وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.﴿۱۶۹ آل عمران ﴾
بخشی از گفتگوی پدر شهید محبی، شهید امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با روزه خواری علنی و مزاحمت برای نوامیس مردم است که قاتل پسر خود را بخشید تا در کنار درس امر به معروف، درس بخشش هم به مردم بدهد.
پدر شهید:
دوم ماه رمضان (سال 78 محله امام حسین(ع)تهران) بود، از مسجد به خانه آمدم که پسر بزرگم تلفنی به من خبر داد که به بیمارستان بوعلی بروم. به بیمارستان که رسیدم، دیدم همه فرزندانم به جز هادی آنجا هستند، چون هادی نزدیک بیمارستان بوعلی، مغازه الکتریکی داشت. سوال که پرسیدم، پسر بزرگم گفت هادی دعوا کرده و با چاقو او را زدهاند، گفتم هادی اهل دعوا نیست، همیشه کارهایش را با خنده و گفتوگو کردن پیش میبرد. چند ساعت بعد هم خبر شهادتش را به ما دادند.
به ما گفتند که هادی را دفن نکنیم تا مسائل حل شده و فضا آرام شود. خود ما هم فردای بعد از شهادت فهمیدیم که او «شهید امر به معروف و نهی از منکر» است. گویا هادی در حال رفتن به مسجد بوده که شخصی به نام حامد را میبیند که در ماه رمضان در حالی که سیگار میکشیده، مزاحم نوامیس مردم شده است. هادی به او تذکر میدهد که این کار را نکند، حامد هم هادی را تهدید میکند که شیشههای مغازهاش را خواهد شکست. پسرم توجه نمیکند و به مسجد میرود، در بازگشت حامد و 11 نفر از دوستانش جلو هادی را میگیرند و 11 ضربه چاقو به او میزنند که آخرین آن رگ شریان دست هادی را قطع میکند.
(امیدوارم فرزند شهیدم) ما را شفاعت کند و با شفاعتش ما از آتش جهنم نجات یابیم.
(عفو و گذشت از قاتل فرزندمان) برای ما خیلی سخت بود. اما تلاش کردیم با این موضوع کنار بیاییم تا جایی که همسرم قبل از چهلم هادی قاتلش را عفو کرد. من هم لحظهای که هادی را به خاک میسپردیم به خدا گفتم این قربانی را از ما قبول کن، ما این فرزندمان را در راه شما دادیم. در نهایت هم روزی که برای اجرای حکم رفته بودیم، قاتل را عفو کردم.
مشروح گفتگو در آدرس: namehnews.ir