافت پول مردم مى‏شود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم مى‏شود. نه آن روزى که پول مى‏گیرد خوشحال است و نه آن روزى که مى‏پردازد، ناراحت. زیرا او مى‏داند هر دو روز، امانتدارى بیش نبوده است.

مثالى دیگر:

براى لاستیک تراکتور، حرکت در زمین هموار و غیر هموار یکسان است، ولى براى لاستیک دوچرخه، تفاوت دارد.

نشستن و برخاستن یک گنجشک، روى شاخه گل اثر مى‏گذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد.

آرى، انسان‏هاى بزرگ به خاطر سعه صدرى که دارند، مسایل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد.

امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تیر که به سویش رها شد و دهها داغى که دید، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى که کوچک‏ترین حرکت، ما را از نماز یا خشوع باز مى‏دارد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 28

آیا خداوند فقط عمل افراد با تقوى را مى‏‎پذیرد!

سؤال: اینکه خداوند فقط کار افراد با تقوى را مى‎‏پذیرد، سبب دل سردى و یأس افراد عادّى یا گناهکار نمى‏شود؟

پاسخ: اولًا اینکه قرآن مى‏فرماید: «إنّما یَتقبّل اللّه من المتّقین»[1]، تقوا درجاتى دارد. به همین دلیل، کلمه (أتقى‏) یعنى با تقواتر، در قرآن آمده است: «انّ أکرمکم عند اللّه أتقاکم»[2] و اکثر افراد عادّى و خلافکار هم مرحله‏‎اى از تقوى را دارا مى‏باشند و گرنه هیچ کار خیرى‏ انجام نمى‏دادند و از هیچ گناهى دست برنمى‏داشتند.

ثانیاً اگر گفتند دولت فقط فارغ التحصیلان دانشگاه را مى‏پذیرد، مراد آن است که شرط استخدام رسمى، فارغ التحصیل دانشگاه بودن است، نه اینکه دیگران حقّ هیچ گونه کارى ندارند و یا اگر کارى انجام دهند، پاداششان ضایع مى‏شود.

ثالثاً پذیرش عمل نیز درجاتى دارد: قبول عادّى، قبول شایسته، «بقبول حسن»[3] و قبول برتر که در دعا مى‏خوانیم: «و تقبّل باحسن قبولک»[4] بنابراین، هرکس به مقدار تقوایى که دارد کارش قبول مى‏شود.

به همین دلیل پاداش‏هاى قرآن نسبت به افراد و کارها و شرایط، متفاوت است؛

بعضى کارها پاداش دو برابر دارد: «ضِعفَین»[5]

بعضى کارها پاداش چند برابر دارد: «أضعافاً»[6]

بعضى کارها پاداش ده برابر دارد: «فله عَشرُ أمثالها»[7]

بعضى کارها پاداش هفتصد برابر دارد: «کمَثل حبّة أنبَتَت سَبع سَنابِل فى کلّ سُنبلَةٍ مِأةُ حَبّة»[8]

بعضى کارها پاداشى دارد که هیچ کس، جز خدا آن را نمى‏داند: «فلا تعلم نفس ما اخفى لهم»[9]

و این تفاوت‏ها بر اساس تفاوت نیّت و نوع کار است.

منبع: پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه (تمثیلات)، ص: 25


[1]. مائده/ 27

[2]. حجرات/ 13

[3]. آل‏عمران/ 37

[4]. دعاى وداع ماه رمضان‏

[5]. بقره/ 265

[6]. بقره/ 245

[7]. انعام/ 160

[8]. بقره/ 261

[9]. سجده/ 17

امر به معروف و نهى از منکر واجب همگانی یا مخصوص افراد خاص؟؟

سؤال: امر به معروف و نهى از منکر، وظیفه همه مسلمانان است یا گروهى خاص؟

پاسخ: براى ماشینى که در مسیر یک طرفه بر خلاف همه رانندگى مى‏کند، دو نوع برخورد لازم است: یکى آنکه‏: تمام رانندگان با بوق و چراغ مخالفت خود را با کار او اعلام کنند،

دوم آنکه: پلیس، راننده را جریمه کند.

قرآن نیز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهى از منکر سفارش کرده و فرموده است:

(کُنتم خَیرَ امّة اخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنکر)(آل‏عمران/110)

 شما بهترین امّتى هستید که جلوه کرده‏اید به شرط آنکه امر به معروف و نهى از منکر کنید.

و در جاى دیگر مى‏فرماید: از میان شما مسلمین گروهى ویژه باید مسئول امر به معروف و نهى از منکر شوند.

(ولتکن منکم امّة یَدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و یَنهون عن المنکر) (آل‏عمران/104)

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 24

راه رسیدن به حقیقت

سؤال: چگونه مى‏توانیم حقایق را آن گونه که هست، ببینیم؟

پاسخ: قرآن مى‏فرماید: «اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله» (بقره/ 282)

از خداوند پروا کنید تا خداوند، حقیقت را به شما بیاموزد.

تقوى به معناى دورى از انواع بدى‏ها و زشتى‏هاست.

آرى، افراد آلوده از درک بسیارى حقایق محرومند.

کسى که تعصّب قومى، حزبى، نژادى و ... دارد، حق را آنگونه که هست نمى‏فهمد، مثل کسیکه عینک سرخ گذاشته و همه چیز را سرخ مى‏بیند و شلغم را لبو مى‏پندارد

و اگر عینک سبز بگذارد، کاه را علف مى‏بیند.

اگر آیینه را صیقل دهیم، عکس را درست نشان مى‏دهد.

آئینه دل نیز باید صیقلى باشد تا معارف را درک کند.

دل‏هاى کینه دار مثل ظرف‏هاى آلوده است که اگر آب تمیز هم در آن ریخته شود، آلوده مى‏شود.

گناه غبارى است که نمى‏گذارد انسان واقع بین باشد.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 22

ذکری که ملائکه هم از محاسبه ثواب آن عاجزند!

گاهی در روایات اذکاری سفارش شده است که ثواب و اثرات نامحدودی برای ذاکر به همراه می‎آورند که این از فضل و کرم خداوند متعال است .
به عنوان مثال اگر انسان بخواهد خداوند متعال را حمد کند به جای اینکه بگوید الحمدلله - که ثواب آن نیز مشخص است- بگوید الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ که تنها خداوند متعال بتواند ثواب آن را حساب کند و فرشتگان کناربروند.
اساسا انسان باید به جایی برسد که ملائکه الهی از محاسبه ثواب اذکار او عاجز باشند و نتوانند آنها را وزن کنند.
معنای این ذکر این است که : خدایا من تو را سپاس می گویم نه آن سپاسی که در حد معرفت ناقص خودم است بلکه سپاس آن چنان که شایسته توست.
زید شحّام از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود کسی که ذکر  الْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ را بگوید فرشتگانی را که مامور ثبت اعمال بندگان خدایند به عجز وامی دارد زیرا از نوشتن این همه حسنه عاجزند.
زید می گوید: از آن حضرت پرسیدم: چگونه فرشتگان را به عجز وا می دارد؟
فرمود: فرشتگان گویند: خدایا! ما را از علم غیب نصیبی نیست!
به آنان خطاب می شود: شما این ذکر را به همان عبارت بنده من ثبت کنید، ثواب آن با من است.

متن عربی:

«عن زید الشحام عن أبی عبد الله ع قال من قال الحمد لله کما هو أهله شغل الله کتاب السماء قیل و کیف یشغل کتاب السماء قال یقولون اللهم إنا لا نعلم الغیب فقال فیقول اکتبوها کما قالها عبدی و علی ثوابها»

(ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، النص، ص 13)

چگونگی گذشتن ثواب عمل از حساب و شماره

امام صادق علیه السلام :

کسی که ذکر الحمد لله کما هو اهله را بگوید فرشتگانی را که مامور ثبت اعمال بندگان خدایند به عجز وامی دارد زیرا از نوشتن این همه حسنه عاجزند.

(ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، النص، ص 13)

سؤال: چگونه پاداش بعضى اعمال انسان، از حساب و شماره مى‏گذرد؟

پاسخ: بر اساس روایات، تعداد نفرات در نماز جماعت هر چه بیشتر باشد، ثواب نماز بیشتر مى‏شود؛ تا آنکه عدد افراد حاضر در نماز جماعت، به ده نفر برسد که در این صورت پاداش آن بى‏شمار شده و کسى جز خداوند نمى‏داند.

چنانکه انسان، با یک انگشت مى‏تواند شماره تلفن بگیرد، با دو انگشت مى‏تواند سطل کوچکى را بلند کند، با سه انگشت کار بیشترى انجام مى‏دهد، تا اینکه به ده انگشت برسد که در این صورت، دیگر کار انسان محدودیّت ندارد و هرکارى بخواهد مى‏تواند با این ده انگشت انجام دهد و نوع کارهایش قابل حساب و شماره نیست.
پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 19

قبولی نماز شرط قبولی سایر اعمال

امام باقر(علیه السلام) :

‌أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ العَبدُ عَلَیهِ الصَّلاةُ فَإِن قُبِلتَ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَإِن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا؛

اول چیزی که از بنده مورد محاسبه و سؤال قرار می‌گیرد، نماز است؛ اگر مورد قبول قرار گیرد سایر اعمال نیز قبول می‌شوند و اگر رد شود غیر آن نیز پذیرفته نمی‌شود.

فلاح السائل: ص 127.

چرا قبولى تمام اعمال، مشروط به قبولى نماز است؟

امام باقر(علیه السلام) :

‌أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ العَبدُ عَلَیهِ الصَّلاةُ فَإِن قُبِلتَ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَإِن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا؛

اول چیزی که از بنده مورد محاسبه و سؤال قرار می‌گیرد، نماز است؛ اگر مورد قبول قرار گیرد سایر اعمال نیز قبول می‌شوند و اگر رد شود غیر آن نیز پذیرفته نمی‌شود. (فلاح السائل: ص 127.)


سؤال: چگونه قبولى تمام اعمال، مشروط به قبولى یک عمل همچون نماز مى‏شود؟

پاسخ: پلیس راهى را در نظر بگیرید که از راننده‏اى گواهینامه رانندگى مطالبه مى‏کند. اگر راننده، گواهینامه‏ پزشکى، گذرنامه سیاسى، پروانه ساختمان، کارت بازرگانى و اجازه اجتهاد و یا هر مدرک دیگرى به او نشان دهد، پلیس از او نمى‏پذیرد و تنها اگر گواهینامه رانندگى داشت اجازه عبور مى‏دهد و گرنه مانع او مى‏شود. در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد، گواهینامه نماز است که اگر نباشد، هیچ عملى مورد قبول و نجات‎‏بخش نیست.

پرسش هاى مهم، پاسخ هاى کوتاه(تمثیلات)، ص: 19

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
الذُّنوبُ الدّاءُ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ.
گناهان بیماری‎اند و دارو استغفار است و شفایش به این است که به گناه باز نگردند.
با توجه به حدیث شریف بیماری جامعه ما و افراد آن گناه است و بدترین بیماری آن است که صاحب آن از وجودش مطلع نباشد یا آنرا بیماری نداند.
سعی بنده این است که به عنوان یک طلبه علوم دینی به انجام وظیفه در جبهه جهاد جنگ نرم به معرفی مصادیق، ریشه ها و علل بروز گناهان، آثار و عواقب دنیوی و اخروی، معرفی راه های پیشگیری و درمان گناه بپردازم.
در ضمن محوریت با بحثهای گناهان شایع و مبتلی به است.
باشد که مرضی رضای پروردگار متعال و باعث خشنودی مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شود.
موضوعات
پیوندها

طراح و مدیر سایت:سید محمد علوی زاده

کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و افزودن لینکش سایت باعث امتنان و مسرت است و بدون آن بلامانع.